جبار رحمانی در گفتگو با فرارو مساله تحولات دانشگاه و تحولات ذهنیت مردم نسبت به دانشگاه را تحلیل کرد. به اعتقاد این انسانشناس و استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی این دو مقولهایی جدا از هم و البته وابسته به هم دانست.
او گفت: امروزه با تغییرات زیادی در فضای آموزش عالی مواجه هستیم که محققان مختلف به اشکال مختلف آنرا بیان کردهاند، برخی از شکست دانشگاه، برخی از مرگ دانشگاه و برخی از فروپاشی و متلاشی شدن دانشگاه حرف زدهاند.
دکتر رحمانی ادامه داد: برخی هم از علم به مثابه یک سوتفاهم در ایران صحبت کردهاند، همه اینها حتی اگر در کلیت معنادار نباشند، در عمل بیانگر یک وضعیت بغرنج و نامناسب هستند.
به گفته این انسانشناس اما نمیتوان این وضعیت را که هنوز بر سر آن توافقی دقیق و جدی شکل نگرفته به درستی توصیف کرد.
به زعم رحمانی مساله اصلی آنست که وجه مشترک دیدگاههای معقول در باب دانشگاه وضعیت نامناسب و بحران کیفیت در آنست که محققان حرفه ای بر آن تاکید دارند.
عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ در ادامه تشریح کرد: در فضای عمومی با تصویر دیگری از علم و دانشگاه در گفتمانهای رسمی مواجهیم که بیشتر به یک رویاپردازی شباهت دارد.
رحمانی با اشاره به اینکه نامههای استیضاح وزرای علوم در این دولت به خوبی این گفتمان رویاگونه در باب دانشگاه ایرانی را نشان میدهد، گفت: گفتمانی که مهمترین مستنداتش تعداد کمی مقالات خارجی ایرانیان است که این حباب توهمی هم بالاخره در یک افتضاح بین المللی فروباشید، در داخل هم این حباب ساله است در چهره فساد تولیدات علمی کاذب خودش را نشان داده است.
استادیار انسانشناسی فرهنگی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی میگوید مساله اصلی آنست که فهم وضعیت امروز، بدون ملاحظه تاریخ دانشگاه ایرانی، بهویژه دانشگاه در چهار دهه اخیر مقدور نیست.
دکتر رحمانی همچنین اظهار کرد: دانشگاه سیاستزده و تحت سیطره ایدئولوژی طی این دوره زمانه به هر سمتی هم هدایت شده باشد، میتوان گفت جهت اصلی آن آکادمی و علم واقعی نبوده است. فروپاشی امروز نتیجه سیاستهای غلط در حوزه آموزش عالی و تبدیل کردن دانشگاه به محلی برای رانت و در دهه اخیر نیز تبدیل کردن دانشگاه به یک چاه نفت سودآور بوده است.
صنعت “مدرکسازی” و “نخبهسازی”
وی با اشاره به اینکه “نمیتوان فاجعه آموزش عالی و بحران امروز آن را بدون این عوامل داخلی و بیرونی در حوزه آموزش عالی فهمید” گفت: تبدیل کردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدرکسازی و صنعت نخبهسازی مهمترین فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدرکسازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی ظهور یافت.
وی در توضیح صنعت مدرکسازی گفت: صنعت مدرکسازی دال بر آنست که شما بدون اندک زحمتی به مدارج و مدارک انشگاهی دست پیدا میکنید و تنها زحمت برای اینکار، پرداخت پول و هزینه آن در قالب شهریه و پول تولیدات علمی کاذب و تقلبی است.
رحمانی همچنین درباره صنعت نخبهسازی هم توضیح داد: تبدیلشدن دانشگاه به صنعت نخبهسازی را میتوان در تولید انبوه و مکانیکی منزلت و موقعیت استادی دید، همه به راحتی استاد میشوند و این یعنی انحطاط یکی از ارزشها و نقشهای کلیدی فرهنگ ایرانی.
استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه صنعت دانشگاه ایرانی را میتوان نوعی فروشگاه زنجیرهای مدرک دانست، ادامه داد: در قالب دانشگاهی آزاد، پیام نور و علمی کاربردی بخشی از ارزشهای کلیدی فرهنگ را به اضمحلال برد. در این وضعیت میتوان از نوعی استثمار فرهنگ و شاید غارت فرهنگ توسط مدیران این فروشگاههای زنجیره ای تولید و فروش مدرک صحبت کرد.
