صادق زیبا کلام، در هشتم مهر در گفتگو با سایت آفتاب نسبت بە تجمع جمعی از روحانیون وابستە بە حوزە های علمیە تهران کە روز قبل از آن در مقابل وزارت ارشاد در اعتراض بە عملکرد علی جنتی وزیر ارشاد بخاطر “بد حجابی” تجمع کردە بودند، واکنش نشان داد و تظاهر کنندگان را افرادی کە بە رای مردم باور ندارند دانست. آفتاب بە نقل از زیبا کلام نوشت: “صادق زیباکلام به دلایل برگزاری تجمع در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد و به خبرنگار «آفتاب» گفت: «اگر بخواهم به طور مختصر و مفید تجمع دیروز در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد را تحلیل کنیم باید بگویم افرادی که دیروز به خیابان بهارستان رفتند، ۱۹ میلیون رای به آقای روحانی را هنوز باور نکردهاند و از این که نامزد مورد علاقه آنها آقای جلیلی فقط ۴ میلیون رای مردمی دارد، ناراحت اند.»
در درستی این حرف کە افراد مذکور جزء جریانی اند کە هیچ گاە رای مردم برایشان اهمیت نداشتە و ندارد و نخواهد داشت شکی نیست و از همین رو است کە این جریانات با وجود پشت کردن مردم بە آن ها با وقاحت هر جا کە کاری مخالف مرام و منافع شان صورت بگیرد، بی توجە بە آرای عمومی با تمام امکانات شان بە مقابلە با آن بر می خیزند و مانع انجام اش می شوند. اظهارات زیبا کلام تا جائی کە مربوط بە رفتار جناح حکومتی مخالف دولت روحانی است، درست و ایرادی بر آن نیست، ولی ایراد در آنجاست کە ایشان، گویا فراموش می کنند کە خود روحانی نیز بە نظر می رسد باور چندانی بە آرای ١٩ میلیونی مردم بە خودش ندارد و اگر داشت و می خواست، می توانست بە جای کوتاە آمدن پیاپی با این جماعت برای خنثی کردن فشارها و انجام وعدە هایی کە در انتخابات بە مردم داد، از آن ها بهرە می گرفت. وقتی ایشان خودشان بە آرا مردم باور ندارند و گاها چنانکە درمورد روزنامە نگاران زندانی مانند زندانبانان سخن می گویند، شما چگونە انتظار دارید کە مخالفان حکومتی شان کە عقب نشینی های پیاپی و بدون مقاومت دولت آن ها را روز بە روز گستاختر نمودە و هر روز توقعشان را بالاتر می برند، آرا مردم را جدی بگیرند و بە اندازە گلیم شان پایشان را دراز کنند؟
آقای روحانی از همان آغاز کارش، ابتدا در مورد تعدادی از وعدە هایش سیاست سکوت را پیشە کرد، در مورد تعداد دیگری گفت “اختیارشان در دست من نیست”، راجع بە دستەای خلاف وعدە هایش رفتار کرد، انجام برخی را بە آیندە حوالە داد، با گفتن “من می خواهم ولی نمی گذارند”، از انجام پارەای دیگر سرباز زد و از خود رفع تکلیف کرد. از همە بدتر در این اواخر رودربایستی را کنار گذاشت و با وجود این کە وعدە آزادی زندان سیاسی و روزنامە نگاران را دادە بود، از یک تریبون کە برد وسیع جهانی دارد، وجود بیش از ۵٠ نفر روزنامە نگار و وب نگار زندانی را کە تعداد زیادی از آن ها جزء حامیان ایشان در انتخابات بودند، با همان الفاظ و ادبیات برادران لاریجانی، اژەای، احمدی نژاد و سایر پاسداران استبداد و خفقان انکار نمود و با این اظهار نظر از یک سو خشم و یاس روزنامە نگاران زندانی و خانوادە هایشان و بسیاری از کسانی را کە بخاطر وعدە های روحانی بە وی رای دادە بودند، برانگیخت و از سوی دیگر اظهارات وی تشویق و استقبال پاسداران و عاملان سرکوب و زندانبانان را بە دنبال داشت.
