چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۸

چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۸

سقوط آزاد زنان از نردبان اقتصاد
فاطمه موسوی‌ویایه: مشارکت پایین اقتصادی و نرخ بالای بیکاری زنان در سال‌های اخیر این واقعیت را نشان می‌دهد که زنان همچنان برای داشتن شغل و برخورداری از استقلال مالی مشکلات...
۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فاطمه موسوی‌ویایه
نویسنده: فاطمه موسوی‌ویایه
انرژی هسته‌ای و خطر جنگ
حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران (عضو رسمی جبهه ملی ایران): بحث آزاد جمعه ها: وضعیت ایران انرژی هسته‌ای و خطر جنگ (بخش نخست) -
۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
فرار مغزها در راه است - جنگ ترامپ علیه دانشگاه‌ها می‌تواند نوآوری در آمریکا را نابود کند 
نویسنده: رافائل ریف- برگردان: رضا فانی یزدی: اکنون چین در بسیاری از حوزه‌ها با آمریکا هم اندازه شده و تنه به تنه با این کشور در حال پیشروی است. در...
۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
فقر مهار نشود، می‌تواند این سرزمین را به نابودی بکشاند
اکبر رجبی خطاب به مسعود پزشکیان رئیس جمهور: هر چه سریع‌تر برای ایجاد یک سازمان ملی جهت رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی اقدام شود. امروز زمان به سرعت می‌گذرد و اگر...
۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: اکبر رجبی
نویسنده: اکبر رجبی
انتظار ایران از مذاکرات
این که آقای ترامپ می گوید «فقط می خواهم ایران سلاح هسته ای نداشته باشد» نباید ما را گمراه کند. هر توافقی با امریکا، چه برجامی چه فرابرجامی، غیرممکن یا...
۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
سوسیالیستی که می خواهد حزبش را به یک برند تبدیل کند
شوردتنر از چپ می خواهد که در آینده به گونه ای متفاوت و اساسی تر درباره چنین پرسش هایی صحبت کند. او به حزب خود توصیه می کند که واژگان...
۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
فراخوان گروه‌های حقوق بشری علیه موج اعدام‌ها در ایران
ما همه مردم آزادیخواه را فرامی‌خوانیم تا در این کارزار ده روزه که همزمان است با سالگرد اعدام بچه های خانه اصفهان، با حضور در خیابان‌ها، میدان‌ها یا هر شکل...
۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران

پاسخ به روزنامه «اعتماد»

این را خوب میدانیم و با صدای بلند اعلام میکنیم که اگر این روزنامه در این پندار به سر میبرد که با چاپ اینگونه مطالب و سمپاشی بر ضد نهاد آزادیخواهی چون کانون نویسندگان ایران میتواند رضایت خاطر سانسورچیان را تأمین کند و برای خود حاشیهی امنیتی بسازد، باید بداند که در خطا و توهمی محض و مهلک به سر میبرد.

روزنامهی «اعتماد» در شماره ۲ تیر ۱۳۹۰، صفحه ۱۰، در مطلبی تحت عنوان «شبکه اطرافیان فرح پهلوی چه کسانی بودند» نوشته است: «این گروه [اطرافیان فرح پهلوی] علاوه بر این که سعی میکردند تا با تلفیق فرهنگ غربی و ایرانی، هویت جدیدی برای ایرانیان به وجود آورند و مواضعی را که رژیم موفق به تصرفشان نشده بود در دست بگیرند، قصد داشتند تا به جذب نیروهای آزاداندیش و مخالفان محافظهکار دولت بپردازند. بدین ترتیب کانون نویسندگان با کوشش فرح به راه افتاد و عده زیادی از شاعران و نویسندگان کشور نیز به جرگه یاران فرح پیوستند.»

 

روزنامهی «اعتماد» نام نویسندهی این مطلب را نیاورده است. ای بسا به این دلیل که راه فرار بزدلانه را برای این شخص مفتری بازگذارد، غافل از اینکه به این ترتیب مسئولیت انتشار این افترا و ادعای سراسر کذب را به گردن کل روزنامه میاندازد. تاریخ کانون نویسندگان ایران پاکتر و شفافتر از آن است که نیازمند رد اینگونه ادعاهای کودکانه و افتراآمیز باشد. با این همه، بهویژه برای نسل جوانی که به سبب حاکمیت فضای سانسور و اختناق بر جامعه در معرض وارونهنمایی و دروغپراکنیِ امثال نویسندهی روزنامهی «اعتماد» قرار دارد، اشاره به چند فراز از تاریخ خونبارِ کانون نویسندگان ایران را ضروری میدانیم.

