چندی پیش، پس از ۹ ماه نبردهای سخت خیابانی و خانه به خانه در موصل ، سرانجام ارتش عراق با یاری نیروهای ائتلافی خارجی به رهبری آمریکا و گروههای بسیج شیعی عراقی و پشتیبانی مستشاری و جنگافزاری جمهوری اسلامی توانست بر تروریستهای داعش در این شهر پیروز شود . نبردی که با هزینههای جانی و مالی و ویرانیهای بسیار همراه بود و به آوارگی حدود یکمیلیون نفر از ساکنان موصل یعنی نیمی از مردم این شهر انجامید.
پس از یورش نظامی آمریکا و انگلیس در سال۲۰۰۳ به عراق و اشغال آن از سوی این کشورها که با سرنگونی حکومت صدام حسین و انحلال دولت عراق همراه بود، این کشور به ورطهی یک جنگی همهسویه با اشغال گران که صدها هزار کشته و زخمی و میلیونها آواره برجای نهاد ، افتاد . افزون بر بازماندگان حکومت صدام، اسلامگرایان سنی و بخشی از عشایر و دیگر مردم عراق هم به نبرد با ارتشهای اشغالگر پرداختند که از میان آنان بعدها گروه داعش شکل گرفت. البته از دههها پیش از آن اسلامگرایان سنی و شیعه در کشورهای آسیا و آفریقا که خواستار دخالت دین در دولت و یا دین در سیاست بودند در شکلهای گوناگون در کشورهای اسلامی با حکومتها مبارزه میکردند. سازمان اخوان المسلمین در بسیاری از کشورهای سنی مذهب، ازجمله مصر ، اردن، ترکیه ، سوریه ، الجزایر ،تونس و… فعالیت میکرد.
در ایران و عراق هم سازمانها و افراد شیعه علیه حکومتها مبارزه میکردند. در ایران شماری از ملایان همچون آیتالله کاشانی و آیتالله خمینی و گروههای مذهبیای چون فدائیان اسلام و موتلفه و مجاهدین خلق و حزب ملل اسلامی و نهضت آزادی افرادی چون دکتر شریعتی از این زمره بودند. آیتالله خمینی در دههی چهل موضوع حکومت اسلامی و ولایتفقیه را پیش کشید و خلاف سنت دیرینهی اندیشه سیاسی و امر سیاسی در ایران که با خلافت اسلامی سر سازگاری نداشت خواستار حکومت فقیهان در ایران شد. پیروزی انقلاب و سرنگونی سلطنت پهلوی در سال ۱۹۷۹ استقرار جمهوری اسلامی و حکومت ولایتفقیه را در پی داشت تلاشی برای بازگشت به صدر اسلام – آرزویی که بارها خمینی آن را نوشته و بر زبان آورده بود- و اجرای قانونهای شرع از دیدگاه فقه شیعه . اینکه در سده بیستم میتوان خلافت اسلامی را در چهره ولایتفقیه آنهم دریکی از مهمترین کشورهای منطقه _ اگرچه شیعی _ تحقق بخشید و قوانین شریعت را اجرا کرد، یکی از پایههای اصلی رشد اسلامگرایی در سراسر کشورهای اسلامی شد و به همهی اسلامگرایان، سنی و شیعه ، و به میلیونها انسانی که از هر نظر در دوران پیشا مدرن بسر میبردند و با اندیشهها و شکل زندگی جدید مشکلهای حقوقی واداری نو و مغرب زمینی سر ناسازگاری و مخالفت داشتند، امید و انرژی و دورنمایی تازه برای بازگشت به گذشته و لگدمالی نو بخشید.
