توضیحات:
دوستان گرامی
همانطور که می دانید، در ماه اوت به عنوان آخرین مهلت، طرحهای منشور یا اسناد باید به دست گروههای کاری رسند.
خوب است دوستانی که هم گرایی نظری- سیاسی با هم دارند و این را در مباحث و کنفرانسهای اخیر نیز نشان داده اند، در همکوشی با هم، در صورت ممکن، دست به تدوین سند مشترک گرایش خود زنند.
بدین منظور طرح اولیه زیر از نظرتان میگذرد. این طرح منشور شامل هم اصول نظری- برنامهای و هم اهداف و راهکار سیاسی است. راقم بر این نظر است که پروژه وحدت چپ به دو سند بیشتر نیاز ندارد. یکی منشور سیاسی، نظری و برنامهای است و دیگری اساسنامه.
در طرح منشوری که در زیر میخوانید، همه چیز آن می تواند تصحیح و تکمیل شود، به جز ۲ ایدهی اساسی آن که هستی و هویت گرایش چپ دموکرات و سوسیالیستی را میسازند و عبارتاند از:
-
هدف سیاسی بلاواسطه ما امروز برچیدن نظام جمهوری اسلامی ایران توسط جنبشهای اجتماعی در اشکال مختلف آن از جمله قیام یا انقلاب برای نیل به جمهوریای مبتنی بر آزادی، دموکراسی و جدایی دولت و دین است. (جمهوری دموکراتیک لائیک).
-
چشمانداز درازمدت این مبارزه نیز نفی سرمایهداری و گذار به سوسیالیسم رهاییخواهانه در گسست از سوسیالیسم اقتدارگرا (توتالیتر یا «سوسیالیسم واقعن موجود») و سوسیالدموکراسی است.
پیشنهاد من به دوستانی که خود را نزدیک به ۲ ایده اصلی بالا میبینند در صورت تمایل چنین است:
در مرحله اول : یا طرح های خود را بنویسند و یا طرح زیر را تصحیح و تکمیل کنند. این ها را در میان خود از طریق ایمیل پخش کنند.
در مرحله دوم: با سنتز طرحها و نظرات رسیده، گرایش چپ دموکرات و سوسیالیست دست به تدوین طرح منشور مشترک خود زند.
خوب باشید
۲۹ ژوییه ۲۰۱۴
شیدان
نکته: این طرح به تعدادی از فعالان پروژه وحدت چپ برای اظهار نظر ارسال میشود.
منشور
وحدت چپ ایران
(طرحی اولیه)
جنبش چپ ایران، در تاریخ بیش از سده سالهاش، با وجود کژرویها، خطاها و کاستیهایش، همواره علیه استبداد و برای آزادی، عدالت اجتماعی و برابری مبارزه کرده است. این جنبش اما، به رغم مبارزات پیگیر و خستگیناپذیر فعالاناش، به دلایل مختلفِ نظری، سیاسی و عملکردی از جمله پیروی از سوسیالیسم واقعن موجود و پراکندگیاش، نتوانسته است در تحولات سیاسی کشور و دفاع از جنبشهای اجتماعی و کارگری نقشی برجسته ایفا کند.
در پاسخ به ضرورت تاریخی مبارزه متشکل چپ در ایران، وحدت چپ ایران از وحدت سه سازمان سیاسی (۱) و بخشی از کنشگران چپ در نشستی مؤسسان به تاریخ …. اعلام موجودیت میکند و مبارزات خود را در راستای این منشور سیاسی به پیش خواهد راند.
وحدت چپ ایران به آزادی، جمهوری، دموکراسی، عدالت اجتماعی، جدای دولت و دین، برابری و سوسیالیسم باور دارد و برای تحقق آنها در ایران مبارزه میکند. آزادی با عدالت اجتماعی و سوسیالیسم با دموکراسی پیوندی ژرف دارند. دفاع از حقوق بشر و مبارزه با هر گونه ستم و تبعیض تکلیف دایمی وحدت چپ ایران را تشکیل میدهند.
۱- نظام جمهوری اسلامی ایران
نظام جمهوری اسلامی ایران را عوامل اصلی زیر تبیین میکنند.
