* سوال: لطفاً توضیحاتى در خصوص حوادث اخیر آذربایجان ارائه دهید؟
* جواب: فکر مىکنم بعد از گذشت تقریباً دو هفته از اعتراضات ترکهاى آذربایجان، دیگر همه بهخوبى از نحوه شروع و موضوع اعتراضات باخبرهستند و من به تکرار مکررات نمىپردازم. تنها سعى مىکنم به اختصارو نیز به شکل عام به مشکلات اقتصادى و مطالبات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى و دغدغههایى که در این عرصهها وجود دارد، توجه دهم. بهعنوان نمونه مىتوان از خواستههاى جوانان نسبت به اشتغال، آزادىهاى فردى، آینده مبهم وغیره نام برد. در واقع همه این موارد مىتوانند باعث ایجاد اعتراضات و تحرکات وسیع در مناطق مختلف کشور و بهویژه در آذربایجان شود.
خب همه مىدانیم که با آمدن احمدىنژاد به قدرت یک سرى توهمات ایجاد شد. او به زعم خودش مىخواست سیستم اقتصادى را دگرگون کند. تمام هم وغم او این بود که نیروهاى خودى را که وابسته به سپاه و جناحهایى بودند که با او همکارى مىکردند، وارد بنگاههاى اقتصادى کند. البته با آمدن او یک سرى کندىها و توقفها در فعالیتهاى اقتصادى ایجاد شد و این برآمار بیکاران افزود و باعث افزایش نگرانىها در میان مردم گشت. چنین وضعیتى به ویژه براى آذربایجانىها که همواره به عنوان نیروى کار به مناطق دیگر مىروند، باعث ایجاد یک سرى فشارها و مشکلات در مناطق و شهرهاى آذربایجان شد. در حوزه عمرانى رکود افزایش پیدا کرد. به نظرم یکى از دلایل اصلى حوادث اخیر آذربایجان مىتواند این باشد. البته متغیرهاى مهم دیگرى چون خواستهاى فرهنگى و تاریخى در این اعتراضات نقش داشتهاند. اگر بخواهم روشنتربگویم حساسیتهاى فرهنگى در میان آذربایجانىها بسیار قوى است.
ما آذربایجانىها علاقمند نیستیم که به ما توهین کنند. در ضمن این احساس درما ترکهاى آذربایجانى وجود دارد که با آمدن جمهورى اسلامى و مشخصاً ازشروع دوران سازندگى ریاست جمهورى رفسنجانى تبعیضات آشکارى در تزریق بودجه عمومى کشور به مناطق مختلف ایران بهوجود آمد واین سوال درمیان ما آذربایجانىها مطرح است که چرا بىجهت بودجه کمترى به این مناطق اختصاص مىیابد و چرا روز به روز فعالیتهاى عمرانى در آذربایجان کاهش مىیابد؟ و چرا بیشتر مناطقى چون اصفهان و یزد مورد توجه حکومت اسلامى ایران قرار مىگیرد؟ از زمان آمدن آقاى احمدىنژاد به قدرت این احساس روز به روزبیشتر میان اقوام ایرانى تقویت مىشود که ایشان از نوعى از ناسیونالیسم عقبمانده و متحجر ایرانى دفاع مىکند و در آن جهت، سیاستهاى خودش را پیش مىبرد.
براى او اقوام با ویژگىهاى متفاوت از فارسها مفهوم ندارد. در واقع در دوره احمدىنژاد سیاست “امت سازى“ بسیار افزایش یافته است. شاید در واقع او مىخواهد “امت اسلام” را با “امت فارس” یکى کند. این مجموعه به نظرم باعث اعتراضات اخیر درمیان آذربایجانىها شده است. در چنین جوى انتشار کاریکاتور روزنامه “ایران” کمک کرد که چنین سطح وسیعی از اعتراض به شکل علنى در میان آذربایجانىها گسترش پیدا کند. یعنى اینکه درآذربایجان آمادگى براى اعتراض گسترده وجود داشت و در واقع کاریکاتور روزنامه ایران بهانهاى براى ابراز اعتراض علنى به تبعیضات موجود حکومت اسلامى نسبت به مناطق قومى چون آذربایجان بوده است.
