جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸

جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸

دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
برتراند راسل، کوشش ناتمام برای کشف فرمول جهان
گرچه روش و متد علمی برتراند راسل از طریق آنالیز منطقی است، نقدهای اجتماعی او ولی متکی به 3 موضوع: عقل، عشق، و ایده آلهای لیبرالیسم بود. برای راسل نظریه...
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
آغاز به کار کنگرۀ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
پس از اعلام رسمیت کنگره از سوی هیئت رئیسهٔ شورای مرکزی دورهٔ نوزدهم سازمان، هیئت رئیسهٔ موقت کنگره مدیریت کنگره را برعهده گرفت. سپس کنگره با اجرای سرود انترناسیونال توسط...
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت رئیسهٔ کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت رئیسهٔ کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

مکتب فرانکفورت، اطاق فکرجنبش: زنان، دانشجویان، مسلحانه؟

 مکتب فرانکفورت و شعار: هو هو هوشی مین، یانکی گوو هووم!

 

مکتب فرانکفورت (۱۹۷۵-۱۹۲۵.م)، نوعی از مارکسیسم نو بود که مفسر و منتقد مارکسیسم؛ ولی مخالف مارکسیسم-لنینیسم بود،و در میان جریانات و گروههای چپ  قرن ۲۰ در غرب، توانست بشکل مکتب و سیستم فلسفی درآید و حدود نیم قرن در جوامع صنعتی اروپا، بعد از جنگ جهانی دوم تاثیرگذار باشد. از جمله دست آوردهای این مکتب: رشد جنبش دانشجویی، جنبش زنان فمنیست، جنبش سبز محیط زیست، جنش صلح، حنبش چریکی ارتش سرخ در آلمان و در ژاپن،جنبش هیپی، جنبش روابط جنسی آزاد، و جنبش خروج امریکا از ویتنام و از اروپا، بود. آن در بحث های ایدئولوژیک چپ جهانی، جریانی فلسفی سیاسی اجتماعی، و محصول افکار جامعه شناسانی مانند: هورکهایمر، مارکوزه، آدرنو، و هابرماس در آلمان، و پولک، لونتال، و فروم، در امریکا بود. مکتب فرانکفورت خود را نوعی تئوری “جامعه رفاه و جامعه مازاد تولید” و دارای اصول انواع شناخت های اجتماعی، و برنامه عمل و نظر میدانست. فلسفه این مکتب غیر از مارکسیسم، نتیجه تفکر و سنت اندیشمندان کلاسیکی مانند: نیچه، اشتیرنر، دیلتای، نئوکانتیسم، ماکس وبر، فروید، و تئوری “نقد فرهنگی” بود.

مکتب فرانکفورت، نقد ایدئولوژیک نیم قرن جامعه، فرهنگ، و سیاست اروپا و امریکا زمان خود، و مدعی جایگزین برای تمام فلسفه های قرن ۲۰ ،و  تنها صاحب حقیقت و تئوری سوسیالیم دمکراتیک است. از جمله دلایل وجود و رشد این مکتب: بحران و خالی بودن دمکراسی بورژوایی غربی، بحران دولت انحصاری کاپیتالیستی، تضادهای جنبش کارگری در غرب، تنهایی روشنفکران و ناتوانی روشنفکری بورژوایی، و مشکلات سوسیالیسم واقعا موجود اروپای شرقی بودند. رهبران این مکتب ظاهرا مخالف کمونیسم استالینیستی، ضد شوروی، و منکر مارکسیسم ارتدکس بودند. هورک هایمر میگفت : تئوری سلطه بر طبیعت بعضی از مکاتب، شامل سلطه بر انسان هم میشود. مکتب فرانکفورت توانست تا پایان قرن ۲۰ روی جریانات چپ نو در: آلمان، ایتالیا، فرانسه، انگلیس، امریکا، و کشورهای اسکاندیناوی اثر بگذارد. بعد از پایان جنگ دوم جهانی، اشتغال با مارکسیسم مشمول نوعی کمونیسم ستیزی خشن شد. نئولیبرال ها به دلیل هیجان ناشی از “معجزه اقتصادی و نتایج جامعه رفاه و مصرف” هیچگونه نقد نظام سرمایه داری را تحمل نمیکردند.

