جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۳

نباید شعارهای ملت را بنفع سلطنت مصادره یا تحریف کرد

تا آنجایی که بنده خبر دارم و از بقیه دوستان نیز تفحص نموده ام؛ مردم زاهدان یا چابهار یا هیچکدام از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در طی دو هفته گذشته هیچگونه شعاری در حمایت از نظام پادشاهی و یا رژیم گذشته نداده اند. زیرا پدران آنها هرگز خیری از رژیم گذشته ندیده بودند تا در قرن بیست و یکم در حسرت و فراق دوران به اصطلاح طلایی ماقبل "امام" و "انقلاب" احساس دلتنگی بکنند.

چون منقل اگرچه دود آهی داریم

بر طال ملک نه کارگاهی داریم

با ما سخنی ز شرح شمسیه مگوی

ما نیز ازین نمد کلاهی داریم

 

قیام ده روزه ملت ایران یکبار دیگر آز و حرص برخی از طمع ورزان حرفه ای را  به گونه وسوسه انگیزی به بیراهه کشاند تا از نمد قیام مردم کلاهی برای خود بدوزند. اگر چه اینبار خوشبختانه، شورای رهبری جنبش در پاریس و لندن تشکیل نشد تا موج سواری کنند. اما برخی ها به سنت دیرینه با ادعاهای صد من یه غاز از کاهی کوهی ساختند و داستانها بر وصف “مراد” خویش سفتند ، تا هژمونی خود را بر همگان غالب کنند. آن هم در شرایطی که بهترین جوانان ایران خطر کرده و به خیابانها آمدند تا با گفتن “نه بزرگ” به نظام ولایت فقیه نفی کلیت آن را فریاد بزنند. جوانان بلوچ نیز همانند بقیه هموطنان خود به خیابانها آمده و فریاد “آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی” سردادند. زیرا این شعار غالب راهپیمایی ها در شهرهای مختلف کشور بود. اکنون هزاران تن از آن جوانان شجاع در شکنجه گاهای “فقیه سلطان” زجر می کشند. دور باد از ما تا قیام آنها را مصادره کرده و ادعا کنیم که آنها به رهبرانی چون “من” و “ما” احتیاج دارند. آن هم در شرایطی که وقتی آنها خودجوشانه به قیام برخاستند، ما غرب نشینان در خواب گران بودیم. اگرچه در موارد نادری برخی از معترضین در ابراز ضدیت با نظام مذهبی حاکم و آخوندها شعار “رضا شاه روحت شاد” را سر دادند و یا در یک جایی چند نفر فریاد زدند: “ولعیهد کجایی، به داد ما بیایی”؛ اما بیش از ۹۸ درصد معترضین خواهان “جمهوری ایرانی” بودند.  ذکر این حقیقت تلخ هرگز به معنای بی حرمتی به شخص شاهزاده رضا پهلوی (که برای او احترام قائلم) نیست. بلکه مخالفت با تحریف حقایق و فرهنگ نهادینه شده گزافه گویی و مداهنه در بین ما ایرانیان است.

 

ژورنالیسم متعهد:

 

یکی از وظایف اصلی و اصول بنیادین روزنامه نگاری، پرهیز از  مبالغه ارزان و اغراق گویی فراوان و هدفمند؛ و اهتمام در رعایت حقیقت و عدم دخل و تصرف و تحریف در انعکاس اخبار بدانگونه که رخ داده اند، می باشد. برای نمونه متاسفانه آقای دکتر نوری زاده در مصاحبه اخیر خود با شاهزاده رضا پهلوی، بر خلاف سیاق ژورنالیسم حرفه ای؛ و از ره “عزیزپنداری” معمولی و یا به رسم “خوش آمدگویی” اصول روزنامه نگاری را زیر پا گذاشتند، و یا حداق بر حسب “حکایت بر مزاج مستمع گوی، اگر خواهی که دارد با تو میلی”، ادعا کردند که مردم زاهدان در تجمعات خود برای سلطنت شعار داده اند. تا آنجایی که بنده خبر دارم و از بقیه دوستان نیز تفحص نموده ام؛ مردم زاهدان یا چابهار یا هیچکدام از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در طی دو هفته گذشته هیچگونه شعاری در حمایت از نظام پادشاهی و یا رژیم گذشته نداده اند. زیرا پدران آنها هرگز خیری از رژیم گذشته  ندیده بودند تا در قرن بیست و یکم در حسرت و فراق دوران به اصطلاح طلایی ماقبل “امام” و “انقلاب” احساس دلتنگی بکنند. وانگهی شعارهای آنها در فضای مجازی موجود است که فریاد می زنند “جمهوری ایرانی”. حال چرا روزنامه نگار قدیمی مثل دکتر نوری زاده که اکنون صاحب تلویزیون و رسانه و امکانات فراوان هم هستند، حقیقت را در مقابل شاهزاده رضا پهلوی وارانه جلوه می دهند، خود داستانی است پر آب چشم در بستر فرهنگی ما ایرانیان. البته متاسفانه از این نوع “وارانه جلوه دادنها” و تحریف حقایق و تمجید سلایق محدود به این نمونه نیست و این داستان قدیمی سر دراز دارد.

 

عبور بی بازگشت از گذشته:

 

یکی از خصیصه های بارز قیام ده روزه دی، عبور ملت از  مولفه “گزینه بد و بدتر” و انتخاب بین چاه و چاله اصولگرا و اصلاح طلب بود. همگان اذعان دارند که ملت ایران در بهمن سال ۵۷ از چاله نظام پادشاهی به سیه چال بزرگ جمهوری اسلامی فرود آمد. عده ای نیز تبلیغ می کنند که ملت ایران به اشتباه خود پی برده است و می خواهد برای خلاصی از شکنجه گاه های وحشتناک نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی به “نوازشگاهای گذشته ساواک” پناه ببرد تا جبران مکافات شود. غافل از اینکه زندان مخوف و بدنام اوین در دوران رژیم گذشته بنا شده بود و در آن دوران نیز مشتریان بل الاجبار و بی پناه فراوانی داشت. چهل سال نوسان بین انتخاب بد و بدتر در نظام جمهوری اسلامی  و کم حافظه ای ملت ایران مرا بر آن وا می دارد تا نقلی از متون دوزخ بیاورم. می گویند از اوصاف جهنم پس از گرزهای آتشین و شعله های مداوم آذر که معصیت کاران پیوسته در آن می سوزند و پس از خاکستر شدن دوباره زنده می شوند یکی هم مراتب و درجات آن است که به گناهکاران بزرگ اختصاص می یابد. از جمله طبقه هفتمین جهنم بنام تابوت که جای مخربین و بدعتگذاران است؛ و در آن عقربی به نام عقرب جراره و ماری به اسم مار غاشیه می باشد که تا هفتصد سر برای او معلوم کرده اند. اما با این همه، عقربهای آن چنان الیم و وحشتناک می باشد که جهنمیان از ترس آنها به مار غاشیه پناه می آورند.

 

آینده ایران، پادشاهی یا جمهوری؟:

 

