در قسمت نخست، مختصری از تغییرات سیستم بهداشت و سلامت در آلمان بر اثر عملکرد خزنده ی نئولیبرالیسم و پیوند آن با کشتار کرونا در این کشور را از همین قلم خواندید. در این قسمت می پردازم به تغییراتی که بر اثر کرونا در زندگی شهروندان آلمان و دیگر عرصه ها به وجود آمده است.
گرانی
بنا به گزارش سازمان خواربار وکشاورزی ملل متحد- فائو – در دسامبر ۲۰۲۱/ آذر ۱۴۰۰، قیمت مواد غذایی به نسبت ماه پیش از آن در همین سال ۲۷ در صد و در مقایسه با سال ۲۰۲۰ در همین ماه 37 درصد افزایش داشته است. طبق مشاهدات نگارنده در آلمان، قیمت برخی محصولات کشاورزی مانند سبزیجات و صیفی جات، گاه چند برابر گران تر از قبل شده است. به موازات آن، افزایش قیمت مسکن، سوخت، انرژی، و دیگر نیازمندی های روزمره، فاصله ی طبقاتی موجود را بطور کم سابقه ای افزوده است. مقامات دولتی دلیل این گرانی لجام گسیخته را به مشکلات ناشی از ویروس کرونا نسبت می دهند. آمار نویسان، گرانی دو سال اخیر در اروپا را در ۳۰ سال گذشته بی سابقه می دانند.
بنا به گزارش اتحادیه ی بین المللی کمک و توسعه -آکسفام – در ژانویه ی ۲۰۲۱ / دی ۱۳۹۹، این اتحادیه پیش بینی کرده بود که حداقل شش هزار نفر دیگر از مردم جهان براثر گرسنگی ناشی از اقدامات سیاسی مربوط به کرونا، تا آخر سال ۲۰۲۰ جان خود را از دست خواهند داد.[i]
در این میان مؤسسه های بیمه ی خدمات درمانی در آلمان با استفاده از وضعیت موجود، نرخ بیمه را افزایش داده اند. شاهد عینی آن خود نگارنده است. از اول سال ۲۰۲۱ / ۱۴۰۰ تا کنون مبلغ بیمه درمانی ام ماهانه حدود ده در صد افزایش یافته است. با احتساب حداقل افزایش نرخ بیمه در سطح کشور برای حدود ۸۳-۸۴ میلیون جمعیت آلمان، می توان میزان دریافتی بیمه ها را گمانه زد. این درحالی است که به دریافتی ماهانه ی گروه های بزرگی از مزد بگیران جامعه افزوده نشده است. بیمه ها دلیل افزایش نرخ را هزینه های بالای ناشی از کرونا اعلام کرده اند. به همین جهت از هزینه های برخی خدمات دارو و درمان نیز کاسته اند. از آن جمله اند؛ کاهش میزان بستری کردن بیماران، کاهش مدت زمان بستری شدن در بیمارستان ها و حذف یا به تعویق انداختن برخی عمل های جراحی.
خودکشی
در کنار بالارفتن میزان مرگ و میر ناشی از گرسنگی و بی خانمانی، میزان خودکشی در آلمان در سال ۲۰۲۰، به ۹۲۰۶ نفر رسید که به نسبت سال پیش از آن ۱.۸ درصد بیشتر بوده است. ۷۵ در صد این رقم به مردان تعلق داشته است.[ii]
تازه ترین مورد خودکشی از مشاهدات نگارنده، خودکشی پسر ۲۷ ساله ی یک زن کارمند از آشنایان است که بر اثر افسردگی ناشی از مقررات کرونایی – تنهایی و جدایی از جامعه- به زندگی خود پایان داد.
رقم بالای خودکشی به لایه هایی از جامعه تعلق دارد که عوارض اجتماعی ناشی از کرونا به فقر و استیصال و بیکاری و دربدری آن ها دامن زده است.