مکتب فرانکفورت اغلب با طرح تئوری های خاص موجب جلب بعضی از روشنفکران و دانشجویان بسوی مارکسیسم گردید. گروهی از آنان سپس جذب سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان شدند. بعد از آنکه حزب و جنبش سوسیال دمکراسی آلمان در سال ۱۹۵۹ با مارکسیسم وداع کرد، مکتب فرانکفورت علیه عوارش جامعه صنعتی مدرن و علیه سرمایه داری انحصاری ضد انسانی وارد مبارزات شدیدتری گردید. آدرنو و هورکهایمر میگفتند: چرا روشنگری و تئوری سلطه بر طبیعت به اسطوره زوال طبیعت مبدل شده؟ این مکتب جریانی انتقادی اجتماعی در فلسفه بورژوایی بود که از سال ۱۹۲۳ میلادی برای تحقیقات اجتماعی در شهر فرانکفورت آلمان پایه گذاری شده بود و با بقدرت رسیدن فاشیسم دفتر و موسسه خود را به امریکا منتقل نمود. گلدمن، مارکسیست فرانسوی میگفت: نقطه مشترک همه فیلسوفان این مکتب، طرح تئوری “دیالکتیک منفی” است؛ که با طرح آن، منکر سیستم در سایر فلسفه ها مبشوند.

تئوریسین های شوروی آنزمان، “تئوری انتقادی” مکتب فراکفورت را ایده آلیستی و ترکیبی از: دیالکتیک چپ هگلی، مکتب اگزیستنسیالیسم، و عناصری از روانشناسی فروید میدانستند. نمایندگان تئوری انتقادی: مارکوزه، فروم، پولاک و هابرماس، بودند. تئوری انتقادی در مکتب فرانکفورت به تحلیل نظام های سلطه مانند: فاشیسم، کاپیتالیسم، و سلطه بر طبیعت از طریق علم و صنعت، از خودبیگانگی  در جوامع صنعتی، نقد فرهنگ بورژوایی، و نقد فرهنگهای امپریالیستی، می پرداخت. تئوریسین های این مقوله از سال ۱۹۶۰ میلادی: هابرماس و آ.اشمیت بودند. اشمیت تئوری انتقادی را نوعی “فلسفه تاریخ” میدانست. تئوری انتقادی مدعی کمک به مبارزات روشنگری بود و نه اینکه خواهان مدلی اتوپیستی از واقعیت  باشد. هورکهایمر تئوری انتقادی را نوعی فلسفه عمل برای تحولات اجتماعی با هدف امکان خودگردانی انسان در جامعه میدانست. هابرماس امکان عملی نمودن اتوپی در جوامع صنعتی را غیرممکن میدانست.

تئوری انتقادی در نظر تئوریسن های  مکتب فرانکفورت نوعی جامعه شناسی علمی و عملی  بود. گروهی از مورخین چپ، نمایندگان مکتب فرانکفورت مانند: هورکهایمر، آدرنو، و هابرماس را نوعی مارکسیست بشمار میآوردند گرچه این مکتب متکی به: اندیشه ای عصر روشنگری، فلسفه ایده آلیسم آلمان،  روانشناسی فروید، و ماتریالیسم تاریخی مارکس، بود. از جمله دیگر اهداف این مکتب: تامین علایق و منافع شناختی عدالت خواهانه، و کاهش سلطه نظام سرمایه داری انحصاری در جهان بود. فلسفه انتقادی این مکتب شامل ۳ مرحله بود: تشکیل تئوری انتقادی از سال ۱۹۳۰، تغییر و شکوفایی تئوری انتقادی و تبدیل آن به “دیالکتیک منفی” تا سال ۱۹۶۸، و سپس پروسه زوال این مکتب؛ تا انحلال کشورهای سوسیالیستی بلوک شرق سابق.

