مصاحبه کننده: علی صمد
اخیراً باز برای چـندمین بار، آماری از افـزایش بیش از حـد طلاق در میان جوانان توسط ارگان های دولـتی و گاه نیمه دولـتی حکومت اسلامی ایران انتشار یافـته است. لطفـاً نظر خود را در خصوص این پدیده ارائه دهـید؟
به نظرم خارج از اینکه ما پدیده طلاق را در جامعـه و به ویژه در میان نسل جوان کشور، به عـنوان امری مثبت یا منفی ارزیابی کـنیم، ضروری می دانم که متذکـرشوم که این پدیده بیش از هـر چیزی یک سری پیامدهای اجتماعی برای زنان و مردان جوان جامعـه به هـمراه دارد. روشن است که مصائب طلاق برای زنان نسبت به مردان مضاعـف است و این امر بر محدودیت های زنان در جامعه، می افـزاید. بویژه اینکه ما درایران ساختارها و نهادهای ضروری مربوط به امور زنان در جهـت حمایت از آنها و مطالباتشان را نداریم.
پس ازانجام پروسه طلاق، زنان و مردان جوان با مشکلات روحی و روانی زیادی روبرو می شوند و در جامعه، آنها بیشتر دچار ترس و شرم ازعـمل خود می شوند. آنها در اصل خودشان را برای مواجه با چـنین رفتاریی ازقبل آماده نکرده اند و این موضوع باعث افزایش مشکلات آنها بعـد از جدایی می دشود. در ضمن عـلاوه بر مورد فـوق، توان اقـتصادی این افـراد به شدت کاهـش پیدا می کند. عـوارض طلاق برای زنان جوانی که محـل زندگی مستـقـل و استقـلال اقـتصادی ندارند، باعث می گردد که انهاباشرایط بسیارسخـت وخـطرناکی درجامعه مواجه شوند. معمولاً جوانانی که تصمیم به جدایی می گـیرند اغـلـب از وجود فـقـر و بیکاری، اعـتیاد به مواد مخدر به خـصوص در مردان، زندانی بودن شوهـر به جرم خلاف کاری، آزارواذیت فیزیکی ازطرف مرد، داشتن چـند هـمسر، اخـتلافات فـردی و خانوادگی، بیماری ها و نواقـص فـیزیکی زن ومرد، عـقـیم بودن مرد یا نازائی زن، اخـتلافات سنی وغـیره به عـنوان دلایل اصلی نام می برند. البـته می توان ازدلایل اجـتماعی و حتی قانونی دیگـری که باعـث بروز مشکلات زیادی در این زوج های جوان می شود، نام برد. که درفـرصت دیگری می شود به این موضوع پرداخت.
بر اساس دادهای آماری، نسبت طلاق در چه گروه های سنی در ایران، افـزایش یافـته است؟
تا آنجا که من به آمارها و ارقام رسمی دولتی در خصوص پدیده طلاق دسترسی دارم، می توانم با توجه به آن داده های آماری بگویم که طلاق بیشتر در گروه های سنی ۲۶ـ ۲۳ سال دیده می شود. هـر چند که باید متذکر شوم که در این سال ها، سن ازدواج در میان دختران و پسران جوان بالا رفـته است. در گروه های سنی ۲۹ سال به بالا درصد طلاق تا حدودی کمتر است. در خانواده هایی که بدون فـرزند هـستند درصد طلاق میان آنهـا بسیار است. اما در خانواده هایی که بیش از سه فـرزند دارند این درصد کمتر می باشد. در واقع داده های آماری هـمه نشان دهـنده این موضوع است که امروزه پدیده طلاق به عـنوان یک معـضل اجـتماعی درایران مطرح است وحکومت به عـنوان یک مجموعـه دراین عـرصه نتوانسته تدابیر لازم در جهـت کاهـش طلاق در خانواده های جوان، اتخاذ کـند و این باعـث شده که جامعه به شدت با این پدیده درگـیر شود. البـته نمی دانم سرانجام آن به کجا خواهد انجامید!؟
