کنفرانس داووس فرصتی بدست میدهد که که ارزیابی مجددی از برخورد چپ، در رابطه با جذب سرمایه خارجی داشته باشیم
چپ ایرانی در رابطه با نقش مثبت ویا منفی ورود سرمایه های خارجی به دواردوگاه بزرگ تقسیم شده است. ازیک سو بخشی از چپ ورود سرمایه خارجی را بعنوان عامل تخفیف تنش در روابط بین المللی ایران، بعنوان عاملی دررشد عقلانیت درسیاست حکومتی و لگامی بریکه تازی جناح اصولگرای افراطی، ارزیابی می کند. این بخش ازچپ، سرمایه خارجی را بعنوان محملی برای ورود تکنولوژی ومدیریت مدرن وعاملی در به حرکت درآوردن چرخهای زنگ زده اقتصاد ایران و درنهایت اشتغال زایی وبهبود نسبی سطح زندگی مردم، معرفی می کند. این نگرش، امیدوار است که حضور سرمایه خارجی، موجب تقویت بخش خصوصی و محرکی برای اعتلای دموکراسی سیاسی واجتماعی، درایران باشد.
مشکل این نگرش، عدم توجه به ماهیت آن چیزی است که برای ورودش روزشماری می کند. مدتهاست که این نوع چپ، واژه امپریالیسم را فراموش کرده است. ولی همچنانکه فروبردن سر زیر برف، بلا را از کبک مرتفع نمی کند، این فراموشی نیز دردی از چپ، درمان نمی کند. سرمایه ای که قرار است وارد شده ومددی برای ترقی خواهی این چپ باشد، دردرجه اول [سرمایه] است، نه عامل ایجاد فلان چیزوافسارکنترل بهمان چیز. بنابراین بدنبال سود است و نه چیز دیگر. ثانیا، [سرمایه انحصاری ] است، که دنبال نه تنها سود معمولی، بلکه بدنبال مافوق سود، است. واگراین ماوق سود، تامین نگردد، نه ریش گروگذاشتن روحانی و نه تمنای سبیل های تراشیده چپ مدرن ما، قادر نیست سرمایه انحصاری خارجی را جلب کند. .
ولی این [مافوق سود انحصاری] ازکجا تامین می شود ؟
در درجه اول این سود، ارزش اضافی حاصل ازکارکارگران ایرانی خواهد بود. بنابراین هرچه مزدها کمتر، این سود تامین تر. بناراین ورود این سرمایه لزوما موجب بهبودی سطح زندگی کارگران ایران نخواهد شد. ثانیا این سود حاصل تصرف بخشی ازسود سرمایه های غیر انحصاری است. همچنانکه زمین داران، بخشی ازسود سرمایه داران را به استناد انحصار مالکیتی که بر زمین دارند، بعنوان اجاره، تصرف می کنند، سرمایه داری انحصاری نیز، با تکیه برحق انحصار خود، بخشی از سود سرمایه داران غیر انحصاری را غارت خوهد کرد. بنا براین ورود سرمایه خارجی، دردی بر درد های طبقه متوسط نیز خواهد افزود، که برخلاف اثرات مورد انتظار چپ مدرن ما، بر سطح زندگی طبقه متوسط است.
ازطرف دیگرتمام اینها حاصل نمی شود، مگر اینکه موقعیت انحصاری این سرمایه از طریق قدرت قاهر سیاسی تضمین شود. بنابراین این نوع سرمایه، فورا با قاهرترین وغیرشفاف ترین نیروی سیاسی موجود، که درعین حال مخالف هرگونه دخالت دموکراتیک درتصمیم گیری ها اقتصادی واجتماعی و سیاسی است، وارد زد و بند خواهد شد، تا حق انحصار خود را تضمین کند. بدینسان امید اعتلای دموکراسی نیز برباد است.
بخشی ازچپ نیز، به استناد امپریالیست بودن این سرمایه داری، مخالف ورود مجدد یا نیمه مجدد این نوع سرمایه داری است. ولی این نوع چپ توجه ندارد که آبی که ازسر گذشته است، چه یک وجب و چه صد وجب. مثلا این امپریالیسم با طبقه کارگروحتی طبقه متوسط چه خواهد کرد که قبلا برآنها روا نداشته اند ؟ کارگری بی مزد دربدترین شرایط کاری؟ ورشکستگی اقتصادی طبقه متوسط ؟ خروج حاصل کارایرانیان به خارج ؟ غارت بی ملاحظه منابع طبیعی ؟ قلع وقمع چپ وهر نیروی دیگر خواهان دموکراسی؟ سیاست های ریاضت اقتصادی؟ همه آنها که با ورود یا بی ورود سرمایه خارجی، در حال حاضر نیز، اعمال می شوند، آیا داد و فریاد از احتمال وقوع بلایی که قبلا نازل شده است، بی معنی نیست ؟
مقصود این نیست که باز شدن کامل دروازه های ایران به روی دنیای خارج، و یا بسته بودن آنها برای طبقه کارگر وچپ ایران علی السویه است. هدف من اینست که توجه چپ ایران را به این نکته جلب کنم که اگرآقای روحانی درکنفرانس داووس، مشغول دعوت ازهمپالکی های اورپایی و آمریکایی خویش است، بگذارید چنان کند. وظیفه ما کف زدن و یا هو کردن اونیست. وظیفه ما این است که ازهمین فرصت استفاده کرده وهمقطاران وهمسنگران اروپایی وامریکایی خود را به توجه به مسایل ایران دعوت کنیم. ازتشکیلات حقوق بشری وکارگری ارورپایی و آمریکایی ، بخواهیم که خواهان منوط و مشروط شدن مسئله همکاری های اقتصادی کشورهایشان با ایران، به اعتلای احترام به حقوق وحقوق صنفی کارگران ایران بشوند.
اعتراض به ورود سرمایه خارجی به ایران، بیهوده است وبی معنی ترازآن تشویق وتایید این ورود است. این جریانی است که که چپ درآن نه سر پیاز است و نه ته پیاز. زد وبند ها در پس پرده و برای تامین سود متقابل دولتیان ایرانی وسرمایه داران خارجی، صورت خواهد گرفت. اگر فرصتی برا ی طبقه کارگر و چپ ایران فراهم آمده است، درانجاست که دولتیان ایرانی مجبور شده اند درمعرض افکار عمومی بین المللی، قرار گیرند، ودولت های اورپایی و آمریکا، نیز مجبورند تغییر رفتار خود را در برابر یکی از مهره های اصلی محور به اصطلاح شیطانی، برای مردم خود توجیه کنند. فرصتی که نباید با بحث و جدل بیهوده وانشا نویسی درمضرات و محاسن گوسفندی بنام سرمایه خارجی، ازدست برود.