یافتن رد پای زنان در کشوری که تاریخنگاری از دید و نگاهی کاملا مردانه صورت گرفته است، کاریست بس دشوار. فرهنگ ما همچنان و کماکان فرهنگ شفاهی است و آنچه مکتوب است، بندرت از دخالت علایق شخصی، فکری، ایدئولوژیک و گروهی، بر حذر مانده است. پیشداوری، تعصب و اصرار بر اثبات درستی درک ایدئولوژیک و طرح سیاسی خود از طریق تحریف تاریخ، نگفتن همه ی واقعیتها، حذف کردن این یا آن بخش، محکوم کردن یا پذیرفتن تام، حکم صادر کردن در مورد وقایع تاریخی بدون در نظر گرفتن اوضاع سیاسی و اجتماعی خاص هر دوره، و نتیجه گیریهایی که به جای روشن کردن ابهامات بر آنها افزوده است، در مجموع باعث شده که در بسیاری از زمینه ها با کلاف سردرگمی روبرو شویم که باز کردن آن کاریست گاه ناممکن.
با وجود همه این مشکلات و سردرگمیها اما مردم و کشور پهناور ما ایران در مسیر پیمودن تاریخ پُر فراز و فرود خویش، با وقایع و حوادث فراوان روبرو بوده است. بویژه در طول سالهای طولانی سلطنت قاجاریه، مناسبات اجتماعی سیاسی ما دستخوش تحولات بسیار بوده است. وضعیت اجتماعی زنان هم در طول دوره های مختلفِ تاریخی و فرهنگی بویژه در سالهای پایانی سلسله قاجاریه با تغییر و تحولات فراوان روبرو بوده است. مثلاً ما در تاریخ متلاطم کشورمان با حمله ی اقوام مختلف از جمله عربها روبرو بوده ایم. حمله عربها به ایران موجب پذیرش ارزشهای عربی – اسلامی در میان ایرانیان شد. حمله ی مغولها به ایران نیز تاثیر زیادی بر فرهنگ و جامعه ی ایران گذاشت. این تاثیرات به تبع بر وضعیت زنان ایرانی تاثیرگذار بود. (۱)
هرچند که جامعه ما در دوره ی قاجاریه و سالهای پایانی حکومت آنان، وارد مرحله ی تازه ای شد و با شکلگیری حرکت مشروطه خواهی ایرانیان در تحولات سیاسی – اجتماعی و فرهنگی تاثیر و تحولات زیادی در همه ابعاد زیست اجتماعی مردم به وجود آمد، ولی در این راستا بیشتر زنان در حوزه ی اجتماعی جامعه، در رنج و مشقت بودند. چون نه تنها در حوزه ی اجتماعی بلکه در حوزهی سیاسی هم به آسانی نمی توانستند به اقدامات گروهی و جمعی دست بزنند. هرچند که در حرکتها و جنبشهای مخالف با دولت، نقش و حضور زنان را هم می بینیم، ولی نخستین نمودهای حضور جدی و مؤثر زنان را در جنبش مشروطه می بینیم. در این دوران شرایط سیاسی، اجتماعی، زندگی زنان تا حدود زیادی محدود شده بود. با وجود این، آنان در برخی فعالیتهای اجتماعی، مانند تفریحات دستهجمعی (در جمع زنان)، امور خیریه، گردهماییها و مراسم مذهبی، دخالت و مدیریت مستقیم در اداره منزل و تربیت فرزندان و در موارد معدودی نیز امور اقتصادی مانند اداره امور زمینهای کشاورزی یا تولیدات صنایع دستی شرکت میجستند. (۲) ضمن آن که آنان در صحنه ی سیاست حضوری پنهان داشتند. به این ترتیب که به عنوان مادر، خواهر یا همسران شاه، با نفوذ بر وی بهطور غیرمستقیم و به صورت واسطه قدرت بر برخی تصمیمات شاهانه اعمال نفوذ میکردند. (۳) اما زنان به دلیل نبودن شرایط اجتماعی و سیاسی مناسب نمیتوانستند جایگاه مستقل و مناسب خود را در اجتماع بدست آورند.
