سردبیر محترم تار نمای کار آنلاین
اخیرا در تارنمای کار و بدنبال آن در نشریه اینترنتی اخبار روز در تاریخ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۱، مطالبی تحت عنوان “گامی در باز خوانی جنبش ملی- مردمی ترکمن صحرا” ، که ظاهرا توسط گروه ملی- قومی سازمان فدائیان اکثریت تهیه شده ، انتشار یافته است. در این مجموعه مقاله ای از فردی با اسم مستعار “ت اتابای” به جاپ رسیده که حاوی اطلاعات و ارزیابی های نادرست و غیر مسئولانه است. بدین وسیله از شما تقاضا دارم با انتشار پاسخ کوتاه زیر به روشن شدن حقایق در این باره کمک کنید.
در اینجا جا دارد از مسئولان سازمان اکثریت بدلیل بی دقتی در انتشار مطلبی غیر مستند، ازفردی با نام غیر واقعی، نسبت به سیاست های گذشته سازمانی که آنها اکنون مسئولان آنند، انتقاد کنم. هرچند سالهاست که هیچگونه ارتباط تشکیلاتی با سازمان ندارم، اما توضیحات زیر را صرفا برای پرتو افکنی بر واقعیاتی که خود شاهد و ناظر آن بوده ام، ضروری میدانم. بعلاوه احساس مسئولیت در قبال بسیاری از یارانی که اکنون در میان ما نیستند و جلوگیری از سوء استفادهای رژیم اسلامی که خود مسبب اصلی و تحمیل کننده دو جنگ به مردم ترکمن صحرا بوده است، از دیگر انگیزه های من در این نوشتار است.
با سپاس و احترام
اسفندیار کریمی
****************
پس ازآغاز جنگ اول گنبد در فروردین ماه ۱۳۵۸ و عزم راسخ سازمان در برقراری هرچه سریعتر آتش بس که بر هیچکس پوشیده نیست، در بحث های کمیته مرکزی سازمان، خطوط اصلی سیاستهای سازمان در منطقه ترکمن صحرا، با تاکید بر ضرورت تلاش برای تخفیف رادیکالیزم و عمده کردن روندهای سیاسی و فرهنگی، تعین شد.عزم سازمان این بود که از بروز درگیری های مجدد بهر ترتیب جلوگیری کند و به تعقیب اهداف برنامه ای، مبنی بر تاسیس و گسترش شوراهای روستائی و سپردن اداره زمینهای مصادره ای توسط روستائیان، به خود آنها و زمینه سازی برای گسترش و غنای فرهنگ ملی، بپردازد.
برای پیشبرد این سیاست در اواسط اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ به منطقه اعزام شدم و بهمراه تیمی از مسئولان با سابقه و با توان سیاسی بالا، مسئولیت مورد بحث را بعهده گرفتیم. بعد تر نیز به در خواست ما تعدادی از کادرهای آموزشی سازمان به منطقه اعزام شدند تا مسئولیت امور آموزشی انبوه کادرهای جوان بومی را که به سازمان روی آورده بودند، بعهده گیرند.
در این هنگام مهمترین چالش پیش رو، محار رادیکالیزم مسلط در منطقه و در میان کادرهای بومی، و عادی سازی فضای ملتهب بعد از جنگ بود. آرام کردن کادرهای بومی سازمان که در انقلاب فعالانه شرکت داشتند و نا باورانه، در جنگی ناعادلانه و تحمیلی، توسط حکومت جدید سرکوب و بسیاری ازعزیزان و همرزمان خود را از دست داده بودند، بسیار دشوار بود. فضا بگونه ای بود که مسئولان اعزامی به منطقه، حتا در بکار گیری کادرهای سیاسی و با تجربه تر بومی، که به روشهای معتدل تر تمایل داشتند، همچنین فعالین باسابقه تر فرهنگی- ملی ترکمن، با دشواری و مقاومت بعضی از کادرهای بومی سازمان مواجه بودند. این دوستان بارها و بارها حتا رفیق ارجمند توماج که سخنگوی ستاد شوراها و مسئول ارتباط و مذاکره با مقامات دولتی در منطقه بود را به محافظه کاری متهم میکردند.
