آذرماه، از پانزده سال پیش ماه بزرگداشت جان باختگانی است که حکومت جمهوری اسلامی آنان را به صرف دگراندیشی به انحاء مختلف شکار کرده و به قتل رسانده است و هرگز هم رسما به این جنایات اعتراف نکرده است. با آن که چنین جنایاتی از بدو برقراری حکومت اسلامی رواج داشت، پانزده سال پیش برای نخستین بار، یک ارگان حکومتی یعنی وزارت اطلاعات ناچار شد اعتراف کند که مأمورانش مرتکب یک سری قتل، که به قتل های زنجیره ای شناخته می شوند، شده اند. تنها در چهار مورد از صدها مورد، یعنی در مورد زنده یادان داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، قتل های زنجیره ای در درون دستگاه کشتار بحرانی زودگذر ایجاد کرد، آن هم در شرایطی که جامعه مدنی ایران در دوره ای که آن هم زودگذر بود، توانست از اندک گشایش فضا پس از دوم خرداد ١٣٧۶، زیر فشار مطالباتش حکومت را ناگزیر به برخی عقب نشینی ها کند. اعتراف به دست داشتن وزارت اطلاعات در قتل های زنجیره ای، یکی از این عقب نشینی های زودگذر بود. این اعتراف، به پیگیری عادلانه پرونده قتل های زنجیره ای نیانجامید. این پرونده پس از پانزده سال هنوز باز است و آمران و عاملان اصلی جنایات، با خیال آسوده و در حاشیه امنی که حکومت برای این گونه مهره های خود ایجاد کرده است به سر می برند.
زنجیره این قتل ها به سال های نخست پس از انقلاب می رسد. از همان نخستین هفته های پس از قدرت گیری حکومت مذهبی، عوامل این حکومت کسانی را که به دلایل مختلف نمی توانستند با ابزار بیدادگاه های رژیم نابود کنند، به دست مأموران غیر رسمی خود می کشتند. نام هائی که این گروه جنایتکاران در دوره های مختلف بدان مشهور شده اند متفاوت اند، اما ماهیت و مأموریت آنها یکی است: از چماقداران و حزب اللهی های حمله کننده به هواداران احزاب و سازمان های سیاسی خارج از حکومت گرفته ـ یک مورد آن ونداد ایمانی عضو سازمان ما بود که در ماه های بعد از انقلاب به دست حزب الله قطعه قطعه شد ـ تا باندهائی که از آغاز حیات جمهوری اسلامی دست به کار قتل شهروندان بهائی شدند، از دستجات مسلح حکومت در کردستان که به نام جاش شناخته شدند تا تروریست های اعزامی به خارج از کشور که شمار زیادی از مخالفان حکومت را خارج از مرزهای ایران به قتل رساند، از قاتلان دکتر کاظم سامی، ابراهیم زال زاده، احمد میرعلائی، غفار حسینی، احمد تفضلی، سعید سیرجانی، مجید شریف و بسیاری دیگر که به ویژه در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی کشته شدند گرفته تا انصار حزب الله فعال در دوره خاتمی، از به اصطلاح لباس شخصی ها گرفته تا بسیجی های فعال در کشتار مردم در سال ١٣٨٨، همه یک وجه اشتراک دارند: این مافیای قتل و جنایت، به دستور رأس جکومت و با استفاده از امکانات فراوان حکومتی کشتار کرده است بدون آن که کسی در حکومت مسئولیت کشتار را به گردن گیرد.
ما همصدا با بازماندگان جان باختگان، رسیدگی حقوقی و محاکمه دستوردهندگان و عاملان این جنایات بر مبنای موازین شناخته شده بین المللی برای دادرسی و یافتن حقیقت را خواهانیم.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
٢٩ آبان ١٣٩٢ (٢٠ نوامبر ٢٠١٣)