آماده سازی افکارعمومی توسط باند حاکم برای وقوع فتنه ای خطرناک تراز “فتنه۸۸”:
گرچه سردمداران رژیم دایما ازبروز فتنه ۹۲ وفتنه ای حتی بزرگترازسال ۸۸ سخن می گویند، اما آن چه که درپشت این شباهت سازی ها وهشدارها جریان دارد، جز نعل وارونه زدن وآدرس غلط دادن به افکارعمومی درمورد نقشه های ازپیش تنظیم شده اتاق مهندسی “انتخابات” ازیکسو وغبارآلوده کردن فضای عمومی برای ممانعت ازاتخاذ اقدامات مستقلانه وانتظارکشیدن ونظاره گرشدن، ازسوی دیگر نیست:درحقیقت ایجادفتنه توسط خود حاکمیت بخشی ازسناریوی مهندسی انتخابات برای بیرون کشیدن رئیس جمهورمورد نظربارگاه رهبری وبخش های نظامی- امنیتی ازدل صندوق وخنثی کردن کارشکنی های احتمالی دولت درکنترل آن است. نباید فراموش کنیم که کانون منازعات درآستانه انتخابات اساسا روی این که چه کسی صندوق ها را کنترل کند متمرکزاست. هرچه به زمان برگزاری نزدیک ترشویم شمارش معکوس واقدامات تدارکاتی برای شروع این فتنه شتاب بیشتری خواهد گرفت وجزئیات بیشتری از آن توسط خود دست اندرکاران رژیم انتشارخواهد یافت.
علاوه بروجود قرائن ونشانه های متعدد، اما سخنان اخیریکی از سرداران مهم سپاه باتوجه به آن که مسئولیت مستقیم مهندسی انتخابات و قابلگی آن را بعهده دارد، حائز اهمیت است:
به گزارش ایلنا “پاسدارمحمدعلی آسودی معاون فرهنگی وتبلیغات نمایندگی ولایت فقیه درسپاه پاسداران اظهارداشت که فتنه ای عمیق ترو گسترده ترازفتنه ۸۸ درپیش داریم واین فتنه درانتخابات ۹۲ قبل ازانتخابات است، به شکلی که برخی می گویند اگراین چنین نشود، انتخابات را برگزار نمی کنند وآن را تحریم می کنند”.
البته سخنانی قریب به این مضمون بارها وبانحاءگوناگون توسط این یا آن مقام سپاه ویا سایردولتمردان وعناصرنزدیک به بارگاه رهبری مطرح شده است، چنان که اخیرایکی ازعناصرجبهه پایداری ووابسته به مصباح یزدی ازوجود طرح ونقشه وآمادگی جناح حاکم برای مقابله وخنثی کردن نافرمانی احتمالی دولت دربرگزاری انتخابات پرده برداشت. پخش فیلم برکناری بنی صدراز سیمای رژیم، آن هم درشرایطی که به “انتخابات” نزدیک میشویم آشکارا حاوی پیام مشخصی بود که احتمال وقوع حوادث وسمت وسوی مشابه آن رویدادها وآماده سازی افکارعمومی برای وقوع آن را نشان می دهد. اگر درکنارنشانه های فوق، تنش های اخیر بین دولت و بخش های دیگر حاکمیت، یعنی مجموعه کشاکش وواکنش های مربوط به سخنان و رفتارهای احمدی نژاد درمراسم تدفین چاوز (ازجمله لمس فیزیکی ابرازهمدردی احمدی نژاد با مادرچاوز که ارکان سراسر ریا و فریب دکانداران مذهبی ونظام را به لرزه افکند) که در واقع نوعی دهن کجی آشکار به رقبا و چوب حراج زدن به ارزش های رسمی و شناخته شده نظام واپسگرای حاکم در برابرانظار جهانی بود و موجی گسترده از خشم وتأسف و تهدید مراجع وروحانیون وخطیبان نمازجمعه ودیگر دولتمردان نزدیک به بیت رهبری را برانگیخت درکنار اقدامات دیگری چون برگزاری همایش نوروزی را در نظربگیریم، معلوم می شود که هرچه به زمان انتصابات نزدیک ترمی شویم، نقشه و خواست خامنه ای مبنی برکنترل هدایت و فرود آرام این هواپیما برباند فرودگاه، بیش ازپیش دشوارترشده و شانس موفقیت را از دست می دهد و باحتمال قوی ما با یک فرود اجباری وکنترل نشده واحیانا حادثه برانگیزی مواجه خواهیم شد. در واقع ناامیدی از فرود آرام و بدون سرو صدا وتلفات، امری که خامنه ای بدلیل نقش اصلی که در برکشیدن و حمایت همه جانبه از احمدی نژاد داشته، بیش ازهرکسی برآن اصرارداشته و شکست درآن، شکست بیلان عملکرد وافزایش آسیب پذیری موقعیت وی نیزتلقی می شود، عملا با ناکامی مواجه شده و یا حداقل نشانه های بارزی از شکست آن مشاهده می شود.