 

۱- درست برخلاف ادعای نویسندهی روزنامه «اعتماد» مبنی بر «راه افتادن کانون نویسندگان با کوشش فرح»، این کانون همچون نهادِ دفاع پیگیر از آزادی بیان و مبارزه با سانسور در تقابل و مبارزه با رژیم ستمشاهی از جمله اعوان و انصار فرح پهلوی شکل گرفت. تاریخ گواهی میدهد که شأن نزول و فلسفهی وجودیِ کانون مقابله با تلاش رژیم شاه برای راهاندازی جریان دولتفرمودهی «کنگره نویسندگان و شاعران» بود. با انتشار خبر تشکیل این کنگره از سوی دولت در اسفندماه سال ۱۳۴۶، ۹ تن از نویسندگان مستقل با تهیهی متنی با عنوان «بیانیه دربارهی کنگره نویسندگان» هرگونه کنگرهی دولتی را در غیاب نویسندگان مستقل تحریم کردند. با پخش خبر تهیهی این بیانیه، که شمار امضاهای آن تا آغاز سال ۱۳۴۷ به ۵۲ تن رسید، برگزاری کنگرهی دولتی مذکور عملاً به فراموشی سپرده شد.

 

۲- خواه در مورد آن ۹ نفرِ نخست و خواه دربارهی کلِّ ۵۲ نفری که کانون نویسندگان ایران را در آغاز سال ۱۳۴۷ بنیان نهادند ادعای پیوستن به «جرگه یاران فرح» یکسره بیاساس و پاک مغرضانه و رذیلانه است. از اعضای بعدی کانون و آزادیخواهانی چون سعید سلطانپور نام نمیبریم که زندانی هر دو نظام بود و سرانجام نیز جان خود را بر سر آزادی گذاشت؛ از کسی نام میبریم که روزنامهی «اعتماد» و نویسندگانش قاعدتاً در مخالفت او با رژیم شاه نباید تردید داشته باشند. یک چهرهی شاخصِ آن ۹ نفر، و در واقع یکی از بنیانگذاران اصلی کانون نویسندگان ایران، جلال آلاحمد بود. ما پاسخ به این پرسش و در واقع حل این تناقض آشکار را بر عهدهی نویسندهی روزنامهی «اعتماد» و همپالکیهایش میگذاریم که چهگونه میتوانند جلال آلاحمد را در آنِ واحد هم مخالف رژیم شاه و هم در «جرگه یاران فرح» به شمار آورند؟!

 

۳- در ۶ خرداد سال ۱۳۴۸، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران متنی خطاب به اعضا منتشر کرد که در آن پیشنهاد عدهای از اعضا دایر بر «انجام مذاکرات خصوصی و استفاده از کانالهای غیررسمی برای قانونیکردن کانون» را رد کرده و به این نتیجه رسیده بود که با روشهایی «نظیر مذاکرات دوستانه با عوامل سانسور و فعالیت خصوصی از قبیل واسطه قراردادن مقامات و دستگاههای صاحبنفوذ» نمیتوان با دستگاه سانسور رژیم شاه مبارزه کرد. از آن پس، مخالفتهای رژیم با فعالیت کانون افزایش یافت به طوری که حتی تالار قندریز (تالار «ایران» آن زمان) از واگذاری محل خود برای برگزاری جلسات کانون منع شد.

 

۴- در سال ۱۳۴۹، چند تن از اعضای کانون از جمله داریوش آشوری، محمود اعتمادزاده (به آذین)، بهرام بیضایی، فریدون تنکابنی، ناصر رحمانینژاد، غلامحسین ساعدی، محمدعلی سپانلو و سعید سلطانپور بازداشت و یا به ساواک احضار شدند. کانون به این بازداشتها و احضارها اعتراض کرد، اما با تشدید اختناق و سانسور و سرکوب ستمشاهی فعالیت کانون عملاً متوقف شد و دورهی نخست این فعالیت به پایان رسید.

 

۵- در ۲۳ خرداد ۱۳۵۶، جمعی از اعضای دورهی نخستِ کانون در اعتراض به انحطاط فرهنگی و سانسور و محدودیتهای تحمیلشده به اهل قلم نامهای سرگشاده به نخستوزیر وقت منتشر کردند که به «نامهی چهل نفره» معروف شد. این اقدام در واقع آغاز دورهی دوم فعالیت کانون نویسندگان ایران در مخالفت با آزادیستیزی و سانسور رژیم شاه بود. پس از انتشار این نامه، هما ناطق عضو کانون نویسندگان را در خیابان ربودند و پس از تجاوز به او در بیابانهای اطراف «کاروانسرا سنگی» رهایش کردند. درست در همان روزها به خانهی علیاصغر حاجسیدجوادی، عضو دیگر کانون، نیز ریختند و به بازجویی و اذیت و آزار خانوادهی او پرداختند.

