در هفتهاى که گذشت، دو خبر مسرتبخش منتشر شد که مربوط به آزادى دو زندانى سیاسى در ایران بود. احمد باطبى و علیاکبر موسوى خوئینى آزاد شدند. هر چند این دو منتقد حکومت جمهورى اسلامى بسیار دیر، یکى پس از دفعات مکرر زندان و گذراندن سالها در حبس سیاسى و دیگرى به دنبال متجاوز از چهار ماه «بازداشت موقت» آزادى خود را باز یافتند و ارقام حیرتآور سیصد میلیون تومان و صد و پنجاه میلیون تومان به عنوان وثیقه در مورد آنان تعیین شد، همین که قوه قضائیه فعلاً ناگزیر از پایان دادن به بازداشت غیرقانونى این دو زندانى سیاسى شده است، بدون تردید تا حدى نتیجه مبارزه براى رعایت حقوق بشر در ایران است. این دو خبر خوب، نشانگر آن است که جمهورى اسلامى نمیتواند آن قدرها هم که وانمود میکند، به افکار عمومى ایران و جهان بیاعتنا بماند.
حکومت جمهورى اسلامى به سه انگیزه عمده، در مواردى مجبور به عقبنشینى از مقاصد سرکوبگرانه خود میشود: نخست آن که این حکومت مایل به همراه کردن شمار هر چه بیشترى از ایرانیان با خود در بحران هستهاى است و گاه براى آنچه خود «وحدت ملی» در مقابله با بیگانگان مینامد، پروژههاى سرکوب را به طور مقطعى در درجه دوم اهمیت قرار میدهد. دوم آنکه در عرصه بینالمللى، هر چه نقض حقوق بشر در ایران شدیدتر باشد، بخش بزرگترى از جامعه جهانى میتواند اعمال تحریم و مجازات علیه جمهورى اسلامى را بپذیرد، و از این رو، به ویژه همزمان با نزدیک شدن پرونده اتمى ایران به مرحلهاى دیگر از توافق بینالمللى براى اقدام علیه تهران، حکومت مانورهایى را به عنوان مشاطه بر چهره خود به عنوان نقضکننده حقوق بشر انجام میدهد. و بالاخره، در شرایطى که انتخابات «تجمیعشده» مجلس خبرگان، شوراها و میاندورهاى مجلس شوراى اسلامى در پیش است، هر اقدامى که بتواند گروه بیشترى را به حاضر شدن پاى صندوقهاى رأى ترغیب کند، میتواند از راهکارهاى جمهورى اسلامى براى پررونق کردن انتخابات باشد.
در عین حال، این حکومت همان است که همین اخیراً، اکبر محمدى و ولیالله فیض مهدوى را در زندان به قتل رساند. هر کس که سر و کارش با دستگاه امنیتى جمهورى اسلامى و بازجویان و زندانبانان آن بیافتد، بهطور بالقوه در معرض خطر شکنجه جسمى یا روحى یا هر دو و حتى در مواردى در معرض خطر مرگ قرار میگیرد. ماهیت سرکوبگر این حکومت تغییرى نکرده است، این محظورات تاکتیکى است که حکام ایران را مجبور میکند گاه نقشههاى گزمههاى خود را محدود کنند.
از آنجا که انگیزههاى حکومت براى آزادى این یا آن زندانى سیاسى زودگذر است و گاه میتواند به سرعت از موضوعیت بیافتد، هشیارى در مورد جان همه زندانیان سیاسى ضرورى است. افکار عمومى ایران تا روزى که حتى یک نفر به خاطر دگراندیشى، انتقاد از حکومت یا مخالفت با آن در زندان است، نباید سرنوشت زندانیان سیاسى را فراموش کند. یادآورى زندانیان سیاسى و پخش گزارشهاى مربوط به آنان در سطح هر چه وسیعتر، یک ضرورت دائمى است. آزادى دو زندانى سیاسى در این هفته را باید به فال نیک بگیریم و از این دو رویداد به این نتیجه برسیم که تلاشهاى ما براى دفاع از حقوق زندانیان سیاسى بیهوده نیست.
خواست آزادى زندانیان سیاسى، یک خواست محورى جنبش دمکراتیک مردم ایران است. حول این خواست، میتوان بخشهاى بزرگى از جامعه ایرانى و نیز افکار عمومى جهان را بسیج کرد. براى آنکه یکپارچه خواهان آزادى زندانیان سیاسى شویم، لازم نیست در موارد دیگر سیاسى و عقیدتى با هم توافق داشته باشیم، حتى لازم نیست هدف پایان دادن به حکومت اسلامى در ایران را دنبال کنیم. زندانى سیاسى در جهان امروز پدیدهاى زشت و وصلهاى ناجور بر جامه بشریتى است که همه سخنگویان آن از بام تا شام ظاهراً در باب کرامت انسان و حرمت او سخن میگویند. وجود زندانى سیاسى، رسواکننده همه ادعاهاى کاذب حکام در مورد دلسوزى براى مردم تحت انقیاد آنان است. این ننگ حکام را که افرادى صرفاً به علت سخن گفتن در نقد آنان، از موهبت آزادى محروم میشوند، باید به گونهاى خستگیناپذیر به هر کس گوش شنوا دارد یادآورى کرد.
مبارزه علیه نقض حقوق بشر در ایران، باید تداوم یابد. این مبارزه گاه با گامهاى کوچک پیش میرود، گامهایى که شاید از نظر بسیارى از رهروان، بیش از حد کوچک جلوه کند. آرى، آزادى شاید موقت دو زندانى سیاسى در قیاس با آن همه جنایت که مأموران حکومت در زندانها مرتکب شدهاند و میشوند و آخرین موارد پر سر و صداى آن، قتل اکبر محمدى و ولى فیض مهدوى بود، رویدادى با اهمیت کمتر است، اما در حد خود از آن رو بااهمیت است که به ما براى تداوم مبارزه انگیزه و روحیه میدهد. این مبارزه، استقامت و پیگیرى میطلبد و گاه به جریان مداوم آبى میماند که باید سنگ خارا را بشکند. این مبارزه، فعلاً توفانى نیست که از امروز به فردا، طومار استبداد را در هم پیچد. نتایج این مبارزه، فعلاً زیاد «جنجالی» و «خبرساز» نیست. اما مطمئن باشیم که این مبارزه، ثمربخش است. همین که به یاد آوریم همسر احمد باطبى و بقیه خویشاوندان او چند هفته پیش با چه اضطرارى از مبارزان حقوق بشر، پیگیرى سرنوشت باطبى را میخواستند، کافى است که بتوانیم میزان شادمانى باطبى و خانوادهاش از بازگشت او را تصور کنیم. این گونه شادمانىها به علت وجود سانسور در ایران، بازتابى گسترده نمییابد، اما وجود دارد. نورى است در دل شب، نورى که به دلها امید میبخشد و نیروبخش است براى تداوم زندگى و مبارزه.
سهراب مبشرى، ٣٠ مهر ١٣٨۵