همزمان با دگرگونیهای انقلابی در ایران ، کودتای نظامی افسران چپگرای وابسته به سازمانهای کمونیستی در افغانستان علیه حکومت محمد داوود صورت پذیرفت و دیری نپایید که ارتش شوروی بهسوی این کشور سرازیر شد. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی در دسامبر سال ۱۹۷۹ انجام گرفت. حکومت برآمده از کودتای نظامیان آرمانگرای چپ که خواهان افغانستانی پیشرفته و توسعهیافته بود و سودا و توهم استقرار سوسیالیسم در یک کشور اسلامی عقبمانده پیشا سرمایهداری با ترکیبی قبیلهای میلیونها انسانی که جز اسلام سنتی ،چیزی نمیشناختند ، را با پیش گرفتن راه بهاصطلاح رشد غیر سرمایهداری در سر داشت، در مدتی کوتاه با چنان وضعیت بحرانیای روبرو شد که بدون کمک نظامی خارجی توان ادامه حکومت نداشت.
شاید اگر کودتاگران و کمونیستهای افغانستان میدانستند و میفهمیدند که با این کودتا و در دست گرفتن قدرت، کشورشان را از حاشیهی کم گزند تحولات جهانی به میدان جنگ ابرقدرتها پرتاب میکنند و افغانستان عقبافتاده و آرام و حاشیهای دوران جنگ سرد را به یکی از مرکزهای ملتهب جهان و جنگ گرم قدرتهای بزرگ بدل میسازند و با اقداماتشان اشباح و ارواح خفته در ژرفای تاریخ را به حضور درصحنه فرامیخوانند که از رهگذر آن میلیونها کشته و زخمی و آواره بر جای میماند و بهزودی نه از تاک و از تاکنشان خبری خواهد بود، به چنین اقدام اراده گرایانه ی خیال اندیشانه ی بی آیندهای دست نمیزدند ، البته آدمیان جام جمی در کف ندارند و ازاینرو، سرنوشتشان اینگونه میشود که میبینیم .
همانگونه که اشاره شد ارتش شوروی مدت کوتاهی پس از استقرار دولت جدید برای پشتیبانی از حکومت چپگرای افغانستان و سرکوب مخالفان آن وارد این کشور شد. این اقدام پایه جدی دیگری برای رشد اسلامگرایی افراطی در میان مسلمانان در منطقه و جهان شد. دولت آمریکا و انگلیس و متحدانشان بهویژه عربستان و پاکستان با همهی توان و امکانات به ایجاد و آموزش و تجهیز گروههای اسلامی افغانی و عربی و پاکستانی و کشمیری برای جنگ با ارتش شوروی و دولت افغانستان پرداختند تا بر وفق دیدگاههای برژینسکی استراتژ و سیاستمدار آمریکایی، افغانستان را به ویتنام شوروی تبدیل کنند و او را بهزانو درآورند . کمک به گروه اسلامی مکتب خدمت که بعدها سازمان القاعده به رهبری بنلادن از آن بیرون آمد و آموزش و تجهیز گروههای جهادی به انواع سلاحها و امکانات جنگی، در راستای این دیدگاه استراتژیک انجام پذیرفت، گروه طالبان که بعدها حکومت افغانستان را در دست گرفت و فجایع بسیاری آفرید برآمده از اوضاع پریشان افغانستان و جنگ داخلی آن و تأثیرات مستقیم مکتب خدمت و گروه القاعده بود. اقدامات جنگی گروههای اسلامی افغانی با پشتیبانی تبلیغات گسترده رسانههای غربی و متحدانشان در سطح جهان علیه دولت افغانستان و دخالت نظامی شوروی همراه بود تبلیغاتی که جنگجویان مسلمان را از بسیاری از دیگر کشورهای اسلامی به افغانستان میکشاند تا بهزعم خود با کافران و اشغالگران بجنگند و درهای بهشت را به روی خویش بگشایند.
