هیچ جشنی برای هیچ کدام از ما بزرگتر و عزیزتر از این روزهای ظفرمند و تاریخساز کشور عزیزمان ایران نیست. زندگی این روزهای ما خودش جشن و شادمانی است. ما کودتایی سیاه را شکست دادهایم و این دستاورد سزاوار پایکوبیهاست. اگر پدرمانمان نخستین نسلی بودند که پس از سالها در جنگی که میان ایران و قدرتهای خارجی درگرفت نگذاشتند ذرهای از خاک میهن تسلیم بیگانه شود، ما اولین نسلی هستیم که پوزهی کودتاچیانی سیاهاندیش را به خاک مالیدهایم. ما کاری کردیم که دشمنان آزادی این خاک امروز خودشان هم درماندهاند که چه کنند با نقشههای شومی که شبانه کشیده بودند؛ اما همه یک به یک به تدبیر هوشیاری ما نقش بر آب شد. کیست که نبیند ما چگونه بلایی بر سر کودتاگران آوردهایم که امروز ذکر هر شب و روزشان «کاش این قدر طمع نمیکردیم!» شده است. درود بر ما که به تعبیر سروش «نسل کامکاری» هستیم، نسلی که زوال استبداد را در این خاک جشن خواهد گرفت.
ما امروز داریم تاریخ را زندگی میکنیم، تاریخ را میسازیم، آینده را تغییر مسیر میدهیم، خواب از چشم ظالمان میرباییم و … این مهم چیزی نیست که بتوان دست کمش گرفت. لحظه لحظه زندگی امروز ما تعیینکنندهی سرنوشت آینده کشورمان است. امروز در ایران ما، به تعبیر فرخی یزدی، “در محیط توفانزا ماهرانه در جنگ است – ناخدای استبداد با خدای آزادی”. امروز هر کدام از ما کشتیبانی در دریای طوفانی استبدادیم و از همین روست که کودتاچیان به خود میپیچند و هر روز از خود میپرسند: “چرا به رغم بازداشت این همه کشتیبان، هنوز کسی در آب غرق (بخوانید ذوب!) نشده”!
با این حال از تحولات درونی حرکتمان نباید غفلت کنیم. امروز جنبش سبز ما وارد مرحله تازهای شده است. اگر تا دیروز دغدغه ما اعلام عدم مشروعیت قانونی دولت احمدینژاد بود (به عنوان دولتی که با کودتای مشترک برگزارکنندگان انتخابات و نیروهای نظامی سر کار آمده است)، امروز هدفمان تثبیت این عدم مشروعیت تا زمانی است که دولتی قانونی بر سر کار آید. طبعا در این مرحله نیاز به آن گامهای بلند اولیه نیست. بایستی گامهای کوتاهتر اما قاطعتر و محکمتری برداریم تا دستاوردها را تثبیت کنیم. تقویت بخش خانگی موجآفرینیهای سبز بخشی از رسالت ما در این مرحله از جنبش دموکراسیخواهی و آزادیطلبی است.
«هرایرانی روزانه ۵ دقیقه برای آزادی»؛ میتواند شعار هر کدام از ما در این مرحله از زندگی جامعه عزیزمان ایران باشد. هر کس روزانه میتواند ۵ دقیقه از وقت خود را در خانه به جنبش سبز آزادیخواهی اختصاص دهد و متناسب با خلاقیت فردی خود آرماناش از آینده ایران را با دیگران به اشتراک بگذارد. در مرحله کنونی اسکناس یکی از بهترین محملهای موجود برای به اشتراک گذاشتن این آرمانهاست. به این ترتیب ما وارد فازی خواهیم شد که در آن خطرات به مراتب کمتری هر کدام از شهروندان سبز را تهدید میکند، اما همافزایی رفتارهایمان قدرت آن را به صدها برابر افزایش میدهد
اسکناسنویسی البته ممکن است بعد از مدتی صدای کودتاگران را درآورد و تهدید کنند که اسکناسهای نوشتهدار فاقد اعتبار بانکی است. نگران نباشید و این تهدیدها را جدی نگیرید. کسی که چنین سخنی بر زبان میآورد از درد مشترک همه حامیان کودتای اخیر رنج میبرد: بیسوادی! آنها به دلیل ضعف سواد دانشگاهیشان فکر میکنند ارزش پول را بانک مرکزی تعیین میکند، حال آن که اگر چنین بود بانک مرکزی میتوانست با یک دستور ساده جلوی تورم را بگیرد و ارزش پول را بالا ببرد! در واق ارزش پول در فرایند بازار تعیین میشود و اعتبار آن به قرارداد مشترک مصرفکنندگان یک واحد پولی است. پول یک قرارداد اجتماعی است و این مصرفکنندگان آن هستند که به آن اعتبار میدهند.
بانک مرکزی تنها کاری که میتواند بکند این است که اسکناسهای نوشتهدار را خمیر کند و به جایشان اسکناس نو چاپ کند. همین. این بانک حتی نمیتواند اعلام کند که اسکناسهای نوشتهدار را نخواهد پذیرفت، چون خوشبختانه سبزها آن قدر زیاد هستند که بر اساس قرارداد میان خودشان اسکناسها تا همیشه معتبر خواهند ماند. بانک هم راهی برای کنترل پولهای مبادله شده در سطح جامعه ندارد.
در این شرایط اگر بانک مرکزی طی اطلاعیهای اعلام کند «اسکناسهای سبزنویسی شده را هیچ بانکی نخواهد پذیرفت» تیر خلاص را به نظام بانکی خودش زده است. موج سبز آزادی البته امیدوار است آنها این قدر نادان باشند و این کار را به زودی انجام دهند چون در آن صورت اطلاعیهای که صادر میکنند دقیقا همان کارکردی را خواهد داشت که جملات آخر خطیب جمعه در خطبههای نماز جمعه قبل از روز قدس داشت و خود بدل به بزرگترین تبلیغ و اطلاعرسانی برای پیوستن سبزها به این حرکت خواهد شد.
پس تا ۱۳ آبان، هر ایرانی روزانه ۵ دقیقه آرزوی خود از ایران آینده را روی اسکناسها خواهد نوشت و در اختیار دیگران خواهد گذاشت. مطمئنا آینده ایران بر اثر برایند همین آرزوهاست که ساخته میشود.