پرسش:
جنبش فدایى با آرمان ها، نظام ارزشى، روحیات و فرهنگ معینى آغاز کرد و تداوم یافت. اینک شما در جهان کنونى و در سى و پنجمین سالگرد بنیان گذارى آن جنبش، “رهرو راستین” آن حرکت را چگونه تعریف مى کنید؟ به بیان دیگر پویایى و تحول اندیشه در جهان دائما تغییر یابنده از یک سو و از سوى دیگر، پایبندى به آن آرمان ها، ارزش ها و سنت ها را چگونه مى بینید و تعریف شما از هم عصر بودن در عین ریشه در تاریخ داشتن چیست؟
پاسخ:
با درود هاى رفیقانه و با تشکر از این ابتکار و تلاش به همفکرى بیشتر، سعى میکنم به پرسش تقریبا ٨٠ کلمه اى شما، پاسخى فشرده بدهم.
سئوال محورى در طول تاریخ بشر چگونه فائق آمدن بر فاکتورهاى مولد بى عدالتى در روابط انسانى است؟
شکل دگرگونى ناهنجارها در هر دوره تاریخى تحت شرایط عام مبارزاتى عصر خود است. در آستانه سى و پنجمین سالگرد بنیانگزارى جنبش آرمانِِ عدالت خواهى فدائیان همراه با عنصر واقعى آزادیخواهى، به عنوان دو رکن بالنده اجتماعى همچنان در دستور روز است. اما با چه تئورى و جنبش اجتماعى دگرگون ساز به مثابه اهرم آزادیبخش انسان و با اجتناب از خطاى دیروز، ابتکار عقب نشاندن فاصله موجود بین استثمار کننده و استثمار شونده، مقتدر و زیرسلطه اقدام نمود؟ تاریخ یک مکانیسم نیست، بلکه عمل آگاه انسانها را ایجاب میکند. اجراء ممکن ها بستگى به ابتکارها دارد.
اگر همه چیز ممکن نیست، اما هیچ چیز هم از قبل نوشته نشده است. آیا تاریخ با نظام سرمایه دارى حرف آخر خود را زده و سوسیالیسم در چشم انداز آیندهء بشرى محو شده است؟ اختلال مدنى بوجود آمده از آتش سوسیالیسم دولتى، هر سازمان عد التخواه و آزادى طلب را بر آن میدارد تا در مقابل نقش و مقام سیاست از خود بپرسد. یک عقیده در حال زایش است. غیر قابل پشت سرگذ اردن نظام سرمایه دارى به زیر سئوال میرود.
نیروهاى سرمایه در دوره کنونى بحران، تغییرات تکنولوژى، نقش اطلاعات و جهانى شدن در جهت تبعیت بیش از پیش کار از آهنگ سرمایه، اطاعت و انعطاف بخش خدمات از قانون بهره مالى تلاش میورزند. پس چگونه است که بشر با همه پیشرفتهاى خود نتواند و نخواهد علیه تهدیدات خطر گسترش فقر جهانى اقدامى نکند؟ حتى آیزنهاور در پایان دوره دوم ریاست جمهورى خود سخنانى ایراد نمود مبنى بر اینکه ظهور و گسترش مجتمع هاى صنعتى ـنظامى در نظام ما پایه هاى دموکراسى را محدود میکنند.
نقل به معنى. پس حداقل در مبارزه براى آزادى متحد شویم.