– دینسالاری که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در ولایت فقیه و اقتدار روحانیت، در نهادها و بنیادهای آن، در قوهی قضاییهی مجری احکام شریعت از جمله حدود و مقررات جزایی اسلام، در مجلس اسلامی قانون گذار طبق احکام دین، در رئیس جمهور پاسدار مذهب رسمی و مروج دین و در نیروهای انتظامی نگهبان نظام دینی تبلور پیدا میکند. دینسالاری جمهوری اسلامی از همان ابتدا ابزارهای دموکراسی نمایندگی چون مجلس، ریاست جمهوری، انتخابات، شوراها و حتا نام «جمهوری» را با جعل و تهی کردن آنها از هر معنا و مضمون حقیقیشان برای حفظ خود و کسب مشروعیت مردمی به کار میگیرد.
– دولتی(*) ضددموکراتیک که تمرکزگرا، استبدادی و فعال مایشا ست. دشمنی با حقوق بشر، آزادی و دموکراسی ویژگی اصلی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد. اتکای دولت به رانت نفتی و نیروی انتظامی، این دو ستون اصلی اقتدار و استبداد، همواره شرایط اِعمال سلطهی کامل دولتی بر جامعه را فراهم کرده است. دولت متمرکر در ایران همواره دست به تبعیض و ستم بر ملیتها و اقوام زده است. جمهوری اسلامی این خصلت ضدملیتی دولت در ایران را تشدید کرده است. ملیتهای مختلف ساکن ایران همواره از حق مسلم خود بر مشارکتِ دموکراتیک در امور خود توسط دولت مرکزی سلب شدهاند و مورد سرکوب واقع میشوند.
– سرمایه داریای خصوصی و دولتی که پیوسته در جمهوری اسلامی عمل کرده است. سرمایه داران، در مناسباتی تنگاتنگ با نهادهای دولتی و امنیتی و بنیادها، استثمار نیروی کار در پهنهی تولید را اِعمال میکنند. ویژگی مناسبات سرمایهداری در ایران، افزون بر تصاحب مازاد حاصله از کار کارگر به نفع سرمایه و سودافزایی هر چه بیشتر آن در اشکال مختلف، در این است که همواره در تبانی با دولت، دشمن سر سخت هر گونه تشکل مستقل کارگری و دخالت مستقل کارگران در امور مربوط به کار، قانون کار، تولید، کنترل تولید و اقتصاد است. سرکوب اعتصاب ها، اعتراضها و تشکلهای مستقل کارگری بیانگر سلطه و ستمی است که سرمایهداران و دولت حامی آنها به منظور حفظ منافع خود و سیستم بر کارگران اعمال میکنند.
وحدت چپ ایران، بنا بر خصلت دینسالارانه، ضد دموکراتیک و ضد مردمی جمهوری اسلامی، این نظام را مانع اصلی آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و پیشرفت در ایران میشناسد. برچیدن آن را از طریق رشد و گسترش جنبشهای اجتماعی مردم و زحمتکشان با هدف نیل به جامعهای آزاد و دموکراتیک، وظیفه ی مبرم خود میداند.
۲- تضادها و عاملان اجتماعی دگرگونی در ایران
نظام جمهوری اسلامی طی زندگی تا کنونی خود اختلافها و تضادهای اجتماعی در ایران را تشدید کرده و در پهنهی جامعه گسترش داده است. تضاد طبقاتی – به طور ویژه تضاد میان کار و سرمایه یا تضاد بین کارگران و سرمایهداران در میدان تولید – یکی از تضادهای اساسی و بنیادین از میان تضادهای پرشمار اجتماعی به شمار میآید. با استقرار جمهوری اسلامی در ایران، افزون بر استمرار و تشدید تضادهایی که در نظام سلطنتی پیشین عمل میکردند، چون تضاد مردم با دیکتاتوری، تضاد کارگران با صاحبان نیروی کار، تضاد ملیتی علیه ستم دولت مرکزی، تضادهایی جدید نیز سر برمیآورند. ویژگی اصلی اینها ریشه در خصلت دینسالارانه نظام مستقر پس از انقلاب دارد. از آن جملهاند تضاد اقشار مدرن با مناسبات ضددموکراتیک، زنان با سیستم مردسالار و زنستیز، نیروهای خواهان جدایی دولت و دین با دین سالاری، ملیتهای ایران با تبعیض ملیتی. در راستای این تضادها میتوان از سه جنبش اصلی در جامعه ی کنونی ایران نام برد که عاملان دگرگون ساز اجتماعیاند.