 

۶- در همان سال ۱۳۵۶، از ۱۸ تا ۲۷ مهرماه، به همت کانون نویسندگان گردهمایی بزرگ و تاریخی نویسندگان و شاعران ایران به نام «شبهای شاعران و نویسندگان» در محل انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان (انستیتو گوته) برگزار شد. استقبال مردم از این اقدام کانون و حضور پرشور و انبوه آنان در برنامههای این «ده شب» به سهم خود سکوت گورستانیِ چندین سالهی استبداد سلطنتی را درهم شکست و فضا را برای حضور و فعالیت جریانها و نیروهای سیاسی اپوزیسیون آماده کرد – جریانها و نیروهایی که از قضا بعدها مانع فعالیت کانون شدند، شماری از اعضای آن را بازداشت و زندانی و اعدام کردند، و به این هم بسنده نکردند و برخی را از خیابان ربودند و به گردنشان طناب انداختند، و اکنون نیز جمعی دیگر را به جرم غیرقانونی بودنِ کانون محاکمه میکنند. این هم از طنزهای تلخ تاریخ است که کانون نویسندگان ایران باید از یک سو تقاص مبارزه با رژیم شاه و بهطورکلی دفاع از آزادی بیان را پس دهد و، از سوی دیگر، به همکاری با این رژیم و «پیوستن به جرگه فرح پهلوی» متهم شود!!

 

۷- در ۲۳ آبان ۱۳۵۶، در اعتراض به سرکوب و خفقان رژیم ستمشاهی، به فراخوان کانون نویسندگان ایران بیش از ده هزار نفر از دانشجویان و جوانان و دیگر مردم معترض به مدت ۲۴ ساعت در دانشگاه صنعتی تهران («آریامهر» آن زمان و «شریف» بعدی) تحصن کردند. در همان زمانِ تحصن، تنی چند از اعضای کانون در خیابان مورد ضرب و شتم ساواک و پلیس شاه قرار گرفتند و بازداشت شدند.

 

اینها مشتی است نمونه خروار که نشان میدهد کانون نویسندگان ایران در زمان رژیم شاه نه تنها به هیچ روی جذب ساختار قدرت نشده بود بلکه همواره برای آزادی بیان مبارزه میکرد و طبعاً این امر او را به مخالفت با سیاستهای اختناقآلود و سرکوبگرانهی آن رژیم میکشاند. بر هر ناظر بیطرف و هر انسان بیغرضومرضی روشن است که ادعای نویسندهی روزنامهی «اعتماد» مبنی بر پیوستن اعضای کانون به «جرگه یاران فرح» چیزی جز دروغپردازی و وارونهنمایی تاریخ نیست. این ادعا را بر هیچ واقعیت و سند و مدرکی نمیتوان استوار کرد و، از همین رو، مصداق بارز و آشکار نشر اکاذیب، و افترا و تهمتِ ناروا و بیاساس است.

 

بر ما روشن نیست که چرا روزنامهی «اعتماد»، که خود از قربانیان سانسور بوده و از همین رو مورد دفاع کانون نویسندگان ایران قرار گرفته است، در دورهی جدید خود باید چنین مطلب دروغین و افتراآمیزی را چاپ کند. اما این را خوب میدانیم و با صدای بلند اعلام میکنیم که اگر این روزنامه در این پندار به سر میبرد که با چاپ اینگونه مطالب و سمپاشی بر ضد نهاد آزادیخواهی چون کانون نویسندگان ایران میتواند رضایت خاطر سانسورچیان را تأمین کند و برای خود حاشیهی امنیتی بسازد، باید بداند که در خطا و توهمی محض و مهلک به سر میبرد. قاعدتاٌ تجربهی سی و اند سال زندگی در فضای سانسور و اخنتاق باید به اهل قلم بهطورعام و اهل مطبوعات بهطورخاص نشان داده باشد که آنچه آزادی بیان، از جمله انتشار آزادانهی مطبوعات، را تضمین میکند نه تمکین و کُرنش و باج دادن به سانسورچیان بلکه مقاومت پیگیر در برابر سانسور و دفاع استوار و راسخ از آزادی بیان است.

 

کانون نویسندگان ایران پیش از این نیز نشان داده است که مایل نیست صدای هیچ روزنامهای، حتی روزنامهای چون «اعتماد» که چنین مطلب دروغین و بیاساسی را بر ضد او منتشر میکند، خاموش شود و بر اساس منشور خود مبنی بر به رسمیت شناختن آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان، از حق انتشار آزادانهی هر نشریهای از جمله روزنامهی «اعتماد» دفاع میکند. با این همه، این واقعیت را نیز نمیتواند ناگفته گذارد که انتشار اینگونه مطالب دروغین و خلافواقع بر ضد نهادی چون کانون، آن هم در شرایطی که اعضای این نهاد به انحای گوناگون زیر فشار قرار دارند تا از آزادیخواهی خود دست بردارند، حتی اگر با هدف جلب رضایت سانسورچیان هم انجام نگرفته باشد، اعتماد همان مخاطبان اندک اینگونه روزنامهها را بیش از پیش سلب میکند.

کانون نویسندگان ایران

۷ تیر ۱۳۹۰

تاریخ انتشار : ۱۳ تیر, ۱۳۹۰ ۶:۲۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سقوط آزاد زنان از نردبان اقتصاد

انرژی هسته‌ای و خطر جنگ

فرار مغزها در راه است – جنگ ترامپ علیه دانشگاه‌ها می‌تواند نوآوری در آمریکا را نابود کند 

فقر مهار نشود، می‌تواند این سرزمین را به نابودی بکشاند

انتظار ایران از مذاکرات

سوسیالیستی که می خواهد حزبش را به یک برند تبدیل کند