افزایش ثروت
به موازات دامنگستر شدن فقر در میان اقشار کم در آمد جامعه، زنجیره ای از صاحبان سرمایه به ثروت و سودهای نجومی دست یافته اند. این زنجیره شامل وسائل ارتباط جمعی در جهان مجازی، کُنسرن ها، برخی دانشگاه ها و انستیتوهای پژوهشی، برخی مؤسسه های دولتی، و سازمان ها ی بین المللی است که اسامی آن ها در پرونده ای ۱۶۹ صفحه ای گِرد آمده است.
در این میان، کنسرن ها و شرکت های بزرگ داروسازی، پوشش دهندگان مالی و واسطه ها و کار چاق کن های آن ها، بیشترین مبالغ ثروت را از راه ارزش افزوده و سود اندوزی انباشته اند. از میان کنسرن های داروسازی، شرکت آمریکایی فایزر در ائتلاف با بایونتک آلمانی و از میان سرمایه گذاران دو زوج معروف – بیل گیتس و همسرش ملینا و پیتر پیوت داروساز بلژیکی و همسرش هایدی لارسون – بیشترین ثروت را از قِبَل کرونا اندوخته اند.
فایزر در نیمه ی اول سال ۲۰۲۱ سودی معادل ۱۰،۴میلیارد دلار و بایونتک در همان مدت سودی معادل ۴ میلیارد یورو تنها از راه فروش واکسن به دست آورده اند.[iii]
پیش درآمد سودهای کلان
رسانه ای به نام آنتی اشپیگل در تاریخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱ / ۲ مهر ۱۴۰۰، مدعی شده است که مقدمات سوداندوزی های کلانِ امروزیِ کنسرن های دارویی و اعوان و انصار آن ها از سال های ۲۰۱۶-۲۰۱۷ میلادی و پس از اپیدمی های زودگذر و مرگباری مانند آنفلوانزای خوکی، سارس و ابولا، چیده شده است. در این مقدمه چینی زنجیره ای از سرمایه گذاران، پژوهشگران، رسانه ها، سازمان های بین المللی مانند سازمان بهداشت و سلامت(WHO) و دولت ها سهیم بوده اند. این رسانه مدعی است اعلام پاندمی و تبلیغات فزاینده ی دائمی و جهانگیر در مورد ویروس کرونا، بلافاصله پس از آغاز بیماری کووید ۱۹، در راستای اهداف سوداندوزانه ی این دسته از سرمایه داران و سخنگویان آن ها بوده است. طراحی برنامه های مربوطه از سال ۲۰۱۷ میلادی آغاز شده است.[iv]
رسانه های رسمی در چنبره ی نکوکاران نابکار
در همین رابطه، ارگان ها و رسانه های رسمی و دولتی تنها مراجعی بوده اند که مسایل مربوط به بیماری کووید۱۹ را پوشش داده اند. از اظهار نظر مخالفانِ سیاست ها و برنامه های دولتی در زمینه ی کرونا، و نیز داده ها و مستندات ویروس شناسان و پژوهشگران غیر دولتی پیرامون این ویروس و بیماری ناشی از آن به اشکال گوناگون پیشگیری به عمل آمده است. تازه ترین نمونه ی آن بسته شدن حساب توئیتری رابرت مالون دانشمند و مکتشف mRNA، پس از انتقاد او از واکسن فایزر است. مالون شرکت داروسازی فایزر را تبهکارترین شرکت داروئی جهان خوانده و واکسن فایزر را مضر اعلام کرده است.[v] قبلاً گفته شده بود که دو ماده ی جانبی در تهیه ی واکسن فایزر برای مصارف انسانی مناسب نیست.
آنتی اشپیگل دلیل این سانسورها، کارشکنی ها و پیشگیری ها را در نفوذ افرادی مانند بیل گیتس به عرصه ی رسانه ها می داند که از راه واریز پول های هنگفت به حساب رسانه های بزرگ زیر نامِ حمایت و هدیه های نیکوکارانه، انجام می گیرد.
