وضعیت زیستن کودکان وابسته به اقشار تهیدست در نظام جمهورى اسلامى به مراتب دردناک تراز وضعیت دیگر اقشار و گروههاى سنى است، زیرا آنچه که مسائل و مشکلات این نسل را از گروههاى سنى دیگر متمایز مى کند میزان آسیب پذیرى آنان است، چرا که کودکان بیش از هر گروه سنى دیگر از نا بهنجاریهاى خانواده، محیط آموزشى و جامعه تا ثیر مى پذیرند. بخشى از کودکان میهن مان که به نام کودکان خیابانى شناخته مى شوند در شرایط رنج بارى زندگى میکنند و همواره در معرض آسیب هاى گوناگون قرار دارند.
این کودکان، افزون بر اینکه از محبت هاى مادر، زندگى در کانون خانواده، رفتن به مدرسه، انجام بازیها و تفریحات و شادیها، برخوردارى از غذا، پوشاک و بهداشت مناسب محروم اند در جامعه نیز از تحقیر رنج مى برند. این کمبودها و سرخوردگى ها اثرات نا مطلوبى بر شخصیت آنان میگذارد و تغییراتى را در روحیه آنان پدید میآورد که میتواند به سوءاستفاده هاى جنسى، اعتیاد، بزهکارى و دیگر کجروى ها منجر گردد و بدیهى است که احتمال تبدیل این دسته از کودکان رنج کشیده و تحقیر شده در آینده به انسانهائى بزهکار، تبهکار، معتاد یا افسرده بیشتر خواهد بود.
پدیده کودکان خیابانى در اکثر کشورهاى توسعه نیافته مشاهده مى شود اما کمیّت آنان بستگى به عملکرد حاکمیت و برنامه ها و اهداف آن در جهت بهبود نحوه زندگى کودکان و تأمین نیازهاى اساسى آنان دارد، در کشورهاى آمریکاى لاتین به ویژه برزیل و کشورهاى آفریقائى و آسیائى و کشورهاى سوسیالیستى سابق پدیده کودکان خیابانى یکى از مشکلات عمده اجتماعى فزاینده این کشورهاست. در میهن ما نیز در سالیان اخیر که عملکرد جمهورى اسلامى موجب بروز نابسامانیهاى فراگیرى در تمام عرصه ها شده است و برنامه اى مشخص در جهت تامین نیازهاى اولیه کودکان در آن موجود نیست، پدیده کودکان خیابانى با روندى شتاب آمیز در حال افزایش است و این پدیده بیش از آنکه ناشى از تاثیرات تربیتى خانواده باشد، متاثر از ساختار ناعادلانه جامعه است که خود عامل تاثیر گذار بر سرنوشت خانواده نیز مى باشد.
تعریف کودکان خیابانى: کودکان خیابانى به آن دسته از کودکان زیر ١۶ سال اطلاق مى شود که بیشتر یا تمام وقت خود را به جاى حضور در کانون خانواده و یا مدرسه در خیابان میگذرانند.این کودکان ضمن اینکه از دردهاى مشترکى رنج میبرند اما نحوه زندگى و چگونگى تأمین معیشت آنان متنوع مى باشد که به بررسى آنان میپردازیم.
کودکان خیابانى بر دو دسته اند؛ دسته اول کودکانى که بیشتر اوقات خود را در خیابانها میگذرانند اما شبها به خانه هاى محقر خود باز میگردند، دسته دوم کودکان بى سر پناه هستنند که شب ها را در کارتن، خانه هاى مخروبه یا نیمه ساخته و یا زیر پل ها و مکانهائى از این قبیل در سرما و گرما به صبح میرسانند . وجوه مشترک این دو دسته از کودکان این است که هر دو گروه به مدرسه نمى روند و والدین آنان فقیر یا معتادند.
