پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۸

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۸

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

پاسخ به برخی از گره هاى طرح شده توسط گروه کار اساسنامه

تشكل جديد يك جريان جنبشى است بدين لحاظ كه تاكيدش روى جنبش هاى اجتماعى است و نه قدرت دولتى چه آن زمان كه اپوزيسيون تبعيدى يك حكومت استبدادى است و چه آن زمان كه شرايط نسبتاً دمكراتيكى حاكم باشد و بتواند در انتخابات شركت كند و اجازه داشته باشد خود را به راى بگذارد. جنبشى به معنى " سيال بودن ساختار" نيست. چرا كه ساختار هر تشكلى بايد واجد حدى از سياليت و يا انعطاف باشد و بتواند خود را به روز كند.

مناسبات با قدرت

هدف یک جریان چپ و سوسیالیستى ایجاد جامعه اى بدون استثمار، نابربرى و تبعیض است، آزادى سیاسى و اقتصادى را مکمل هم مى داند، سیستم سرمایه دارى را ظالمانه و مبتنى بر تبعیض مى داند، بدنبال وسیع ترین وافقى ترین آزادى ها است.

آنطور که در فراخوان مشترک طرح شده “ما همزمان به آزادى و عدالت اجتماعى و سوسیالیسم باورمندیم و براى تحقق آنها در ایران مبارزه مى کنیم و از نظر ما آزادى و سوسیالیسم پیوندى عمیق دارند.” بنابرین نمى توان آنها را از هم جدا کرد و مبارزه براى سوسیالیست را به یک آینده نامعلوم موکول کرد.

رفرم هاى عمیق و رادیکال اجتماعى، فراهم کردن امکانات آموزشى و بهداشت همگانى، سیاستهاى قاطعانه براى حفظ محیط زیست، برقرارى یک سیستم مالیاتى عادلانه، توسعه دمکراسى در صنایع و بخشهاى خدماتى، کنترل دولت بر بانک ها، موسسات مالى، انحصارت تولیدى، انرژى و خدمات باید با خواسته هاى جمهوریت، لائیسیته و دمکراسى پیوند داشته باشند و از همین امروز در دستور کار قرار داشته باشد.

دو تجربه تاریخى کسب قدرت دولتى توسط نیروهاى چپ که شکست خورده است:

یک- احزاب چپی که از طریق انقلاب قدرت سیاسی را بدست گرفتند، نه تنها نتوانستند جامعه سوسیالیستى مورد نظر خود را بوجود بیاورند، بلکه با اعمال سرکوب انسانها (حتى آن طبقه اى که ادعاى نمایندگى او را داشتند) و با از بین بردن تمامى آزادى ها و ایجاد اردوگاه هاى کار اجبارى زمینه وحشى ترین استثمار و سرکوب تمام انسانهاى آن جامعه را فراهم کردند. بطورى که سوسیالیسم در این کشورها از همه جاى دنیا بدنام تر است. آن چپ سنتى که بدنبال تجربه مجدد آن راه است، باید این فرایند را توضیح دهد و روشن کند چرا این تجربه بطور فاحش شکست خورد.

دو- تجربه دیگر نیروهاى چپ که بدنبال دگرگون کردن تدریجى سیستم سرمایه دارى و گذار تدریجى به سوسیالیسم از طریق شرکت در قدرت دولتى بودند، با شرکت در قدرت دولتى و اجراى قوانین و ملزومات آن خود بتدریج به حامیان و مدیران آن سیستم تبدیل شدند تا جایى که برنامه ریزى هاى کوتاه مدت و بلند مدت آنان نه براى گذار تدریجى به سوسیالسم که براى بهتر و کارآمد کردن سیستم سرمایه دارى تدوین شدند. آنها به اندازه دیگر حکومتگران این نظام در سرکوب و استثمار انسانها شرکت مى کنند. هدف این احزاب سوسیال دمکرات بدست آوردن سهم هر چه بیشتر در قدرت است و از این طریق تطمیق انسانها براى بدست آوردن راى آنان است.