بنده نیز برای شخصیت محترمی مثل شاهزاده رضا پهلوی احترام فراوانی قائلم و او را یک سرمایه برای اپوزیسیون می دانم. در نتیجه  هیچگونه مشکلی با شخصیت بسیار فرهیخته و آزادیخواه ایشان ندارم. بنده هیچگونه مشکلی خاص و غیرقابل حل نیز با نظام “پادشاهی پارلمانی” ندارم. زیرا بین سه تا چهار دهه تحت سایه نظام “پادشاهی پارلمانی” در بریتانیا زندگی کرده ام، بدون آنکه فشار خونم بالا برود و یا حتی در قبال نهادهای قانونگزاری ضد دمکراتیک و فئودالی نظیر مجلس عیان بریتانیا ذره ای از خوابم را از دست داده باشم. اما هراس من از مشکل فرهنگی ما ایرانیان است که “قدیسیت” ویژه ای برای حاکم یا سلطان قائل هستیم. و از طریق تملق و قرابت به سلطان و حاکم و رانت خواری سیاسی ـ اقتصادی می خواهند نان را به نرخ روز بخورند ـ آنهم بضرر دیگران. در تاریخ ایرانی پادشاهانی بسیاری بوده اند که “دیکتاتور” از مادر نزاده بودند. اما متاسفانه حلقه های مختلف چاپلوسان و درباریان و “آتش به اختیاران” فرمان به گوش متملق و فرصت طلب آنها را به مستبد تبدیل کردند. در سال ۲۰۰۸ میلادی (قریب به ده سال پیش) در مقاله ای بنام “زمینه یابی علل ناکامی اپوزیسیون در بستر تاریخ فرهنگ استبدادی وسنتی ایران” به تفصیل به بررسی این موضوع پرداختم؛ و نوشتم که داریوش اول به نقل از کتبیه بیستون می گوید: “خدای بزرگ اهورامزدا است که داریوش را شاه کرد. اهورامزدا این سرزمین را به من ارزانی فرمود و مرا شاه نمود و من شاه هستم به خواست اهورامزدا.” وی در کتیبه اش در شوش نیز یزدانی بودن “فرّ” خویش را تکرار می کند و می گوید آنچه را که من کردم به خواست اهورامزدا بود. حال این سخنان حاکم ایران در ۲۵ قرن پیش را با سخنان حاکم فعلی (خامنه ای) در قرن بیست و یکم مقایسه کنید. چه چیزی تغییر کرده است؟ او اگر “فر” یزدان و یا سایه الله بود، این دیگری آیت الله و نماینده خدا است. نظامی می گوید: “نزد خرد، شاهی و پیغمبری / چون دو نگین است در انگشتری”. “گفته ی آنهاست که آزاده اند / کاین دو ز یک اصل و نسب زاده اند”. فردوسی نیز می گوید: ” چنان دان که شاهی و پیغمبری / دو گوهر بود در یک انگشتری”.

 

با عنایت به برهان مستدل فوق و با توجه به این حقیقت که “امامت” و “سلطنت” هر دو موروثی و مادام العمر هستند، باید گفت که در مملکت ما قدرت بین دو نگین (سلطنت و مذهب) در انگشتری استبداد که ریشه ای تاریخی و طولانی در کشور ما دارد، جابجا شده است. جابجایی مجدد قدرت سیاسی از نگین مذهب به نگین سلطنت تکرار معکوس اما تلخ و اسفبار تاریخ ما خواهد بود. زیرا علیرغم دمکرات منشی و فرهیختگی و آزادگی شخصیتی مانند شاهزاده رضا پهلوی، متاسفانه فرهنگ ما یک فرهنگ استبداد پرور بوده و است. مضاف بر اینکه در کشور ما سلطنت هرگز سرنگون نشد، بلکه تغییر شکل داد. و جمهوری نیز هرگز به مملکت ما نیامد، تا مدعیان ادعا کنند “ملت جمهوری را هم تجربه کرده است”. البته شاید عده ای ایراد بگیرند که هدف آنها نه استقرار سلطنت بلکه نظام “پادشاهی پارلمانی” است. باید گفت که اسم یا واژه ها چندان مهم نیستند، یا وگرنه اسم رسمی  سیستم فعلی حاکم بر ایران “جمهوری اسلامی” است و نه حکومت ولایت فقیه.