بمباران خبری شهروندان و اختصاص بیش از نیمی از تبلیغات رسانه ای به موضوع کرونا و ایجاد هراس در جامعه نیز در خدمت سودبَری همین نکوکاران نابکار و شرکت های بزرگ داروسازی مورد حمایت آن ها است. جلوه ای از سیاست شوک درمانی در مواقع بلایا و بحران های طبیعی و اجتماعی و بهره برداری از دوره های استیصال بشری جهت افزودن بر ثروت و قدرت. یکی از پیامدهای نامشهود تمرکز تبلیغیاتی روی کرونا، ناآگاه و غافل گذاشتن افکار همگانی از رخداد ها و تصمیمات کلانِ سیاسی در عرصه های دیگر است.
این تبلیغات گسترده، مداوم و سازمان یافته و ممانعت از اطلاع شهروندان از نظرات و مستندات کارورزان غیر دولتی، از سویی موجب سودهای کلان برای شرکت های دارویی مقتدر می شود و از سوی دیگر زمینه را برای رشد افکار غیرعلمی در میان گروه هایی از مردم مهیا می سازد. شیادان حرفه ای در رشته ی دارو و درمان از راه سوءاستفاده از بی اعتمادی پاره ای از شهروندان نسبت به داده ها و برنامه های دولتی و نیز بهره برداری از خرافه پرستی و جهل گروهی از مردم، با ارائه ی تئوری ها و راهکارهای زیان آور، به پر کردن جیب های خود مشغولند. بازداشتن مردم از تزریق واکسن، یکی از راه های بنجل فروشی های این دسته از فریبکاران به جای فراورده های علمی است.
یک خبر حیرت آور
در روز ۱۸ نوامبر ۲۰۲۱ / ۲۷ آبان۱۴۰۰، خبری منتشر شد که طبق آن، مراجع دارویی آمریکا اعلام کرده بودند؛ اسناد مربوط به مجوز تولید و فروش واکسن فایزر در سال ۲۰۷۶ به آگاهی عموم خواهد رسید. این خبر در جهانی که حداکثر زمان برای انتشار سرّی ترین اسناد سازمان های اطلاعاتی ۲۵ سال در نظر گرفته شده است، ناباورانه بود. دلیلی که دست اندر کاران برای چنین تصمیمی ارائه داده اند، آن است که این اسناد حداقل ۳۲۹ هزار صفحه را دربر می گیرد و انتشار آن با توجه به کمبود پرسنل، در مدت زمان کوتاه ناممکن است.[vi] به این ترتیب مردم دنیا تنها پس از بیش از نیم قرن می توانند به چند و چون ماده ای که به نام واکسن کرونا وارد بدن آن ها شده است، آگاه شوند. بی تردید بیش از نیمی از دریافت کنندگان این واکسن که هم اکنون بالای ۳۰-۴۰ سال عمر دارند، تا آن سال در قید حیات نخواهند بود. این شرکت دارویی همچنین با تأکید بر این که تولید واکسن در شرایط اضطراری صورت گرفته، مسئولیت عوارض جانبی احتمالی آن را به عهده ی خود نمی داند.
طولی نکشید که در ۸ ژانویه ۲۰۲۲ / ۱۸ دی ۱۴۰۰، دادگاه عالی تگزاس در ایالات متحده، اعلام کرد که مخفی نگه داشتن اسناد مربوط به مجوز واکسن فایزر غیرقانونی است و این اسناد باید تا هشت سال آینده علنی شود. خبر آن در روزنامه رویترز به چاپ رسید.[vii]
تاکنون هیچگونه واکنشی از سوی دادگاه عالی سراسری در آمریکا نسبت به این مصوبه، گزارش نشده است.