آیا مى توان پنداشت که این روند در جوامعى مثل ایران بگونه اى دیگر باشد؟ نیروهاى چپ از طریق شرکت در قدرت سیاسى نه به کارگزاران این سیستم بلکه به موتور اصلاحات عمیق اجتماعى، اقتصادى و سیاسى تبدیل شوند؟ و یا خود به توجیه گر همین سیستم و همین مذهب بعنوان احترام به فرهنگ مردم، مدافعین تمامیت ارضى از طریق استفاده از نیروى نظامى، سرکوبگر کارگران بهنگام اعتراض و اعتصاب بعنوان حفظ آرامش براى انجام اصلاحات و در یک کلام به بخشى از حکومت گران و سرکوبگران تبدیل مى شوند؟ 

حزبى که در قدرت قرار مى گیرد نه تنها خود را مقید در چارچوب قوانین پارلمانى موجود مى کند، بلکه باید قدرت و موقعیت خود را حفظ کند تا دوباره انتخاب شود، باید خود و برنامه خود را با احزابى که قرار است از طریق ائتلاف با آنان در قدرت شرکت کند نزدیک کند. بنابراین باید راهکارهاى مناسب براى مدیریت این سیستم، پیروزى در انتخابات و شرکت در قدرت را پیدا کند.

از این جهت جریانهای سوسیالیستى و چپ نباید بدنبال شرکت در قدرت سیاسى باشند و واژه چپ و سوسیالیست را براى تزئین مورد استفاده قرار دهند. در غیر این صورت آنان مى توانند خود را حزب دمکرات و یا سوسیال دمکرات معرفى کنند.  

تشکل جنبشی و یا حزب

تشکل جدید یک جریان جنبشى است بدین لحاظ که تاکیدش روى جنبش هاى اجتماعى است و نه قدرت دولتى چه آن زمان که اپوزیسیون تبعیدى یک حکومت استبدادى است و چه آن زمان که شرایط نسبتاً دمکراتیکى حاکم باشد و بتواند در انتخابات شرکت کند و اجازه داشته باشد خود را به راى بگذارد. جنبشى به معنى ” سیال بودن ساختار” نیست. چرا که ساختار هر تشکلى باید واجد حدى از سیالیت و یا انعطاف باشد و بتواند خود را به روز کند.

ساختار یک تشکل سیاسى را نه عنوان واسم آن مثل حزب و جنبش و سازمان بلکه هدف واستراتژى آن تعیین مى کند. مثلاً حزبى مثل بلشویک ها که گرفتن قدرت دولتى از طریق یک قیام مسلحانه را هدف استراتژیکى خود قرار داده طبیعى است که نیاز به یک تشکیلات آهنین و صد در صد قطعى دارد، تشکیلاتى که بر پایه یک سانترالیزم قوى بنا شده باشد. چون بدون یک چنین تشکیلاتى آنان قادر به تصرف قدرت دولتى نخواهند بود.

حزبى که برنامه وهدف خود را شرکت در قدرت از طریق انتخابات قرار داده نیاز به تشکیلات و ساختارى دارد که بتواند قدرت دولتى را بدست آورد، مدیریت و حفظ کند. یک سانترالیزم نسبتاً منسجم از ضروریات آن است. بدون یک کادر رهبرى با اتوریته و چهرهاى شناخته شده براى پست هاى کلیدى قدرت اصلاً در جامعه جدى گرفته نمى شود.

اما حزبى که قصد شرکت در قدرت را ندارد نیازى هم به یک سانترالیزم قوى و یک ساختار منسجم ندارد. مى تواند ساختارى تا حد ممکن افقى داشته باشد. حال اسم آن را حزب و یا جنبش بگذاریم فرقى نمى کند. هر تشکلى طبیعتاً نیاز به حد معینى از سانترالیزم و حد معینى از سیالیت دارد. باید بتواند بموقع ساختار خود را تصحیح و کامل کند اما اینها صرفاً مشخصات یک جریان جنبشى نیست.

