امروز همه با هم و در کنار هم در مقابل این کودتا ایستادگی می کنیم، هرچند که امید کمی به تغییر وجود داشته باشد اما ایمان داریم که دولت احمدی نژاد نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد. کل آرای کروبی حدود ۳۳۰ هزار نفر اعلام شد! این یعنی تلاش برای حذف کامل او از حاکمیت. آری؛ او سخن از حقوق بشر و آزادی می زد، می خواست از اقلیتها وزیر داشته باشد، وزیر زن انتخاب کرده بود… چه گستاخی ها!
اما چه بسا نقش برخی از اصلاح طلبان در تلاش برای حذف کروبی کمتر از حاکمیت و دولت نهم نبود. چه آنها که پس از حمایت ناچارانه از میرحسین موسوی، از همان ابتدا و قبل از شروع تبلیغات انتخابات شایعه این که کروبی خوب است، تیمش هم قوی است، اما رای ندارد! را منتشر کردند، و چه همانهایی که سه روز مانده به روز انتخابات شایعه کناره گیری کروبی به نفع میرحسین را به دروغ مطرح کردند. آری خیانت آنها به اصلاحات کمتر از جنایت دولت در حق مردم نبود. آنها که از شعار حقوق بشر و جامعه مدنی و … به میرحسینی رسیدند که در اصلاح طلب بودنش شدیدا حتی بین اعضای ستادش، شک وجود داشت. امروز همه در یک جبهه ایم اما چگونه می توان نگاه کرد و تنها دولت و حاکمیت را مقصر حوادث امروز دانست؟
اگر آنهایی که با زیر پا گذاشتن اصول اصلاحات و عقایدشان، از کسی حمایت کردند که اعتقاد چندانی هم به او نداشتند، از ابتدا همان موج را پشت سر کروبی ایجاد می کردند، آیا حاکمیت جرات می کرد، چنین تقلبی در حق کروبی که از چهار سال پیش در حال هشدار دادن درباره تقلب در انتخابات است، صورت دهد؟ امروز ریاست جمهوری از دست میرحسین گرفته شده است نه از دست کروبی که اگر از دست کروبی گرفته شده بود، شاید وضعیت کمی متفاوتتر بود. آرای کروبی طبق اعلام های غیررسمی از انتخابات، کم هم نبوده است اما آن موج یا شور که البته در مورد کاندیدای دیگر کمتر دارای عمق بود، در رابطه با کروبی که بیشتر حامیان و رای دهندگان به او تحریمیان گذشته بودند، ایجاد نشده بود. از همین رو بود که حاکمیت با جسارت بیشتری توانست تقریبا کروبی را با اعلام این آمار خنده دار از رای دهندگان به او، له کند.
به هر روی کودتا انجام شد و مشخص شد که پیش از انتخابات به جای ما انتخاب کرده بودند.
پیش از این و با مشاهده اتفاقاتی در خیابانها؛ از دادن اجازه هرگونه حرکتی برای حامیان میرحسین و بستن خیابان برای جلوگیری از تبلیغات حامیان کروبی گرفته، تا اتفاقات عجیبی از کناره گیری قالیباف و حمایت او و برخی دیگر از اصولگرایان از میرحسین، این ظن به یقین نزدیکتر می شد که حاکمیت دو کاندیدا دارد و چه میرحسین برنده باشد و چه احمدی نژاد برایش تفاوتی ندارد اما نامه هاشمی رفسنجانی به مقام رهبری گویا معادلات را به هم زد….
امروز هرچند که سخنان و بیانیه های کروبی بسیار تیزتر و صریحتر است اما بیشتر، این حامیان میرحسین هستند که در خیابانها اعتراض می کنند. میرحسین که تا قبل از انتخابات با جلب نظر بسیاری اصولگرایان، بسیج… و منتقدان اصولگرای دولت، سعی در ایجاد وحدت داشت و صرفا هم برای این آورده شده بود که خاتمی نیاید، حال تا حدودی در حال تبدیل شدن به رهبری جریانات معترض به کودتا است و البته کروبی هم با حضور و بیانیه هایش عرصه را آنهم با لحنی تندتر رها نکرده است.
اما آیا میرحسین و اطرافیانش که از اصولگرایان تا اصلاح طلبان را شامل می شوند، می توانند هدایت کننده اعتراضات باشند؟
امروز “اصلاح طلبان” حامی میرحسین و حامیان کروبی باید در کنار هم باشند. پتانسیلی که در نیروهای اطراف کروبی از ادوار تحکیم وحدت تا دانشجویان دفتر تحکیم، از مدیران دوره اصلاحات تا روزنامه نگاران اصلاح طلب، از فعالان مدنی تا نیروهای ملی- مذهبی و… حال که به بهانه انتخابات منسجم شده اند، نباید هدر برود. باید از این نیروها و پتانسیل قبل از پراکنده شدن و از دست دادن انسجام استفاده کرد.
کروبی به عنوان اصلاح طلب و اطرافیان آزادی خواه او که در این سالها در راه آرمانشان هزینه های سنگینی پرداخته اند، باید رهبری جریانات اجتماعی را در کنار اطرافیان اصلاح طلب میرحسین پیش یرند.
کودتای ماندن احمدی نژاد هرقدر که ناراحت کنننده بود از لحاظی بد هم نبود! اول اینکه تکلیف حاکمیت برای همه روشن شد. دیگر همه آنهایی که برای تغییر وضع موجود، قانون اساسی را پذیرفته بودند و به دامان قانون آمده بودند به این نتیجه رسیدند که انتخابات در ایران از این پس اندک معنایی هم ندارد، دیگر این حاکمیت و دولت هیچگونه مشروعیتی ندارد حتی نزد برخی حامیان احمدی نزاد که حمله پلیس به مردم را در خیابانها می دیدند.
مشروعیت بین المللی نظام نیز دیگر تقریبا به طور کامل از دست رفت.
یک موضوع اساسی دیگر هم هست که شاید برخی دوستان از گفتنش خره بگیرند اما پیش از ناراحت شدن به آن بیاندیشند. حرکت اصلاح طلبانه خاتمی با شعار حقوق شهروندی و جامعه مدنی و … به اینجا رسید، حرکت اصلاح طلبانه بیشتر اصولگرایانه میرحسین با شعار یه هفته دو هفته محمود حموم نرفته و ایول ایوله ایول موسویو ایولِ حامیانش به کجا می خواست برسد؟!
میرحسینی که تا قبل از نامه هاشمی رفسنجانی تقریبا کاندیدای حاکمیت بود و سخنی از آزادی و حقوق اقلیتها و… تا کنون به آن صورت به میان نیاورده و بیشتر سعی کرده درباره عدالت اقتصادی سخن بگوید، توان لازم برای رهبری جریانات امروز را ندارد. رهبری این جریانات باید ائتلافی از اصلاح طلبان واقعی و هزینه داده و دیگران باشد.
جریانی که امروز شکل گرفته هرچند اگر نتواند به تغییر دولت منجر شود اما زمینه حرکات اصلاح طلبانه، البته خارج از دایره حاکمیت، را فراهم آورده است.