جمهوری اسلامی ایران هم با همهی توان وارد میدان نبرد افغانستان شد و به گروههای اسلامی مسلح نزدیک به خود ازهرجهت یاری کرد. گروه طالبان که در دوران اوج جنگ داخلی در قندهار در سال ۱۹۹۴ با نام تحریک اسلامی طلاب کرام اعلام موجودیت کرده بود در سپتامبر ۱۹۹۶ کابل پایتخت افغانستان را تسخیر کرد و نام امارات اسلامی افغانستان را برگزید و اجرای شریعت اسلامی را اعلام کرد . حجاب برای زنان و ریش را برای مردان اجباری، مجازات اسلامی را برقرار و سینماهای کابل را ویران و پخش تصویر از تلویزیون را ممنوع نمود. ازاینپس القاعده و طالبان به رهبری ملا عمر و بنلادن با همکاری یکدیگر و با پشتیبانی عربستان سعودی به ترویج اسلامگرایی سلفی جهادی و تروریستی در کشورهای عربی و اسلامی پرداختند. با یورش نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور پس از رویداد ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ این دو گروه ضربه سختی خوردند و عملاً با آمریکا و متحدانش یعنی پشتیبانان و یاران گذشته وارد جنگ شدند ،جنگی که همچنان ادامه دارد. یورش نظامی آمریکا و انگلیس به عراق و اشغال این کشور در سال ۲۰۰۳ بعدهای تازهای به فعالیتهای گروههای اسلامی افراطی سنی بخشید و دامنه و گسترهی فعالیت آنها را گسترش داد، درواقع اشغال افغانستان و عراق بهوسیله آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای غربی یکی دیگر از پایههای اصلی رواج اسلامگرایی افراطی شد و به آن ابعادی بسیار گستردهتر از پیش بخشید .
در عراق گروههای مسلح شیعه هم به میدان آمدند که بهطور عمده متحد جمهوری اسلامی ایران بودند. عملیات تروریستی و انتحاری و درگیریهای موضعی چنان عرصه را بر آمریکا و متحدانش تنگ کرد که اوباما در سال ۲۰۱۱ ارتش آمریکا را از کشور عراق بیرون کشید . در درازای سالهای اشغال ، گروههای جهادی سلفی سنی جای پای محکمی در عراق پیدا کردند که از میان آنها داعش سر برآورد. الزرقاوی نامی در سال ۲۰۰۳ پس از یورش نظامی آمریکا به عراق شاخهی القاعده در عراق را پایهریزی کرد و به نبرد با ارتش آمریکا پرداخت در سال ۲۰۰۶ زرقاوی کشته شد و پس از او گروهش نام دولت اسلامی در عراق را برگزید و به مبارزه مسلحانه و تروریستی خود ادامه داد ، ابوبکر البغدادی از فعالان این گروه در سال ۲۰۱۰ رهبری آن را به عهده گرفت و نبرد سختی را با نظامیان آمریکایی و عراقی سازمان داد.
او گویا زادهی شهر سامرا است و در سال ۲۰۰۳ هنگام حملهی نظامی آمریکا به عراق از ملایان این شهر بود و در دوره اشغال عراق گویا مدتی در زندان آمریکایی بوکا در جنوب عراق که شماری از فرماندهان دستگیرشده القاعده در آن زندانی بودند در اسارت آمریکاییها بود. با آغاز شورشها علیه حکومت بشار اسد در سوریه و سست شدن ارکان قدرت حکومت سوریه ، گروه البغدادی نبرد را به درون مرزهای سوریه کشاند و در سال ۲۰۱۳ از ترکیب نیروهایش در عراق و سوریه تشکیل گروهی به نام دولت اسلامی در عراق و سوریه از سوی البغدادی اعلام شد. با شدت گیری اختلافات میان دولت شیعی نوری مالکی و سنیها در عراق این گروه همکاری نزدیکتر با عشایر سنی مذهب عراقی و گروههای بازمانده ارتش صدام را پی گرفت که تسخیر شهر فلوجه از سوی آنان را در پی داشت که با پیشروی بهسوی موصل توانستند با تارومار کردن نظامیان عراقی در ژوئن ۲۰۱۴ در میان ناباوری محافل داخلی و خارجی شهر ۲ میلیونی موصل را تسخیر کنند و به دولت اسلامی در عراق و شام چهرهای واقعی ببخشند . پیش از تسخیر موصل این گروه توانسته بود با انجام عملیات گسترده نظامی بخشی از خاک سوریه ازجمله شهر رقه در شرق این کشور را به کنترل خود درآورد و آن را بهعنوان پایتخت داعش اعلام کند، شهری که مردم بیدفاعش تاکنون شاهد جنایتهای بیشمار این گروه ارتجاعی در کاربست مجازات اسلامی علیه مخالفان داعش و کسانی که بهزعم آنان قوانین اسلامی را رعایت نمیکنند ، بودهاند.