سیاست و کرونا
داده های بالا نمونه ای است از سیاسی شدن ویروس و بیماری و واکسن کرونا. بنا به داده های دیگر آنتی اشپیگل، رئیس هیئت مدیره ی شرکت دارویی فایزر – اسکات گوتلیف – در تاریخ ۳ اوت ۲۰۲۱ / ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، در نامه ای سرگشاده خطاب به جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از او می خواهد که خرید و مصرف واکسن فایزر را در سطح جهانی به اجرا بگذارند و حداقل۷۰ در صد از مردم را واکسینه کنند. توصیه ی گوتلیف شش هفته بعد توسط جو بایدن و همتایان انگلیسی او، به اجرا گذاشته شده و خبر آن در نشریات پرفروش اروپایی منتشر می شود.
اَشکال دیگر سیاسی شدن این بیماری و تمهیدات پیشگیری و درمان آن، در سطوح داخلی و ملی کشورها، مداخله ی سیاستمداران در روند کارها است. پژوهشگران وکارشناسان امور دارو و درمان، در سخن گفتن با شهروندان و روشنی انداختن روی مسائل مربوطه کم تر نقش ایفا می کنند تا سیاستمداران و سخنگویان دولتی و حزبی. آن دسته از کارشناسان نیز که اجازه ی سخنگویی دارند، برگزیدگان و کارمندان شبکه های دولتی و رسمی هستند. توصیه های سخیف امثال دونالد ترامپ برای خوردن مواد ضد عفونی کننده به جای تزریق واکسن، یکی از جاهلانه ترین موارد دخالت سیاست گزاران در این زمینه بوده است.
هم اکنون مخالفت و یا موافقت با ویژه نامه های بهداشتی مربوط به کرونا و نیز طرح واکسیناسون اجباری در آلمان، توسط احزاب سیاسی سازمان داده می شود. این کشور در چند ماه گذشته شاهد بیشترین اعتراضات خیابانی و درگیری میان گروه های مخالف و موافق و نیز درگیری های خونین آن ها با پلیس بوده است. در ماه های اخیر طرح واکسیناسیون اجباری به بحث و جدل های جدی میان کارگزاران دولتی و سخنگویان احزاب مختلف در آلمان، بدل شده است. اما کارشناسان رشته ی تولید واکسن، در برابر پرسش ها و اعتراضات سکوت اختیار کرده اند. عده ای می پرسند؛ چرا باید تزریق واکسن کرونا اجباری شود در حالی که در پیشگیری از بیماری اثر قطعی و دوامداری ندارد. خانم سارا واگِنکِنِشت، سخنگوی حزب چپ آلمان، خواسته ی این گروه از مردم را نمایندگی می کند. در تاریخ واکسیناسیون بر ضد بیماری های واگیردار، تنها واکسن هایی اجباری شده اند که از بیماری پیشگیری کرده اند؛ مانند واکسن دیفتری، کزاز، آبله و… تزریق واکسن های بیماری هایِ واگیردارِ فصلی اختیاری بوده است. مانند واکسن آنفلوانزای فصلی و… مضمون مخالفت حزب چپ آلمان با طرح واکسیناسیون اجباری، جنبه ی مخالف با سوء استفاده ی کنسرن های داروئی از بحران موجود را دارد، و مخالفت راست افراطی و گروه های نئوفاشیست آلمان با این طرح و دیگر مقررات کرونایی، جنبه ی بهره برداری از نارضایتی و بحران موجود علیه رقبای سیاسی شان.
اعتراض ویروس شناسان غیر دولتی نیز در مخالفت با واکسینه کردن شفا یافتگان و طرح واکسیناسیون اجباری به جایی نمی رسد. این دسته از پژوهشگران و کارشناسان، این گونه واکسیناسیون را جایگزین کردن ایمنی مکانیکی به جای ایمنی طبیعی افراد می دانند. آراء و نظرات آن ها در رسانه های رسمی مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرد و در بسیاری موارد هم به سرعت از جهان مجازی حذف می شود.
در سطح بین المللی نیز ویروس و واکسن کرونا، دستاویزی برای پیشبرد مقاصد سیاسی این یا آن دولت علیه رقبای سیاسی و اقتصادی خویش است. از آن جمله می توان از تبلیغات وسیع ضد چینی به ویژه در دوره ی ریاست جمهوری دونالد ترامپ با جعل واقعیات، در جنگ سرد اعلام ناشده ای نام برد که میان دو دولت جاری است.