۱- جنبشهای زنان و جامعه مدنی متشکل از فعالان اجتماعی در میان زنان و اقشار مدرن جامعه چون دانشجویان، روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، روزنامهنگاران، فرهنگیان… اینان خواهان آزادی و دموکراسی و مخالف تبعیض، سانسور و تنگناهای گوناگوناند. این جنبشها در برابر دولتی ضددموکراتیک و مذهبی که با برابری زنان و مردان و آزادیهای مدنی در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ضدیتی بنیادین دارد، قرار میگیرند. مساله مرکزی در این میدان مقاومت و مبارزهی اجتماعی، مساله دموکراسی و جدایی دولت و دین است که حقوق بشر، آزادیهای مدنی و برابری زنان و مردان شرط وجودی آنها میباشند.
۲- جنبشهای کارگری در برابر ستم سرمایه و مناسبات آن. جنبش کارگری ایران با وجود سابقهی تاریخی طولانی همچنان در چارچوب خواستههای اقتصادی و معیشتی باقی مانده است. اعتراض و مبارزه علیه بیکاری، قراردادهای موقت و اسارت بار، بیثباتی و عدم امنیت شغلی، شرایط سخت کار و کمحقوقی… مضمون اصلی و کلان مبارزات و اعتراضات کارگری امروزی را تشکیل میدهند. با این وجود اما فعالان پیشرو کارگری برای خواستههایی سیاسی و اجتماعی تلاش و مبارزه میکنند: چون حق ایجاد تشکلهای آزاد و مستقل کارگری، حق اعتصاب و آزادی بیان، نشر، تجمع، حق راهپیمایی و تحصن، حق مداخله در تبیین و تغییر قانون کار، حق مداخله دموکراتیک در مدیریت کارخانجات و مؤسسات.
۳- جنبش دموکراتیکِ ملیتها در برابر سلطهی دولت تمرکزگرایی که دست به سرکوب خواستههای دموکراتیک ملیتهای ساکن ایران میزند. این جنبش خواهان حقوق برابر ملیتهای ایران اعم از فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و هم چنین اقوام و اقلیتهای زبانی و فرهنگی در همهی عرصههای ملی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. فعالان این جنبش برای عدم تمرکز قدرت، خودمختاری و خودگردانی محلی و منطقهای در ادارهی کشور مبارزه میکنند.
وحدت چپ ایران، به منزله بخشی از این جنبشها و در راستای دفاع از منافع و مصالح مشترک و خاص آنها، وظیفه دارد که به آنها در اشکال مختلفِ تظاهرشان، از اعتراضها، مقاومتها و مبارزات مسالمت آمیز تا اعتصابات، نافرمانی مدنی، قیام و انقلاب علیه نظام یاری رساند. در همراهی و همکوشی با آنها در جهت روند دگرگونیهای ساختاری اجتماعی – سیاسی تلاش ورزد.
۳- اهداف مبارزاتی وحدت چپ ایران
وحدت چپ ایران در راستای هدف کنونی خود یعنی برچیدن نظام جمهوری اسلامی و استقرار رژیمی دموکراتیک در ایران و هدف درازمدت خود یعنی نیل به سوسیالیسم و رهایی انسان ها، در شرایط امروز ایران مبارزه در زمینههای زیر را به پبش میراند.
۱– براندازی جمهوری اسلامی و برآمدن جمهوریای آزاد، دموکراتیک و مستقل، مبتنی بر عدالت اجتماعی، برابری و جدایی دولت و دین در ایران.
۲– برقراری دموکراسی در ایران که امروزه در شکل دموکراسی نمایندگی از طریق انتخابات آزاد و همگانی با رأی مخفی، برابر و مستقیم شهروندان؛ مجلس؛ حکومت قانون و تفکیک و استقلال چهار قوای اجرایی، مقننه، قضایی و مطبوعات (رسانههای جمعی و مجازی) تبیین میشود. وحدت چپ ایران، ضمن دفاع از دموکراسی نمایندگی و مبارزه برای تحقق آن در ایران، در عین حال نیز، چون نیرویی سوسیالیستی، در راه گسترش و تعمیق حکومت مردم بر مردم یا دموکراسی مشارکتی مبارزه میکند: از طریق تصاحب اداره ی امور مشترک خود توسط مردم؛ مشارکت مستقیم آنها در تصمیم گیریها و مداخلهگری بلاواسطه مردم در همهی امور جامعه در شکلهای مختلفِ خودگردانی و خودمدیریتی.