نارضایتی در بین روستائیان ترکمن، بدلیل ظلم و ستم سالیان طولانی توسط زمینداران بزرگ و رژیم گذشته و نا امیدی از حکومت جدید در تحقق خواستها یشان، بسیار بالا بود. روستائیان از مدتها قبل در بسیاری از روستاها، زمینهای زمینداران بزرگ و فراری را تصاحب کرده بودند و در سازماندهی کشت و برداشت آن با مشکلات عدید مواجه بودند. لازم بیاد آوری است که بخش بزرگی از زمینهای حاصلخیز منطقه توسط حکومت گذشته، قبلن به امرای ارتش، مقامات بالای حکومت، خانواده سلطنتی و بنیاد پهلوی واگذار شده بود. هدف ما سازماندهی کشت و برداشت محصولات از طریق شوراهای روستائی و همکاری و همیاری شوراها در سطحی وسیعتر در اتحادیه های روستائی، مرکب از شوراهای چندین روستا بود. این مهم که بیش از هر خواست دیگری برای روستائیان مطرح بود، گام بگام و با همت و فداکاری کادرهای ارزشمندی از میان خود روستائیان و تلاش فعالانه دهها نفر از کادرهای ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا، در مدتی کوتاه و با موفقیتی در خور، پیش رفت. طرحی که بعدها توسط وزارت کشاورزی و جهاد سازندگی جمهوری اسلامی الگو برداری و درمناطقی از کشور، جهت اجرای آن تلاش شد.
در تمام مدت، از اردیبهشت ۵۸ تا جنگ دوم کنبد در بیستم بهمن ۵۸ حتا در شب قبل از جنگ، رابطه و گفتگو بین ستاد شوراها با مسئولیت رفیق توماج و بعد تربا همراهی رفیق واحدی که حقوقدان بود، با فرمانداری گنبد و سایر مقامات دولتی قطع نشد و ما از این طریق بارها توانستیم مسائل حاد منطقه ای را با مذاکره و گفتگو حل و فصل کنیم. من شخصا در جریان همه ی این گفتگوها بودم و نتایج آنرا در اختیارسایر مسئولان منطقه قرار میدادم.
اساسا هر نوع درگیری و تشنج در منطقه که بارها توسط عوامل زمینداران بزرگ وزخم خورده و افراد غیر مسئول اعزامی از نقاط مختلف کشور، تحت عنوان کمیته، پاسدارو حزب اله و … دامن زده میشد، با اهداف ما مغایر بود. ما با توجه به اندیشه های آن زمانمان، در فکر ایجاد سازماندهی کشت و برداشت محصول توسط خود روستائیان بودیم. این امر با توجه به ابعاد بزرگ زمینهای زراعی منطقه وضرورت کشت مکانیزه آنها مشکلی بزرگ بود که نیرو و توان زیادی طلب میکرد. بعلاوه ما میخواستیم کشت شورائی در منطقه ترکمن صحرا به الگوئی موفق در تمام کشور تبدیل شود. اینکه این خواست آنروز ما و آن الگو تا چه میزانی امکان تحقق داشت، موضوع دیگریست که باید برای درس گیری از گذشته در فرصتی دیگر و در چارجوب سیاست های کلی آنروز سازمان به آن پرداخته شود.
سیاست تاکید بر مشارکت مردم ترکمن صحرا در روندهای سیاسی کشور از جمله انتخابات مجلس، همچنین شرکت در انتخابات شورای شهر گنبد و مشارکت دادن نمایندگانی از غیر ترکمنها علیرغم انتخاب نشدن آنها، همه وهمه از ابتکارات مسئولان سازمان بود که با سیاست های سراسری سازمان در آنزمان انطباق داشته است. پیشنهاد اعزام هیئاتی از روحانیون ترکمن به دیدار ایت اله خمینی، در هنگامی که بدلیل برداشت محصول، منطقه به تحریک عوامل زمینداران بزرگ با خطر جنگ مواجه بود، از پیشنهادات رهبری آن زمان سازمان بود که با کمک روحانی مترقی و مورد احترام مردم آقای ارزانش، و بعد از بحث های طولانی و اغنائی با بعضی از کادرهای بومی مخالف، پیش رفت.