اگر بخواهید روشنترتوضیح دهم، مىتوانم بگویم که وقتى حکومتى استاندارد هاى حکومتى را رعایت نمىکند یعنى در اعمال مدیریت کلان خوب عمل نمىکند. خب این مشکلات فراوانى را براى جامعه و به ویژه مناطق قومى ایجاد مىکند. البته این مشکلات مدیریت کلان با توجه به وضعیت هر منطقه مىتواند آثار زیانبار و متفاوتى را بجا بگذارد. این عدم مدیریت به اشکال گوناگون در جامعه بازتاب مىیابد. مثلاً در کردستان بهدلیل وضعیت اقتصادى، سیاسى و تبعیضهایى که در حوزه فرهنگى توسط حکومت اعمال مىشود، باعث مىگردد که عمق مطالبات در عرصههاى مختلف وبهویژه سیاسى افزایش بیابد. اما در برخى از مناطق فارس زبان شاید به دلیل وجود برنامهى اقتصادى خوب، طرح این نیازها پاسخ ندهد و بیشتر آزادىهاى فردى نقض شده یا مشکلات دیگر به یک عبارت ایجاد حساسیت کند.
تجربه اعتراضات اخیر گویاى این است که در مناطقى چون آذربایجان عوامل فرهنگى خیلى سریعتر مىتوانند به یک انگیزه براى حرکت و اعتراض تبدیل شوند. زیرا مشکلات و تبعیضات فرهنگى قدرت و ظرفیت فراگیرشدن را درآذربایجان دارند. مثلاً توهین به زبان یک منطقه یا توهین به باورهاى دینى خیلى سریع مىتواند باعث ایجاد تحرکات و اعتراضات مردم مناطق قومى شود تا مشکلات اقتصادى! پس اگر بخواهم خلاصه کنم در مناطقى که محرومیتهاى زیادى وجود دارد و یا اینکه ویژگىهاى منطقهاى و فرهنگى دارند این گونه مسائلى که پیشترمتذکر شدم سریعتر و بهتر بازتاب مىیابند. از یکسال گذشته همه اعتراضات و تحرکاتى که درایران ما شاهدش هستیم بیشتر در مناطقى اتفاق افتاده که در آنجا تفاوتهاى فرهنگى با مرکز وجود دارد و دولت احمدىنژاد دائما” با سیاست هاى خود بر این شکافها و تبعیضها افزوده است.
* سوال: متذکر شوم که همه شواهد موجود در آذربایجان حاکى از این مىباشد که نیروهاى دمکرات و آزادیخواه آذربایجانى نقش اساسى دراین تجمعات داشتهاند. با این حال مىخواستم نظر شما را جویا شوم که اعتراضات اخیر در آذربایجان چگونه حرکتى بوده است؟ بیشترخود بخودى و خودجوش و یا کسى یا نیرویى این اعتراضات را رهبرى کرده است؟
* جواب: با توجه به مواردى که متذکر شدم به نظرم نیروهاى مختلفى در راه انداختن این حوادث نقش داشتهاند. اکثر جنبشهاى سیاسى – اجتماعى ایران از مشروطه تا امروز همواره از تبریز یا از آذربایجان تغذیه شده است و مىتوانم به جرات بگویم که آذربایجانىها همیشه دراین جنبش ها نقش بسیار اساسى داشتهاند. پایگاه همه گروههاى اصلى بعد ازانقلاب، فدائیان، مجاهدین، ملیون وغیره همواره در آذربایجان بوده است. وجود پلورالیسم و تنوع فکرى در آذربایجان همواره قوى بوده است و تنها یک جریان نمىتواند رهبرى این حرکتهاى انجام شده را بهتنهایى به عهده داشته باشد. هرچند که من هم با ارزیابى شما در این خصوص که حرف اول را در اعتراضات اخیر، دمکراتهاى طرفدار حرکتهاى مدنى به روش مسالمتآمیز زدند. مثلاً در چند سال اخیر طرفداران فدرالیسم در بخشهاى مختلف آذربایجان خوب فعالیت وعمل کردهاند.