۳– برابری زنان و مردان و حقوق برابر آنان در همهی عرصههای زندگی اجتماعی به ویژه در نهادهای سیاسی، اجرائی و قانون گذاری.
۴– برابری ملیتهای مختلف ایران در بهرهوری از امکانات و ثروتهای مادی و معنوی کشور. برابری تمام افراد جامعه در برابر قانون و برخورداری برابر آنها از حقوق فردی و اجتماعی، مستقل از جنسیّت، قومیّت، ملیت، اصل و نسب، زبان، کیش و مسلک.
۵– آزادیهای فردی، از جمله آزادی گزینش شیوهی زندگی، آرایش، پوشش و رفت و آمد؛ آزادیهای مدنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چون آزادی اندیشه، بیان و قلم؛ آزادی نشر، مطبوعات و لغو سانسور؛ آزادی مذهب؛ آزادی تشکیل سندیکاهای کارگری و اتحادیههای صنفی، انجمنها، احزاب و سازمانهای سیاسی. آزادی اعتصاب و تظاهرات.
۶– مبارزه علیه مناسبات سرمایهداری و پیامدهای ضد اجتماعی، انسانی و محیط زیستی آن. مبارزه برای عدالت اجتماعی و گسترش آن. وحدت چپ ایران از مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران در جهت ابداع شکلها و شیوههای نوین تصاحب و مدیریت جمعی کارخانهها و مؤسسات، در جهت تحت اختیار و کنترل خود قرار دادن نیروهای مولده اجتماعی و فرایند تولید و توزیع، به صورتی جمعی، مشارکتی و مستقیم پشتیبانی میکند. وحدت چپ ایران وظیفه دارد همراه با نقد مناسبات سرمایه داری و نشان دادن تناقضات درونی و ماهیت استثماری و ضد بشری این نظام، در محدودهی روابط سرمایهداری نیز در راه بهبود شرایط کار و زندگی کارگران و زحمتکشان، کاهش نابرابریهای اجتماعی و فشار و ستم مبارزه کند. وحدت چپ ایران از دخالت روزافزون جنبشهای کارگری و نهادهای سندکایی، صنفی و دموکراتیک در اشکال گوناگون در امور کار و کارگری و از جمله تبیین قانون کار پشتیبانی میکند.
۷– جدایی دولت و دین به این معناست که در جمهوری لائیک/سکولار آینده سه قوای اجرایی، قضایی و قانونگذاری مستقل و منفک از دین، شریعت، فقه اسلامی و روحانیت عمل میکنند. قانون اساسی و دیگر قوانین جاری در کشور به احکام دینی و شریعت ارجاع نمیدهند. دین و مذهب رسمی وجود ندارند. روحانیت و روحانیون در مقام روحانی در امور سیاسی دخالت نمیکنند. همهی شهروندان قطعنظر از اعتقادات دینی، غیر دینی و یا مخالف دینشان از حقوق برابر برخوردارند. همهی عقاید در جامعه، چه دینی، غیر دینی و یا مخالف دین آزاد میباشند.
۸– عدم تمرکز قدرت در ادارهی کشور. خودمدیریت مردمان در محلها و مناطق از طریق مجالس دموکراتیک خود. وحدت چپ ایران خواهان جمهوریای از نوع فدرال است که شکل و مضمون آن را ملیتهای ایران در چندگانگی شان در رایزنی با هم به صورتی آزاد و دموکراتیک تعیین خواهند کرد.
۹– لغو مجازات اعدام و ممنوعیّت هرگونه شکنجه و مجازاتِ مغایر با منزلت انسانی.
۱۰– پاسداری از محیط زیست و منابع طبیعی و کاهش آلودگیها به عنوان شرط بهزیستی و رشدی پایدار. جایگزینی منابع انرژی و تولید حاملهای انرژی پایدار به جای فسیلی (نفت، اورانیوم…).
