آقای مهدی خزعلی!
امروز از طریق دوستی خبردار شدم جنابعالی در یکی از آخرین سخنرانیهایتان، نقش خود را به عنوان ناشر انتشاراتی “حیان” در انتشار کتاب “هویت” طی دهه هفتاد قابل دفاع دانستهاید و آن را نشانه آزاداندیشی و آزادمنشی در بازتاب نظرات مخالف معرفی کردهاید. چنین داعیهایی اما اصلاً جدی نیست و پرسشی است بزرگ برای بسیارانی که داغ جنایتهای دهههای شصت و هفتاد در جمهوری اسلامی را هرگز از یاد نمی دارند. آن انبوههای که هیچگاه فراموش نمی کنند انواع نقش آفرینیهای “فرهنگ کاران” متعلق به این نظام در توجیه جنایات آن را. وجود رابطه بین ادعای داشتن سعه صدر روشنفکری با انتشار کتاب “هویت” را که در حافظه تاریخی ایرانیان به عنوان دستپخت “خانه اشباح” نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ثبت شده است، واقعاً که یک شگفتی دیگر می باید ثبت کرد. همان کتابی که، پیشدرآمد برنامه سعید امامیها بوده برای پیشبرد “پروژه قتلهای زنجیرهای”، و شکل نوشتاری شده همان شو رسوایی که صدا و سیمای تحت مسئولیت علی لاریجانی بارها آن را به نمایش گذاشت.
من در پی آگاهی یافتن از خبر سخنرانی شما و حواشی آن بود که علاقمند شدم تا با گوش دادن به مصاحبهتان، خود بگونه مستقیم دریابم که در صحبتهایتان چه گفتهاید و اصل موضوع کدام بوده است؟ اما تا حرفهایتان را شنیدم، متوجه شدم که تناقض در شما هنوز زیاد است و برآنید که همچنان در دایره تناقضات لاینحل بچرخید. شما از یکسو رو به آینده دارید اما از سوی دیگر اسیر گذشتهتان هستید! و فقط هم به این دلیل ساده که نمی خواهید از سابقه خود دل بکنید! اما من از یک بابت هم خرسند شدم آنجایی که دیدم برای پاسخگویی به هر انتقاد و اعتراض نسبت به داعیههای خود اعلام آمادگی فرمودهاید. در گذشته، شما و کسانی چون شما همواره در جاده یکطرفه می راندید و می کوبیدید و مطلقاً هم بر تک صدایی بودید، اکنون اما خوب است که حاضرید صدای دگراندیش را هم بشنوید.
آقای خزعلی!
اعلام شما در زمینه پاسخگو بودنتان در برابر مخالفان فکری را، از یک نظر می باید مثبت دید و به فال نیک گرفت؛ آنجایی که ارتباط می گیرد با ورودتان به حیطه آزادی و آزاد اندیشی. آنجایی که به جایگاه امروزی و چهره فعلی شما برمی گردد و نیز به انتقادهایتان از کژرفتاریهای وابستگان این نظام و صراحت لهجهتان در بیان یک رشته حقایق. اما همین موضوع از نظر دیگری هم جای تامل دارد. آنجایی که بخواهد پافشاری معنی دهد بر سر به اصطلاح “حقانیت” اعمال و گزینشهای گذشتهتان و تبرئه “فرهنگ” سازیها و “فرهنگ” بازیهایی که طی دورهای در خدمت “هویت” سازان امنیتی داشتهاید. در این صورت، بدانید که در بر همان پاشنه می چرخد و هر چه هم که شما از وفاداری به حقیقت دم بزنید، باز از سوی جامعه آزاداندیش ضد حقیقت تعبیر خواهد شد. هیچ تردیدی نداشته باشید که هر تلاش شما در این جهت که انتشار کتاب “هویت” گویا مصداق آزاد منشی شما از طریق بازتاب دادن نظرات به گفته خودتان “دگراندیشان” و “بداندیشان” بوده است، فقط و فقط آب در هاون کوبیدن است. چنین داعیههایی را هیچ انسان آزادیخواهی باور نمی کند. این، حکایتی است بیاد ماندنی که برنامه و کتاب “هویت”، به قصد تخریب مخالفان و منتقدان نظام بوده و حق جلوه دادن حکومت فقه در ایران.