از خبرها واطلاعاتی که ازایران به ما می رسد و یا آمارهایی که در مطبوعـات وانتشارات ارگانهای دولـتی انتشار می یابد، مدام صحبت از گسترش زیاد و سریع اعـتیاد در میان جوانان می شود. لطفـاً اگر امکان دارد با ارائه یک سری داده های آماری به موضوع طرح شده، بپردازید؟
بله چنین اخباری صحت دارد و من سعی می کـنم با ارائه یک سری آمارها که اغـلب توسط ارگانهای دولتی و نیمه دولتی انتشار یافـته، به موضوع برحسب توان بپردازم. کلاً مواد مخدر امروزه به عـنوان اولـین و مهـمترین منبع درآمدهای اقـتصادی جهان در آمده است. به طوری که سالیانه ۱۶۰۰ میلیارد دلار درآمد مالی از این بخش تأمین می شود. با توجه به ساختار جمعـیت فـعلی کشور و فـراهـم بودن بسترهای لازم برای شیوع مصرف این ماده در بین جوانان، در حدود ۴۵ میلیون نفـر از جمعیت جوان کشورمان در معرض این آسیب و خطر جدی قـرار دارند. امروزه در ایران اعـتیاد بخشی از جوانان و دیگر اقـشار جامعه به مواد مخدر، به عنوان یکی از بغـرنج ترین و پیچـیده ترین آسیب های اجـتماعی محسوب می شود. موضوع مواد مخدر چنانکه آگاه هـستید دارای ابعاد اقـتصادی، سیاسی، اجتماعی و فـرهـنگی در سطوح خرد، میانه و کـلان می باشد که هـر کدام با یکـدیگـر در ارتباط متقـابل هـستند. طبق منابع رسمی، کشفـیات مواد مخدر به عـنوان مثال در سال ۱۳۷۷ نسبت به سال ۱۳۵۸ در حدود ۱۷ برابر افـزایش داشته است. از سال ۷۷ تا ۸۲ درصد ورود مواد مخدر به کشور روز به روز افـزایش داشته است. در ۸ ماه اول سال ۸۳، ورود مواد مخدر نسبت به سال ۸۲، بین ۲۰ تا ۳۰ درصد بنا به داده های رسمی در روزنامه های دولتی، افـزایش یافـته است و این بسیار خطرناک و فاجعه آفـرین برای جامعه است بطور میانگـین در ایران روزانه بیش از ۷ تا ۸ هـزار کـیلوگـرم مواد مخدر از انواع آن کشف وضبط می شود و روزانه بین ۴ تا ۶ تن مواد مخدر در کشور مصرف می شود.
شروع اعـتیاد در ایران از چـه سالی آغـازمی شود؟
داده های آماری سن شروع اعـتیاد را بین ۱۶ تا ۲۰ سالگی برآورد می کنند! اما سن در معـرض خطر ۱۸ تا ۳۴ سالگی است. در حال حاضر ۴۷% معـتادان کشور در سنین ۲۵ تا ۴۰ سالگی هـستند.
چه درصد از معـتادین کشور متأهـل هـستند؟
بر اساس منابع رسمی، در یک گزارش آماری، بیش از۷۰ درصد معـتادین کشور متأهـل هـستند و۸۶ درصد متأهـلین نیز دارای فـرزند می باشند.
چه درصد از معـتادین کشور زن هـستند؟ دلیل آن را چه می دانید؟
امروز در ایران بیش از ۳۵ درصد ازجمعـیت معـتادان، زن هـستند. اغـلب آنها به دلیل سوء استفـاده جنسی به سمت اعـتیاد سوق داده می شوند و حـق انتخاب از آنها به دلـیل شرایط سختی که در آن به سر می برند، گـرفـته شده است. اغـلب این زنان برای دستیابی به مواد مخدر مجبور به تن فـروشی می شوند. آنها در جامعه رهـا شده اند و کسی به زندگی مرگ بار و فاجعه بارشان توجهـی ندارد و آنها در تنهایی به سوی مرگ می روند. روزانه بین ۱۵ تا ۲۲ معـتاد در ایران زندگـی شان را از دست می دهـند که بخشی از انان زن می باشند. طبق آمار رسمی در سال ۸۱، ۳۵۰۰ نفـر و در سال ۸۲، ۴۵۰۰ نفـر معـتاد جان خود را از دست دادند.
