اخیرا جمعی از روشنفکران و فعالین سیاسی در مخالفت با توافقنامه حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران بیانیه ایی منتشر کرده اند و همچنان در پی جمع آوری امضاهای جدید علیه این توافقنامه هستند.
توافقنامه این دو حزب کرد ایرانی که قدمت تاریخی نزدیک به ٧٠ و ٣۵ ساله دارند، در عین استفاده از ترم ها و مفاهیم تعریف نشده و کلی از جانب آنان که سوتفاهم هایی را در سطح جنبش سیاسی ایران بوجود آورده است، اما پیش از همه حاوی این پیام است که احزاب تاریخی کرد با توجه به تجربه های تلخ و شیرین خود، تصمیم گرفته اند، مسایل فیمابین را از راه گفتگو و تعامل با اتکا به نقاط مشترکشان حل و فصل نمایند.
آنجائی که به ارایه راه حل برای حل مسئله ملی-قومی در ایران بر می گردد، هر دو حزب کردستان ایران “بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت. همچنین دو طرف بر این باورند که نظام سیاسی آینده ایران لازم است سیستمی سکولار، دمکراتیک و فدرال باشد. از همین رو، ضروریست که هر دو طرف در نشستهای خود با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور بر این نکات اصرار ورزند” (بند یک توافقنامه)
اگر چه این دو حزب در مقدمه توافقنامه از ترم ناروشن و توضیح داده نشده “جنبش رهایی بخش ملت کرد در کردستان ایران” استفاده کرده اند، اما در جای جای توافقنامه هم بر احزاب کرد ایرانی بودنشان تاکید دارند و هم در بند بند توافقنامه اشان بر “انتخابات آزاد” و احترام و گردن نهی به “صندوق رای” و اعتقاد عمیق بر “گفتگو و آزادی بیان و…” بر “جدائی دین از نهاد دولت” و… تاکید می کنند. اینها ترم ها و مفاهیمی هستند که مورد توافق تمامی جنبش دمکراسی خواهانه سراسر مردم ایران هستند.
این البته حقیقت است که در میان روشنفکران و فعالین سیاسی ایرانی در موضوع حل مسئله ملی-قومی در عرصه نگاه برنامه ایی و سیاسی اختلاف است. اما مهمتر از اختلاف،چگونگی برخورد به این اختلافات و پیدا کردن راه گفتگو و تعامل میان جریان های سیاسی است.
بحث من با امضا کنندگان بیانیه علیه توافقنامه دو حزب کردستان ایران این نیست که چرا انتقاد و نقد و حتی نگاه نفی گرایانه به توافقنامه دو حزب کردستان ایران دارند. بعلاوه در میان امضاء کنندگان این بیانیه به نام دوستانی بر می خوریم که به گواهی نوشته هایشان در باره مسئله ملی-قومی، امضا آنان فقط باعث تعجب باید باشد.
نویسندگان و امضا کنندگان بیانیه علیه توافقنامه دو حزب کردستان ایران جدا از هر نیتی که داشته باشند. بر خلاف ادعای شان مبنی بر دفاع از یکپارچگی ایران آنان هیچ کمکی به حفظ و دفاع از تمامیت ارضی و نزدیکی و همبستگی ملی ایرانیان نکرده که هیچ، بلکه به تفرقه و صف آرائی بیشتری در میان روشنفکران ایرانی دامن زده اند. اگر امضا کنندگان خواهان همبستگی و اتحاد تمامی مولفه های تشکیل دهنده ایران هستند، کردها هم جزو ایرانیان هستند. بدون بوجود آوردن احساس مثبت در آنها، حرف زدن از همبستگی ملی ایرانیان هیچ فونکسیون عملی نخواهد داشت. یک نگاهی به مطالب منتشر شده در سایت ها و نشریات از جانب فعالین کرد و روشنفکران غیر کرد معتقد به حل دمکراتیک مسئله ملی-قومی، نشان می دهد که این تاخت و تاز سوار بر تومار کدام احساس را در میان کردها و فعالین حرکت های ملی سایر ملیت ها و اقوام ایرانی بوجود آورده است!