تحریم یکی دیگر از اَشکال نقش آفرینی سیاست در امور بهداشت و درمان و سلامت میلیون ها انسان است که در ایران نمونه ای از آن را شاهد هستیم. این شیوه ی ضد بشریِ جنگِ اقتصادی و سیاسی توسط دولت آمریکا علیه مردم ایران، آثار خود را به ویژه پس از شیوع بیماری کووید ۱۹ بیش از همیشه به جا گذاشت. نمونه ای از آن، محرومیت ایران از خرید ۲۰ میلیون دُز واکسن از طریق کوواکس در میانه ی سال ۱۳۹۹ بود. در اوج کشتار کرونا در کشور به دلیل تحریم بانکی ایران، ورود واکسن به ایران ناممکن شد. مخالفت آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران با ورود واکسن فایزر از آمریکا در سال گذشته نیز بیشتر در چارچوب کنش و واکنش های سیاسی قابل بررسی است.
حقوق بشر وکرونا
آمریکا و کشورهای اروپایی به محتکرین واکسن کرونا بدل شدند. فایزر و بایونتک امتیاز تولید واکسن را در انحصار خود نگه داشتند. بر اثر این انحصار طلبی و احتکار، از طرفی بیشترین میزان خرید و فروش واکسن، در این کشورها صورت گرفته و از طرف دیگر به دلیل ناهماهنگی قیمت واکسن با قدرت خرید دولت های فقیر، اکثریت سکنه ی این کشورها از واکسیناسیون محروم ماندند. در حالی که برابر با آخرین داده های آماری در ۸ ژانویه ۲۰۲۲ / ۱۸ دی ۱۴۰۰، در صد واکسینه شدگان در آلمان ۷۱,۸ و در آمریکا ۶۲,۵ است، در کشورهای آفریقایی به دو تا سه در صد رسیده است. رسانه های غرب هم در مورد میزان کشتار کرونا در آن قاره، سکوت کرده اند.
آن ها حتی در مورد کمک رسانی ها و ارسال رایگان واکسن ضد کرونا از طرف رقبای سیاسی خود به کشورهای فقیر، سکوت می کنند. در حالی که آمریکا و اروپا به احتکار واکسن روی آورده اند، کوبا و چین و برخی از کشورهای کوچک اروپایی با اهدای میلیون ها دُز واکسن به این دسته از کشورها و نیز کشورهایی که به دلیل جنگ و تحریم، در مضیقه هستند، سیمای دیگری از همبستگی های بین المللی از خود نشان داده اند. تازه ترینِ آن، اهدای ۱۲۰ هزار دُز واکسن از طرف کوبا به سوریه بوده است.
سازمان ها و نهادهای حقوق بشر وابسته به سازمان ملل نه قدم کارسازی برای رفع تبعیض در برخورداری کشورها از واکسن کرونا برداشته اند و نه اقدامی جدی در افشا و اعتراض نسبت به این تبعیضات و بی عدالتی ها به عمل آورده اند.
دویچه وله فارسی در ماه مارس ۲۰۲۱، نوشت:
“علیرغم فراخوان سازمان ملل برای اهدای واکسن کرونا به کشورهای فقیر، دست کم ۲۰ کشور جهان تا کنون یک دُز واکسن کرونا دریافت نکرده اند.”[viii]
لذا از انجمن ها و سازمان های مدافع حقوق بشر غیر دولتی، انتظار می رود که در افشای سیاست های تبعیض آمیز و ضد حقوق بشری دولت های اروپا و آمریکا کوشا باشند. این سیاست ها تاکنون منجر به قتل انسان های بی شماری در کشورهای فقیر شده است. امکان آفرینی برای دریافت واکسن رایگان توسط دول کشورهای فقیر می تواند یکی از کارزارهای این دسته از مدافعان حقوق بشر باشد.