شما در همین سخنرانی، از چند دگراندیش سکولار قولهایی آوردهاید که در همین کتاب منعکساند. یکی نیز عبارتی از من است به بیان درآمده دراوایل دهه هفتاد طی یک کنفرانس: “با حکومت فقاهتی نمی توان به پیشرفت و توسعه دست یافت”. و شما، آوردن این قول و چند قول دیگر را نشانه داشتن سعه صدر خود معرفی کردهاید! بگذریم از این که سیر رویدادها دقیقاً مبین صحت همین نکته آن زمان گفته شده است که یک نشانهاش هم وجود نقدهای امروز جنابعالی است به نظام متبوعتان. نقادیهای همان سیستمی که زمانی شوربختانه ذوب تمام عیارش بودهاید ولی اکنون هر روز بیش از پیش از آن فاصله می گیرید. این را نیز می توان در شما دید که خوشبختانه امروز برای کسانی چون من و سکولارهای دیگر حق حیات و حق مباحثه سیاسی و فکری قایل اید که خود همین مبین دوری شماست از نظام بسته فقاهتی. اما این را بپذیرید که شما دیروز در جرگه سرکوب فرهنگی و ایدئولوژیک قرار داشتید و نه در دفاع از تساهل و تسامح. پس بیائید بجای توجیه دیروزتان، گذشته را از این منظر بازخوانی کنید که آن زمان مرتکب خطا شده بودید. تنها این اعتماد برانگیز است، نه که پوشاندن خطاهای دیروز در زرورق آزاد اندیشی و آزاد منشی ادعایی! این نوع بدل زدنها، با سمتگیری امروزی شما و با رویه و رویکردی که اکنون در پیش گرفتهاید، ناهمخوان است و در تناقض محض.
آقای دکتر خزعلی!
شما در این سخنرانی خود با آوردن قولهایی از دگراندیشان تبعید شده و یا وادار به مهاجرت از میهن خود، فضا را چنین تصویر می کنید که گویا در تصویرسازیهایتان در کتاب “هویت”، بر بیان حقایقی پایبند بودهاید که جملگی آنها به اختیار گفته شدهاند! واقعاً چنین بود و خودتان باور دارید چنین ادعاهایی را؟ آری، من و مانندههای من هرچه در فضای دمکراتیک برونمرز گفتهایم عین دیدگاههایمان بوده و فارغ از فشار “سربازان امام زمان” در دو جهت امنیتی و “فرهنگی” بر پیکر و روح ما. اما زنده یاد سعیدی سیرجانیها چه؟ مگر بخشی از کتاب “هویت” منتشره توسط انتشارات “حیان” شما و با مقدمه جنابعالی، “اعتبار” خود را از “اعترافات” کسانی چون او نگرفته است؟ بدانید که زنده ماندگانی چون من ابداً انتظار پوزش از شما را ندارند، ما را همین بس که شماها ولو در شکل متناقض در سمت حقیقت گویی گام نهید. خود همین هم ما را خرسند می کند زیرا که آن را نشانهای از زوال نظام فقاهتی می یابیم. اما شما فقط زمانی حقیقت گویی پیشه خواهید کرد که به پوزش خواهی از سعیدی سیرجانیها و دیگر قربانیان شکنجه و ارعاب در مظلمههای امنیتی- “فرهنگی” جمهوری اسلامی برآئید. و پوزش خواهی بدان گونه که خود انتظار آن را بدرستی از اصلاح طلبان بخاطر اعمال و گفتههایشان دارید.
آنچه در رویکرد امروزی شما ستودنی است، همانا تلاشهای شماست در ایستادنتان بر سر یک سری حقایق و کوشش برای نجات یافتن از مرداب مصلحتها و دروغ و ریا. انتقادهای شما از اصلاح طلبانی که بحق آنها را افراد “منتفع” از نظام تعریف می کنید تا که اصلاح طلب در معنی واقعی کلمه، و به شکل جسورانهای هم بر روی دایره می ریزید برخوردار بودن آنان از انواع رانتهای حکومتی را که همانا عامل اصلی محافظهکاری، “بنفش” شدن و زدوبندهایشان است، خدمت سیاسی – فکری شماست به آزادیخواهی و آزاداندیشی در ایران امروز. خیزش شما برای افشای ادعاهای دروغین کسانی از اصلاح طلبان که می کوشند با مصلحت جویی به سود این نظام و رعایت الزامات ولایت فقیه پلیدیهای آن را لاپوشانی یا ماستمالی کنند، قابل تقدیر است. تاکیدات و تصریحات شما بر پلشتیهای مادی، فکری و رفتاری در افراد هر کدام از جناحین و دستهبندیهای متعلق به نظام ولایت فقیه و انگشت گذاشتنهایتان بر تناقضهای آنان در حرف و عملشان نیز، کاری است بجای خود ارزشمند. دو انتظار اما از شما، کماکان بر جای خود باقی اند: یک این که، طوری عمل نکنید که سود افشاگریهای لازم پیرامون دوگانگیهای اصلاح طلبان به جیب اقتدارگرایان بریزد و این بدان معنی است که لبه تیز انتقادات خود را متوجه اقتدارگرایان و در راس آنها اعمال مستبدانه شخص ولی فقیه بکنید؛ دو این که، انتقاد از تناقضهای دیگران را به خودانتقادی از تناقضهای خود تعمیم دهید. من خواهان موفقیت شما در این دو جهت ام.
بهزاد کریمی