بعلاوه سایر ادعاهای بی پایه ای که در نوشته “ت ـ آتابای” طرح شده از جمله، تخلیه ستاد شوراها و کانون فرهنگی- سیاسی خلق ترکمن و داستان رای گیری در باره آن کاملا نادرست است و اساسا هیچگاه طی این مدت کانون و ستاد تخلیه نشده است. همجنین در رابطه با گردهمائی بمناسبت نوزدهم بهمن، سالگرد تاسیس سازمان، ما قبلن با فرمانداری گنبد دراین باره صحبت کرده بودیم و آنها موافقت اصولی خود را با انجام آن اعلام کرده بودند.
فعالیت های فرهنگی نهادهای گوناگون دموکراتیک در منطقه از جمله کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن طی دوره مورد بحث، که متجاوز از صد کتابخانه روستائی تاسیس کرد و فیلم و تاتر و پزشک ودارو به روستاها میفرستاد، اعیاد و مناسبتهای ملی ترکمنها را جشن میگرفت و … همه و همه حاکی از تمایلات و سیاستهای سازمان و مسئولان منطقه در تاکید و تکیه بر کار سیاسی- فرهنگی در جهت ارتقاء فرهنگ ملی بوده است.
سازمان در منطقه ترکمن صحرا به هیچ وجه بدنبال در کیری نبود. ما در راُس وسیع ترین جنبش مردمی قرار داشتیم و این مسئله حکومت را به وحشت انداخته بود، ما از واگذاری زمینهای مالکان فراری به کشاورزانی که روی آنها کارمیکردند حمایت میکردیم و این امر میتوانست به الگوئی جذاب برای مردم نقاط دیگر کشور تبدیل شود و حکومت از آن میترسید. علاوه بر این حکومت جدید در پی انحصار قدرت خویش، از قدرت گیری نیروهای دگر اندیش ممانعت میکرد.
اینکه امروز ما باید با عملکردها و سیاستهای آن زمان خود– جدا از عملکردهای حکومت وتوطئه های زمینداران بزرگ–، با دیدی انتقادی بنگریم اندیشه ای کاملا درست است، اینکه ما میبایست مجموعه مسائل و تحولات آنروز منطقه ترکمن صحرا را در چارچوب کلی تحولات کشور و عزم سران جمهوری اسلامی در استقرار حاکمیت خود میدیدیم، نیز منطقی است، اما نباید فراموش کنیم که تمامی این اتفاقات موقعی رخداده است که هنوز چند ماهی بیشتر، از انقلاب نگذشته بود و تصور فضای سیاسی آنروزها و جو حاکم بر کشور کار دشواری نیست، با اینهمه در مجموع، سیاستها و رفتارهای سیاسی سازمان فدائیان خلق در آن زمان به گواهی تاریخ، بدلیل پایه مردمی وسیع، از بسیاری از نیروهای سیاسی مشابه معتدل تر بوده است. تاریخ را نمیتوانیم با درک و دید و تجربه امروزمان بنویسیم .
“ت آتابای” باید فضای فکری وسیاسی خود و دوستان و همرزمانش در آنزمان را در ضمیر خویش باز سازی میکرد و با توجه به اوضاع و احوال سیاسی آن زمان و روحیات مردم منطقه، به قضاوت می نشست، تا در نوشته اش مرز بین تاریخ گوئی وتاریخ سازی تمایز یابد. در نوشته او بسیاری از وقایع تحریف شده و “فاکتها”ی ارائه شده غیر واقعی و حاکی از بی اطلاعی است.
تعجب آور آنست که مسئولان سازمان اکثریت، در ویژه نامه ائی بنام سازمان و برای گرامی داشت فرزندان برومند و قهرمان مردم ترکمن صحرا، توماج، مختوم، واحدی و جرجانی، مطلبی غیر مسئولانه فردی با اسم مستعار را انتشار داده اند، که نه تنها تلاشها و فداکاریهای صدها نفر از فدائیان و دستاوردهای مبارزاتی مردم ترکمن صحرا را، که براستی چرخشی مهم درزندگی و مبارزه آنهاست، نادیده میگیرد، بلکه به غلط عامل درگیریهای منطقه را به سیاستهای سازمان ربط میدهد.
اسفندیار کریمی
شانزدهم اسفند ۱۳۹۱