مبانى اساسنامه

در یک حزب سوسیالیستى چپ که مدعى قدرت دولتى و خواهان حکومت کردن بر مردم نیست اهداف وى نه بصورت طرح هاى حزبى با جزئیات آن بلکه در قالب طرح هاى کلى و بصورت چند اصل که جهت گیرى حزب را نشان مىدهد باید باشد مثل:

آزادى با عدالت اجتماعى و سوسیالیسم با دمکراسى پیوند عمیقى دارند. از این جهت ما نه تنها براى آزادى که براى سوسیالیسم نیز از همین امروز مبارزه مى کنیم و نمى توانیم آن را به یک آینده دور موکول کنیم.

مرزبندى با چپ قدرت طلب سنتى

عبور از جمهورى اسلامى (اصل اصلاح ناپذیرى جمهورى اسلامى)

عدم همکارى با نیروهاى طرفدار نظام هاى مورثى و دینى

مخالفت با دخالت کشورهاى دیگر در تغییر نظام در ایران (در مورد نقض حقوق بشر در ایران، خواهان دخالت همه کشورهای دنیا هستیم.)

عدم شرکت در قدرت دولتى

شرط عضویت پذیرفتن همین چند اصل می باشد.

طبیعتاً با رعایت همین چند اصل تمام اعضاء باید از آزادى کامل برخوردار باشند. این چند اصل ما را به هم مى پیوندد و از دیگر جریانات چپ و جریانات دمکرات غیر چپ متمایز مى کند.

اقدامات اعضاء مى تواند در تعارض با تصمیمات ارگانهاى مختلف تشکل قرار گیرد ولى نبایستى در تعارض با این چند اصل باشد. در این تشکل روابط تا حد امکان افقى است و رهبرى باید گروهى و تناوبى باشد.

رابطه با داخل کشور

ما باید بپذیریم یک جریان داخل کشورى و یا جریانى خارج کشورى مى باشیم. این دو در شرایط فعلى با هم و همزمان سازگار نیستند.

یک جریان داخل کشورى اگر خواهان فعالیت علنى است باید خود را با آن شرایط تطبیق دهد. قانون اساسى جمهورى اسلامى را بپذیرد. و دقیقاً در چهار چوب آن فعالیت کند. به اصل ولا یت فقیه وفادار باشد. مگر اینکه فعالیت مخفى و زیرزمینى داشته باشد.

اگر که یک جریان خارج از کشورى بخواهد در داخل هم فعال باشد باید سطح خواسته ها و فعالیت خود را کاهش دهد تا امنیت نسبى براى اعضاء داخل کشور بوجود اورد. این یعنى تبدیل کردن این تشکل به یک تشکل زرد و وابسته به جمهورى اسلامى. در غیر این صورت مسئول به خطر افتادن جان اعضاء داخل کشور خود خواهد بود.

از این رو ما در داخل کشور مى توانیم سمپات بدون رابط سازمانى داشته باشیم که از طریق ارتباطات اینترنتى عمومى مى توانند با ما ارتباط فکرى داشته باشند.

نام تشکل مورد نظر

نام تشکل مورد نظر مى بایستى از یک طرف نشان دهنده گرایش و مشخصات تشکل جدید باشد یعنى: چپ، سوسیالیست، ویژگى سازماندهى آن، برش از چپ سنتى، تمایزش با سوسیال دمکراسى و تأکیدش روى دمکراتیک بودن، در نام آن مشخص باشد و از طرف دیگر غیر از نام سه جریان سازمانده این پروژه باشد، بدین معنى که تداعى گرایش خاصى از آنها نباشد.

(این نام باید نشان دهد که یک تشکل منحصر به جریانات فدائى نیست وهدفش جلب افراد و جریانهاى فکرى مختلف مى باشد.)

تاریخ انتشار : ۱ فروردین, ۱۳۹۳ ۱:۱۲ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا