تاریخ هر جامعهای نشان از تغییر و تحولاتی دارد که نتیجۀِ علایق و نظریات متفاوت و منافعِ بیان شده است که توسط مردمان صورت می پذیرد، هر چند که نتیجه آن تحولات مطابق خواسته جامعه نباشد.
تاریخ ایران زمین نیز از این امر مستثناء نیست و زنان برجستهای بودهاند که در راستای کسب و دریافت حقوق فردی و اجتماعی خود از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزیده اند.
جریان تجددخواهی در ایران در زمان سلطه قاجار به اوج خود رسید. یکی از ابعاد گوناگون آن اقدامهای امیرکبیر بزرگ بود. وجه دیگر مربوط به تجددخواهی در کشورمان خیزش نهضت بابی بود. جریان تجددخواهی با سرکوب جنبش “بابی” فروکش کرد؛ اما دگر بار با مشروطه خواهی اوج گرفت. در این میان مبارزات زنان نقش بسزایی را ایفا کرد.
در اسفند ۵۷ بعد از استقرار نظام جمهوری استبدادی در ایران، هزاران هزار زنِ آگاه در روز جهانی زن (۸ مارس)، تظاهرات گسترده ای علیه حجابِ اجباری و تحقیر و تبعیض جنسی برپا داشتند و این خشم را با شعارهایی چون “آزادی زن، آزادیِ جامعه”، “آزادی زن، نه شرقی، نه غربی، جهانی است” نشان دادند.
دراین سالها همواره قوانین تبعیضِ جنسیتی، قانون حجاب اجباری، تبعیض در رشتههای مختلف آموزشی تا سطوح عالی، چندهمسری و قوانینی که به خشونت علیه زنان دامن میزنند، به تصویب رسیده اند. در این مقطع جنبش زنان متشکل از گروههای زنان معترض به منظور رفع تبعیض، تغییر قوانین و برابری حقوقی زنان و مردان شکل گرفت.
در سالهای (۱۳۸۴-۸۵) این جنبش بطور رسمی با سازماندهیِ “کمپین یک میلیون امضاء”، “کمپین علیه قانون سنگسار” و “تغییر برای برابری” اعلام موجودیت کرده و تاکنون در راه کسب حقوق فردی و اجتماعی که از ارکان اساسیِ حق استیفاء است مبارزه می نماید.
این در حالی است که در سال ۱۳۸۷ در آستانه ی روز جهانی زن، معاون مرکز امور زنان و خانوده، زهرا سجادی، گفت: “حضور بانوان در بخشهایی به غیر از پزشکی و آموزشی ضروری نیست.” البته ایشان فراموش نکرد که این جمله ی همواره “الماس نشان!” را تکرار نماید که “وظیفه ی اصلی مادر تربیت فرزندان و حضور مستمر در خانه است. زنان در بخش فنی و مهندسی میتوانند از درون خانه خدماتی به جامعه ارائه دهند.”
(…)
در حالی که بیش از یک میلیون و هشتصد هزار زن سرپرست خانوار در ایران در بی حقوقی محض، بار سنگین هزینههای زندگی و مصائب اجتماعی ناشی از بارِ “زن بودن”، به عنوان مادر و مسئول خانواده را به دوش میکشند، معاون حمایت و سلامت کمیته امداد در تاریخ (۱۳۹۱،۱۲،۱۰) در این باره اعلام کرد: “یکی از دلائل کاهش سن زنان سرپرست خانواده، ازدواجهای زودهنگام، ازدواجهای اجباری و تحمیلی، نازایی، اعتیاد و نداشتن مهارت های لازم برای زندگی مشترک است.”
مروری بر رخدادهای حوزه زنان از سال (۲۰۱۲/۱۳۹۰) تاکنون
رخدادها حاکی از حجم قابل توجهی از قوانین و آئین نامههایی است که در این سالها و در زمینه ی محدود کردن فعالیتهای اجتماعی زنان و نقض حقوق شهروندی آنان به تصویب رسیده است.
از جمله این قوانین:
– تصویب قانون حمایت از خانواده و ایضاً تصویب قانون چندهمسری و تجدیدِ فِراش
– تصویب قانون امنیت زنان و نیز قانون افزایش جمعیت
– آئین نامههایی در خصوص آموزش و پرورش، استخدام
– قوانین مربوط به ارث، ازدواج، طلاق، سقط جنین، حضانت فرزندان، خروج از کشور و غیره.
– بر مبنای قانون جدید گذرنامه، زنان مجرد زیر ۴۰ سال به منظور صدور گذرنامه، ملزم به کسب اجازه از ولی قهری یا حاکم شرع اند. سن مسئولیت کیفری زنان همواره ۹ سال تعیین شده که از دیگر موارد قابل بحث و نقد در قانون جدید مجازات اسلام، مسئله “شخصی بودن مجازات” است.
– قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ که افزون بر تأیید موارد تبعیض آمیز پیشین در قوانین کیفری، حاوی مواد قانونی جدید از قوانین نابرابر است. بحث انگیزترین نکته ی قانون جدید مجازات اسلامی نحوه برخورد آن با “حکم سنگسار به عنوان مجازاتِ زنای محصنه” است. این قانون با سکوت در برابر سنگسار، اجرای این مجازات را به نهادهای پشت پرده ی نظام، همچون فقیهان شرع و ولی فقیه سپرد و به جای حذف این مجازات غیرانسانی، تنها با تغییر کلمه “سنگسار” به “سلب حیات” آن را از ویترین قوانین کیفری خارج نمود. اساساً چنین برخوردی از سوی قانونگذار موجب گردید که بسیاری تصور کنند مجازات سنگسار بطور کلی حذف و منسوخ گردید. این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی تا پیش از این، مورد انتقادهای شدید مجامع بینالمللی حقوق بشر قرار داشتند. پس از تصویب قانون جدید ۱۳۹۲ ادعا می کنند که این مجازات را حذف کردهاند و یک گام به سوی رعایت موازین حقوق بشری برداشته اند.
– تصویب قانون بازنشستگی پیش از موعد زنان در سال ۱۳۹۵/۲۰۱۷ و…
حال آن که فعالان زن آمریکایی طی نوشتاری که در وب سایت گاردین به نشر سپرده شد، نوشته اند: “حالا وقت آن است تا بار دیگر برنامههای روز جهانی زن را بازنگری کنیم. اکنون پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، یک بار دیگر باید فمینیست ها به میدان بیایند. به همین دلیل از زنان جهان میخواهیم تا روز هشتم مارس به اعتصاب سراسری بپیوندند.”
فراتر از این، مردان فعال در کمپین مردان خواستار تغییر نگرشِ دونالد ترامپ نسبت به زنان شدند.
در این خصوص یکی از بنیان گذاران این کمپین می گوید: “اواخر سال گذشته به همراه تعدادی از مردان، یکی از امضاء کنندگان نامه سرگشاده، خطاب به ترامپ برای حمایت از زنانِ این کشور و زنان جهان بوده است.”
پیشگامان، زنان آزادیخواهِ ایران
طاهره قره العین از جمله زنان آزاد ایران است؛ زنی شاعر، توانمند، مبارز و نظریه پرداز. او همچنین مدافع حقوق بشر؛ به ویژه وضعیت بهائیان ایران بوده است.
طاهره زنی است که مدعی همه ی حقوق فردی و اجتماعی خود شده و نه تنها به شوهرش تمکین ننموده، بل او را طلاق گفته است. فراتر از این وی تمام آنچه را که میخواسته در زندگی کوتاه خود، در حوزه موارد شخصی و در جریان جنبش اجتماعی کسب نمود.
بانو مهرانگیز منوچهریان یکی از زنان محتشم و پر آوازۀِ تاریخ ایران زمین است. در واقع، اصلاح پارهای از قوانین علیه حقوق زنان در کشور، مرهون تلاش بیوقفه او است.
وی نخستین داعیه دار حقوق زنان و حقوقدان در ایران محسوب میگردد که در سالهای بین ۱۳۲۷ تا ۱۳۶۱ به حرفۀِ وکالت اشتغال داشت.
از این بیش، او در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ سناتور و نماینده در مجلس سنا بود. در سال ۱۳۴۰ اتحادیه زنانِ حقوقدانِ ایران را تأسیس نمود. عضو اتحادیه بینالمللی وکلای دادگستری و نیز نخستین زنِ عضو هیئت منصفه مطبوعات بود.
او در سال ۱۹۶۸ برنده جایزه صلحِ حقوق بشر سازمان ملل متحد گردید و در سال ۱۹۷۱ جایزه صلح مرکز صلح جهانی حقوق را از آن خود نمود.
وی در سال ۱۳۴۲ لایحۀِ پیشنهادی در خصوص اصلاح قوانین خانواده را که میتوانست به نفع زنان ایران باشد، تنظیم و تقدیم مجلس وقت نمود که این اقدام منتج به تصویب قوانین خانواده در سال ۱۳۴۶ گردید؛ قانونی که نسبت به گذشته مترقی بود.
پس از آن نیز تغییرات در حوزۀِ خانواده ادامه یافت و در سال ۱۳۵۳ نیز همان قوانین خانواده مورد اصلاحات مجدد واقع شده و ایضاً به نفع زنان در خانواده گردید.
این لایحه پیشنهادی مشتمل بر اصل برابری حقوق مدنی، جزایی، سیاسی و حقوق اجتماعی زن و مرد، شرایط و موانع ارث، قانون خانواده، ازدواج و طلاق، کودکان، مهریه، نفقه، اسناد سجل احوال، اقامتگاه و تابعیت بود.