۱۱– صلح و همزیستی مسالمتآمیز در خاورمیانهای مبرا از سلاحهای هستهای.
۴ – راهکار سیاسی وحدت چپ ایران
از آن جا که مناسبات حاکم در ایران مانع اصلیِ تغییرات اجتماعی ساختاری می باشند، وحدت چپ ایران بر همراهی و همکوشی چپ با جنبش های اجتماعی در ایران – جنبش کارگران و زحمتکشان، زنان، دانشجویان، جامعه مدنی و ملیت های ساکن ایران – در پیشبرد خواستهای مطالباتی- صنفی تا سیاسی- همگانی آنان تاکید میورزد. راهکار ما برای خروج از نظام جمهوری اسلامی مبارزه برای تشکیل مجلس مؤسسان مردم با اتکا به بسط و توسعه جنبشهای مردمی و همگانی است.
«انتخابات آزاد» تنها یکی از ارکان مختلف دموکراسی بوده و تحقق آن پیششرط ها و ملازماتی دارد چون آزادی احزاب، سازمان ها و انجمن ها، آزادی مطبوعات، برابری احزاب در انتخابات و غیره. انتخابات آزاد بدین معنا در جمهوری اسلامی تحت قانون اساسی اسلامی آن امکان پذیر نیست. تنها در شرایط پیدایش قدرتی دوگانه و با اتکا به نیروی مردم در صحنه میتوان امکان برگزاری انتخاباتی آزاد با شرایط نامبرده برای تغییر رژیم را فراهم آورد.
۵- اتحادها و همکاریها
وحدت چپ ایران در راستای اصول و مبانی این منشور طرفدار اتحادی گسترده با سایر گروهها و سازمانهای چپ دموکرات و سوسیالیست ایرانی است. ما همهی سازمانها و روندهای باورمند به جمهوری، دموکراسی و جدایی دولت و دین را دعوت به اتحادها و همکاریهای عملی در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران میکنیم.
۶- برای سوسیالیسم
جنبش چپ ایران وارث نزدیک به دو سده جنبش جهانی کارگری و سوسیالیستی است.
بخشی بزرگ از این تاریخ را آزمونی تشکیل میدهد که بیش از هفتاد سال به نام سوسیالیسم و کمونیسم در بخشی از جهان، از انقلاب اکتبر تا فروپاشی سوسیالیسم واقعن موجود، جریان داشته است و مهر و نشان خود را بر اندیشه و عمل چپ ایران نیز زده است. “سوسیالیسم”، در این آزمون، به طور عمده مترادف با سیستمی گردید که در اتحاد شوروی، چین، اروپای شرقی و… برقرار شد. در چارچوب آن، سوسیالیسمی که در حقیقت به معنای مشارکت آزاد انسانها در برابری و خودگردانی است، در عمل، با سلطه و سرکوب اقلیتی حاکم بر مردم، طبقه کارگر و زحمتکشان همسان میشود. به نام مالکیت اشتراکی یا جمعی، مالکیت دولتی و سرمایه داری دولتی برقرار میشوند. به نام حکومت کارگری، دیکتاتوری فراگیر حزبی- دولتی و سلطهی ایدئولوژیکی- پلیسی آن بر کارگران و تمامی جامعه اعمال میشوند.
بخشی دیگر از چپ سوسیالیستی، در کشورهای دموکراتیک غربی، راه و روش سوسیال دموکراسی را ابداع میکند. این چپ نیز، در هر جا که به قدرت رسیده یا میرسد، هدایت و مدیریت امور سیستم سرمایه داری، پاسداری و ترمیم آن را بر عهده میگیرد. سوسیال دموکراسی امروزه همهی آرمانهای والای رهاییخواهانه و ضدسرمایهداری را به طور کامل زیر پا نهاده است.