آنهایی کە سانسور برقرار کردە و روزنامە نگاران را بە بند کشیدەاند، این کار را بخاطر آن کردەاند تا بتوانند مملکت را بدون مزاحمت روزنامە نگاران غارت کنند. یقینا بسیاری از این اختلاس های نجومی ویرانگر، کە این روزها افشا می شوند، چنانچە سانسور و اختناق بر کشور ما مستولی نشدە بود، نمی توانست اتفاق بیفتد و هرگاە چنین می شد چە بسا زودتر از این ها افشا می شد، و می شد جلوی اختلاس های دیگر را گرفت.
تنظز قضیە در این است، کە انکار وجود روزنامە نگاران زندانی توسط روحانی در شرایطی مطرح می شود کە روشدن اختلاس های کلان و فساد مقامات ریز و درشت نظام بە یک امر روزمرە تبدیل شدە و روزنامە نگاران بخاطر نگرانی افراد ذینفوذ آلودە بە فساد کە همچنا ن اکثر نهادهای حکومتی را در کنترل دارند، با خطر بازداشت وانواع تهدید ها دست بە گریبان اند. انکار سانسور و زندانی کردن روزنامە نگران توسط سرکردگان قدرت حاکم قابل درک است، اما از جانب رئیس جمهوری کە مبارزە با فساد جزء وعدە هایش بودە و بخوبی از نقش رسانە ها و روزنامە نگاران متعهد در این مبارزە آگاە است، نسبت بە جدی بودن ادعای مبارزە با فساد رئیس جمهور تردید جدی ایجاد می کند. آیا ترجمان این رفتار، این نیست کە روحانی عطای وعدە مبارزە با فساد را نیز مانند اکثر وعدە های دیگرش بە لقایش بخشیدە؟
اهل فساد در هیچ جای دنیا با روزنامە نگاران اصولا میانە خوبی ندارند. در هر کجا کە سانسور است و روزنامە نگاران تحت پیگرد قرار می گیرند، محال است فساد نباشد و هرچە سانسور و پیگرد روزنامە نگار شدیدتر باشد، فساد هم بە همان نسبت بیشتر است. مسلما یکی از دلایل مهم سانسور و پیگرد روزنامە نگاران، مفاسد چرکینی در ایران است کە هر روز یکی از آنها برملا می شود.
روحانی اگر آنطور کە ادعا می کند میخواهد با فساد مبارزە کند، محال است بدون کمک روزنامە نگاران متعهد کە بە خاطر تعهد روزنامە نگاریشان بە زندان افتادە، یا بیکار شده و بە تبعید رفتەاند، موفق بە انجام این کار شود. اما انکار وجود روزنامە نگاران زندانی، جلوگیری از فعالیت انجمن روزنامە نگاران و تهیە لایحەای توسط دولت روحانی کە استقلال روزنامە نگاری را از میان بر می دارد، در مورد پایبندی روحانی نسبت بە وعدە های کە دادە تردید جدی ایجاد می کند و نشان می دهد کە این اظهار روحانی اشتباە لپی نبودە و او بە آنچە کە گفتە وقوف کامل داشتە است؛ وگر نە، رئیس جمهور برای رفع این تردید، بایستی حرفش را پس بگیرد و بە جای انکار وجود روزنامە نگاران زندانی، برای آزادی آنان و رفع سانسور اقدام عملی نماید. مانع فعالیت انجمن روزنامە نگاران نشود و لایحە پیشنهادی دولت در مورد فعالیت های روزنامە نگاری را کە اکثریت قریب بە اتفاق روزنامە نگاران با آن مخالفت کردەاند، کنار بگذارد.
عدەای از هوداران دولت مدعی اند کە گویا روحانی می خواهد، ولی دیگران نمی گذراند. در جواب این افراد کە البتە تعداشان مرتب کمتر می شود و تعداد آنانی کە از این جمع بە جمع منتقدین مماشات و بی عملی دولت می پیوندند، در حال فزونی است، باید گفت روحانی با سابقە طولانی کە در مناسب های کلیدی حکومت داشت و از زیر و بم همە امور مطلع بود، یقینا “این نمی گذارند ها را” بهتر از هر کسی می شناختە است و حتما با علم و شناخت این وعدە ها را دادە است. وانگهی گیریم حرف آن ها درست باشد. در این صورت رئیس جمهوری کە نمی تواند بە وعدە هایش عمل کند و بە جای این کە تابع آرا مردم باشد، تابع امر کسی است کە نتیجە ولایتش چیزی غیر از غارت ثروت های مملکت، تحمیل اختناق، فقر، نابودی اقتصاد مولد و یک جامعە از هر لحاظ بحران زدە نیست، بە چە کار مردم می آید؟