برای آنانی کە آشنا بە ادبیات سیاسی چپ بویژە بخش انقلابیون آن هستند، خشونت کلامی در متون آنها را یک خصوصیت قابل توجە خواهند یافت. و این خشونت کلامی، بویژە برای مارکس و مارکسیسم کە از همان ابتدا داعیە علمی بودن نظریات خود را داشتەاند، کمی غریب بە نظر می رسد. خوانندە از خود می پرسد اگر دلایل، علمی و واضح اند، دیگر تعرض کلامی، و یا بە عبارتی دیگر خشونت کلامی چرا؟!
در مقدمەای کە انگلس بر ‘نقد برنامە گوتا’ اثر مارکس نوشتە، بە صراحت از خشونت کلامی١ در متن نوشتار و حذف آنها و جایگزین کردن چند نقطە در نسخەهای چاپ شدە بعدی می گوید.
سنت بقول انگلس، عبارات تند و خشونت کلام، بعدها توسط انقلابیون چپگرای دیگر، از جملە در آثار لنین ادامە می یابد و در واقع بە خیلی از کشورها و جوامع در سراسر جهان سرایت می کند. یکی از این کشورها ایران است. چپهای انقلابی، همیشە زبان تند خود را بخشی از پروژە برخورد انقلابی و یا پروژە انقلاب دانستەاند، و بە کمال از آن استفادەکردەاند.
جالب است بخش مهمی از این خشونت کلامی متوجە چپهای میانە، یا همان سوسیال دمکراتهاست. چە مارکس، چە لنین و چە استالین از این لحاظ کم نیاوردەاند. نقد لاسال توسط مارکس نمونە خوبی در این مورد است.
اگر فرهنگ غربی را دمکراتیک تر بپنداریم، بی گمان وجود چنین عبارات تندی در کلام چپهای غربی، کمی عجیب بە نظر می آید، اما اگر فرهنگ سیاسی کشورهای شرقی را کە بیشتر ریشە در سیستم استبدادی و پدرسالاری دارند را مبنا قرار بدهیم، استفادە از خشونت کلامی زیاد عجیب بە نظر نخواهدرسید.
امروزە هم ما در صحنە سیاسی ایران، شاهد ادامە همین خشونت کلامی از طرف انقلابیون چپ علیە چپهای میانە هستیم. یعنی ادامە همان سنت و همان شکافی کە در قرن بیستم منجر بە صعود فاشیسم شد، صعودی کە قبل از هر چیز چپها در کلیت خود از آن بیشتر از دیگران ضربە خوردند.
خشونت کلامی بخشی از مبارزە طبقاتی نیست.
زیرنویس:
١ـ با این همه من برخی از عبارات و داوری های تند ِ شخصی را در جاهائی که اهمیتی نداشتند حذف کردم و به جای آن چند نقطه گذاشتم. خود مارکس نیز اگر دستنوشت را امروز منتشر می کرد همین کار را انجام می داد. خشونت کلام در برخی از عبارات، معلول دو رشته شرایط بود. (نقل قول از انگلس) (http://www.aazarakhsh.org/doc/ketab/marx_naghd_barnameh_gotha.1345136156.pdf)