درسخنان سردارآسودی باتوجه به نقشی که سپاه و بیت رهبری در تنظیم این سناریوها دارند و جایگاه او در پیوند با این هردو نهاد، دونکته بیش ازهمه جلب توجه می کند: یکی آن که سخن او جنبه اخباری داشته وبه نوعی اطلاع رسانی محسوب می شود تا سخن گفتن مبتنی بر حدس و گمان و ارزیابی این یا آن سیاستمدارازسیرتحولات. دیگر آن که وی زمان وقوع آن را برخلاف جنبش اعتراضی ۸۸ (یابقول اووجناح حاکم، فتنه ۸۸)، پیش ازانتخابات وبه شکل عدم برگزاری انتخابات، وتوسط دستگاهی که قانونا متصدی برگزاری آن است، یعنی دولت ووزارت کشورمی داند. چنین زمزمه هائی درپایان ریاست جمهوری خاتمی نیز به نحوی مطرح شدند که البته با وجود عدم تمایلی که در وزارت کشور آن زمان درعدم برگزاری انتخابات وجود داشت، بدلیل تمکین محمد خاتمی به فرمان رهبری واهتمام وی ودستورالعمل هایش به استانداران وفرماندهان وهئیت های اجرائی دربرگزاری آرام انتخابات، نهایتا مشکلی پیش نیامد. بهرحال با درنظرگرفتن دوگزاره قطعیت وزمان وقوع فتنه درسخنان سردارسپاه، تردیدی نمی ماند که دراتاق مهندسی انتخابات، طرح پیشدستانه ای برای برکناری دولت در زمان مناسب وچه بسا دردقایق نزدیک به ۹۰- درصورتی که هرگونه نشانه ای از تمرد احمدی نژاد دیده شود- مورد بحث و گفتگو قرارگرفته و تدارک آن به یک امرجدی تبدیل شده است، آنقدر جدی که رژیم عملا مشغول اطلاع رسانی پیرامون است.
