در آغاز برنامه مسول هماهنگی مراسم ضمن خوش آمد گوئی به شرکت کنندگان ایرانی و هلندی و اعلام برنامه حضار را به لحظاتی سکوت به یاد و خاطره همه جانباختگان راه آزادی بویژه جانباختگان تابستان ۶۷ فرا خواند.
آنگاه بیانیه کمیته برگزاری توسط آقای فریدون ابراهیمی قرائت شد.
سپس آقای جهانگیر اسمعیل پور از بازماندگان فاجعه ملی گوشه ای از رنجنامه مبارزین دربند زندانهای ولایت فقیه در ان روزهای هولناک را در قالب ۲۴ ساعت زندگی در زندان را تشریح کرد، و به فشارها و شکنجه های غیر انسانی و قرون وسطائی که توسط زندانبانان و توابین با هدف درهم شکستن روحی و جسمی زندانیان اعمال میشد پرداخت .
سخنران بعدی خانم ایراندخت انصاری از خانواده جانباختگان بودند که ضمن بیان خاطراتی از ان ایام دردناک به ظلم و ستمی که به خانواده ها ، مادران ، همسران ، و فرزندان جانباخگان شده پرداخت .
خانم انصاری یکیاز دلایل این جنایت ضدبشری رژیم جمهوری اسلامی را شکست این رژیم در پروژه تواب سازی دانست و همچنین این نظر را که عملیات “فروغ جاویدان” را عامل این جنایت رژیم میداند مردود دانسته و برای اثبات نظر خویش به قتل و کشتا ر و حذف فیزیکیمخالفینش از بدو روی کار آمدن آن اشاره نمود.
خانم انصاری تلاش برای محاکمه و به کیفر رساندن عاملین این جنایات علیه بشریت را وظیفه ی میهنی دانست. و خانواده قربانیان را به پیگیری حقوقی این جنایات و تسلیم شکایات به مراجع حقوقی و قضایی بین المللی فرا خواند.
آنگاه نوبت به گروه موسیقی کر رسید) ین گروه کرد و ترک ترکیهای ساکن هلند بودند که در جهت همبستگیبا مبارزات مردم میهنمان در جمع ما حضور داشتند (که ترانه سرودهای زیبائی را برای آزادیخواهان و حمایت از رزم آنها به زبانهای ترکی و کردی اجرا کردند . نوای موسیقی بدرستی فضای سالن که اندوه بر آن سنگینی میکرد را تغیر داد.
پس از اجرای زیبای گروه موسیقی از شرکت کنندگان به گرمی پذیرایی شد.
در بخش بعدی برنامه ، خانم حمیدی شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج) ه الف سایه (را با احساس زیبا ودلنشین که شایسته مراسم فاجعه ملی بود دکلمه کرد ,بعد از آن آقای علی پور نقوی سخنان خود را بیان نمودند.
سخنرانی علی پورنقوی حاوی دو محور مرکزی بود. موضوع محور اول “جزا به عنوان گفتمان امروزی در برخورد به فاجعه ملی” بود. در این ارتباط پورنقوی ابتدا تشریح کرد که ما درست زمانی به بحث “می بخشیم…” و “نمی بخشیم…” پرداخیتم که این بحث در عرصه بین المللی خاتمه یافته و نتیجۀ آن در ایجاد و استقرار دادگاه جزائی بین المللی متجلی شده بود. این دادگاه ارگانی برای رسیدگی به فجایع جنائی بزرگی، همچون جنایت علیه بشریت، است، که پیش از آن مکرراً مورد بخشش واقع شده اند و تنها موجب تشجیع دیگران بوده اند”.
پورنقوی سپس این نکته را طرح کرد که تکامل حقوق به یک معنا “چیزی جز فردیت زدائی، شخصیت زدائی و حتی جمعیت زدائی از مفاهیم حق و جزا، بخشیدن کلیت به این مفاهیم و استقلال صورتهای تحقق آنها از این یا آن حاکم، جمعیت، گروه احتماعی و … نبوده است. او نتیجه گرفت که چه “بخشیدن” و چه “نبخشیدن”، از آن جا که آن کلیت و استقلال را به “ما”ئی که می بخشد یا نمی بخشد، تنزل می دهند، هیچ کدام گفتمانی امروزی در برخورد به جنایت نیستند. گفتمان امروزی در این ارتباط “جزا” است. او همچنین “جزا” را به عنوان الزامی عام برای استقرار دولت حقوقی یا دولت مشروط به قانون مورد تأکید قرار داد.
محور دوم صحبتهای پورنقوی متوجه امکانات بین المللی برای گشودن پرونده ای برای رسیدگی به اعدام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به عنوان جنایتی علیه بشریت، بود. او ابتدا امکانات و محدودیتهای دادگاه جزائی بین المللی را تشریح کرد و نتیجه گرفت که به دلیل مکملی بودن و عطف به ماسبق نکردن اختیار قضائی این دادگاه، و نیزبه دلیل این که جمهوری اسلامی دولت طرف این پیمان نیست، این دادگاه امکان نزدیکی به منظور گفته شده فراهم نمی آورد. وی اما بر امکانات قابل توجهی در سیستم قضائی برخی از کشورها، خاصه با تغییراتی که بعضی از آنها پس از استقرار دادگاه جزائی بین المللی در فوانین جزائی شان وارد کرده اند، برای گشودن این پرونده در یکی از این کشورها تأکید کرد. او به ویژه بر سیستم جزائی بلژیک و اسپانیا مکث کرد و نمونه هائی از کشمکشهای حول پرونده های گشوده شده در این دو کشور و اعمال قدرت برای محدود کردن این امکانات را ارائه کرد. یگانه محدودیت کنونی در سیستم بلژیک، دایر بر آن که شاکی حداقل ۳ سال مقیم بلژیک باشد، و در سیستم اسپانیا دایر بر این که طبق قانون اساسی این کشور دادگاه غیابی برگذار نخواهد شد، از نظر پورنقوی ابداً موجباتی برای انصراف ای این امکانات نبودند.
در پایان این مراسم فیلم ” شاهدان چشمبند زده ” ساخته آقای رضا علامه زاده نمایش داده شد که مورد توجه فراوان حضّار قرار گرفت.
کمیته همکاری احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانیدر هلند
مهرماه ۱۳۹۰