“تئوری انتقادی” خود را نوعی فلسفه میدانست که می خواست از طریق نقد، مانع شود تا انسان به “ازخودبیگانگی” عادت کند. مارکس آنرا دوگانگی میان انسان و جهان نامیده بود. تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت دوباره به این نظر مارکس پرداخت. هورکهایمر در سال ۱۹۳۷ در کتاب “تئوری سنتی و تئوری انتقادی” آن نظریه را مطرح نمود و هدفش آنالیز انتقادی جامعه و نقد شرایط اجتماعی آن زمان بود. او باور به نقش مترقی و تاریخی پرولتاریا نداشت. آدرنو و هورکهایمر میگفتند: جامعه صنعتی که فرزند خلف روشنگری بود، نه تنها مانع از خودبیگانگی انسان نشد بلکه آنرا تشدید نمود و کوشید آنرا نوعی آزادی معرفی نماید.

مکتب فرانکفورت توانست جنبش دانشجویی غرب بین سالهای ۱۹۶۵-۱۹۵۰ میلادی را تبدیل به منتقد کاپیتالیسم و جامعه طبقاتی نماید و موانع اشتغال و علاقه به مارکسیسم را کنار بزند. این جنبش از سال ۱۹۶۰ زیر تاثیر نظرات مارکوزه بود. جنبش دانشجویی یکی از وظایف فلسفه را نقد ساختارهای سلطه و اتوریته میدانست که بشکل عمل سیاسی رادیکال وارد اعتراضات اجتماعی میگردد. مکتب فرانکفورت از سال ۱۹۶۵ روی جنبش های اروپا و امریکا اثر مهمی داشت. مارکوزه آنرا تشویق میکرد ولی: هورکهایمر، آدرنو، و هابرماس، با جنبش دانشجویی رادیکال مخالف بودند. سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان از درون مکتب فرانکفورت بیرون آمد.

هورکهایمر از سال ۱۹۴۰ نظام سرمایه داری انحصاری را دلیل نابودی فردیت انسان میدانست. رشد مکتب فرانکفورت در آلمان بدلیل: رشد مبارزه طبقاتی، بحران جهانی اقتصادی ۱۹۲۹، فراز و فرود فاشیسم، جنبش طبقه کارگر، نشانه های شکست سوسیالیسم در بلوک شرق، ناتوانی و زوال فلسفه های دیگر، کاهش شور و شوق مارکسیسم، و شکست تجربیات کاپیتالیسم امریکایی بودند. در نیمه دوم قرن ۲۰ تاریخ و جامعه در غرب تبدیل به دادگاه اخلاقی فردگرایانه و آبستراکت شده بودند. قدرگرایی خرافاتی و ذهنی جای دیالکتیک را در جامعه گرفته بودند. به این دلیل پروسه زوال وبحران مکتب فرانکفورت نیز از سال ۱۹۶۵ به موازات سقوط و تجزیه فلسفی سیاسی این مکتب بود. در پایان آ.شمیت مبلغ یک مارکسیسم اروپایی شد. سپس مونتاژی رویزیونیستی بوجود آمد که بعضی مواضع مائوئیسم در باره کاپیتالیسم را پذیرفت. با این وجود مکتب فرانکفورت توانست در آلمان غربی جامعه را بسوی نوعی سوسیال دمکراسی رفرمیستی هدایت کند. ورود تفکرات مکتب فرانکفورت در پایان قرن ۲۰ به کشورهای بلوک شرق سابق بی تاثیر در سقوط این کشورها به دامن سرمایه داری نبود. در کشورهای جهان سوم نیز اندیشه های مکتب فرانکفورت در میان روشنفکران و دانشجویان موجب مبارزات ضد دیکتاتوری، ضد سلطنتی، و استقلال طلبانه، یا نیمه تمام، گردید.

تاریخ انتشار : ۱ فروردین, ۱۴۰۲ ۴:۰۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

بازخوانی خبرها

روشن است، به‌گاهی که دولت‌های امریکا و اروپایی نه‌تنها چشم به نسل‌کشی در غزه بسته‌اند بل با همه‌ی توان از نتانیاهو و ارتش آدم‌کش و ویران‌گر اسرائیل پشتیبانی می‌کنند، هواداران اسرائیلی فوتبال هم گستاخ و پررو می‌شوند، چنان که در آمستردام، پیش‌تر از بازی فوتبال، دیده شد.

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما

وریشه مرادی

برتراند راسل، کوشش ناتمام برای کشف فرمول جهان