اما آن چه که سبب گشته سردمداران رژیم فتته ۹۲ را توطئه ای بزرگتر و خطرناک تر از رویدادهای ۸۸ به حساب بیاورند، از واقعیت های زیرسرچشمه می گیرد:
نخست آن که این بار دامنه بحران و شکاف و جراحی به درون صفوف کمپ اصول گرایان کشیده شده است. نباید فراموش کرد که انگیزه اصلی تصفیه های گذشته، ایجاد یکدستی و به اصطلاح حاکمیت یگانه بود با توجه به دوگانگی ها و شکاف های دوران اصلاح طلبی. اما آن چه که درعمل بوجود آمد، برخلاف اهداف و آرزوهای دستگاه ولایت، کشیده شدن معرکه رقابت ها و نزاع ها به درون قلعه اصلی قدرت یعنی صفوف اخص اصول گرایان و فلج شدن بیش از پیش نظام از درون بود. در اینجا دشمن خودی است و مشغول گل زدن به خود. و از قضا توسط کسی است که بیش ازهمه تحت الحمایه شخص رهبر بوده است. عامل دوم مربوط به عمق و ابعاد همه جانبه بحران اعم از داخلی و خارجی و یا سیاسی و اقتصادی و لاجرم افزایش شکنندگی رژیم است. عاملی که با حک کردن مُهر شکست تمام عیار برپیشانی رژیم درطی یک دوره ۸ ساله، موجب بی اعتمادی به رهبری و افول اقتدار وی به مثابه ناخدای غیر قابل اعتماد و قادر به هدایت کشتی درمیان امواج طوفان است. از همین رو رقبای مورد تحقیر و سرکوب قرارگرفته، سربلند کرده و خواهان سهم بیشتری از کیک قدرت هستند. از این نظر جناح حاکم باید همزمان در چند جبهه به جنگد. و از آن جا که جراجی بربدن بیمار و برروی بستری مذاب و سوزان از انباشت بحران فراگیرو همه جانبه صورت می گیرد، نگرانی رژیم بسی بیشتراز گذشته است. حتی می توان گفت رژیم اگرهم بتواند بحران موجود و پیش انتخاباتی را بطور کامل مهار و مهندسی نماید و آن را در راستای امیال و منافع باند حاکم حل کند، بسیار موقتی بوده و بادی را می کارد که محصولش طوفان بیشتراست. بعیداست آرامش گورستانی ناشی از یکدست سازی، این بار حتی چند صباحی هم بتواند دوام داشته باشد و دعوا درمیان خودی ترها به معنی فلج شدن هرچه بیشترسیستم از درون است. در حقیقت درفضای پس از انتخاباتی احتمال تقارن و همزمانی فوران تضادها و بحران های درون سیستمی و بیرون سیستمی افزایش خواهد یافت. درکل رژیم برسر دوراهی انتخاب قرارگرفته است. از یکسو با ادامه سیاست های تاکنونی اش قادر به حفظ تعادل خود نخواهد بود و از سوی دیگر نگرانِ پی آمدهای تصمیمات اجتناب ناپذیری است که در برابرش قد عَلم کرده و خواهی نخواهی تناسب قوای درونی موجود را تحت تأثیرخود قرارخواهد داد.
چه بسا بهم خوردن تعادل کنونی رژیم، بتواند فرصت هائی برای پیشروی جنبش مستقل ضداستبدادی- مطالباتی و براساس دست آوردهای تجربه ۸۸ فراهم آورد. اما در این میان دوخطرجدی، بهره برداری از این فرصت های محتمل را تهدید می کند: نخست چند وجهی بودن نزاع های درونی رژیم است که می تواند تمرکزاصلی را از مبارزه علیه کلیت نطام و در مرکزآن ولایت فقیه به مثابه قلب تپنده نظام در محاق ببرد (احمدی نژاد بهرحال تاریخ مصرفش تمام شده، باید قلب نظام را هدف گرفت)، و دیگری شنیدن بوی کباب- ولو آن که ناشی از خطای شامه باشد، چنان که دردیداراخیرآن ها با خامنه ای، وی صراحتا کنارنهادن مخالفان نظام از صفوفشان را به آن ها یاد آورشد- توسط اصلاح طلبانی است که خود را آماده مشارکت بی قید و شرط و تمام قد و باصطلاح حداکثری در بازی انتخاباتی باند حاکم و داغ کردن تنورآن، به سودای برخورداری سهمی از قدرت می کنند. چنان که خاتمی اعلام کرده است اصلاح طلبان برای نجات کشور هم برنامه دارند و هم نیروی اجرائی! وموج طومارنویسی ها برای دعوت از وی نیز به راه افتاده است(آن ها حتی نسبت به آن چه بزبان در مورد درنظرگرفتن موافقت موسوی و کروبی با شرکت در انتخابات می گفتند وفادارنماندند). از همین رو تمرکز برروی این دو رویکرد و توهماتی که آن ها در سطح جامعه می پراکنند، نقدا برای زنده کردن فرصت های بالقوه واجد اهمیت است.
۲۰۱۳-۰۳-۱۹ ۲۹-۱۲-۱۳۹۱
http://taghi-roozbeh.blogspot.de