برآوردی که از میزان خسارت مواد مخدر در ایران توسط منابع رسمی دولتی ارائه می شود چه مقـدار است؟ چه درصدی از آمار طلاق و جرائم، مربوط به اعـتیاد می شود؟
ما مجبورهستیم ازآمارهای رسمی دولتی در اینجا استفاده کنیم اما اغـلب آنها دقـیق یا کامل نیستند. طبق برآوردهای مربوط به خسارات مواد مخدر در کشورتوسط کارشناسان به ارقـام ۳ تا ۷ ملیارد دلار اشاره می شود. این مبلغ دود می شود و به هـوا می رود و بدین طریق جامـعه آسیب می بیند. با این مبلغ می توان بخشی از مشکـلات کمبود مدارس ونیز دیگر مشکلات آموزشی را درایران حـل کرد. طبق آمار ارائه شده توسط قـائم مـقام سازمان بهـزیستی کشوربه تاریخ ۲۳ اذر ۱۳۸۳″ اعـتیاد عـامل ۴۰ درصد سرقـت ها، ۵۵ درصد طلاق ها، ۶۵ درصد کودک آزاری و هـمسر آزاری و بیش از ۷۰ درصد ابتلا به ایدز در کشور است. در ضمن روزانه ۴ تن مواد مخدر در کشور مصرف می شود”. آمار مذکور به قـدرکافی گویاست و نیاز به توضیح بیشتر ندارد. در ضمن ۵۰ درصد جرائم به نوعی مربوط به مواد مخدر است. پس شما توجه دارید که ناهنجاری های اجتماعی مربوط به مواد مخدر در ایران در چه سطح فاجعه باری است.
دلا یل گرایش به مواد مخدر در میان بخشی از مردم به ویژه در جوانان از نظر شما چیست؟
البته در این عـرصه دلایل زیادی وجود دارد که در اینجا من به موارد مهـمی از آنها می پردازم. به نظرم عـلل گرایش جوانان به اعـتیاد در واقع مربوط به نا بسامانی ها و نابه هنـجاری های اجتماعی، فـقـدان وسایل و امکانات رفاهی و تفـریحی برای آنان، نبود انواع آزادی ها، مشکلات جنسی، وجود تبعـیضات جنسی ، قـومی و مذهـبی، بیکاری ، فـقـر وعموما مشکلات اقـتصادی، فـراوانی وسهـولت دسترسی به مواد مخدر با قـیمت ارزان، سرخوردگی و نا امیدی از حال و آینده، عـدم اعـتماد به خود، به جامعه و حکومت، پوچی در زندگی، عـدم توجه لازم جامعه و حکومت به آنها، به حال خود رها شدن و…. می شود.
حکومت با بهـتر است بگویم دولت در این عـرصه برای کاهـش این معـضل اجـتماعی چه تدابیری را اتخاذ کرده است؟
سیاست های غلط دولت در طول این سالها برای جامعه بسیار فاجعه باربوده است. آمار اعـتیاد و آسیب هایی که جامعه تاکنون به آن دچار شده به اندازه کافی گویاست ونیاز به نظر و یا تحـلیل من ندارد. اما چون سؤال کردید مناسب می دانم به اخـتصار توضیحاتی خدمت خوانندگان نشریه شما ارائه دهم. دولت جمهـوری اسلامی ایران در چند سال اخیر با گسترش یافـتن اعـتیاد در جامعه، به جای اینکه برود و بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر را افـزایش دهـد برعـکس هـر ساله از بودجه آن کاسته است. البته دلایل این کاهـش را از طرف دولت نمی دانم و باید از خود آنها بپرسید! این امر در حالی صورت می گـیرد که مافـیای قاچاق مواد مخدر در کشور هـر روز سرمایه گـذاری های گـسترده تری را در امر تولید و توزیع مواد مخدر و تشویق جوانان به استفاده از آن، اختصاص می دهـد.
