پان ایرانیستها اگر بخواهند خود را از ایران تجزیه کرده و جدا بشوند، این حقّ طبیعی آنهاست و بعنوان بخشی جدایی ناپذیر از حقوق بشر در تعیین سرنوشت خود این حّق قابل احترلم است، امّا آنها حقّ ندارند اتهّام تجزیه طلبی را به جنبشهای ملّی دموکرات و آزاده ملّیتهای ایران و فعّالان سیاسی آنها بزنند. دو هقته گذشته هم مصادف بود با روز مبارزه با سانسور، هم روز دانشجو، هم شصت و چهارمین سالگرد حکومت ملّی آذربایجان و هم سالگرد اعلامیّه حقوق بشر. خدا آن روز را نیاورد که این “پان ایرانیستهای” عزیز ما در ایران به قدرت سیاسی برسند. آن موقع حقوق بشر را از یک پنحره به بیرون پرت می کنند، و سانسور و اختناق را از پنجره دیگر وارد می کنند. هنوز به حکومت نرسیده کم مانده است در تکذیب “هولوکوستها” و تحریف تاریخ ملیّتهای دیگر، دست هیتلر ها و احمدی نژادها را از پشت ببندند.
پان ایرانیستهایی که خواهان مصّر هژمونی نژاد آریایی بر ملّیتهای دیگر می باشند، در ادامه و استمرار بنیانهای سیاستی که توسّط دولتهای استعماری آلمان و انگلیس در دوره بعد از جنگ جهانی اوّل در ایران در راه تامین امنّیتی منافعشان بر بنیان یک کشور واحد، یک ملّت واحد، یک زبان واحد و یک مذهب رسمی واحد بر بنیان هژمونی نژاد آریایی تنظیم شده بود، همچنان بقیّه ملّیتها را با سیاست بی حقّ و حقوقی در ابراز وجود مورد رفتار قرار داده، و بر طبل آسیمیله کردن آنها در داخل ملّت فارس و نژاد آریا ادامه می دهند.
آنها همچنان به تحریف تاریخ ایران ملّیتها ادامه داده و به “تاریخ نویسی” برای آنها ادامه می دهند. آنها از طرف دیگر فرهنگ، زبان، و هوّیت مستقّل ملّی این ملیتها را انکار کرده، و نه فقط بر طبل آریایی کردن فرهنگ و زبان و هویّت ملی این ملیّتها که در واقع انکار هویّت مستقّل آنهاست ادامه می دهند. نباید فراموش کرد که این نحوه نگرش و سیاستها متعّلق به رفتار و عملکرد “کانکوسته دور” هایی می باشد که در زمان کشف قارّه آمریکا با بومیان سرخپوست آمریکا کردند. آنها نمی خواهند قبول کنند که الان دیگر قرن بیست و یکم میلادی است، نه قرن شانزدهم.
در مقابل سیاست مصرّانه نمایندگان اندیشه های پان ایرانیستی در هر لباسی و هر موقعِتی باشند، در مورد اتّهام تجزیه طلبی زدن به جنبشهای دموکراتیک و مّلی مردمی ملیّتهای غیر فارس ایرانی، نمایندگان سیاسی و شخصّیتهای برجسته این ملیّتها مداوم و مصرانه به تشریح مواضع سیاسی و نیّتهای دموکراتیک خود در این مورد که آنها خواهان زندگی برادروار در اتحّاد با ملیّتهای دیگر در چهارچوبه یک سیستم فدراتیو بر مبنای اصل “تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی قانون مشروطه ایران” در چهارچوبه کشور ایران می باشند. امّا این تشریحات و توصیف مواضع از طرف نمایندگان بر جسته این ملّیتها، نه فقط با بی توجهّی پان ایرانیستها مواجه می شود، بلکه آنها روز به روز با اصرار بیشتری به افترای تجزیه طلبی زنی بیشتری به جنبشهای دموکراتیک ملّی مردمی این ملیّتها ادامه می دهند. واقعاُ نیّت آنها از این اتهاّم زنیها چه میباشد؟
موقعی که نمایندگان و فعاّلین سیاسی ملّیتهای غیر فارس روز به روز با تشریح و اصرار بیشتری بیان می کنند که می خواهند در چهارچوب جغرافیایی ایران در اتحّاد با همدیگر زندگی بکنند، آیا تجزیه طلبان واقعی این پان ایرانیستها نیستند که در میان مردم تفرقه عمیقی انداخته اند؟ یکی از دلایل عمده و اصلی عدم بلوغ و عدم فراگیر شدن قیام اخیر و اعتراضات بعد از آن، دقیقاُ به همین تفرقه افکنی های پان ایرانیستها مربوط می باشد که موفّق شده اند سازمانهای سیاسی سرتاسری را یا از طریق شانتاژ و جوّسازی و یا از طریق تاثیرت تبلیغات ناسیونالیستی آریا پرستی تجت تاثیر قرار دهند. آنها موفّق شده اند مانع از این بشوند که سازمانهای سیاسی نمایندگان ملّیتهای مختلف با سازمانهای سیاسی سکولار و دموکراتیک سرتاسری نزدیکتر و نزدیکتر گردند.