اگر بخواهم مشخصترصحبت کنم در واقع موتور حرکت اصلى اعتراضات اخیر از دانشگاه آغاز شد. در دانشجویان طیفهاى مختلفى وجود دارند که بخشى طرفدار فدرالیسم، بخشى طرفدار مطالبات خیلى کلان فرهنگى، چون آموزش زبان ترکى آذربایجانى، راهاندازى مدارس، شبکه تلویزیونى و رادیو به زبان آذربایجانى، بخشى هم پانترکیست هستند. دو بخش اول بیشترین تاثیر را درجهت هرچه بیشتر مدنى کردن خواستهها به صورت مسالمتآمیز دارند. پانترکیستها هم در این اعتراضات شرکت دارند و شعارها و برخوردهاى رادیکال و تند دارند. یک نکته دیگر را شاید مناسب باشد متذکر شوم که در آذربایجان جنبش کارگرى بهدلیل واردات بىرویه از چین با مشکلات اساسى زیادى در مراکز کارگرى مواجه است و نیز آذربایجانىهایى که در مناطق حاشیه تهران و شهرهاى بزرگ زندگى مىکنند همواره تبعیض و تحقیر را به انحاى مختلف توسط حکومت اسلامى ایران، احساس مىکنند و همه این موارد مىتواند به وسیعتر کردن این حرکتهاى اعتراضى یارى رساند.
* سوال: شما در صحبتهاى خود متذکر شدید بخشى از فعالین ترک آذربایجانى خود را پانترکیست معرفى مىکنند. در حرکات اخیر در مناطق آذربایجان مدام به شعارهاى تند برعلیه فارسها، کردها وارمنىها پرداختند و سعى کردند کلاً جهتگیرى حرکتهاى اعتراضى را برعلیه فارسها بکشانند و با شعارهاى“شونیسم فارس”، “فاشیسم فارس” و غیره به اختلاف میان اقوام گوناگون در ایران دامن بزنند. آنها جورى تبلیغ و فعالیت مىکردند که گویا همه بدبختىها، محرومیتهاى اقوام مناطق مختلف ایران، توسط فارسزبانان انجام گرفته است.. البته این را هم متذکر شوم که اقلیتى پانایرانیست و ناسیونالیست نیز در تحریک و دامن زدن به اختلافات در اینور قضیه فعال بودند. خوشبختانه این دو جناح افراطى (پانترکیستها و پانایرانیستها) نتوانستند سیاستهاى تفرقهآمیز و مضر خود را پیش ببرند. لطفاً نظرتان را در این خصوص بفرمائید؟
* جواب: این برخوردها و عکسالعمل ها به نظرم بحث جدیدى نیست. این شعارهاى انحرافى همواره بوده است و به نظرم بیشتر یک بحث قدیمى است. شاید تاریخ آن به زمان رضاشاه برگردد. درواقع بهدلیل وجود یک قدرت مرکزى اقتدارگرا که در راسش رضاشاه قرار گرفت این بحثها مطرح گردید. ترکهاى آذربایجانى این نظر را داشتند که رضاشاه مىخواهد همه اقوام تشکیلدهنده ایران را در داخل حکومت مرکزى ادغام کند و ویژگىهاى فرهنگى و تاریخى آنها را نادیده بگیرد. شاید سابقه طرح این بحثهاى تند از آن دوره سرچشمه گرفته باشد. آذربایجان این احساس را داشت که سهم زیادى در قدرت مرکزى قبل از سلسله پهلوى در ایران در اختیارش بود و با آمدن حکومت رضاشاه وزن آنها در قدرت مرکزى بسیار کاهش پیدا کرد. حتى یکسانسازى اقوام در این دوره آغاز شد. شاید چون این تغییرات درست توضیح داده نشده، باعث ایجاد مشکلات شده است.
این واقعیت دارد که در هر دوره تاریخى به دلایل گوناگون این شعار مجدداً جان تازهاى مىگیرد. هرچند که امروز تنها اقلیتى بسیار محدود از ترکهاى آذربایجانى این شعارهاى انحرافى را سر مى دهند. از نظر من این اعتراضات بیشتر جنبه عکسالعملى دارد. ترکهاى آذربایجانى نشانههایى از تبعیض را با فارسها مىبینند و در هنگام طرح مشکلات فرهنگى بخشى بهجاى پرداختن به تبعیضات، محدودیتها و طرح درست مطالبات مدنى به موضوع “شوونیسم فارس”، مىپردارند. از طرف دیگر این را هم متذکر شوم که یک اقلیت ناسیونالیست از فارسها به طرح این شعارها در مناطق ملى دامن مىزنند. البته در این میان به نقش جمهورى اسلامى که مشخصاً با سیاست امتسازى خود بیشتر به پانعربیسم نزدیک است تا پان فارسیسم، نباید کم توجهى کرد.