افزون بر او در تاریخ مبارزاتی زنانِ شهیرِ ایران زمین میتوان از بانو صدیقه دولت آبادی که دارای نقش بسزا و استثنایی در جنبش های آزادیخواهی زنان است، نام برد. وی در تأسیس نخستین مدرسههای زنان، انجمنها و نشریه های زنان جایگاهی ویژه دارد.
او یک دهه پیش از دستور رضاشاه، خود رفع حجاب نموده و سفری به اروپا داشته است. درواقع وی تحصیلات عالیه و آکادمیک خود را در فرانسه به پایان برده و از این رو یکی از روشنفکران برجسته دوران خویش محسوب می گردد.
در حقیقت وی یکی از فعالانِ کسبِ حق رأی زنان به شمار میآید که این نیاز را مقدم بر دیگر نیازهای زنان هم چون آموزش و سوادآموزی می دانست. وی مبارزات خود در زمینۀِ کسب حق رأی زنان را از سالهای ۱۳۳۰ آغاز کرد. پس از سالها مبارزه در ۱۲ اسفند ماه ۱۳۴۲، زنان ایرانی با تظاهرات سازمان یافته به رهبری صدیقه دولت آبادی به یکی از اساسیترین حقوق سیاسی خود یعنی حق رأی دست یافتند.
صدیقه دولت آبادی، تنها حلقۀِ پیوند فرهنگی میان جنبش باب و جنبش حق خواهی زنان در ایران نبود، بلکه زنانِ محتشم دیگری هم چون او نقش شایسته، مؤثر و مانا در تاریخ مبارزات و تلاشها برای کسب حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی خود داشته اند.
از جمله آنان، بانو روشنک نوعدوست مشهور به «خانم مدیر» است که افزون بر دروس مقدماتی و ادبیات فارسی، فرانسه، ادبیات عرب و ریاضی را آموخت. وی به زبان روسی تسلط داشت. یکی از اقدامهای وی همانا تأسیس دبستان ملی چهارکلاسه «سعادت نسوان» بود و پس از این دبیرستانی یازده کلاسه به این محموعه افزوده گردید.
او در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۰۲ افزون بر این که از جمله اعضای مؤسس جمعیت «پیک نسوان» در شهر رشت بود، مسئولیت اداره و انتشار مجله ارگانِ این جمعیت را که در سال ۱۳۰۱ تحت عنوان «پیک نسوان» در این شهر، نخستین توجهات را نسبت به ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن برانگیخت بر عهده داشت. در حقیقت تلاشهای او ناظر بر کسب حقوق سیاسی و اجتماعی زنان بود.
روشنک نوعدوست یک سوسیالیست (Socilist) جامعه باور و نیز پیرو مکتب فکری او مانیسم (Humanism) یا انسانگرایی بود.
در گسترۀِ ادب، بانو رخشنده، مشهور به پروین اعتصامی، از چهرههای ماندگار و برجسته تاریخ ادبیاتِ پارسی و تلاشها و مبارزات زنان بزرگ ایران زمین است.
شعر «پروین» زمانی خلق شد که سخنی از برابری همه جانبه زن ومرد در میان نبود و طبقه «نسوان» در قانون اساسی مشروطه در کنار مجانین و صِغار از حق رأی محروم بودند.
زندگی و شعر او نه تنها با زنان طبقۀِ متوسطِ متمایل به تجدد، بلکه با زندگی و ذهنیت اکثریت زنان ایرانی، یعنی سرنوشت نیمۀِ محرومِ جامعه هم پیوند است.
زندگی و شعر پروین نماد و تصویر زندگی و موقعیت اکثریت زنان ایران زمین است که نابرابریِ نهادینه شده را نه تنها به دلائل و عوامل اقتصادی و اجتماعی، بل، قیدوبندهای ذهنی و فرهنگی را نیز تجربه میکنند و از این رو، همین عوامل امکان شورش و طغیان و سرکشی را از آنان سلب و زندگانی اشان را به رنجی مداوم، به ملال و دلتنگی و فریادی خاموش بَدَل می کند.
نظر به آنچه گفته شد، زنان بر این باورند که تا محو کامل مالکیت خصوصی، استثمار، مردسالاری و هرگونه سلطه اعم از جنسیتی، طبقاتی، ملیتی، قومی، نژادی، مذهبی و غیره، رهایی زنان ممکن نخواهد بود. نیز واقف بر این مهماند که تمهیداتِ لازم به منظور بازگرداندنِ زنان به یک/ دو قرن پیش از این، بسیار وسیع، فزاینده و پر سرعت است و مبارزه با آن، انرژی و توان تک تکِ آنان را می طلبد.