طرح هدفمند کردن یارانههای دولت احمدی نژاد، در صحنه سیاسی کشور به بحث داغ محافل گوناگون سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است، و می رود که به عنوان اصلی ترین محور سیاست در صحنه کشور تبدیل شود. اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد دولتی سالهای درازی است که از گرانی بار خود، که خود را اساسا در به عهده گرفتن شدید وظایف اقتصادی باز می یابد، می نالد و به همان نسبت مدتهای مدیدی است که انتقال و سپردن بخش مهمی از این وظایف به بخشهای خصوصی و تعاونی بحث اساسی و دغدغه پایهای بسیاری از سیاستمداران و اقتصاددانان کشور بوده است. اما شرایط ویژه ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی این امر را بسیار دشوار ساخته است بطوری که همه دولتهای برآمده، تا کنون جرات اقدامی اساسی را در این جهت از خود بروز ندادهاند.
با آمدن دولت احمدی نژاد، یک سری تحولات در زمینه اقتصادی کشور شروع شده است، که سابقه ندارند. بازگذاشتن دست نیروهای امنیتی در اقتصاد، تحت عنوان خصوصی سازی، بویژه در زمینههای تجاری و بازرگانی از جمله این تحولات می باشند، که به شکل گیری یک بورژوازی نظامی در کشور منتهی شده است. این امر وضعیت کشور را بسیار دشوارتر از آنچه که بود کرده است. زیرا که تثبیت پایههای اقتصادی سپاه و نیروهای امنیتی، به تثبیت قدرت سیاسی آنان نیز انجامیده است، تا جائی که هم اکنون نمی توان دولت احمدی نژاد را بدون این بورژوازی نوین تصور کرد.
توان امنیتی این دولت و درآمد ناشی از نفت، این اطمینان را به دولت بخشیده است که می تواند این معضل کهن اقتصاد ایران، یعنی سنگینی بار اقتصادی آن، را از طریق طرح عجیب و غریبی به اسم هدفمندکردن یارانهها حل کند، که البته همگان را به مقابله با آن برانگیخته است. در این مورد نه تنها اقتصاددانان مستقل، بلکه حتی در میان محافل اقتصادی حکومت و خود مجلس شورای اسلامی نیز در این مورد نگرانیهای شدیدی وجود دارد. عدم توافق لازم مجلس شورای اسلامی با دولت احمدی نژاد در این مورد می تواند از مصادیق بارز آن باشد.
اما آیا طرح هدفمند کردن یارانهها تنها یک طرح اقتصادی است، و یا این که یک طرح سیاسی نیز هست که اساسا دو هدف را نشانه گرفته است: جذب نیرو به دور دولت احمدی نژاد، و سبک کردن بار دولت در صورت تشدید تحریم ها؟ همه به یاد داریم که چگونه در جریان انتخابات دولت هشتم از طریق بسیاری از مساجد به هر نفر رای دهنده احمدی نژاد دویست و پنجاه هزار تومان پول داده شد، و نیز چند سال پیش با طرح احتمال تحریم فروش بنزین به ایران در محافل غربی، دولت احمدی نژاد سریعا و بدون اتلاف وقت طرح آزاد سازی بنزین را پیش برد، تا از این طریق و در صورت اجرای تحریم، فشارهای مالی بر خود را بسیار کم کرده باشد.
و حال نیز همان حکایت باقی است. دولت حمدی نژاد بر آن است که با سیاست پول دهی در مقطع کنونی برای تمام انتخاباتهای آتی در کشور، حضور طیف وسیعی از رای دهندگان مواجب بگیر را تضمین کرده باشد، و از طرف دیگر با حذف یارانهها به صورت قبل در صورت احتمال تحریمهای بیشتر به مصاف کسر بودجههای آتی خود رفته باشد. یعنی در واقع سیاست هدفمند کردن یارانهها در خدمت تحکیم پایههای قدرت دولت احمدی نژاد و یا حامیان آن در داخل کشور، و از طرف دیگر در پی تحکیم پایههای آن در تقابل با سیاستهای کشورهای غربی در مورد سیاستهای اتمی آن می باشد.
دولت احمدی نژاد و جناح رهبری از اقتصاد کشور در جهت پیشبرد و تثبیت سیاستهای خود چه در داخل و چه در خارج کشور، استفاده ابزاری می کنند. این دولت به یمن درآمدهای نفتی که در مسیر ترقی و افزونی نیز هست، از این سیاست خود راضی و دلگرم است. و البته شاید کشورهای غربی نیز لااقل در کوتاه مدت و میان مدت به احتمال این موفقیت نسبی پی بردهاند، و برای همین است که آقای اوباما اخیرا به ناچار در رابطه با سیاستهای اتمی دولت احمدی نژاد به تهدید متوسل شده است.