جمهورى اسلامى در این سالهاى گذشته علاقه زیادى نشان داده که ادبیات و فرهنگ عرب را وارد ایران کند و جانبدارىهاى غیر منطقى از جنبشهاى افراطى چون فلسطین، لبنان و غیره انجام داده و مىدهد. اقوام مناطق مختلف ایران وقتى این سیاستهاى تبعیضآمیز را مىبینند این سوال برایشان پیش مىآید که چرا بودجه کشور به عربهای دیگر کشورها اختصاص پیدا مى کند، ولى به اقوام ایرانى از جمله عربهای کشورمان توجه صورت نمىگیرد و این واقعیت مدام در میان ما مطرح مىشود که احمدىنژاد مهرورزى خود را نصیب عربهای خارجی و کینهورزى خود را سهم اقوام ایرانى بهویژه آذربایجانىها مىکند. در برنامههاى تلویزیونى همواره آذربایجانىها و اقوام دیگر را مسخره مىکنند و با آنها برخوردهاى توهینآمیز دارند و موضوع کاریکاتور به عنوان یکى از موارد کوچکى است که برعلیه ترکهاى آذربایجانى در کشور انتشار مىیابد.
* سوال: به نظرتان آیا دامن زدن به اختلاف و تفرقه میان مناطق ملى باعث تضعیف مبارزات آنها نمىشود؟ جمهورى اسلامى در این عرصه چگونه عمل مىکند؟ اپوزیسیون چه سیاستى در قبال حرکتهاى اعتراضى اخیر مىبایست اتخاذ کند؟
* جواب: بله وجود اختلاف و دامن زدن به آن مىتواند به این جنبش ضربه زند و من به عنوان یک ترک آذربایجانى ضرورى مىدانم تاکید کنم که اکثریت آذربایجانىهاى ترکزبان برعلیه دیگر اقلیتهاى قومى و مذهبى عمل نمىکنند بلکه خودمان را همسو با اقلیتهاى کرد، بلوچ، ترکمن، عرب و غیره مىبینیم و رابطه و فعالیت متحد و صمیمانه براى طرح مطالبات مشترک بیش از هرچیزى براى ما اهمیت دارد. به نظرم آذربایجانىها با دیده مثبت به ارتباط با اقلیتهاى دیگر ایرانى مىنگرند.
اکثریت ترکهاى آذربایجانى، زبان مدنى و مسالمتآمیز را که در آن حقوق شهروندى، فرهنگى و اجتماعى همه اقوام ایرانى مد نظر باشد، در راس خواستههاى خود قرار دادهاند. در اینجا نباید به دام سیاستهاى تفرقهآمیز و توطئهآمیز حکومت ایران افتاد. و در برابر عوامل نفوذى آنان و طرح شعارهاى تندروانه که باعث ایجاد تزلزل در فعالیتهاى مدنى و مسالمتآمیز حرکتهاى آذربایجانىها مىشود، مىبایست به شدت ایستاد. به نظرم نیروهاى سیاسى در اپوزیسیون خارج و داخل کشور باید از کلیت این جنبش حمایت همهجانبه کنند و به دفاع از خواستهاى بر حق آنان بپردازند.