فرمان انقلاب مشروطه که در سال ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ برابر با ۱۴ مرداد ماه ۱۲۸۵ خورشیدی صادر شد و بعد از فرمان مشروطیت علما در قم و بازاریان و اصناف در باغ سفارت جمع می شدند و ۱۷ جمادی الثانی متمم فرمان مشروطیت صادر می شود، چون روشنفکران اعتراض می کنند که آن کامل نیست و پاره می کنند و شاه دوباره آن را می نویسد و در اولی اسم ملت را نیاورده بودند و بعد در متمم آن به ملت اشاره شده است. بعد از این که فرمان صادر شد در طهران تلاش کردند نظام نامه ی انتخابات را تعیین کنند و در حدود ۱۷ شهریور نظام نامه ی انتخابات امضا شد. مظفرالدین شاه بیمار بود و می ترسیدند که شاه فوت کند و تمام تلاشها نقش بر آب شود و شروع کردند به انتخابات نمایندگان که در طهران تعداد ۶۰ نفر بودند. تبریز کانون دوم برای مشروطه بود.
زنان در لحظه لحظه ی این حرکت مهم سیاسی اجتماعی حضوری چشمگیری داشتند. هنگامی که مخالفت با دولت آغاز شد و مردم در مسجد شاه طهران بارها و بارها بست نشستند، زنان نیز عهده دار مسئولیتهای مهمی بودند. آنان ضمن همراهی با مردان در آوردن علما به مسجد برای سخنرانی، مسئولیت حفظ جان علما را هم بر عهده داشتند. (۴)
یکی از زنان به نام « زن حیدر خان تبریزی و گروهش وظیفه داشتند در موقع شلوغی با چماقهایی که در زیر چادر خود پنهان کرده بودند از جان علما محافظت کنند. » در مهاجرت صغری هم همراه با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی زنان نیز حضور داشتند. همان طور که می دانیم عین الدوله سعی می کرد مظفر الدین شاه را در بی خبری قرار دهد در چنین شرایطی زنان برای آگاه کردن شاه از وضع موجود پیش قدم می شوند و هنگامی که شاه برای دیدار امیر بهادر به منزل وی می رفت، فرصت را غنیمت شمرده و گرد کالسکه ی او را می گیرند و فریاد می زنند:” ما آقایان و پیشوایان دین را می خواهیم، عقد ما را آقایان بسته اند… ای پادشاه اسلام اگر روس و انگلیس با تو طرف شوند، شصت کرور ملت ایران، به حکم این آقایان جهاد می کنند.” (۵)
حتی در جریان آزاد کردن شیخ محمد واعظ از عاملان فعال مهاجرت صغری، زنان نقش زیادی را ایفا کردند به طوری که ما شاهد درگیری آنها با سربازان هستیم. در مورد تحصن در سفارت انگلیس هم زنان تصمیم به مشارکت گرفتند- اما هنوز نگرانی از تماس نزدیک با اجانب نامسلمان مانع ا ز تحقق خواست آنان می شد. با این حال زنان ناامید نشدند. در همین جریان تحصن در سفارت انگلیس زنی یک دسته اسکناس به حاجی محمد تقی نامی می دهد و می گوید: “این پول را خرج متحصنین کنید.” سرانجام مشروطه خواهان پیروز شدند اما… اما ازآنجا که اکثراً اندیشه ی مرد ایرانی بسته بوده و استبداد و مرد سالاری در جزء جزء بدنه ی این جامعه ریشه دوانده است، متأسفانه با تشکیل مجلس، زنان نه حق انتخاب داشتند و نه حق انتخاب کردن…
درواقع “در ردیف اطفال واتباع بیگانه به حساب آمدند.” (۶) واین جز استبداد مطلقه و استقرار نظام مرد سالار هیچ چیز دیگری نمی تواند باشد. در جریان تضعیف مشروطه توسط محمد علی شاه، اتحادیه ی غیبی نسوان از متمم قانون اساسی دفاع کرد. محمد علی شاه افراد زیادی را جهت ضربه زدن به مشروطه تحریک می کرد. دراین دوره شاهد حمله، قتل و غارت زیادی هستیم. در این برهه ی زمانی نیز زنان ازهیچ گونه کمک جانی و مالی دریغ نکردند و این مطلب مؤید ایثار و شعور فوق العاده ی زن ایرانی است. اوج مخالفت محمد علی شاه به توپ بستن مجلس بود. در این حادثه و قتل عام مشروطه خواهان، تنها زنان جرات یافتند پیکر جوانان مجاهد را از زمین بردارند و بعد از استیلای مجدد مستبدین، منزل عمه ی میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل محل استقرار مشروطه خواهان بود. (۷)
