جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۴

جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۴

یاد و خاطره بیژن جزنی و دیگر شهدای راه رهایی ملت ایران از استبداد و وابستگی را گرامی می داریم
مجامع اسلامی ایرانیان: وطن عزیز ما ایران، در درازنای تاریخ پر فراز و نشیب خود، همواره شاهد مبارزه و ازخودگذشتگی و شهادت جوانان آرمان خواه از نحله های گوناگون، از...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نامه های زندان؛ دو نامه از بیژن جزنی به میهن جزنی
گفتم: اگر قرار است هریک از ما در راه آرمانهای بشری و فکری خود جان بدهیم. تفاوت زیادی نخواهد داشت که در این مرحله و به این صورت و یا...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن جزنی
نویسنده: بیژن جزنی
بازگشت به آینده: یادداشتی درباره‌ی «سینمای آزاد» و فیلم‌سازی آماتور
سینمای آزاد با ایجاد تشکیلاتی غیرمتمرکز و گسترده، در طول یک دهه توانست علاقه‌مندان زیادی را در سراسر ایران جذب کند. آنها با ساده‌سازیِ آموزش فیلم‌سازی، استفاده از قابلیت‌های دوربین‌های...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: نوید آرمان
نویسنده: نوید آرمان
مذاکره هدف نیست، یک راه‌حل و ابزار است. نفس مذاکره، ماهیت اخلاقی ندارد
مهدی معتمدی مهر از مسئولین نهضت آزادی ایران: برای آن که در مذاکرات بتوانیم ابتکار عمل را به دست بگیریم، نیاز به درک ماهیت و اهمیت ابعاد بحران دارد. این...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
لاله ها بیدارند و آفتاب میکارند
این مقاله به شرح نخستین دیدار فرخ نگهدار با بیژن جزنی، اولین سالهای فعالیت گروه، دوران زندان، نقش بیژن در مقام رهبری جنبش فداییان خلق، و در نهایت جان‌باختن دلخراش...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
«سورِ بُز» اثر ماریو بارگاس یوسا، آخرین غول ادبی...
ماریو بارگاس یوسا با نوشتن رمان خشم‌آلود و مسحور کننده «سور بُزِ»، اثرى از خود به جا گذاشته که در کنار «پاییز پدرسالار» گابریل گارسیا مارکز قرار مى‌گیرد؛ آثارى که...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نامه‌ای از زندان
اگر انسان به بقای یک ملت بیاندیشد، اگر از فرهنگ ملی ملتی که طی قرون ستم‌کشیده سیراب گردد، آنگاه می‌تواند جامعه‌اش را، خواسته‌های ضروری ملتش را درک کند و در...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن جزنی
نویسنده: بیژن جزنی

نوروز و خاطره ها

در خانه ی قدیمی دائی همه اهل فامیل جمع می شدیم. زن دائی و مادر پای ثابت مطبخت بودند. خاله درآن زمان با شوهرش در جزیره هرمز زندگی می کردند اما در ایام نوروز در جمع فامیل بودند... بساط آجیل و شیرینی که بیانگر فراخواندن همدیگر برای آشنائی بیشتر و مهرورزی می باشد، در تمام گوشه و کنار پهن ...

مادر همیشه از جمع خانواده جلوتر بود، گر چه خاله هم دستی کمی از او نداشت.

رقابت این دو عزیز برای ما بچه های خانواده به گونه ای دل نشین بود. اما خواهر عزیز خانه بود که حرف اول می زد.

خواهر و دختر جهیز آور بودند، اما برادرها و یا پسرها جهیز ساز. بافت فرهنگ آن زمان.

نوروز در باورهای ما بچه های آن زمان معنی و مفهوم دیگری داشت. باور من عیدی هائی که می گرفتیم بود.

آن زمان سنت بر این بود: جمع شدن همه اهل فامیل در خانه ای که باور داشتیم از بزرگان فامیل هستند.

در خانه ی قدیمی دائی همه اهل فامیل جمع می شدیم. زن دائی و مادر پای ثابت مطبخت بودند. خاله درآن زمان با شوهرش در جزیره هرمز زندگی می کردند اما در ایام نوروز در جمع فامیل بودند.