کارهائى را که کودکان خیابانى براى تاُمین هزینه خود یا خانواده انجام مى دهند به ترتیب زیر هستنند:
۱- کودکانى که از بام تا شام در تابستان و زمستان خیابانها و کوچه ها را در جست و جوى نان خشک، کاغذ و مقوا، پلاستیک یا شیشه و بطرى مى کاوند و غروب خسته و کوفته گونى هاى حاوى دسترنج خود را که بر شانه هاى ناتوان خود حمل کرده اند به بهاى نا چیزى به فروش مى رسانند تا مواد غذائى ناچیزى را در سفره نیمه خالى شان قرار دهند.
۲- گروه دوم کودکان دست فروشى هستند که در خیابانها با التماس و خواهش و تمنا عابران را به خرید کالا هاى خود مانند آدامس، شکلات و اسباب بازى و مصنوعات دستى ترغیب مى کنند.
۳- گروه سوم کودکانى هستند که سر چهارراهها مى ایستند و به هنگام توقف خودروها در پشت چراغ قرمز با سرعت شیشه هاى خودرو وبدنه آنرا میشویند تا شاید مبلغ ناچیزى از راننده دریافت کنند.
۴- کودکانى که توسط باندها و یا خانواده هاى تهیدست یا معتادشان به تکدى و گدائى واداشته مى شوند که غالباَ براى جلب ترحم عابران ظاهرى ژولیده و پریشان به خود میگیرند و لباسهاى پاره و وصله دار مى پوشند و بعضى نسخه دارو را در معرض دید عابران قرار میدهند و وانمود مى کنند که براى تهیه آن به پول نیاز دارند و یا خود را بیمار و نابینا نشان مى دهند .
۵- کودکانى که به اسارت باندهاى فحشا در میآیند و مورد سوء استفاده جنسى قرار میگیرند این دسته از کودکان در معرض ابتلا به بیمارى ایدز قرار دارند.
۶- کودکانى که بوسیله باندهاى مواد مخدر اجیر میشوند واز آنها براى توزیع و حمل و نقل مواد مخدر استفاده میشود این گروه از کودکان اغلب خود نیز معتاد میشوند.
۷- کودکانى که براى تاُمین هزینه زندگى به کارهائى مانند وزن کشى، واکس زدن، فال گیرى به وسیله پرندگان و یا نواختن سازهاى موسیقى روى میآورند .
۸- کودکانى که قاچاق کالاهاى غیر مواد مخدر یا مبادلات مرزى را انجام میدهند این گروه از کودکان در شهر ها و روستاهاى مرزى کشور زندگى مى کنند و از آنها براى مبادله کالا در مرزها استفاده میشود. احتمال کشته شدن این کودکان به هنگام عبور از مرزها همواره وجود دارد این نوع از کار کودکان در فیلم سینمائى زمانى براى مستى اسبها بکارگردانى بهمن قبادى نشان داده میشود.
عوامل افزایش کودکان خیابانى:
۱- فقر. در سالیان اخیر سیاست هاى رژیم نه تنها بر اساس فقرزدائى در جامعه نبوده بلکه فاصله عمیق طبقاتى را در جامعه ایجاد کرده است و این امر خانواده هاى بسیارى را به سوى فقر و خط زیر فقر رانده است. از این رو خانواده هاى کم درآمد و پر جمعیت از برآوردن نیازهاى اولیه فرزندانشان نا توان اند، در این خانواده ها کمبودها در تمام زمینه هاى مادى مانند تغذیه و پوشاک وجود دارد و زندگى در کلبه هاى محقر و فاقد امکانات رفاهى مى تواند عاملى براى فرار کودکان از کانون فقر زده خانواده و پیوستن آنان به لشکر کودکان خیابانى باشد.
۲- جدائى پدر و مادر: جدائى پدر ومادر تاثیرات عمیقى را در کودکان به جاى میگذارد و ازدواج مجدد والدین نیز تعارضات و اختلافاتى را پدید میآورد که در برخى موارد موجب گریز کودکان از کانون خانواده میشود.