نکاتی در چرایی کشتار فزاینده ی کرونا در آلمان
آخرین رقم مرگ بر اثر کووید۱۹ در سراسر آلمان، طبق داده ی انستیتو روبرت کخ در روز سه شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۲۲ / ۲۱ دی ۱۴۰۰، در ۷ روز گذشته، ۱۱۴.۳۵۱ نفر از میان ۷.۵۸۱.۳۸۱ مبتلایان به کرونا بوده است. در باب چرایی این کشتار فزاینده ، رسانه های رسمی سکوت اختیار کرده اند. گویی مرگ و میرکرونایی به روزمره گی بدل شده و شنیدن هر روزه ی خبر مرگ امری عادی شده است. اما آنچه در باره ی علل افزایش مرگ ناشی از کرونا در آلمان می توان گفت، نکات زیر است:
– اثر سیاست های انقباضی و صرفه جویی در امور مربوط به سلامت، جهت به حداقل رساندن هزینه ها [ix] از آن جمله؛ اخراج بخش بزرگی از کادر درمانی و پزشکی در چند سال اخیر و تعطیلی برخی بیمارستان ها. از آن جمله؛ بستن ۳۴ بیمارستان در سراسر آلمان.
– تأخیر در اقدامات پیشگیرانه و ناکافی بودن آن ها.
– مسافرت خیز بودن آلمان. شاید بتوان گفت که آلمان در میان کشورهای اروپایی بالاترین رقم مسافرت های دوران تعطیلی و مرخصی ها را دارد. هر فرد شاغل و حقوق بگیر در آلمان از حق مرخصی حداقل ۳۰ روز در سال برخوردار است. تعداد قابل توجهی از آلمانی ها از قدرت مالی برای هزینه های مسافرتی برخوردارند. به همین دلیل و نیز به خاطر بدی آب و هوا و کمبود آفتاب در این کشور، میزان مسافرت و در پی آن میزان انتقال بیماری های واگیردار و بیماری های انگلی مانند شپش و جَرَب و کرم آسکاریس، از کشورهای میزبان به آلمان بالا است. این قاعده حتی با توجه به مقررات پیشگیرانه در برابر کرونا، عمل کرده و می کند.
– کم اعتمادی و یا بی اعتمادی بخشی از ساکنان آلمان به سیاست ها و داده های دولتی و نافرمانی های مدنی به ویژه در زمینه ی رعایت آئین نامه ها و دستورات ویژه ی دوران کرونا.
– بالا بودن حجم گرد هم آیی ها، جشن ها و شب زنده داری ها به ویژه در رستوران ها و آبجوخوری های سنتی آلمان. آبجوخوری یکی از عادات غذایی تعطیل ناپذیر آلمانی ها است. گریز از تنهایی فزاینده ی ناشی از تک زیستی و فردگرایی در آلمان، یکی از دلایل اصلی روی آوردن مردم به تجمعات است.
– بالا بودن میزان ابتلا به بیماری های زمینه ای مانند دیابت و فشارخون بر اثر ناسالم و یا زیاده خوری.
– وجود تست رایگان کرونا و امکان آمارگیری از مبتلایان و پیرو آن امکان آمار گیری از میزان مرگ و میر ناشی از کووید۱۹.
– احتساب بیمارانی که نه بر اثر کرونا بلکه بر اثر بیماری های زمینه ای و ابتلای ثانوی به کرونا فوت می کنند، در آمار مرگ و میر کرونایی. این گونه آمار دهی پس از بازتاب منفی آن در جامعه، تصحیح شد. اصطلاح مرگ و میر «با کرونا» و یا « از کرونا» از آن زمان رایج گردید.
