اسماعیل عبدی معلم زندانی که به ۶ سال زندان محکومشده است، از ۱۱ اردیبهشت در اعتصاب غذا بسر میبرد،اسماعیل عبدی نمونهای از معلمانی است که در این سالیان همواره برای تحقق خواستههای صنفی و سیاسی خود تلاش کرده و هزینه پرداخت کردهاند ،جمعآوری۱۵۰۰۰ امضا برای آزادی اسماعیل عبدی نشانهای از همبستگی در حال رشد معلمان است.
در جوامعی که بر اساس اصول دموکراتیک اداره میشوند، معلمان به مثابه قشر فرهنگساز جامعه میتوانند نقش برجستهای در پیشرفت جامعه و آموزشوپرورش و سازندگی نسلهای آینده را به عهده بگیرند.اما در جوامعی مانند جامعه ما که خودکامگی حاکم است و آموزشوپرورش بر اساس آموزههای دینی استوار است ،معلمان نهتنها نمیتوانند نقش خود را در آموزش .پرورش ایفا کنند ،بلکه خواستها و مطالبات آنان نیز نادیده گرفته میشوند، معلمان همچنین از داشتن نهاد صنفی خود نیز محروماند.
با تمام مشکلاتی که این قشر آگاه و پیشرو متحمل میشوند، اما همواره در دشوارترین شرایط هم برای کسب حقوق صنفی و بهبود شیوه آموزشی از تلاش بازنایستادهاند. و در عرصه مبارزات سیاسی نیز همواره از پیشگامان مبارزه برای کسب آزادی و عدالت بودهاند و معلمانی نیز در راه آرمانهایشان جانباختهاند و در عرصههای ادبی و هنری نیز آثاری جاودان خلق کردهاند.
معلمان بهجز برههای از تاریخ کشورمان همواره از داشتن کانونهای صنفی خود محروم بودهاند.اردیبهشت ۱۳۴۰ یکی از فرازهایی است که شاهد مبارزه گسترده و فراگیر معلمان بوده که در آن روزها در برابر مجلس تجمع کردند که یکی از معلمان بنام خانعلی با ضرب گلوله ،کشته شد با قتل خانعلی مبارزات صنفی معلمان از خواستههای صنفی به خواستههای سیاسی فرارویید و معلمان یکپارچه خواهان استعفای نخستوزیر و انتخاب یک معلم بهعنوان وزیر فرهنگ شدند. دولت عقبنشینی کرد ،نخستوزیر استعفا داد و محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان که وابسته به معلمان بود به وزارت فرهنگ برگزیده شد، و روز ۱۲ اردیبهشت روز کشته شدن خانعلی بهعنوان روز معلم رسمیت یافت.تشییعجنازه باشکوهی بهوسیله معلمان و دانش آموزان برای خانعلی برگزار شد و در روز پایان اعتصاب و باز گشایی مدارس، دانشآموزان معلمان را گلباران کردند.
از سال۴۱ تا ۵۷ معلمان از داشتن کانون مستقل محروم بودند، با آغاز مبارزه ضد استبدادی علیه رژیم شاه،معلمان جزو اولین اقشاری بودند که با ایجاد تشکلهای خود و سازماندهی دانشآموزان نقش برجستهای در اعتلای جنبش ضد دیکتاتوری ایفا کردند.اولین کانون مستقل معلمان در ۱۶ مهرماه ۵۷ در کرمانشاه تشکیل گردید،بنیان گزار این کانون هرمز گرجی بیانی بود که در ۲۹ مرداد۵۸ به همراه چند معلم دیگر به جوخه اعدام سپرده شد.
پس از انقلاب در روز بازگشایی مدارس که باید یکی از دهها هزار معلم که در پیروزی انقلاب نقش داشتند پیام بازگشایی مدارس را اعلام میکرد، رفسنجانی بر پرده تلویزیون ظاهر شد و آغاز فعالیت مدارس را اعلام و با موعظه و نصیحت معلمان و دانشآموزان را به عبادت و تبعیت از رژیم فراخواند.
حاکمیت که معلمان مترقی و دگراندیش را مانع پیشبرد برنامههای اسلامی سازی مدارس میپنداشت در اولین اقدام هزاران معلم دگراندیش را اخراج و تبعید و حتی ترور کرد،علی فدائی معلم هنرمند و فعال کانون معلمان کرمان در مهرماه ۵۸ ترور شد، در اولین اقدام در مهرماه۵۸ 40معلم از آموزشوپرورش بندرعباس اخراج شدند. پس از اخراج معلمان دگراندیش، فضای خفقان مدارس را در برگرفت و زنان معلم ملزم به رعایت حجاب شدند. مدارس جولانگاه معلمان و دانشآموزان حزب الهی و بسیجی گردید و آموزهها و احکام اسلامی تدریس گردید و مراسم مذهبی در مدارس برگزار میشد. امور تربیتی که از طلبهها تشکیلشده بود بر کار مدارس نظارت میکردند و به دانشآموزان احکام و باورهای دینی را میاموختند.اما پس از ۳۸ سال چون آموزههای دینی با واقعیات زندگی و دستاوردهای دانش بشری انطباق نداشت نتیجه مطلوب را برای برنامه ریزان آموزشی ببار نیاورد و رژیم در القای باورهای خود به دانش آموزان، ناموفق بود.
در سال ۷۶ با روی کار آمدن دولت خاتمی گشایش اندکی در فضای سیاسی جامعه پدید آمد و معلمان موفق شدند۴۵کانون مستقل در سراسر ایران برپا کنند اما همواره با کارشکنی و فشار نیروهای امنیتی روبرو بودند.