پس با توضیح شما، دولت کار چندانی درمبارزه بر عـلیه اعـتیاد انجام نمی دهـد و به یک عـبارت به جامعه در خصوص گـرفـتاری جوانانش به اعـتیاد بی توجهی یا کم توجهی نشان می دهـد؟ آیا صحـبت شما را درست فـهـمیدم؟
البته یک سری کارها در ایران مثلاً توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر یا یک سری ارگان های دیگـر انجام می شود که به هـیچوجهی کافی و فکر شده نیست. بیش از دو دهـه بی برنامه گی و یا مدیریت های بد حکومت در عـرصه مبارزه با مواد مخدر و اعـتیاد، ما مواجه با افـزایش آن در جامعه و به ویژه در میان جوانان هـستیم و تمام آن پروژه های غـلط به دیوار خورده اند و این یعـنی شکست برنامه هـای مسئولـین کـشور! توجه کـنید در ایران در سال های اخیر تعـداد معـتادان دائما روز به روز افـزایـش یافته است و نیز سن اعـتیاد در جوانان و نوجوانان دائماً درحال کاهـش است. اما با این هـمه شکست و تجربه منفی بازدولت به بحث آموزش اعـتیاد، نگاه و برنامه درستی ندارد. دولت ازطریق وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون و مطبوعات) و مراکز آموزشی( ابتدائی، متوسطه، عالی) برای برگزاری کلاس های آموزشی برای افـراد خانواده ها می تواند به آموزش و اطلاع رسانی کافی افـراد جامعه در مبارزه و روشنگـری برعـلیه اعـتیاد اقـدامات اساسی در جهـت تضعـیف این معـضل انجام دهـد ولی متاـسفانه این راهکار مناسب را در جهـت مصون نگه داشتن نوجوانان و جوانان کشور انجام نمی دهـد و این قابل فـهـم نیست.
در حال حاضر آمارکـلی اعـتیاد درکشور چـند درصد تخمین زده می شود؟ و کلاً چـند درصد از مردم کشورمان درگـیر این مشکل هـستند؟ در حال حاضر چه نوع مواد مخدری بیشتر توسط جوانان استفاده می شود؟
تعـداد معـتادین از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ طبق برآورد نیروی انتظامی جمهـوری اسلامی، دو میلیون نفـر تخـمین زده شده است. که ۸۰۰ هـزار نفـر آنها معـتادین تفـننی هـستند و هر کدام سه گرم در هفته مصرف دارند. همچنین یک میلیون و دویست هزار نفر معتاد دائمی هستند که از این تعـداد ۷۰۰ هـزار نفـر به تریاک و ۳۰۰ هـزار نفـر به هـروئین و ۲۰۰ هـزار نفـر به حـشیش معـتاد بوده است. در سال ۸۱ و ۸۲ و ۸۳ هـمچنان طبق منابع دولتی، تعـداد معـتادین ثابت بوده است. این در حالی است که هـر ساله بین ۲۰ تا ۳۰ درصد ورود مواد مخدر در کشور افـزایش یافـته است. مفـهـوم این داده اماری این است که تقاضا در جامعه افـزایش داشته است. پس آماری که حکومت درخصوص معـتادین کشورارائه می دهـد، نمی تواند دقـیق باشد. آمارهای غـیر رسمی دولتی، تعداد معتادان در کشوررا ۵ میلیون نفر تخمین می زند. در ضمن طبق امارهای رسمی دولتی، ۱۲ میلیون نفـر به نوعی درگـیر با مشکـل مـواد مخدر در ایران هـستند و بطور مـتوسط هـر فـرد معـتاد در طول زندگی خـود، حـدود ۱۰ نفـر را به کام اعـتـیاد می کشاند. اغـلب این جوانان معتاد بیکار یا فاقـد هـر گونه مهـارت اجـتماعی هـستند.
جوانان امروز نسبت به گـذشته از اشکال مخـتلـف مواد آرام بخش استفاده می کنند. در حال حاضر ماده مخدری که در بسیاری از نقــاط جهـان و از جمله در ایران در میان جوانان استفـاده می شود حشیش و یک سری قـرص های آرام بخش می باشد. طبق آمار سازمان بهـداشت جهـانی در دهـه ۹۰ میلادی، در جمهـوری اسلامی ایران حدود ۱۰ درصد از دانش آموزان و دانشجویان از تریاک و۴/۱ درصد از هـروئین استفاده کرده اند.