* سوال: از نظر شما اعتراضات اخیر در آذربایجان بیشتر چه نوع حرکتى (سیاسى یا فرهنگى یا هردو) بوده است؟
* جواب: چون جمهورى اسلامى به نوعى ویژگىهاى یک حکومت تمامیتخواه را دارد، هر حرکت اعتراضى که علیه هر بخش از برنامههاى جمهورى اسلامى صورت گیرد به عبارتی از ماهیت سیاسى برخوردار مىشود. زیرا مجموعه حاکمیت را نشانه مىگیرد. به نظرم بار سیاسى این جنبش بسیار قویتراز بار فرهنگى آن است. هر چند که این حرکات به بهانه فرهنگى صورت گرفته باشد. این واقعیت دارد که امکان سازماندهى تودههاى ترکزبان آذربایجانى با انگیزههاى فرهنگى بیشتر امکانپذیر است. رژیم جمهورى اسلامى همواره بیشتر در بخش سیاسى، نیروهاى امنیتى و سرکوبگر خود را متمرکز کرده است. اما آذربایجانىها با سازماندهى در عرصههاى فرهنگى توانستند مطالبات دمکراتیک و مدنى خود را در سطحى وسیع مطرح سازند و حکومت اسلامى ایران به شدت در این اعتراضات غافلگیر شد.
* سوال: آیا طرح خواستهاى قومى و فرهنگى به تنهایى مىتواند به جنبش دمکراسىخواهى در کل کشور یارى رساند؟
* جواب: با توجه به ویژگى جمهورى اسلامى که پیشتر متذکر شدم در واقع حکومت در تمام عرصههاى عمومى و خصوصى مىخواهد مدل ارائه دهد. در مسائل اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى همه سیاستهاى آن در جهت تبعیض و شکاف در کشور میان مناطق مختلف است. پس هرحرکتى که برعلیه هر بخش از برنامههاى جمهورى اسلامى صورت گیرد در واقع به تقویت جنبش دمکراسىخواهى در کشور کمک خواهد کرد. البته به شرطى که شیوه حرکت مسالمتآمیز و مدنى و بهدور از خشونت صورت گیرد.
* سوال: به نظر شما سرانجام، حرکات اعتراضى آذربایجانىها به کجا خواهد رسید؟
* جواب: به نظرم پاسخ به این سوال تا حدودى دشوار است. اگر نیروهاى سیاسى در ایران و خارج از کشور و فعالین دمکرات در مناطق ملى نتوانند میان مطالبات این جنبش با جنبش سراسرى پیوند ایجاد کنند، امکان این وجود دارد که این جنبش به شکل سختى توسط ارگانهاى نظامى و امنیتى رژیم سرکوب شود. این جنبش باید با جنبش سراسرى پیوند بخورد. فعالین سیاسى و احزاب باید ازمطالبات دمکراتیک آنها حمایت همهجانبه کنند. اگر چنین حمایتى صورت نگیرد، این جنبش به انحراف کشیده خواهد شد و در چنین شرایطى توسط جمهورى اسلامى سرکوب و قتل عام مى شود. در ضمن باید سیاست نیروهایى را که در آمریکا و جمهورى آذربایجان هستند و مىخواهند از این جنبش بهرهبردارى یا سوء استفاده کنند، افشاء کرد.
واقعاً نگرانى من این است که سرانجام این حرکت به کجا خواهد رسید. البته این صحت دارد که اکثریت حرکتهاى اعتراضى اخیر به شکل مدنى و مسالمتآمیز صورت گرفته است. اما جمهورى اسلامى از طریق نفاق سعى دارد میان فعالین این جنبش فاصله ایجاد کند و به یک عبارت، سمتگیرى حرکات اعتراضى را هرچه بیشتر رادیکال کند. چنانچه گفتم حکومت در حرکات اعتراضى اخیر غافلگیر شد و فعلاً به چگونگى سرکوب این جنبش مىاندیشد. باید همهجانبه نیروهاى دمکرات، ملى و چپ ایران در داخل و خارج از کشور به صورت مشترک به کمک این جنبش روى آورند. زبان مشترک اپوزیسیون ایران در جهت دفاع از خواست هاى دمکراتیک اقوام ایرانى، مىتواند به تقویت چنین حرکاتى منجر شود و به یک عبارت امکان پیوند خوردن این جنبش با جنبشهاى دمکراسىخواهى سراسرى هرچه بیشتر مهیا شود. من توجه مىدهم که اگر این جنبش سرکوب شود، سرخوردگى وسیعى بهوجود خواهد آمد واین براى جنبش دمکراتیک و سراسرى ایران فاجعهبار خواهد بود.
با تشکر از شما که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
على صمد خرداد ۱۳۸۵