به گفته رحمانی از سوی دیگر منطق رانتی بورسیه در دانشگاههای کشور نیز تعداد انبوهی شِبهِ استاد را یک شَبه تولید کرده و در دانشگاههای دولتی نشانده که در نتیجه آخرین خاکریزهای دانشگاه هم توسط اسب تروای بورسیه فتح شد و دانشگاه به وضعیت فروپاشیده امروز دچار شد.
جبار رحمانی در ادامه تاکید کرد: متولیان نهاد دانشگاه کسانی شدند که سرمایه فرهنگی و نمادین و سرمایه علمی لازم را نداشتند و فقط و فقط سرمایه رانتی لازم و کافی را داشتند.
این انسانشناس درباره فرایند این اتفاق اظهار کرد: ردپای این فرآیند را میتوان در چهار دهه اخیر دنبال کرد: فرایند تقلیل دانشگاه به آموزش صوری مهارتها و دانش سطحی، نوعی فرهنگزدایی از دانشگاه که در غالب مدعای تبدیل دانشگاه به دستگاه تولید متخصص متعهد انجام شد.
این استاد معتقد است که درنتیجه دانشگاه هر روز بیشتر از دیروز به جسمی بیجان و بدنی بیروح تبدیل شد. روح اخلاقی انشگاه در فرمالیسم سطحی فرهنگی حاکم بر متولیان آن خشکید و نهال علم هم در شوره زار رانتی شدن دانشگاه و تبدیلش به فروشگاه زنجیره ای مدرک، خشکید، تک گلهای زیبای اخلاق و علم هم ناشی از تلاشهای فردی و خودساخته بودند، نه محصول عادی نهاد علم در ایران.
ویرانه دانشگاه چطور ساخته شد؟
به گفته دکتر رحمانی این شورهزار دانشگاه محصول یک شب نیست که کار یک دولت به تنهایی باشد، دست در دست هم داده تا این ویرانه ساخته شده است.
وی البته به افرادی اشاره کرد که در بدنه نهاد علم و در مقام استاد و مدیر نهاد علم، تمام تلاششان نجات این نهاد از دست آفتهایی است که به جانش افتادهاند.
این کارشناس ادامه داد: به عبارت دیگر مساله تباهی صفر یا صد نیست، بلکه تباهی نسبی است که امروزه به یک بیماری فراگیر بر پیکره آموزش عالی ایران تبدیل شده است. این وضعیت محصول تعاملی همافزایانه از نیروهای داخلی و مداخلههای بیرونی در نهاد علم است.
جبار رحمانی همچنین گفت: با این وجود وجدان حقیقت طلب استادان و دانشجویان است که روزنههای امید را همچنان باز نگه داشته است.
استادان لایق اندک اند
به گفته استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی استادان لایقاندک هستند و به سختی در این میانه و با از خودگذشتگی کار میکنند، تلاشهای آنها تنها شریان سالم نهاد علم در ایران است.
وی اما در ادامه تاکید کرد که مساله آن است این استادان هر روز بیشتر از دیروز نا امید میشوند چون بر سپاهیان فروشگاهی زنجیرهای دانشگاه و استادان رانتی هر روز بیشتر میشوند و البته دسترسیشان هم به رانتهای قدرت و ثروت بیشتر میشود، در نتیجه فضایی مسموم وجود دارد.
جبار رحمانی همچنین با اشاره به دخالتهای نیروهای بیرون دانشگاه در نهاد علم اظهار کرد: به نظر میرسد علیرغم این دخالتها متولیان این نهاد هم در فروپاشی حرمتش سهیم هستند.
به گفته این عضو شورای مرکزی موسسه انسانشناسی و فرهنگ آنها که لیاقت علمی نداشتهاند و وارد دانشگاه شدهاند، قبل از هرکاری حریت اخلاقی و علمی شان را قربانی بدست آوردن جایگاهی کردهاند که لایقش نبودهاند.
امتدادِ ابتذال در دانشگاه
وی همچنین در ادامه بحث اخلاق در دانشگاه گفت: فردی که به منطقی غیراخلاقی وارد دانشگاه شده نمیتواند مظهری برای حیات اخلاقی علم و مدافع آن باشد، او در عمل امتداد ابتذالی است که از دل همان وارد دانشگاه شده است.