۳- سوءاستفاده و تجاوز جنسى: در مواردیکه کودکان مورد تجاوز به ویژه بوسیله نزدیکان خود قرار میگیرند به علت احساس نفرت یا حقارت از خانه میگریزند.
۴- محله و محیط زندگى و هم نشینى با کودکان خیابانى: در محلات فقیر نشین به علت فقر مادى و فرهنگى خانواده و تعداد زیاد فرزندان والدین در مراقبت و تربیت فرزندان دچار سهل انگارى میشوند و همچنین نبودن پارک و وسائل بازى در محله و رفاقت با کودکان خیابانى و تاُثیرپذیرى از آنان زمینه اى براى پیوستن به کودکان خیابانى مى باشد.
۵- مشاجرات خانوادگى: در این مورد کودکان تحمل درگیریها و مشاجرات هر روز و طولانى مدت والدین را ندارند، دعواى همیشگى والدین که اغلب ریشه در مشکلات اقتصادى دارد تحمل زندگى را در چنین فضائى براى کودکان دشوار مى کند و گاهى موجب فرار کودکان و آغاز ولگردى میشود.
۶- کمبود محبت و روابط عاطفى: ابراز محبت والدین نسبت به فرزندان و روابط عاطفى عامل موثرى در پیوند و یگانگى اعضاى خانوده دارد اما در مواردى بدلیل فقر و بیکارى، کمبود وقت، بیمارى و یا اعتیاد و مشاجرات، والیدن از ابراز محبت نسبت به فرزندان خود دریغ مى ورزند و این مى تواند عاملى براى گریز کودکان از خانواده باشد.
۷- آمالها و آرزوها: بعضى از کودکان تهیدست در حسرت زندگى مرفه ومجلل و برآوردن آرزوهاى کودکانه شان کانون خانواده فلاکت زده خود را رها کرده و به خیل کودکان خیابانى مى پیوندند.
۸- ترس از دستگیرى: بعضى از کودکان که با باندهاى قاچاق مواد مخدر یا مشروبات الکلى همکارى مى کنند از بیم شناسائى و دستگیرى به خانه هاى خود باز نمى گردند.
خصوصیات و نحوه رفتار و منش کودکان خیابانى بدون سر پناه :
کودکان خیابانى بدون سر پناه که در کانون خانواده زندگى نمى کنند و همیشه در خیابانها و پارکها بسر میبرند داراى خصلت ها و ویژگى هاى خاصى هستند که به آنها اشاره میشود. این کودکان از نظر ظاهرى داراى لباس هاى مندرس و پاره هستند و امکاناتى براى رعایت اصول اولیه بهداشت و نظافت بدن خود ندارند، در جامعه تحقیر میشوند و پلیس با آنها با خشونت رفتار مى کند، اغلب گرسنه هستند، به طور دسته جمعى زندگى مى کنند و اغلب یک سرکرده دارند، هر کدام داراى یک لقب هستند مانند رضا سوسک، على بى کله، سعید وارو. اکثراَ بیسواد یا کم سواد هستند، اغلب سیگار میکشند و چون توان مالى خرید سیگار ندارند ته سیگارها را از زمین جمع کرده و مصرف مى کنند، بعضى از آنان بدن خود را خال کوبى مى کنند، از واژه هاى لمپنى استفاده مى کنند و گفتار آنان توام با فحش و ناسزاست. به مرور زمان به ارزشهاى اخلاقى بى اعتنا مى شوند، اکثریت آنان یک یا چند بار زندان را تجربه کرده اند و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
مسئله اصلى روزانه آنان تهیه غذا و یافتن سرپناه براى خوابیدن است و تلاش عمده آنان در خلال روز براى تاَمین این دو نیاز مى باشد. برخى ازآنان از طریق کارهاى موقتى و یا کارهاى خلاف، حداقل ما یحتاج خود را تاَمین مى کنند اما بعضى از آنان براى یافتن پس مانده هاى غذا و یا کالاهاى قابل فروشى انبوه زباله ها را زیر و رو مى کنند. در زمستان زندگى بر آنان سخت تر میگذرد و تنها وسیله گرما بخش آنان تکه هاى چوب یا مقواست که آنرا آتش میزنند و براى گرم شدن به دور آن جمع میشوند، الگوى رفتارى آنان لات ها و چاقو کش ها و دزد ها و سردسته باند هاى قاچاق هستند.