داده های اخیر آماری مدام از بالا رفـتن یا به تأخیر افــتادن سن ازدواج در میان جوانان توجه می دهـند. به نظر شما عـقـب انداختن ازدواج توسط دختران و پسران جوان بر اساس چه عواملی در جامعه عـمل می کنند؟ آیا داده های آماری در این عرصه از دقـت کافی برخوردار است؟
بله این حقـیقـت دارد که امروز سن متوسط ازدواج میان جوانان در ایران به ۲۸ سال رسیده است. لطفـاً به این مسئله توجه داشته باشید که شرایط بد اقـتصادی، بیکاری، تورم، موجـب تشدید هـر چه بیشتر بحران مشکلات مالی ازدواج میان جوانان شده است. البته این روشن است که این موضوع بخـشی از واقـعـیت می باشد. در ضمن بر این نکـته نیز باید دقــت کرد که تعـداد دخـتران آماده ازدواج بر تعـداد پسران فـزونی یافـته است. امروز بسیاری از پسران حاضر به انـتخاب هـمسر از طبقـه اجتماعی خودشان نیستند و مایلند با دختری از طبقـه مرفـه تر از خود ازدواج کـنند. اما این پسران جوان فـراموش می کنند که سطح درآمد آنان با توقـعات و انتظارات خانواده دخـتر هـمـخوانی ندارد. به یک معـنی این بیشتر باعـث افـزایش مشکلات او می شود. به سؤال شما برمی گردم. در ایران هـمواره از عـوامل زیادی برای تأخـیر ازدواج میان دخـتران و پسران نام می برند. که من در اینجا به بعـضی ازان موانع به صورت تیتروار می پردازم: فـقـدان امکان آشنایی با جنس مخالف (قبل ازازدواج) در جامعه به دلیل وجود قـوانین اسلامی، محدود بودن دایره انتخاب هـمسر، فـقـدان عـشق و عـلاقـه لازم به شخـص خاص برای ازدواج، نیافـتن هـمسر دلـخواه، نداشتن اعـتماد به جنس مخالـف، اولویت ادامه تحـصیل، نداشتن پایان خدمت یا معـافـیت پسران، تغییر ارزش ها و ملاک های ازدواج( ملاک های سخـت خانواده برای ازدواج، نداشتن ظاهـر و قـیافـه مناسب، تعـیین مهـریه سنگین)، ترس ازمشکلات و سخـتی های احتمالی بعـد ازازدواج با توجه به شرایط نا مناسب اقـتصادی در جامعـه، وابستگی شدید به خانواده، ترس از ازدواج به دلیل تجربه های ناموفـق دیگران یا درصد بالای طلاق در ایران، ترس از مخالـفـت مرد با اشتغـال هـمسر، ترس از تغـییر شهـر محل زندگی، ترس از محـدود شدن امکانات پیشرفـت و ترقـی پس از ازدواج، ناتوانی در برقـراری ارتباط با جـنس مخالـف، سخـت گیری در انتخاب هـمسر، قـدرت بالای مرد پس ازازداواج نسبت به هـمسر، فـقـدان مسئولیت پذیری بی توجهی حکومت به جوانان در سن ازدواج، ترس از برقـراری رابطه مناسب با خانواده هـمسر، داشتن تحصیلات عالـیه نسبت به جنس مخالـف بویژه به پسران، ترس از قـطع رابطه با دوستان پس از ازدواج، عـقـب ماندگی فـرهـنگی( ازدواج های اجباری، تحـمیلی که اغـلـب معـیارهای والـدین نسبت به فـرزندان خود است)، ضعـف سیستم آموزشی کشور، نبود آزادی های ضروراجـتماعی وهـمه وهـمه از موانع به تأخیر انداختن ازدواج، میان دختران و پسران جوان محسوب می شود.
از اینکه وقـت تان در اخـتیار ما گذاشتید، از شما تشکـر می کنم.
من هـم از شما بابت امکانی که برای توضیح نظراتم در خصوص جوانان اختصاص دادید، تشکـر می کـنم.