آنها از یکطرف با جوِسازی و شانتاژ، سر و صدای زیادی راه می اندازند تا اینکه جنبشهای دموکراتیک ملّی مردمی را “جنبشهای تجزیه طلبانه” معرفی بکنند. بی خبری آنها را از منشور جهانی حقوق بشر می شود نادیده گرفت، چون فلسفه اندیشه نژاد پرستانه آنها به دوران قبل از زمانی که اعلامیّه جهانی حقوق بشر صادر شد مربوط می شود و آنها هنوز از قرن شانزدهم و زمان “کانکوسته دورها” خارج نشده اند. آنها که در “وب سایتها” و روزنامه های خود به اندازه کتابها در باره اینکه در ایران حقوق بشر اجرا نمی شود کاغذ سیاه می کنند، خود فراموش می کنند که هنوز به حکومت نرسیده مردم ملیّتهای مختلف ایران را از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم می کنند. سخنرانی های خمینی در فرانسه از این حضرات بمراتب مترّقیانه تر بود. او حدّاقل در حرف قبل از اینکه به حکومت برسد ادعّا می کرد پس از سر کار آمدن به این حقوق طبیعی مردم احترام خواهد گذاشت.
جای بسی تاّسف و تعجّب است که بخشی از پیروان اندیشه های سوسیال دموکراسی تحت تاثیر این اندیشه ها قرار دارند و به تحریف و تبلیغ اندیشه های تفرقه افکنانه پان ایرانیستی می پردازند. نمونه بارز آن را می توان در برخورد آنها نسبت به شصت و چهارمین سالگرد تاسیس دولت ملّی آذربایجان مشاهده کرد.علّت اینکه خیلی از این سازمانها در مورد این سالگرد موضع سیاسی نگرفته و به تشریح دستاوردهای آن نپرداختند، نه از چشمان ملّت آذربایجان بدور می ماند و نه از دیدگاه سازمانهای سیاسی ملّیتهای مختلف ایران. این عدم موضعگیری که در نفس خود یک موضعگیری قوی سیاسی بمفهوم بی اعتنایی به هوّیت و دستاوردهای تاریخی ملّیتها و واقعّیت وجودی ستم ملّی و می باشد از طرف دیگر با زبان رسا اعلام می کند که جنبشهای ملّی بخشی از جنبش آزادیخواهی و حقوق بشر طلبانه و سکولار مردم رنجدیده ایران نیست. این نگرش با طرد جنبشهای ملّی بطور غیر مستقیم به پان ایرانیستها لبّیک گفته و با تفرقه افکنی در صفوف مبارزاتی مردمی به تضعیف آن پرداخته و قیام اخیر مردمی را در باطلاقهای ساخته شده با دستهای خود غرقشان می کنند.