درزمان احمدینژاد تهدید و ارعاب معلمان آغاز شد و کانونها بهتدریج منحل شدند.در سال ۸۵بیست هزار معلم برای تحقق خواستههای خود در میدان بهارستان به مدت ۳روز اجتماع کردند،مقامات تعهد دادند که به خواستههای آنان رسیدگی خواهند کرد اما در روز ۲۳ اسفند نیروهای انتظامی به اجتماع معلمان یورش بردند و سخنگوی کانون، علیاصغر ذاتی و اعضای کانون بنامهای رسول باقی، محمود بهشتی لنگرودی، علیاکبر باغانی،حمید پور وثوق، محمدرضا گرگانی، علیاصغر شیخی دستگیر و زندانی شدند و روزهای عید را در زندان گذراندند وعیدی خود را از احمدینژاد دریافت کردند و حکم ۳سال زندان تعلیقی برای آنان صادر شد. در شهریور۸۶ نیز جمعیت شورای همبستگی معلمان مورد تهاجم و ضرب و شتم نیروهای انتظامی قرار گرفت و۴۰ معلم باز داشت شدند.
جامعه معلمان ما با کادراداری حدود یکمیلیون نفر است، این قشر عظیم نه تنها از داشتن یک کانون مستقل محروم است، بلکه با در نظر داشت هزینههای سرسامآور زندگی و تورم روزافزون، میزان حقوق دریافتی ناچیز، نه تنها متناسب با وظایف و مسئولیت سنگین معلمان نیست بلکه پاسخگوی نیازهای اولیه یک خانواده نیست؛ ازاینرو معلمان برای جبران کمبود مالی ناچارند به کارهای دیگر روی بیاورند و با توجه به امکانات خود به حرفههایی مانند مسافرکشی، کار در شرکتهای خصوصی و یا دلالی در بنگاههای اتومبیل و مسکن میپردازند، معمولاً این کارها با روحیه معلمان ساز گاری ندارد و به همین علت توان معلمان را در تدریس کاهش میدهد و موجب افت سطح تحصیلی میشود. وضعیت مالی معلمان بازنشسته بهمراتب اسفبارتر است،معلمان بازنشسته که دوران جوانی و میانسالی، توان خود را صرف آموزش فرزندان میهن کردهاند، در دوران کهنسالی بجای برخورداری از آرامش و آسایش، در تنگدستی بسر میبرند.
روز نهم اسفند۹۵ نقطه عطفی در جنبش دادخواهانه معلمان بود، در این روز، معلمان در شهرهای زیادی گردهماییهایی برای مطالبات خود تشکیل دادند ، این حرکت گستردهترین و فراگیرترین تجمع در سالهای اخیر بود که در شهرهای سنندج ، مشهد، کرمانشاه، دهگلان، لامرد، شیراز، کامیاران ، اصفهان، شهر کرد، اهواز ، اراک، اردکان، دیواندره، خارک بندر عباس، کوهدشت، شاهرود، تربت حیدریه، قزوین، خرم آباد، فردوس، ساری، زنجان، بجنورد و تبریز برگزار شد. در این تجمعات معلمان فقط به خواستههای صنفی خود اکتفا نکردند و خواستههای آموزشی و سیاسی را نیز مطرح کردند، این خواستهها عبارت بودند از:
۱- افزایش حقوق معلمان با توجه به هزینه زندگی و متناسب با تورم
۲- آزادی معلمان زندانی و دیگر زندانیان سیاسی
۳- برنامهریزی برای بهبود وضعیت نابسامان آموزشوپرورش
۴- توجه به مناطق محروم و اختصاص بودجه برای مدارس کپری و کاهگلی
۵- ارتقای سطح کتابهای درسی
۶- مبارره با اعتیاد وشرارت درمدارس
۷- افزایش بودجه کلی آموزش وپرورش
۸- عدم دریافت شهریه از دانشاموزان وحق تحصیل رایگان
۹- احیای مقام ومنزلت معلم
۱۰- برخورداری از آزادی اندیشه وبیان
۱۱- به رسمیت شناختن فعالیت صنفی و برخورداری از انتشار روزنامه مستقل
۱۲- مشارکت معلمان در نوشتن کتابهای درسی
۱۳- رفع تبعیض از نظام آموزشی.
در سهمیهبندی بودجه کل کشور سهم ۱۵ میلیون معلم و دانشآموز که ۲۰ درصد جمعیت کشور را دربر میگیرد، فقط ۹ درصد بودجه به آموزشوپرورش اختصاص دارد.
خواستههای عادلانه معلمان تنها با اتحاد و همبستگی معلمان و هماهنگی با دیگر اقشار و طبقات جامعه مانند پرستاران، رانندگان و کارگران و دیگر اقشار میانی و فرودست جامعه تحقق مییابد، جمعآوری طومار امضا برای آزادی اسماعیل عبدی و پیگیری خواستههای گردهمایی ۹ اسفند میتواند زمینهساز یک حرکت فراگیر برای تحقق خواستههای معلمان گردد.
در خاتمه یادی میکنیم از معلمانی که در راه آرمانهایشان جان باختند: زندهیادان صمد، خانعلی، یحیی رحیمی، داریوش نیک گو، بهمن عزتی، غلامرضا اشترانی، غلام گرگین، رئوف بلدی، قربان حسینی، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و آدرنوش که نمونههایی از معلمانی بودند که آخرین درس یعنی آزادگی را به دانشآموزان خود آموحتند وجاودانه شدند.