سازمانهاى خدمات اجتماعى بطور موقتى برخى از کودکان خیابانى را جمع آورى کرده و آنانرا اسکان میدهند اما فاقد یک برنامه جدى و سازنده و فراگیر براى کودکان خیابانى هستند. بر طبق آمارها ى رسمى رژیم، حدود یک میلیون کودک به طور غیر قانونى در ایران کار مى کنند هر چند این کودکان کارگر، کودکان خیابانى نیستند اما آنان نیز زندگى رنجبارى را تحمل مى کنند و از اعضاى ۵٠٠ هزار خانواده اى هستند که در زیر خط فقر زندگى مى کنند.
کودکانى که در کارگاهها یا کوره هاى آجرپزى کار مى کنند به جمع آورى اشیاء یا دست فروشى و یا زباله گردى و ولگردى مشغولند. بهنگام عبور در خیابانها به رستورانهاى مملو از مواد غذائى و خودروهاى شیک و خانه هاى باشکوه وتا بلوهاى تبلیغاتى که کالاهاى گونا گون مواد غذائى، پوشاک و اسباب بازى را تبلیغ مى کنند با حسرت و ماتم مینگرند و شبانگاه با تنى رنجور و خسته و نیمه گرسنه در آلونک خود ویا درون کارتن ها در حسرت آرزوهاى برنیامده خود بخواب میروند، اما فردا بیرحم تراز دیروز با کار طاقت فرسا و رنج و تحقیر و آرزوهاى برنیامده دوباره آغاز میگردد.
واقعیت اینستکه هیچ کودکى مایل نیست که زندگى در کانون خانواده و آموزش در مدرسه و بازى در پارک ها و میادین ورزشى را رها کند و به کارهاى طاقت فرسا یا ولگردى بپردازد. اما توزیع ناعادلانه ثروت که ناشى از سیاست هاى ضد مردمى جمهورى اسلامى است، دستاوردى جز فقر، حقارت و بى خانمانى براى بیش از ١٨٠ هزار نفر از کودکان خیابانى میهن مان نداشته است. نظامى که در محتواى شعارهایش خود را تنها حامى تهیدستان در جهان میداند و ارزشهاى انسانى و اخلاقى و مذهبى خود را برتر مى شمارد. برطبق آمار سازمان بهزیستى، شهر هاى بزرگ مذهبى ایران یعنى قم و مشهد بعد از تهران، بالا ترین میزان کودکان خیابانى را دارند. با یک دهم بودجه اى که صرف هزینه مراسم مذهبى و بنیادهاى مذهبى و تبلیغاتى رژیم میشود مى توان وضعیت کودکان خیابانى را سرو سامان بخشید. اما چنانکه تجربه نشان داده است رژیم جمهورى اسلامى هیچگونه اعتناء و توجهى به مشکل کودکان خیابانى نمى کند زیرا مشکل کودکان خیابانى و دیگر مشکلات جامعه مان یعنى اعتیاد، زنان خیابانى و دیگر نابهنجاریهاى اجتماعى نتیجه عملکرد ناعادلانه و ضد دمکراتیک نظام جمهورى اسلامى میباشد.
بدیهى است در سالهاى آینده کودکان خیابانى که در چنین شرایط رنج بار و تحقیر آمیزى رشد مى کنند تبدیل به جوانانى پرخاشگر، تبهکار، بزهکار و روان پریش و معتاد خواهند شد .
هامبورگ یدالله بلدى