اسماعیل بخشی کارگری کە در سازمانگری و هدایت خردمندانە اعتصابات مجتمع هفت تپە نقش رهبری را کارگران بە عهدەاش نهادە بودند در نامەای کە در ١۴ دی متن آن منتشر شد، وزیر اطلاعات را بە مناظرە در مورد اعمال شکنجە در زندان دعوت کردە است. آقای بخشی در نامە افشاگرانە و تکان دهندە خود پس از شرح شکنجە های وحشیانە و ضد انسانی کە در زندان بر وی و سپیدە قلیانی اعمال کردەاند و طرح سؤالاتی دقیق از وزیر اطلاعات کە درواقع سؤالات همە قربانیان شکنجە در نظام اسلامی میتواند باشد، وی را بە مناظرە روی دررو دعوت کردە است.
اسماعیل بخشی پس از تحمل شکنجە های شدید کە جزئیان آن را در نامە اش خطاب بە علوی شرح دادە است، بعد از ٢۵ روز به خاطر اعتراضات گستردەای کە برای آزادی وی صورت گرفت در حالیکە با عواقب شکنجە های کە بر وی وارد شدە بود دست بە گریبان بود با قید وثیقە سنگین از زندان آزاد شد. علاوە بر بخشی تمام اعضای دیگر شورای کارکنان مجتمع نیز پس از یورش نیروهای ویژە سرکوب بهطور دستە جمعی بازداشت شدند و بعد از مدتی بە تدریج با سپردن وثیقە از زندان آزاد شدند. یقیناً آنها نیز در طول بازداشت از شکنجە بازجوها در امان نبودەاند و اگر تاکنون در این مورد حرفی نزدەاند بە معنی این نیست کە شکنجە نشدەاند. در جمهوری اسلامی وقتی کە میخواهند کسی را از زندان آزاد کنند از او میخواهند کە پس از مرخص شدن از زندان حق گفتن بلاهایی را کە بر سرش آوردەاند حرفی نزند. بارها از بستگان زندانیان سیاسی شنیدە شدە کە مأموران و مسئولین قضایی بە آنها هشدار دادەاند کە اگر در مورد عضو زندانی خانوادە شان اطلاعرسانی کنند مجازت زندانی را سنگینتر میکنند.
آقای فرج سرکوهی در یکی از مصاحبەهایش در خصوص رفتار شکنجە گران در زندان با وی و افشای جزئیات شکنجە های کە در زندان شدە بود نکاتی را مطرح کرد کە کمابیش شبیە شکنجە هایی است کە بر اسماعیل بخشی و سپیدە قلیانی اعمال کردەاند. بە احتمال قریب بە یقین این موضوع در مورد همە فعالین مدنی و سیاسی دیگر کە زندان را تجربە کردە و می کنند هم صدق میکند. فرج سرکوهی در همان مصاحبە شرح میدهد کە پس از انتشار نامەاش کە در آن بە تفصیل بلاهایی را کە در زندان بر سرش آوردە بودند افشا کردە بود چگونە دوبارە وی را تحت شکنجە قراردادند. اینها نشان میدهند کە تا چە حد شکستن سکوت و تن ندادن بە درخواست سکوت اربابان قدرت در ایران را نگران میکند. هر جا کە زندانی و بستگانش تن بە سکوت ندادەاند و دست بە افشاگری زدەاند، دستوبال مسئولین مربوطە بستە تر شدە است و مجبور بە عقبنشینی شدەاند. افشای شکنجە مهم و مؤثر است، چرا کە بە تدریج بە افکار عمومی شکل میدهد و واکنش اجتماعی و بینالمللی ایجاد میکند. آزادی اسماعیل بخشی و سایر کارگران زندانی نتیجە مقاومت کارگران و بسیج گستردەای بود کە افشاگریها و اطلاعرسانیها درست زمینە اش را مهیا کردە بودند.
اهمیت نامە متهورانە و خردمندانە بخشی در شرایط حساس کنونی، کە رأس نظام شکنجە را هدف قرار دادە است در قدرت بسیجگرانە آن است. این نامە حامل یک پیام مهم دیگر نیز هست، و آن این است کە مقاومت و مبارزە ادامە دارد و همانطور کە همە روزە در اعتراضات کارگران و بازنشستگان، معلمان و دانشجویان و کشاورزان میشنویم، “نە سرکوب، نە زندان، دیگر اثر ندارد… تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشنیم…”. و این شعار واقعیت دارند، کە اگر نداشت، کارگری کە برای درهم شکستن اش از هیچ شکنجە و تهدیدی فروگزار نکردند، در شرایطی کە هنوز درد و رنج شکنجە های زندان را بر تن و روان دارد، از نوشتن این نامە حذر میکرد. اسماعیل بخشی نماد است. نماد همان جنبشی است کە در خیابانها جاری است و بخشی از آن الهام میگیرد و خواستهای آن را پیگیری میکند. نماد جنبش کارگران و زحمت کشان و تهیدستان و شکنجە دیدگان. دستگاە اطلاعاتی خواست با زور شکنجە این نماد را بشکند موفق نشد و این نامە اکنون تاوان آن شکنجە هاست.