پسازاین پیروزیها بود که داعش ابوبکرالبغدادی را بهعنوان خلیفه و رهبر مسلمانان جهان معرفی کرد و خواهان بیعت مسلمانان با او شد. این عنوان در میان سیاستمداران مسلمان از وجهه و مقبولیت ویژهای برخوردار است. پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، آیتالله خمینی رهبر مسلمانان جهان اعلام شد. آیتالله کاشانی هم در دههی سی چنین تصوری از خود ارائه میکرد. معمر قذافی هم، چنین سودایی در سر داشت و باید در انتظار بود که اردوغان هم دیر یا زود این آرزو را اعلام کند.
داعش باآنکه از دیدگاه مبانی فکری و استراتژی یعنی باور به اصل خلافت و دستیازی به جهاد و جنگ مسلحانه با دشمنان و کافران و حکومتهای مستقر در کشورهای اسلامی، باور به اجرای قوانین شرعی و به اجرای حدود و رعایت حجاب از سوی زنان با جلوههای فرهنگی و هنری مدرن و کوشش برای بازگشت به گذشته و دورهی بهزعم آنان، صدر اسلام با القاعده و طالبان همنظر است اما با تکیهبر آیههای قرآنی همچون – همانا جزای آنان که با خدا و رسولش میجنگند و در زمین فتنه و فساد برپا میدارند، این است که کشته شوند یا بر دار بروند و یا دستها و پاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شوند – سورهی مائده – و یا کفار را هر جا یافتید اسیر کنید و بکشید و از آنان یار و دوست برنگزینید. – سورهی نسا- و با کاربرد عملی احکام اسلامی ، خشونتی بسیار بیشتر از آنان نشان میدهد و دامنهی خشونت را به جنگ با شیعیان و ایزدیها و مسیحیان قبطی میگستراند . داعش با بهرهگیری از رسانههای مجازی در نشان دادن این خشونتهای ضد انسانی که بریدن سر و دست و آتش زدن آدمیان بخشی از آن است و با سازمان دادن عملیات انتحاری گسترده در سراسر جهان برای دامن زدن به ترس و وحشت عمومی، میکوشد خود را از طالبان و القاعده متمایز میکند. افزون بر خشونتهای ضد بشری این گروه در مناطقی که در عراق و سوریه بر آنها چیره بوده است، اقدامهای تروریستی و انتحاری هواداران داعش در دیگر کشورها و ازجمله کشورهای اروپایی یاری به سیاست آن محفلهای قدرت در اروپا و آمریکاست که در دوران پسا جنگ سرد اسلام هراسی و اسلامستیزی را بهعنوان جانشینی برای کمونیسم هراسی و کمونیسم ستیزی در راستای فریب وجهت دهی افکار عمومی و انحراف از مشکلات درونی کشورهایشان برگزیده بودند و تبلیغ میکردند .عملیات جنایتکارانهی داعشی ها علیه مردم عادی و شهروندان سراپا بیدفاع اروپایی، ارمغانی بیبدیل برای اینگونه محافل بوده است. اگرچه با تشدید روند چندقطبی شدن جهان به نظر میرسد دیگر نیاز چندانی به دشمنی به نام اسلام و اسلامگرایی از سوی آن محفلهای معین نباشد زیرا هریک از قطبها میتواند بهعنوان دشمن بالقوه و یا رویاروی مطرح شود آنگونه که در مورد روسیه آرامآرام چنین شده است.