نوروز برای ما اسکناس دو تومانی دائی و زن دائی و نقره های خاله و شوهرش و پدر و مادر بود و فامیل.

اما برای بزرگان مفهوم دیگری هم داشت: علاوه دید و باز دید، رفتن به قبرستان و عیادت از بزرگان خود و گذاشتن دسته گلی و یا ریختن آب بر خاک خشکیده و تازه کردن آن خاک ها و خواندن فاتحه ای برای مردگان خود هم بود.

در هرمزگان، گر چه این سنت همه اقشار بافت جامعه آن زمان نبود، ولی سنت بافت اصلی بومی جامعه بود که مسافرت دسته جمعی با هم می کردند.

تا آنجا که من یاد دارم یکی از فامیلی مادرم بانی این کارا بود. او ماشینی کرایه می کرد و چندین خانواده که همدیگر می شناختند تامین هزینه می کردند و سفر انجام میشد.

بیشتر این سفر ها در ایام نوروز و در حومه های بندر عباس، از جمله  هوباد گنو* و سرخان و قادر ها* بود. آنهائیکه از نظر اقتصادی امکانات شخصی بیشتری داشتند و یا مالک بودند و ملکی داشتند در این ایام در حومه ها از جمله ایسین* و حومه های دیگر برنامه خود را داشتند.

این از همه ی سنت های فصل بهار برای من جالب تر بود. امروز همه ی هرمزگانی های نوجوان و پژوهش گران هرمزگان، با این سنت آشنا هستند.

از جمله تجربه هایی که در زمان رشدم داشتم رفتن بیش از سی چهل خانواده به امام زاده ای به اسم پنجه* بود. هنوز برای من این سئوال هست که آیا بانی این کار یکی از باباهای زار (اهل هوا) آن زمان در هرمزگان بود که بهار را جشن می گرفت ؟

تمامی اعضای گروه در این مراسم، که هر سال انجام میشد، با او همراهی میکردند، و این همراهی اختیاری بود، بدون وابستگی به این جرگه*.

متن پائین بر گرفته از داستان خودم هست به اسم پنجه. این داستان نگاهی به خاطره دل انگیز سفر سه شبانه و روزه به امام زاده پنجه بود.

آنها با شادی می رفتند که سه شبانه روز تمام غم های سال را فراموش کنند و زندگی دیگری داشته باشند. دور از همه درد و رنج و غمی که داشتند و همه آنها را در خانه هایشان جا گذاشته بودند.

از همه جالبتر این بود که مراسم با رقص و آواز و با لباس کاملا سنتی و به مانند یک گروه کُر با کل و شادی و آواز بر نامه ریزی میشد.

با این باور که زمان، زمان خوشحالی و شادی است. زمان غربال غم ها، زمان پیوستن و نه گسستن. زمان جان شدن و به هم اندیشیدن.

هوای ملس بهار، به جان ها جان تازه ای می بخشید و موسیقی این فضا را دل انگیز تر می کرد. خورشید گرچه گرما ی خودش را داشت، ولی تف آن گرفته شده بود. بوی سمسول* و گل رُس که از تبخیر آب بر صخره ها بجا مانده بود، خنکی دل انگیزی بر جان می نشاند. بهار را با تمام ابعادش احساس می کردی.

صدا ی موسیقی خطه ی راه را می پوشاند تا راه کوتاه شود. صدای  کسر و جفتی* شب را بیقرار خود میکرد. در دلها آتش روشن شده و جان میگیرد، شعله می کشد، و حسادت و کینه برون می گردد. چشم گوئی، که انگار نگاه است، که بر جان می زند. تف سوزانی احساس می شود. شقایق است. نه، اطلسی های باغ جان است که به گُل نشسته. چه زیباست!

نفس گوئی، که نفس آخرست و دیگر هرگز نخواهد دمید. شوری آب دهن، انگار همش نمک است که سال ها در آب خیس خورده است. تو گوئی طوفانی شده، در دل و روح. نه ملسی نازکی است که بر دل و روح می وزد تا خنکایش دل و روح را شاداب سازد و دل های غبار گرفته را بتکاند، همچون بهار که زمین سرما خورده را شخم می زند.