 

گزینه عقلانی ما باید نگین سوم یعنی “مردم” یا “جمهور” باشد که بتوانند هر چهار سال به چهار سال، اگر خوششان نیامد، نگین و انگشتر را یکجا عوض کنند. فرهنگ استبداد پرور ایرانی با فرهنگ ژاپن و بریتانیا و هلند و اسکاندیناویا زمین تا آسمان فرق می کند. متاسفانه فرهنگ ما ایرانیان این قابلیت و ظرفیت را دارد تا هر نوع حاکم دائمی (هر چقدر خوب و محترم و انسان و آزادمنش) تحت هر عنوانی نظیر حاکم، پادشاه، سلطان، ولی فقیه، خلیفه و غیره را تبدیل به یک مستبد بکند که توسط انسانهای حقیری احاطه شده است تا بر مردم “حکم” براند. در نتیجه هراس من نه از شخص شاهزاده رضا پهلوی، که از فرهنگ ملت ایران است. و من در عرض بیش از نیم قرن عمر خویش این فرهنگ ایرانی را در داخل ایران و حتی در بین ایرانیان مقیم غرب دیده و تجربه کرده ام. در نهایت تنها گزینه عقلانی برای یک ایران آزاد و دمکراتیک، جمهوری سکولار و دمکراتیک ایرانی است. و نه تجویز از چاه در آمدن، و به چاله ما قبلی فرورفتن. این وظیفه همه ما است تا با روشنگری و فرهنگ سازی و به چالش کشیدن فرهنگ “مداهنه”، و فرایند بازاندیشی تاریخی، بستر فرهنگی اجتماعی لازمه را برای کاشتن و آبیاری نهال آزادی و دمکراسی در کشورمان آماده کنیم. صد البته با احترام به حق دمکراتیک دیگران در ترویج اندیشه و خواسته های خویش.

 

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶

doshoki@gmail.com

 

 

۱ ـ https://www.youtube.com/watch?v=0cu2xaVqSHU&t=1717s

۲ ـ http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=1495

 

 

 

 

 

تاریخ انتشار : ۲۲ دی, ۱۳۹۶ ۸:۳۸ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

وظیفهٔ دادنِ هُشدار…

یکی از ماموران سیا به من گفت که این خبرچینی یک توانایی است که روسیه در طول جنگش در افغانستان در دهۀ ۱۹۸۰ فاقد آن بود: توانایی نظارت بر اطلاعات سیگنال‌های مخابراتی و ارتباطات داعش خراسان و گروه های تروریستی مرتبط با آن. فرض من بر این است که داده‌ها از طریق تجهیزات آمریکایی که در آن زمان در رشته کوهی در پاکستان نصب شده بود، به دست آمده است.

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

رابطه دولت و بازار سرمایه داری در عصر «لیبرالیسم کلاسیک» و «نئولیبرالیسم»

عصر جهانی شدن اقتصاد، نقش دولت ها را کاهش نداده است، بلکه برعکس دولت ها عهده دار نقش محوری و مهمی در پاسداری، رشد و نهادینه کردن منافع کشوری، منطقه ای و جهانی شده اند.
در سراسر دوران موجودیت نظام سرمایه داری، میان اندیشمندان و پیروان اقتصاد سرمایه بنیان، بیشتر دو گروه روبروی هم قرار گرفته اند: پیروان اقتصاد مبتنی بر دولت رفاه و هواداران اقتصاد نئولیبرالیستی.

دعوت همگانی برای مشارکت در فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)

اکنون با خرسندی از اعضای تشکیلات، از یاران سازمان، از صاحب‌نظران، از کلیۀ احزاب و سازمان‌ها و کنش‌گران سیاسی مردمی دعوت می‌کنیم با شرکت در نخستین نشست بحث عمومی در بارۀ “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت”، ما را یاری کنند سندی سودمند برای ارتقای کشور به وضعیتی درخور ایران تدوین کنیم. روند کار … نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)
در سامانه زوم …

چشمان بیدار

… شهامتِ آن زن پشتِ میله ها,
درونم را می کاود,
و گاه و بی‌گاه,
صدای پرندۀ همیشگی،
آغاز صبح را در من می‌خواند.

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

وظیفهٔ دادنِ هُشدار…

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

رابطه دولت و بازار سرمایه داری در عصر «لیبرالیسم کلاسیک» و «نئولیبرالیسم»

دعوت همگانی برای مشارکت در فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت نشست نخست: شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)

چشمان بیدار

۹ میلیون بی‌سواد و ۹۳۰ هزار بازمانده از تحصیل در ایران