اما آنچه در میان گروهی از مردم گفته می شود:
– دولت درستکار نیست و در آماردهی، مصلحتی عمل می کند. نمایش اوج و فرود آمار ابتلا و مرگ و میر نیز چیزی بیش از آن نیست. در هر دوره ای، هر طور که می خواهند آمار می دهند. زمانی سکوت می کنند و زمانی کلافه. وقتی که می خواهند واکسن بخرند یا واکسیناسیون اجباری به راه بیاندازند، آمار را بالا نشان می دهند.
– دولت مشغولیت فکری ایجاد می کند تا مسائل دیگر را بپوشاند.
– بیمارستان ها در گزارشات فوت غیرکرونایی، علت مرگ را بیماری کووید ۱۹، اعلام می کنند. چون دریافتی آن ها از بیمه ها به دلیل بالا بودن هزینه ی درمان کرونا بیشتر است.
– کرونا هراسی به سود شرکت های دارویی است. بمباران خبری در مردم ترس ایجاد میکند. ترس و اضطراب سیستم ایمنی را مختل و زمینه را برای ابتلا به بیماری مساعد می کند. مردم بیمار می شوند و شرکت های داروسازی پول دار.
– طولانی بودن چرخش کرونا و جهش ها ی مکرر و متنوع آن، یا نشانه ای است از بی کفایتی مسئولان و کارشناسان در عصر اینترنت و هوش مصنوعی و یا تعمدی است در عدم راهیابی جدی در غلبه بر کرونا.
داستان ژن نئاندرتال
در کنار همه ی این گمانه زنی ها و سخن های درست و نادرست، برخی مؤسسه های علمی نیز علل دوام و افزایش موج بیماری را مربوط به ژن ها می دانند.
تازه ترینِ آن، داده های مؤسسه ی ماکس پلانک است که می گوید، « ژن نئاندرتال در افزایش و یا کاهش خطر ابتلا به بیماری کووید۱۹، نقش دارد.» [x]
بنا به یافته های کارشناسان مربوطه، قاره ی اروپا محل اولیه ی پیدایش و زیست انسان نئاندرتال بوده است. انتشار این خبر در تلویزیون آلمان به کرونا هراسی در این کشور دامن می زند. حاصل آن، مراجعه ی گروه هایی از مردم به آزمایشگاه های تشخیص DNA و پرداخت مبالغی جهت تعیین نوع ژن های خود می شود. حداقل قیمت هر آزمایش ساده ی DNA، ۶۰ یورو است.
با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید که اگر فقط درصد کمی از ساکنان آلمان، با شنیدن آن فرضیه ، به آزمایشگاه های مربوطه مراجعه کنند، چه سودی عاید صاحبان آن آزمایشگاه ها می شود.
هنوز معلوم نیست که پژوهش های مؤسسه ی ماکس پلانک در رمز گشایی از علت فزونی بیماری کووید ۱۹ در آلمان تا چه میزان قابل اثبات است و چه اسنادی دال بر درستی این فرضیه وجود دارد.
آنچه روشن است، بنا به آمار رسمی، قربانی شدن بیش از پنج و نیم میلیون انسان در دنیا بر اثر بلای کرونا و انباشته شدن کیسه های زر در انبان یک اقلیت چند نفره از صاحبان سرمایه های بزرگ، به برکت کرونا است. کرونا را می توان به واقع هم سنگ با جنگ های تحمیلی، بزرگ ترین بلای مردم جهان در دهه های نخستین قرن بیست و یکم خواند.
[i]ژانویه ۲۰۲۱ آمار برگرفته از مجله ی هفته.
[ii] آمار برگرفته از جدول آماری اداره فدرال آلمان
[iii] https://de.rt.com/nordamerika/127345-us-arzneimittelbehoerde-will-zulassungsdaten-fuer-pfizer-2076-veroeffentlichten/
[iv] نگاه کنید به آنتی اشپیگل. ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱.
[vi] https://de.rt.com/nordamerika/127345-us-arzneimittelbehoerde-will-zulassungsdaten-fuer-pfizer-2076-veroeffentlichten/
[ix] نگاه کنید به قسمت اول همین مطلب به قلم نگارنده در کار انلاین یا اخبار روز