به مناسبتی که در پیش بود، دانائه استراتو زیباترین پیراهن ابریشمی اش را به تن کرده بود. این هنرمند غوغائی، همسرش، یانیس واروفاکیس را – که او نیز در مقام وزیر اقتصاد ورشکستۀ یونان کمتر از دانائو غوغا به پا نکرده بود – همراهی می کرد. مقصدشان سفارت پین در آتن، برای صرف شام با سفیر چین بود.
اوائل سال ۲۰۱۵، کمی پس از آن بود که واروفاکیس، استاد نامدار اقتصاد، از امریکا راهی یونان شده بود تا از طرف الکسیس تسیپراس، نخست وزیر یونان از حزب سیریزا، مذاکرات با “مثلث ننگین” – رئیس کمیسیون اروپا، ژان کلود یونکر، رئیس بانک مرکزی اروپا، ماریو دراگی و رئیس صندوق بین المللی پول، کریستین لاگارد – را پیش ببرد.
چینی ها تقریباً تنها سرمایه گذاران خارجی باقیمانده در یونان بودند، اما پس از پیروزی سیریزا و تشکیل دولت، آنها هم تهدید به ترک بندر پیرائوس (در یونان) به مقصد چین کرده بودند. واروفاکیس دقیقاً در نظر داشت که خصوصی سازی پیرائوس را سرعت بخشد تا بتواند توافق چینی ها را برای سرمایه گذاریهای کلان در توسعۀ بندر، صنعت ویران شدۀ کشتی سازی و راه آهن مغفول یونان جلب کند و تحرک این بخشها را تضمین کند. واروفاکیس، در اثنای شام، همچنین از سفیر خواست که چین اوراق قرضۀ کوتاه مدت دولت یونان را بخرد تا به این ترتیب خزانۀ خالی این کشور ته نکشد.
تنها در مارس ۲۰۱۵ دولت یونان می بایست بابت استهلاک وامهایش مشخصاً یک و نیم میلیارد اورو به صندوق جهانی پول بهره بپردازد.
چین بندر پیرائوس را گرهگاه مهمی در “جادۀ ابریشم جدید” می دانست و شانسی که می تواند به قلب اروپا راه یابد. سفیر چین ارزیابی مثبتی از خرید اوراق قرضۀ یونان داشت و بر این نظر بود که پکن با این اقدام موافقت خواهد کرد. به واقع هم چین به عنوان حسن نظر ۲۰۰ میلیون اورو از این اوراق را خرید. اما در کمال حیرت واروفاکیس و تسیپراس خرید از این بالاتر نرفت. موضوع ا چه قرار بود؟ از برلین به پکن زنگ زده شده و از چینی ها خواسته شده بود که از کمک مالی به یونان در انجام تعهداتش نسبت به “مثلث” (ترویکا) صرف نظر کنند. زیرا یونانی ها “نمی بایست از پاکت ریاضتی ویرانگری که به آتن تحمیل شده بود، طفره روند”.
در آن سوی خط ولفگانگ شاوبله، وزیر مالی آلمان، ایستاده بود. شاوبله مصراً می خواست که یونان را از منطقۀ اورو براند. اما از واروفاکیس پنهان نگذاشته بود که مرکل، صدراعظم آلمان، خروج یونان ار منطقۀ اورو را پرریسک می دانست. برای حفظ دیسیپلین در منطقۀ اورو، “خونروش یونانی ها می بایست ادامه می یافت”. این که ادامۀ سیاست اقتصادی ریاضتی و افزایش مالیاتها اقتصاد یونان را بیشتر تخریب می کرد و در نتیجه بازپرداخت وامهای این کشور را عملاً غیرممکن می کرد، دغدغۀ هیچ کس نبود. واروفاکیس به خشکی اعلام کرد: “ترویکا علاقه ای به این ندارد که یونان بتواند قروض اش را بازپرداخت کند.” سیریزا که دقیقاً به عنوان جنبشی اعتراضی علیه مداخلۀ خفقان آور ترویکا به قدرت رسیده بود، بایست به زانو در می آمد؛ و در صورت لزوم از طریق پکن.
واروفاکیس در میان بازیگران اصلی اروپا حامیانی نیز داشت. او در این موضع که تجدید نظر در وامهای یونان شرط مطلق برای رساندن خون به اقتصاد این کشور است، تنها نبود. اقتصاددانان همکار او او را در تدوین پیشنهادهایش کمک می کردند و اعضای کمیسیون اروپا هم کوششهای مرددانه ای را برای لبیک به پیشنهادهای او به خرج می دادند. اما شاوبله و ؟؟؟ وفادار او، یرون دایسل بلوم، رئیس گروه وزیران اقتصاد اتحادیۀ اروپا، این کوششهای یونکر و همکارانش را پس می زدند. امانوئل ماکرون، وزیر امور اقتصادی وقت فرانسه و رئیس جمهور کنونی این کشور، بیشترین کوشش را برای توافق با واروفاکیس به خرج می داد. ماکرون مجموعه مطالبات غیرقابل تحمل اعمال شده به یونان را “گونۀ مدرن پیمان ورسای” نامید. اما مرکل در پایان ژوئن ۲۰۱۵ به اولاند، رئیس جمهور وقت فرانسه، دستور داد که مانع دخالت ماکرون در مسئلۀ یونان شود.
مناسبات بین واروفاکیس و دایسل بلوم دیگر تا ابد هم ترمیم نخواهد شد. در همان نخستین دیدار بین این دو دیسل بلوم بلافاصله اعلام کرده بود که برنامۀ ترویکا مؤثر نیست، با این وجود امکانی برای مذاکره بر سر آن هم وجود ندارد. او بعداً بیشرمانه در تعیین ترکیب هیئت نمایندگی یونان برای مذاکرات مربوطه نیز دخالت کرد و چندی بعد به تسیپراس تحمیل کرد که که واروفاکیس را برکنار کند. تسیپراس در تابستان ۲۰۱۵ اقدام به برکناری واروفاکیس کرد.
سطور بالا خط سیر کتابی است از واروفاکیس با نام “بزرگسالان در اتاق”، که اخیراً در ۵۵۰ صفحه به زبان انگلیسی انتشار یافته است.