به نام خداوند جان و خرد
بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی نابسامان و آشفته ی کنونی ایران،یکی از بزرگ ترین دل نگرانی های زندگی روزمره ی قشرهای گسترده ای از مردم است. دغدغه ی بزرگ قشرهای فرودست و طبقات متوسط جامعه،تآمین معاش روزانه و برخورداری از بهداشت و خدمات درمانی ضروری زندگی است. رشد سرسام آور قیمت ها و تورم و گرانی افسار گسیخته – هرچند از سوی برخی کارگزاران و کاربدستان مملکتی انکار شود- واقعیتی است که روز به روز بر تاثیر ویرانگرش افزوده می گردد و ابعاد گوناگون فرهنگی،اجتماعی و سیاسی نمایان تری می یابد.
بی گمان آموزش نیز، یکی از گستره هایی است که از چنین شرایط نابسامانی آسیب ها دیده و می بیند.
مهم ترین رکن آموزش،آموزگاران هستند که “به” بود و یا “بد” بود وضعیت اقتصادی آنها، سرراست بر کیفیت آموزش و کار و کنش آنها اثرگذار است. یکی از وظایف بنیادی فرادستان آموزشی نیز،آنچنان که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده،رسیدگی به شرایط اقتصادی فرهنگیان و دشواری های اقتصادی آنها می باشد : “ایجاد ساز و کارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان،با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان”(راهکار ۱۲/۳ ). با این همه،به جرات می توان گفت که در میان سخنان بسیار و برنامه های فراوان ریز و درشت مسئولان آموزش و پرورش،به ویژه شخص وزیر،کمتر نشانی از نگرانی درباره ی وضعیت بد معیشتی و اقتصادی فرهنگیان بازنشسته و شاغل دیده می شود. گویی در میان انبوه برنامه های شتاب زده و سست بنیاد ایشان،آنچه سراسر گم و ناپدید گردیده،همین دشواری های مادی زندگی فرهنگیان است.
در این چند سال که نرخ میانگین تورم رسمی، دست کم چیزی نزدیک به سی درصد اعلام شده و می شود، میانگین افزایش حقوق سالیانه ی فرهنگیان، نزدیک به ده – دوازده درصد انجام گرفته است،البته همگان می دانند که هم نرخ تورم رسمی،اختلاف چشمگیری با تورم واقعی دارد و هم افزایش قیمت کالاهای ضروری زندگی،بالاتر از نرخ تورم است. این افزایش زیر تورم رسمی، البته درست خلاف بند ۱۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری انجام می گیرد که افزایش حقوق سالیانه ی کارمندان دولت را دست کم برابر تورم مقرر نموده است. در هفت سال گذشته،و در شهری مانند تهران،برابر گزارش مرکز آمار ایران،میزان اجاره بهای ماهانه مسکن، نزدیک به پنج و نیم برابر گردیده است. این در حالی است که شمار زیادی از فرهنگیان،مستآجرند و این افزایش جهشی اجاره بها سخت بر زندگی آنها اثرات منفی گذاشته است.
اما در این شرایط و وضعیت نابهنجار،چندین ماه است که حق التدریس(اضافه کار)آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آنها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه ها(مدیران،معاونان و …) پرداخت نشده، چهار ماه است که اضافه کار فرهنگیان و به ویژه معلمان واریز نگردیده است، چندین ماه است که آموزش و پرورش سهم بیمه ی طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته است؛ دستمزد آموزگارانی که در آزمون های نهایی خردادماه گذشته،حضور داشته و یافته اند- چه در حوزه های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح برگه – واریز نشده، پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفته ی وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود هنوز پس از گذشت ماه ها به دست شان نرسیده، دو سال است که از سرانه ی آموزشی مدرسه ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه ها داده شده، و بسی مطالبات دیگری که هم اکنون ماه هاست به تعویق افتاده است.
کانون صنفی معلمان ایران،مسئولان را دعوت می کند که سری به دفتر مدرسه ها بزنند و از نزدیک،به سخنان و گلایه ها و اعتراض های آنها گوش فرادهند. ما چنین شرایطی را،بحران آفرین ارزیابی می کنیم و به مسئولان هشدار می دهیم، و بر این باوریم که دگرگونی بنیادین در آموزش و پرورش،بدون دگرگونی راستین در معیشت فرهنگیان روی نخواهد داد و تغییرات شتاب زده ی صوری،نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که بی گمان بر آشفتگی ها و نابسامانی ها خواهد افزود.
کانون صنفی معلمان ایران
سوم بهمن ۹۱