در پایان دور اخیر مذاکرات ژنو وضعیتی پیش آمد که تبعات آن را تا چند روز دیگر می توان در واکنش تحلیلگران و کنشگران عجول اپوزیسیون جمهوری اسلامی و منتقدین تندرو دولت روحانی در داخل مشاهده کرد. واکنشی که خطای سهو دیگری بر کارنامه خطاهای استراتژیک و تاکتیکی آنها خواهد افزود. اینان در واکنش زودرس و شتابزده خود دیدگاهی را ارائه خواهند داد که با توجه به پیشینه دیدگاه آن ها چندان عج یب نخواهد بود. تحلیلگران عجول نتیجه بن بست کنونی را در راستای آماده سازی افکارعمومی جوامع مذاکره کنندگان یا تراضی افراطیون نمی ب ینند. آن ها نت یجه بخش نبودن این دور از مذاکرات را متوجه چند زبانی دیپلماسی می ب ینند و فریاد برمی دارند که در پروسه چندزبانی، زبان افراطیون باعث چنین وضعیتی (بن بست در مذاکره) شده است. بی آنکه قصد پیشگوئی یا نیت خوانی دولتمردان تیم مذاکره کننده را داشته باشم، وجود چندزبانی در دیپلماسی را به ارزیابی خواهم نشست تا در پیشگیری از شتابزدگی تحلیلگران عجول در دیگر رویدادها اقدامی کرده باشم.
در مذاکره با دولت های طرف منازعه هیچ موضوعی به دور از نظر نیست. موضوع مذاکره به کمک اهرم هائی از جمله زبان گفتگو و مذاکره پیش می رود. طبعا هر گروه مذاکره کننده با آلترناتیوهای متفاوت اما همگرا با اهداف مذاکره را بر روی میز می گذارد. در این جا پرسشی می تواند عنوان شود که آیا تلاش برای رفع چالش بین دو طرف مذاکره کننده صرفا در اتاق دربسته مذاکره پیش می رود؟ و اگر خارج از اتاق مذاکره تکاپوئی یا رجزخوانی حتی مخالف با فضای مذاکره کنندگان باشد ترجمان آن سنگ اندازی در راه حل منازعات دیرین بوده یا ا ینکه هدف از این عمل سیاسی، کسب امتیاز بیشتر می باشد؟
منظور من از سطرهای بالا پردازش یادداشت رفیق پورنقوی* است. پردازشی که ابائی از نقد نظر و دیدگاه رفیق خوش فکر نداشته تا آن را تکمیل نماید. رفیق پورنقوی نوشته است: «در این لحظه هشدار مجدد نسبت به این قبیل اظهارات، به ویژه توسط نظامیان، و تکرار ضرورت پایان بخشیدن بر چندزبانی در سیاست خارجی را لازم دیدیم». دغدغه و نگرانی همه فعالان سیاسی وطن پرست قابل درک می باشد. دغدغه ای که در خصوص نتایج ماراتن مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ١+ ۵ خود را بروز می دهد و آن این است که برای رسیدن به توافق جامع و نهائی بر سر برنامۀ هسته ای ایران چه می توان کرد. من براین باورم که در عرصه دیپلماسی نباید محدوده نگاه را به بخشی یا یک طرف مذاکره محدود کرد. چنانچه رفیق پورنقوی اظهارات نظامیان ایران در تهران را بی تاثیر بر روند مذاکره تیم مذاکره کننده ایرانی در ژنو نمی بیند. و می باید اظهارات نئوکان ها و جناح جنگ طلب امریکا و تندروان اسرائیل را هم از یاد نبرد که بهانه به راست گرایان منتقد دولت و نظامیان داخل می دهند. اما باید از ایشان پرسید که آیا چندزبانی مورد اشاره وی، صرفا خاص دستگاه دیپلماسی و بلندپایگان نظامی ایران و بویژه فرماندهان سپاه می باشد؟ آیا طرف دیگر مذاکره (دولت های ١+ ۵)، به روش تک زبانی بر فضای مذاکره وارد می شوند؟
تاکید «یادداشت» مزبور بر چندزبانی در سیاست خارجی ایران موضوعی را تداعی می کند که گو یا بر طرف مذاکره کننده با ایران تک زبانی دیپلماتیک حاکم است که عملا چنین نیست و با واقعیت انطباق ندارد. هرگونه نادیده گرفتن چندزبانی موجود در رفتار دیپلماتیک دولت های طرف مذاکره با ایران از درجه اعتبار همه جانبه نگری هر جریان سیاسی و عناصر شاخص آن می کاهد. بنابراین برای تکمیل دیدگاه رفیق پورنقوی با افزودن مواردی ثابت خواهم کرد که چندزبانی در هر دو طرف موجود است و اگر رفیق مان فقط بر وجود چندزبانی در دستگاه دیپلماسی دول غربی انگشت نگذارده سهوی بوده که در این مجال تصحیح می شود.