سرآغاز جنبش زنان برای رسیدن به حقوق حقه ی شان بود تا آن زمان زنان تجددخواه که تعداد آنان کم شمار بود در محافل و مجالس خود به بحث و گفتگو درباره ی شرایط زندگی و موقعیت فردی و اجتماعی زن ایرانی در سنجش با زن اروپایی می پرداختند و به اقدامات لازم برای دگرگون کردن این وضع می اندیشیدند. زنان روشنفکر ایرانی در اجتماعاتی که تشکیل می دادند و در نشریاتی که منتشر می ساختند، از زندگی زنان تازه رهاشده و فارغ از ستم روسیه ی شوروی مثال می آوردند و در راه مبارزه با خرافات و قید و بند فئودالی، هم چنین در راه کسب آزادی از زنان شوروی الهام می گرفتند. (۸) هم چنین با دایر کردن مؤسسات علمی و فرهنگی، از قبیل مدارس دخترانه، قرائت خانه، نشر روزنامه و کتاب و… سعی کردند، پرده ی سیاه نادانی و خرافات را به کنار زنند و با آگاهی به پیکار با ستم اجتماعی و جنسی برخیزند. (۹)
انقلاب مشروطه تا حدودی توانست خواسته ها و هدفهای خود را از محافل دربسته به پهنه ی جامعه بکشاند. (۱۰) در ایران جنبشهای آگاهانه زنان برای احقاق حقوق خود به طور مشخص از دوران مشروطه که دوران آگاهی عموم مردم از حقوق دموکراتیک خویش است آغاز می شود و پس از آن نیز در پیوندی انکارناپذیر با جو سیاسی حاکم در هر یک از رژیمها ادامه می یابد. (۱۱) در انقلاب مشروطه حضور زنان چشمگیرتر شد. آنان در اعتراضها و بست نشینیهایی که به صدور فرمان مشروطه منجر گردید، شرکت داشتند. در حالی که زنان در واقعه ی رژی تنها به واسطه ی فتوای علما حضور یافتند، در مبارزه هایی که به انقلاب مشروطه انجامید به طور خودجوش و البته باز هم به رهبری روحانیون شرکت نمودند.
پس از امضای فرمان مشروطیت در ۱۹۰۶ م. زنان فعالیت خود را شدت بخشیدند و در زمینه های سیاسی و اقتصادی، به ویژه برپایی بانک ملی و تحریم منسوجات خارجی تلاش کردند و از این رو در پی رسیدن به حقوق از دست رفته ی خود، وارد عرصه ی سیاست شدند و اعتصاب می کردند و در مواردی از نظر مالی و اخلاقی به مشروطه خواهان یاری می رساندند. برای نمونه در سال ۱۹۰۵ م. که علما در صحن حضرت عبدالعظیم بست نشستند زنان برای مصون نگاه داشتن ایشان از نیروهای مسلح دولتی، موانعی انسانی پدید آوردند. (۱۲) در آستانه ی انقلاب مشروطیت برخی از روشنفکران و َفعالان سیاسی دوره قاجاریه در بررسی عامل ضعف و ناتوانی اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران، موقعیت زن ایرانی را مورد توجه قرار دادند. آنان دریافتند که تحول و نوسازی جامعه ایران بدون احقاق حقوق زنان و فعال نمودن آنان در عرصه ی حیات اجتماعی امکان پذیر نیست. (۱۳)
در این دوره به دلیل این که تعدادی از خانمهای فرنگی به ایران سفر کردند و از دیده ها و شنیده های خود گزارشهایی برجای گذاشتند، اطلاعات مبسوط تری به ویژه در خصوص زندگی اندرونی زنان دربار، که پای مردان بدان جا نمی رسید و نیز در مورد زنان طبقات دیگر هم در دست داریم. (۱۴) حتی در اواخر دوره ی مشروطه گاه به کتابها و رسالاتی برخورد می کنیم که توسط خود زنان ایرانی نوشته شده اند که به عنوان نمونه می توان از خاطرات تاج السلطنه (دختر ناصرالدین شاه قاجار) اشاره کرد.