امضا کنندگان بیانیه علیه توافقنامه می توانند با فدرالیسم برای آینده ایران مخالف باشند و نیز می توانند با فدرالیسم ارایه شده از طرف احزاب کردی مخالفت کنند. اما تماما سازمان دادن یک حمله تمام عیار به احزاب کردی که بر سر یک سری مسایل فیمابین با هم به توافق رسیده اند، چه کمکی به گفتمان دمکراتیک مابین ایرانیان می کند؟ بجز بستن راه گفتگو و تعامل و تسامع بین تمامی مولفه های ایرانیان برای حل دمکراتیک مسئله ملی-قومی در چارچوبه ایرانی واحد و دمکراتیک؟
مسئله ملی-قومی در ایران یک واقعیت است و برای حل آن راه حل های متفاوتی از سوی فعالین و احزاب سیاسی ارایه می شود. اما شمشیر کشیدن بر طرف مقابل هیچ کمکی به روال یابی گفتمان ملی و حل دمکراتیک مسئله نمی کند. مسئله با طومار جمع کردن، حل نمی شود. چرا که در این اختلاف، طرفین مختلف وجود دارند. هر کدام متکی بر پایگاه اجتماعی معین هستند. طرفین هم می توانند طومار جمع بکنند و در مقابل صف آرائی نمایند. کما اینکه شروع هم شده است. متاسفانه امروز با طومار صف آرائی صورت می گیرد، و پرسیدنی است در آنجائی که باید تصمیمی فراتر از طومار و امضا باید گرفته شود، دوستان در کجا خواهند ایستاد؟ تجربه های تاریخی خیلی تلخی در این تاریخ پر درد کشورمان در همین رابطه نهفته است.
امضا کنندگان بیانیه علیه توافقنامه دو حزب کردستان ایران، قبل از اینکه بر اساس مندرجات و واقعیت های موجود در توافقنامه اظهار نظر بکنند، و آنرا به نقد بشکند. بیشتر بر اساس ارزیابی ها بهتر است بگویم پیشداوری های تاریخی و خود ساخته در نفی و علیه توافقنامه قد علم کرده اند. با توسل به فاکت های واقعی و غیر واقعی تاریخی ایران باستان نمی توان به حل واقعیت های جان سخت امروزین که قبل از همه یک مسئله سیاسی در کشورمان است، اقدام کرد. حل مسایل سیاسی راه حل های سیاسی می طلبد، با شمشیر کشیدن و با تحریک احساسات بخش هایی از مردم علیه بخشی از نیروهای سیاسی کشورمان نمی توان به حفظ تمامیت ارضی ایران و همبستگی ملی ایرانیان کمک کرد.
تجربه تاریخی ایرانیان، بویژه مبارزات مناطق ملی-قومی کشورمان بعد از انقلاب مشروطیت به این طرف، نشان می دهد که هر آنجائی که بخشی از روشنفکران در مواجه با خواسته ها و مطالبات حرکت و جنبش های مناطق ملی-قومی به ترم “حفظ تمامیت ارضی” برای مخالفت با آنان متوسل شده اند، جز همراهی و در خوشبینانه ترین حالت جز سکوت در برابر سرکوب حکومت های مرکزی حاصلی نداشته است. بیانیه علیه توافقنامه دو حزب کردستان ایران با توسل به “تاریخ باستان ایران” و دفاع احزاب کردی از فدرالیسم برای حل مسئله ملی-قومی برای کشورمان، به این نتیجه رسیده و حکم و اتهام “تجزیه طلب و استقلال خواه” را متوجه این دو حزب کردستان ایران و در حقیقت به تمامی کسانی که از فدرالیسم دفاع می کنند، صادر کرده اند.
از نظر من امضا کنندگان و نویسندگان و تدارک دیدگان جمع آوری امضا علیه توافقنامه احزاب کردستان ایران، هم بلحاظ سیاسی و هم بلحاظ اهدافی که برای “حفظ تمامیت ارضی ایران” اعلام کرده اند، مرتکب اشتباه فاحشی شده اند. اقدام امضاکنندگان بیانیه علیه توافقنامه با ارایه درکی تنگ نظرانه از این چالش بسیار حساس میهنمان ایران، در نزد افکار عمومی حاکم بر فعالین ملی-قومی کشورمان از آنها چهره هایی نه در جهت حل مسئله ملی-قومی، بلکه چهره هایی متکی بر ناسیونالیسم سرکوبگر ایرانی و مخالف مطالبات و خواسته های فعالین مناطق ملی-قومی و در تحلیل نهائی قرار گرفتن در کنار استبداد و حکومت مرکزی برای سرکوب جنبش ها و حرکت های ملی-قومی ساخته است. اگر چه کمترین تردیدی هم ندارم که بخشی از امضا کنندگان بیانیه علیه توافقنامه احزاب کردی، اصلا آنگونه نیستندکه با این بیانیه چهره کرده اند نمائی شده اند.
این حرکت و انتشار این بیانیه بشدت به ضرر جمهوریخواهان و تمامی روشنفکران و فعالین سیاسی و جنبش دمکراسیخواه مردم کشورمان است. انتشار این بیانیه نه تنها کمکی به همبستگی ملی ایرانیان و حفظ و تحکیم مبانی حفظ دمکراتیک تمامیت ارضی ایران نکرده و نخواهد کرد، بلکه در همین مدتی که انتشار یافته نشان از تفرقه و ایجاد نقار ملی در میان ایرانیان دارد. هیچ کس حق ندارد که برای حل دمکراتیک مسئله ملی-قومی در ایران هیچ کدام از مولفه های تشکیل دهنده ملت ایران را به دلخواه حذف بکند.