در اینجا به موردی از چندزبانی در دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا استناد می کنم. مروری بر نظرات رئیس پیشین سازمان سیا درباره نحوه مواجهه با جمهوری اسلامی، برای فهم این اقدام خصمانه آمریکا مفید است. ژنرال دیوید پترائوس طی یادداشتی در واشنگتن پست، ایران را اصلیترین و درواقع تنها مانع به ثمر نشستن طرحهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه معرفی کرده و به واشنگتن هشدار میدهد به موازات مذاکرات هسته ای، باید نقشه دوم را نیز در دستور کار خود قرار دهند. بنا به توصیه پترائوس از هم اکنون باید برای تشدید فشارها بر ایران با محوریت اتهام «حمایت از تروریسم» برنامه ریزی کرد. دقیقا همان نقشهای که آمریکاییها با مصادره اموال ایران در خاک خود، کلید زدند. اطلاع از مواضع نظامیان از جمله پترائوس و دیگر بلندمرتبه های نظامی آمریکا می تواند واکنش های گوناگون را در ذهن کنشگر سیاسی ایجاد کند. ممکن است کنشی در ذهن شکل گیرد که نظامیان تدارک جنگ را اجرائی خواهند کرد. احتمال دارد که خلجانی در مخیله زائیده شود که طی ماههای آینده باید منتظر ماجراها و پروندههای مشابه دیگری نیز بود. پس وجود چندزبانی در دستگاه سیاست خارجی خاص جمهوری اسلامی نبوده و دستگاه دیپلماسی هر کشور با هر سیستم سیاسی نیز خصیصه چندزبانی را در رفتار دیپلماتیک همراه دارد. اما زبان سخت گویی نظامیان بیشتر شاخ و شانه کشیدن برای ارعاب طرف مقابل و با هدف کمک به سیاست ورزان خود به منظور کسب امتیاز بیشتر است. بنابراین ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته هر دو طرف مذاکره کننده در ١+ ۵ قطار دیپلماسی خود را روی ریل های فرسوده به حرکت در نمی آورند. زیرا تاکنون طرفین از نتایج بدخیم و زیانبار منازعه و سردی روابط سیاسی ـ اقتصادی متحمل خسارت بسیار شده اند. برای برونرفت از وضعیت مبتنی بر تحمل زیان است که مسیر مذاکره با ریل گذاری جدید راه اندازی شده تا قطار دیپلماسی با حرکت بر ریل نوین به ایستگاه مورد نظر طرفین برسد.
نکته آخر ا ینکه در یک تعریف جامع از دیپلماسی می توان گفت که دیپلماسی روشی است برای حل و فصل مسائل مربوط به روابط خارجی دولت به وسیله گفتگو یا هر روش مسالمت آمیز. در این تعریف نکاتی قابل توجه است. اول اینکه دیپلماسی در مورد مسائل سیاست خارجی دولت است نه امور داخلی. دوم دیپلماسی از طریق گفتگو و مذاکره یعنی از طریق مسالمت آمیز چهره می نماید و زور در آن جائی ندارد. سوم دیپلماسی روشی است برای حصول نتیجه و هدف موردنظر. البته ممکن است بهترین مقاصد با یک دیپلماسی نامناسب از بین برود یا برعکس هدف نامشروعی به وسیله یک دیپلماسی خوب و صحیح حاصل شود. رمزگشائی از آموزه دیپلماسی بالا بیانگر آن است که سیاست ورزان زمانی پشت میز مذاکره می نشینند که جنگ آوران در صحنه رویاروئی نظامی یا در صورت ورود به عرصه نظامیگری راه به جائی نمی برند. در وضعیت مزبور است که ابتکار حل منازعه را به سیاست ورزان وامی نهند. اما برای کسب امتیاز فقط رجز نظامی سر می دهند تا پشتوانه مذاکره کننده باشند. آنچه که در این وضعیت قابل طرح می باشد آن است که لایه های نرم سیاست که سیاست ورزان باشند و یا لایه سخت که جنگ آوران تشکیلش می دهند هرکدام به خودی خود تصمیم گیرنده نبوده و نیستند. زیرا تصمیمات کلی و استراتژیک برعهده رهبران حاکمیت بوده و تاکتیک ها را دولت ها تعیین می کنند. چون لایه های سخت و نرم در شرائط خودویژه تصمیمات کلی را خرد کرده و در راستای اجرای آن حرکت می کنند.
پانوشت :
* “یکی بر سر شاخ بن می برید” نوشته علی پورنقوی (بخش یادداشت کارآنلاین ٢١ آوریل ٢٠١۴)