با توجه به دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و رویارویی ایرانیان با تمدن غرب مسئله ی وضعیت زن در جامعه ی ایرانی و مقایسه آن با زنِ غربی مورد توجه گروه های تجدد طلب قرار گرفت. تلاش گروه های تجدد طلب در عصر قاجار آغاز و پس از مشروطیت اوج گرفت. (۱۵)
زنان تجدد طلب ایرانی در شرایطی برای احقاق حقوق مدنی و تغییر شرایط زنان به پا خواستند که مردم ایران برای دگرگون سازی و نوسازی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مبارزه می کردند. به این ترتیب مبارزه زن ایرانی در پیوند با دو نهضت ملی و بین الملل یعنی انقلاب مشروطه و جنبش زنان قرار گرفت و فعالان حقوق زنان اطلاع چندانی از تمایزات فطری در درون جنبش جهانی زنان نداشتند؛ از این رو تا دهه ی ۱۳۲۰ هـ. ش. فعالیت زنان ایرانی در چارچوب نگرش دموکراتیک بورژوایی قرار داشت و همین نگرش تغییرات جدی در زندگی و اندیشه ی زن ایرانی پدید آورد. (۱۶)
لزوم تغییر در وضعیت زنان، در دوره ی مشروطه و از طریق انجمنهای زنان به شکلی سازمان یافته مطرح گردید. موجی که در جهان آن روز آغاز شده بود، به هر روی در حال نشو و نما بود. حرکت مشروطه خواهی زمینه ی مساعدی را برای مردم ایران جهت اعلام خواسته های خود فراهم کرد. زنان نیز این فرصت را غنیمت شمردند و در صحنه های مختلف ابراز موجودیت و همیاری با مردان حاضر شدند. انجمنهای زنان که در ابتدا به منظور پیشبرد اهداف دولت مشروطه تشکیل شده بودند، به تدریج خواستار توجه به حقوقزنان و بهبود موقعیت آنان در خانواده و جامعه شدند. مبارزه ی زنان برای تغییر نگرش عمومی نسبت به «زن » و فرهنگ مردسالار، یکی دیگر از عرصه های فعالیت زنان تجدد طلب ایران در دوره ی اول مجلس شورای ملّی است. تلاش آنان در این دوره بیشتر در زمینه ی فراهم کردن شرایط احقاق حقوق اجتماعی و حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماع بود و به موقعیت و جایگاه زنان و دختران در محیط خانواده نمی پرداختند. (۱۷)
در جامعه ی استبدادی، مرد سالار و پدرسالار ایران پس از گذشتن از انقلاب مشروطیت صدیقه دولت آبادی جزو زنانی بود که برای دستیابی به این حقوق به صحنه ی مبارزه آمد زیرا چنین راه و سرنوشتی نصیب اندک شمار از زنان نسل او شده است. مسیر این زندگی سیاسی – اجتماعی سرنوشتی را برایش رقم زده که با سرنوشت آن دسته از زنانی که زندگی شان عمدتاً با مسایل و حوادث روزمره و شخصی و خانوادگی شان مرتبط بوده است، متمایز می نماید.
منابع و پانوشتها:
۱- الیزساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران. ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر توسعه. ۱۳۸۴. ص ص، ۲۸ و ۲۹.
۲- بشری دلریش. زن در دوره قاجار. تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ اول. صص ۶۸-۸۸.
۳- مهدیقلیخان هدایت. خاطرات و خطرات. تهران، زوار، ۱۳۴۴. چاپ دوم. ص ۶۵.
۴- عبد الحسین ناهید، زنان ایران در جنبش مشروطه، تبریز، احیا، ۱۳۶، ص۵۵.
۵- احمد کسروی تبریزی، تاریخ مشروطه ی ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ پانزدهم، ۱۳۶۹، ص۶۹.
۶- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه، نوین، چاپ چهارم۱۳۶۲، ص۶۲. ۶۳.
۷- بشری دلریش، زن در دوره ی قاجار، ص۱۸۰
۸- زنان ایران در جنبش مشروطه، ص ۱۰۵.
۹- همان، ص ۱۰۲.
۱۰- اطلاعات سیاسی اقتصادی، ش ۲۳۰ تا ۲۲۷، مرداد – آبان ۱۳۸۵، ص ۳۱۶-۴۲۵.
۱۱- پایان نامه
۱۲- آفاری، ژانت، انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، تهران، نشر بانو، ۱۳۷۷، ص ۱۰. دولت آبادی، یحیی، ( ۱۳۷۱ )، حیات یحیی، چ ششم، تهران، انتشارات عطار و انتشارات فردوسی، ج ۲، ص ۲.
۱۳- پایان نامه
۱۴- جهت کسب اطلاع بیشتر رجوع کنید به : لیدی شیل، خاطرات لیدی شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، ترجمه : حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، ۱۳۶۸ ؛ دیولافوآ، سفرنامه مادم دیولافوآ، ترجمه : فره وشی، نشر خیام، چ ۲، ۱۳۶۱؛ مادام کارلاسرنا، مردم و دیدنیهای ایران، ترجمه : غلامرضا سمیعی، نشر نو، ۱۳۶۳ ؛ کلارا رایس، زنان ایران و راه ورسم زندگی آنان، ترجمه : اسدالله آزاد، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶.
۱۵- کانون بانوان-مریم فتحی
۱۶- پایان نامه – رشته ی علوم اجتماعی
۱۷- گازری، گل مهر، (۱۳۸۴)، زنان نمایش نویس ایران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، ص ۱۵.