خواب در آن سه شب جائی ندارد و شمع روشن دلها خیال خاموشی را  و صبح را جار می زنند که نه وقت دمیدن است، وقت شکفتن جان هاست.

پنجه در ایام بهار ، جای دلدادگان جوان می شود، و بدر کردن کینه و نفرت از خود. چه دل هائی که در آنجا طپش خود را آغاز نمی کند و چه جان هائی که در آنجا یکی نمیشوند. دوستی ها جان می گیرند و دیوار جدائی برداشته میشود. ظاهر و باطن زندگی عیان میشود و هر کس همه را به لقمه نان خود دعوت می کند. بساط آجیل و شیرینی که بیانگر فراخواندن همدیگر برای آشنائی بیشتر و مهرورزی می باشد، در تمام گوشه و کنار پهن است. همه بکاری مشغولند و هیچ کس زانوی غم را بغل نمی کند. عده ای به آشپزی و گروه دیگر به ورق بازی و دلمو*. در گوشه های دنج هم می بینی که جوانان شانس زندگی خود را امتحان می کنند.

پنجه زیارتگاه دل هاست و نه زیارتگاه دردها!

سه شب تمام با موسیقی و رقص است. به دور از غم و درد به بهار و نوروز خوش آمد می گویند.

دختر نوروز، بهار، هچون سبزه رویان زیبای هرمزگانی، که وسمه و سرمه ای بر چشم و ابرو کشیده اند و آن جلبیل* خووس دار و تنبان* زک زیکیش و کندوره  قشنگی که برتن دارند، تمام جوانان را به خود مجذوب کرده است و همه را به تماشای خود فرا می خواند.

انگار همان بهار است که تمام قد در جان ها نشسته، و عطرش تمام دلها را خوش بو میکند.

گرچه در روز آخر به زیبائی و نظم روز اول نیست، ولی روال کار بر همان منظر است. با خاطره های تلخ و شیرینی که در این سه شبانه روز برای هر کس پیش آمده، و از همه مهمتر این جوانان سبزه رو هستند، که می باید کاشته های خود را درو کنند.

و من اینگونه می سرایم:

نوروز بهار، یاسمن ها رقصان و گُل ابریشم

در شهر من، در شهر تو، در شهر ما سرسبز بهار میشوند

پیر و بُرنا، رخت نُو به تن میکنند

بلبلان بر شاخه های درختان آواز می خوانند

و پرستوها. من و تو غم مان در غربت کمی کاسته می شود

بهار و نوروز باشد، همه چیز نو می شود، و دوستی هامان کهنه تر!

زمین حالش خوب می شود

عشق و خاطره ها بهانه ای می شوند برای سرودن.

پانویس ها:

هوباد گنو: آبگرم معدنی درحومه ی بندرعباس

کادرهار و سرخون و ایسین: نام سه شهرک در بندر عباس

دلمو: خاتم بازی

جلبیل: نوع توری که با منجوق گلدوزی شده، یا روسری

تنبان: نوع شلوار زنانه که با حاشیه گلدوزی شده

پنجه: پنج انگشت

سمسول: به گویش بندری یک نوع سبزی است

جرگه: دسته یا گروه

کسر: همان دهُل است

جفتی: نی انبان

تاریخ انتشار : ۱ فروردین, ۱۴۰۴ ۳:۵۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یاد و خاطره بیژن جزنی و دیگر شهدای راه رهایی ملت ایران از استبداد و وابستگی را گرامی می داریم

نامه های زندان؛ دو نامه از بیژن جزنی به میهن جزنی

بازگشت به آینده: یادداشتی درباره‌ی «سینمای آزاد» و فیلم‌سازی آماتور

مذاکره هدف نیست، یک راه‌حل و ابزار است. نفس مذاکره، ماهیت اخلاقی ندارد

لاله ها بیدارند و آفتاب میکارند

«سورِ بُز» اثر ماریو بارگاس یوسا، آخرین غول ادبی…