«سوسیالیسمی» که چپ مورد نظر ما بر آن باور دارد و برای تحققاش در فرایندی درازمدت پس از برقراری آزدای و دموکراسی در ایران مبارزه میکند، رهایی واقعی انسان از طریق نفی مناسبات سرمایه داری است. این امر اما، تنها با مبارزهی مستقیم خود مردمِ زیر ستم سرمایه، از طریق جنبشهای اجتماعی و طبقاتی آنها میسر است. رهایی زحمتکشان، امر مستقیم و بلاواسطه خود زحمتکشان است. هیچ منجی یا منجیانی و هیچ گروه، سازمان و حزبی نمیتواند به جای آنها و به نام آنها یا به نمایندگی از آنها عمل کند و آنها را “رها” سازد. جنبش برای سوسیالیسم فرایندی است از اشکال گوناگون مبارزات جمعی و فعالیتهای مشارکتی مردم، در آزادی، برابری و مشارکت با هم، برای تأمین خواستهای مشترک خود، برای از میان برداشتن نابرابریها و سلطههای گوناگون یعنی سلطه سرمایه و مالکیتِ خصوصی، سلطه دولت چون حاکمیتی جدا از مردم و حاکم بر مردم و سلطه ناشی از نابرابریها در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. جنبش سوسیالیستی روندی است اجتماعی و مبارزاتی برای استقرار آگاهانهی چنان مناسباتی که در آن انسانها در مشارکت با هم به طور بلاواسطه و مستقیم، در خودگردانی و خودمدیریتی، ادارهی امور خود را بهدست میگیرند. سوسیالیسم برای ما و در یک کلام آنی است که “به جای جامعه کهن بورژوازی، با طبقات و تناقضات طبقاتیاش، اجتماعی از افراد در مشارکت با هم برآید که در آن تکامل آزادانه هر فرد شرط تکامل آزادنه همگان باشد“(۲).
۷- برای جهانی دِگر
جهان امروز ما دنیایی پر تعارض و تضاد است. با جهان استعماری سدهی نوزده و یا جهان دو ابرقدتی سدهی بیستم در بسی جهات متفاوت است. از شرق آسیا تا جنوب قاره آمریکا، کشورهایی به جرگهی قدرتهای بزرگ وارد شده اند. قدرتهای بزرگ سنتی، ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی، گرچه از جهت اقتصادی، سیاسی و نظامی همواره بر جهان اعمال نفوذ و حاکمیت میکنند، اما سیادت تاریخی پیشینشان به چالش کشیده شده و میشود. کشورهای متوسط و کوچک بیش از پیش در راستای منافع و اقتدار خود در منطقه و جهان ایفای نقش و قدرت میکنند. امروزه، جهانیشدن، بهویژه در گستره اقتصادی، تبدیل به واقعیتی انکارناپذیر شده است. این جهانی شدن اما، خصلتی به شدت سرمایهدارانه، ناعادلانه و نابرابرانه برای بشریت دارد، زیرا که به رهبری قدرتهای بزرگ مالی و اقتصادی جهان سرمایهداری در جهت اقتدار و منافع اقلیتی کوچک، بدون مشارکت و مداخلهی دموکراتیک اکثریت عظیم مردمان جهان انجام میپذیرد. ما نمیتوانیم این نظم جهانی کنونی نئولیبرالی را بپذیریم که در آن ۱۰% جمعیت کره زمین ۸۶% منابع در جهان و ۱% جمعیت جهانی هم چنان ۴۶% همین منابع را در تصاحب خود دارند. امروزه جنبشهای اجتماعی چون جنبشهای آلترموندیالیست برای جهانی شدنی از نوع دیگر با خصلتی انسانی و غیر سرمایهدارانه در گستره گیتی در حال شکل گیریاند. این جنبشها برای تغییر مناسبات حاکم کنونی بر جهان، برای مشارکت شهروندان جهان در تعیین سرنوشت خود بدون سلطهی قدرتهای بزرگ اقتصادی و دولتی، برای رشدی پایدار و برابرانه و سرانجام پاسداری از محیط زیستی که روزافزون در حال نابودی است تلاش و مبارزه میکنند. وحدت چپ ایران، به منزلهی سازمانی سوسیالیستی پس انترناسیونالیستی، همراه و همسوی جنبشهای جهانی برای جهانی دِگر است.
———————————————-
(*) «دولت» در این منشور به مفهوم State انگلیسی یا Etat فرانسوی، شامل سه قوای مجریه، مقننه و قضایی میشود.
(۱) اتحاد فدائیان خلق ایران، فدائیان خلق ایران (اکثریت)، شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران.
(۲) مانیفست کمونیست.