لازم نیست خیلی عقب برویم. تاریخ قیام همین شش ماهه اخیر را از نظر بگذرانیم، درجا زدنها و به تنگه نفس افتادنهای این قیام و عدم قابلّیت گستردگی آن به شهرهای مختلف و در میان صفوف ملّیتهای مختلف نشانه بارزی از تاثیرات شانتاژهای پان ایرانیستها و تاثیرات آن در اذهان مردم می باشد. پان ایرانیستها و سایه های خجالتی دنباله رو آنها بمانند یک خیابان یکطرفه برای جنبشهای ملّیتها فقط یکسری وظایف قائلند، نه هیچگونه حقوقی. از نظر آنها این جنبشهای ملّیتها وظیفه دارند بدنبال جنبش به اصطلاح سبز بیافتند و به میدانها بریزند و شهید و زندانی بدهند، و روزهای عمومی مثل شانزده آذرها و سیزده آبانها به میدان بیایند، تظاهرات بکنند و به دفاع از هوّیت ملّت فارس بپردازند، ولی هیچکدام از رسانه های این سازمانها نه از آزادی زندانیان سیاسی این ملّیتها صحبتی بمیان آورد، نه به سالگردها و هویّت تاریخی آنها احترامی گذاشته بشود، بر عکس مثلاُ در سالگرد تشکیل دولت ملّی آذربایجان، برنامه های مفصّلی در رابطه با شانزده آذر روز دانشجو ترتیب بدهند تا بلکه بتوانند بیست و یک آذر را تحت الشاع قرار بدهند. بحثهایی در تحریف تاریخ این ملّتها راه بیاندازند تا حدّالامکان تاریخ آنها را آریایی کنند. هدف آنها از این سیاست طرد و دفع جنبشهای ملّی دموکراتیک غیر از این است که تجزیه طلبان و تفرقه اندازان میان مردم آنها هستند. غیر از این است که در شرایطی که جنبشهای ملّی روز به روز با تلاشهای بیشتری راههای وحدت و همکاری را جستجو می کنند، سیاستهای تجزیه طلبانه پان ایرانیستی قیام و جنبشهای مردمی را در باطلاق خودساخته شان خفه می کند؟
جالب است همانهایی که دهه ها با میلیونها صفحه کاغذ سیاه کردنهایشان و شستشوی مغزی دادن به دهها هزار رزمنده آزاده از راه رشد غیر سرمایه داری صحبت می کردند، الان لباس عوض کرده و پان ایرانیستهای دو آتشه شده با هزاران شیوه زیر زّره بین قرار دادن دولت ملّی اذربایجان به تحریف و توهین به آن می پردازند. پیروان اندیشه “راه رشد غیر سرمایه داری” دهه ها سیاستشان این بود که “بخاطر عوض شدن تعادل قوای بین المللی و قدرتمندی دولت شوراها، جنبشهای مردمی کشورهای جهان سوّم قادر هستند از این توازن قوا به نفع خود استفاده کرده و به انقلابات و قیامهای دموکراتیک دست بزنند و با اتکاّ به پشتوانی دولت شوراها سریعتر میتوانند به سوسیالیسم برسند”.
سیاستهای هوشیارانه و مدبّرانه فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان ایران در استفاده از شرایط جهانی ایجاد شده بعد از جنگ جهانی دوّم و تشکیل دولتهای محّلی و دست زدن آنها به رفورمهای وسیع و گسترده در مسیر استقرار آزادیهای فردی و اجتماعی و عدالت اجتماعی از حقّ رای زنان و اجازه تحصیل آنها گرفته تا تحصیل به زبان مادری، از اصلاحات ارضی گسترده گرفته تا تشکیل سندیکاهای کارگری، دهقانی؛ از قانون کار گرفته تا تامین و بیمه های اجتماعی، از انتشار نشریات به زبان مادری گرفته تا تشکیل اوّلین دانشگاه و فرهنگسرا برای ارتقا دانش و فرهنگ ملّی. اگر پان ایرانیستهای سوسیال دموکرات امروز به تحریف تاریخ آن روزها مشغولند، خوشبختانه پدران ما که آن روزها در میدان عمل بودند هنوز زنده و در قید حیاتند بعنوان شاهدان زنده تاریخ جوابهای لازم را به تکذیب کنندگان هولکوستهای پان ایرانیستها می دهند.
اگر پان ایرانیستهای تجزیه طلب هرچقدر هم بخواهند جنبشهای ملّیتهای موجود در چهارچوبه جغرافیای ایران طرد کرده و از جنبشهای مردمی در راه دستیابی آنها به آزادی و حقوق بشر باز دارند، هر چه بیشتر این جنبشها با همدیگر متحّدتر شده بر خلاف تلاشهای تفرقه افکنانه پان ایرانیستها پرچم اتّحاد و همکاری را بیشتر بر افراز خواهند کرد تا شعار آزادی و عدالت و مدرنیسم گوشهای تمام اندیشمندان استبداد و ظلم و ارتجاع را کر بکند. بلکه اگر سیاستمداران سازمانهای سرتاسری از سیاستهای تفرقه افکنانه خود دست بر ندارند، سیاستهای آزادیخواهانه و اتحّاد طلبانه جنبشهای ملیّتها بتواند هدایت جنبشهای مردمی به سر مقصد مقصود را عهده دار بشود و بتواند قیامهای اخیر مردمی را از باطلاقهای ساخته شده توسّط پان ایرانیستها بیرون بکشد و به سر خوردگیهای سیاسی مردم از دست این به اصطلاح رهبران نالایق پایان بدهد.