حکومت داعش تا پیش از شکستهای اخیر ، سرزمینی به مساحت ۴۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰ کیلومترمربع را بر اساس گمانهزنیهای گوناگون در غرب عراق و شرق سوریه در کنترل داشت، با جمعیتی حدود ۸ میلیون نفر . افزون بر این داعش در لیبی و افغانستان و نیجریه هم منطقههایی را در اختیار دارد. در لیبی یکی از ۳ دولت موجود است . جزیره میندانائو در جنوب فیلیپین که سالهاست مسلمانان جداییخواه با ارتش این کشور در آن مشغول نبردند چندی پیش میدانگاه درگیریهای شدید طرفداران داعش و نظامیان فیلیپینی شد که تاکنون صدها کشته برجای نهاده است.
داعش در سال ۲۰۱۵ در افغانستان با نام گروه خراسان اعلام موجودیت و در ولایتهای ننگر هار، زابل، هلمند ، فراه و لوگر جنگ را آغاز کرد . با پیوستن شماری از اعضای طالبان پاکستان و طالبان افغانستان ، داعش دامنهی نبرد با دولت مرکزی و نیروهای خارجی از یکسو و گروه طالبان را از دیگر سو گسترش داد. داعش افزون بر این شیعیان افغانی را هم آماج حملههای انتحاری و بمبگذاریهای خود قرارداد و کوشید به جنگ فرقهای بین شیعه و سنی در افغانستان و منطقه دامن بزند. در سال ۲۰۱۶ ، فرمانده نظامیان آمریکا و ناتو در افغانستان گفته بود ۷۰ درصد اعضای داعش خراسان را جنگجویان گروه تحریک طالبان پاکستان که به داعش پیوستهاند تشکیل میدهند. در سال کنونی داعش در افغانستان شاهد شکستها و تلفات بسیاری شد اما همچنان به فعالیتهای تروریستی و مسلحانه ادامه میدهد. با اعلام استراتژی جدید آمریکا در افغانستان که از سوی دونالد ترامپ اعلامشده است باید در انتظار تحولات جدیدی بود.
با ادامه نبرد در عراق علیه داعش و بازپسگیری دیگر منطقههایی که هنوز در این کشور در تصرف این گروه است و همچنین شکست نهچندان دور داعش در سوریه و تصرف رقه پایتخت آن در ماههای آینده از سوی گروههای طرفدار آمریکا در سوریه ، کار دولت خود خواندهی داعش که در کاربست خشونت و قهر و جنایت علیه مخالفان و دشمنان و مردم بیدفاع زیر سلطهاش از هیچ کوششی دریغ نکرده است سرانجام به پایان خواهد رسید، اما همانگونه که تجربهی دیگر گروههای تندروی اسلامی همچون القاعده و طالبان نشان داده است، این گروه جنایتپیشه هم بهآسانی نابود نخواهد شد و بهعنوان یک گروه تروریستی که البته دیگر فاقد سرزمین و دولت است ، در کشورهای گوناگون حضور خواهد داشت و به عملیات جنایتکارانهاش در سراسر جهان ادامه خواهد داد و شاید آنگونه که رسم تاکنون مناسبات بینالمللی بوده است با تغییر جبههها و اتحادها و برای اقدامهای استراتژیکی و ژئوپلیتیکی ، این گروه هم از سوی قدرتهای جهانی و منطقهای مورد توجه و استفاده قرار گیرد، آنگونه که هماینک گویا روسیه و جمهوری اسلامی ایران با گروه طالبان افغانستان پیوندهایی را برقرار کردهاند. برای مثال شگفتزده نخواهیم شد اگر در آیندهی نهچندان دور داعش در بلوچستان پاکستان به عملیات ایذایی دست ببرد و در راه تحقق نقشه استراتژیکی چین در ایجاد جاده ابریشم جدید که هزار میلیارد دلار سرمایه برایش در نظر گرفتهشده است و چالشی بزرگ برای قدرتهای اصلی دریایی جهان ، آمریکا و انگلیس است ، سنگاندازی کند.