به گفته این کارشناس هنجارهای نهاد علم و قواعد مدیریت نهاد علم و دانشگاه در ایران به هر چیزی شبیه باشند اما به اصول علمی و دانشگاهی مطلوب شبیه نیستند، استانداردهای دانشگاهی را اموری غیرعلمی و هنجارهایی غیر اخلاقی و با منطق رانتی تعیین میکنند، دانشکاه ایرانی شبیه بدنی است که نه تنها سلولهای ایمنیاش را از دست داده بلکه ویروسهای متنوع و خطرناکی به اشکال مختلف واردش شدهاند.
جبار رحمانی در ادامه اظهار کرد: این پیکر محتضر نیاز به درمانی جدی و اساسی دارد وگرنه بوی تعفنش هر روز از روزنه ای جدید سر بر میآورد. از ماجرای بورسیه، از ماجرای فروش علم و تولید انبوه کاذب علم و از استادان ارتقا یافته با تولیدات تقلبی.
وی ادامه داد: دانشگاه ایرانی آنقدر فرتوت و محتضر شده حتی نمیتواند واکنشی درست به تقلبهای درونی خودش نشان بدهد چه برسد به دستکاریهای بیرونی، مساله تقلبهای علمی وارتقاهای زودرس در سلسله مراتب دانشگاهی و همچنین صدور نامحدود مدارک دانشگاهی بیانگر وضعیت آنومیکی است که خرده فرهنگ دانشگاه دچار آن شده است.
وی همچنین میگوید هنوز جامعه دانشگاهی تصمیم جدی برای اتخاذ رویه ای بنیادین برای مواجهه با این فسادهای داخلی نگرفته است.
آینده علمی در دانشگاههای ایران؟
دکتر رحمانی درباره آینده دانشگاه در کشور گفت: متخصصان این حوزه چندان خوشبین نیستند. ایدههای مختلفی مطرح شده است. برخی میخواهند تولید علم را در بیرون نهاد دانشگاه جستجو کنند و برخی معتقد به مهاجرت کنشگران علمی از نهادهای دانشگاهی به نهادهای پژوهشی خصوصی صحبت کردهاند و برخی هم از فروپاشی و شکست روند جریان علم در ایران.
هر آنچه هست هنوز در میان متخصصان امیدی به نیروهای متعهد و متخصص دانشگاهی و دانشجویی وجود دارد. شاید بتوان در لابلای این چرخه فروپاشی و انحطاط راهی به رهایی یافت.
این انسانشناس همچنین درباره مساله بینالمللیشدن گفت: فارغ از همه ابعاد مثبت آن برای تولید علمی در ایران، راهی است برای درمان این وضع نابسامان درونی در دانشگاه ایرانی.
به گفته رحمانی حضور در عرصههای بین المللی و حضور آنها در ایران دیگر فرصتی برای رانتهای علمی و ابتذالهای علمی باقی نخواهد گذاشت یا حداقل این فرصتها را اندک خواهند کرد.
جبار رحمانی همچنین با اشاره به گذشته علم در ایران گفت: روزی در ایران زمین، در حدود قرن پنجم هجری، اگر استادی نقلی به غلط میکرد یا حتی حدیثی را نادرست استناد میداد، تمام اعتبار عمر علمی خودش را از دست میداد، ولی امروزه در همین دانشگاه مادر کشورمان، تقلب علمی فاحش میکنند و نه تنها اعتباری از دست نمیدهند، بلکه ارتقا هم میگیرند.
به همین دلیل به اعتقاد این انسانشناس میتوان از نوعی بحران اخلاق در آکادمی ایران صحبت کرد، ریشه بحران علمی نیز دقیقا در همین بحران اخلاقی است.
وی همچنین گفت: مساله بودن یا نبودن محقق توانا نیست، بلکه فضایی است که در نهاد آموزش عالی ایران ایجاد رانت و فساد میکند و کنشگران علمی به بیماری فساد دچار میشوند.
جبار رحمانی در انتها نتیجه گرفت که به همین دلیل در آینده بیش از آنکه به دنبال احیای تولید علمی باشیم (البته نه به شیوه مبتذل مقالات سفارشی و خریداری شده)، باید به دنبال احیای اخلاق علمی و اخلاق دانش باشیم. اگر بحران اخلاقی نهاد علم رفع شود، قطعا بحران دانشگاه راحت تر حل خواهند شد.