در سالهای گذشتە در منطقه خاورمیانه نوعی دوستی خاص بین نیروهای کردی از سوریه و ترکیه گرفته تا بخش عمده از احزاب سیاسی کردستان با دولت ایران پدید آمدە که بخش عمده این دوستی غیررسمی و در اختفاست. این دوستی و رابطە خاص، تاثیرات معین مهمی بر روند رویدادهای منطقە گذاشتە است.
تاریخ هزاره گذشته ایران این حقیقت را به کرات نشان داده که بیشترین اختلافات را ایران در درجه نخست با اعراب تحت عناوین مختلف و بعد از آن با ترکها داشته است. از تهاجم های پی در پی گرفته تا کشمکش های منطقه ای بر سر مسائل و منافع مختلف. این اختلافات ظاهراً در بسیاری موارد قابل حل نیستند، چون اولا تاریخ تا به امروز بر این ادعا گواهی می دهد، ثانیا وجود منافع و ثروتهای مشترک مانند نفت و گاز خلیج فارس و وجود چاه های مشترک چه در سطح دریاها و چه در حوزه آب های شیرین، وجود مرزهای مشترک فراوان خشکی و آبی که همگی ریشه بسیاری از اختلافات و منازعات است و مزید بر این عوامل، موضوع مذهب بعنوان یک فاکتور بسیار قوی بر این اختلافات می افزاید. این عوامل و دلایل دیگری چون رقابت های منطقه ای، رقابت در فروش نفت و… همگی از موارد دیگری اند که می توان از آنها نام برد.
هم اکنون ایران در یارگیری منطقه ای به اقلیت هائی چون ارامنه و… بالااخص به اکراد روی آورده و این حقیقت را درک کرده است کە کردها می توانند متحد خوبی برای آن باشند. با نیم نگاهی به گذشته پر از جنایات در حق ملت کرد توسط ترکها و اعراب، توجیه این گرایش جمهوری اسلامی بە کردها را مقبولتر می نماید. اما اینجا چند سوال اساسی پیش می آید. از جملە این کە ایران از کردها فقط بعنوان ابزار فشار استفاده می کند تا در چانەزنیهای منطقه ای سهم بیشتر بدست آورد و همواره بدین وسیلە رقیب را در تنگنا و تهدید باقی بگذارد. اگر ایران دست دوستی به طرف کردها دراز کرده، چرا مشکل کردها را داخل کشور حل نمی کند؟ چرا حقوقی را که ایران برای کردهای سایر مناطق کردنشین روا می دارد در کشور خود آنها را غیرمشروع و غیر قانونی می داند. طبعا تا ایران کردها را بعنوان یک ملت نپذیرد و به حقوق این ملت بطور واقعی احترام نگذارد، هر نوع معاهده ای در داراز مدت با شکست مواجه می شود. ایران می خواهد همیشه کردها در ضعف باشند و توان آنها در حدی نباشد که منجر به یک کشور یا یک قدرت منطقه ای شود. طبعا چنین سیاست و نیتی پایدار نخواهد بود. جمهوری اسلامی هرچند در کوتاه مدت ممکن است به اهداف کوچکی دست یابد، اما در بلند مدت منجر به شکست و هزینه های زیادی برای ملت و کشور خواهد شد.
این موضوع انسان را به یاد خاطره ای می اندازد، بە یاد آخرین روزهای عمر حکومت صدام حسین. در آن روزها چون صدام به جد خود را در خطر می دید از کردها کمک خواست و قول یک کشور مشترک را با آنها و حتی در آینده یک کردستان را داد. اما واقعیت این بود کە دیگر دیر شده بود، چون بدعهدی های بی انتهای صدام اعتباری برای وی باقی نگذاشته بودند و از آن بدتر کردها دوستی مقتدر به نام ایالات متحده امریکا را بدست آورده بودند.
پس بگذار به سرنوشت صدام دچار نشویم!