انتخابات یک موضوع کاربردی
در جمهوری اسلام هیچگاه انتخابات آزاد صورت نگرفته است. حتی در رفراندم جمهوری اسلامیکه در در ۱۲ فروردین سال ۵۸ انجام شد، آن اماری هم که دادند نمیتواند درست باشد. هرگز امکان ندارد که ۹۸ درصد مردم در شرایط حتی پساانقلابی در جمهوری اسلامیرای داده باشند و با آن ترکیب نیروها که در آستانه انقلاب بود، در شهرهای بزرگ اینطور نبود که همه مخالف شاه و طرفدار جمهوری اسلامیباشند. از طرف دیگر همه انتخابات در جمهوری اسلامیمطابق همه قوانینی که در جمهوری اسلامیوجود دارد یک انتخابات غیر عادلآنهاند. چه در انتخابات مجلس، چه در انتخابات ریاست جمهوری، همه انتخابات غیرعادلانه و غیر منصفانەاند غیرآزادند، بدور از قوانین مورد پذیرش افکار عمومیایرانیاند و از این زاویه نمیتوان آنها را انتخابات نامید. اما کماکان از نام انتخابات استفاده کنیم با مفهوم و منظور داخل گیومه و با آن عنوان مصطلحی که استفاده میشود. در نتیجه هیچ وجه اشتراکی بین انتخابات در جمهوری اسلامی و انتخابات مورد نظر سازمان ما یعنی انتخابات منصفانه، عادلانه، آزاد، رقابتی و فارغ از تبعیضها وجود ندارد. هیچ وجه اشتراکی بین باور سازمان ما و باور و قوانین جمهوری اسلامیوجود ندارد.
انتخابات را یک موضوع استراتژیک و راهبردی نبینم. انتخابات یک موضوع کاربردی و تاکتیکی است. از روند انتخابات باید به عنوان یک فرصت استفاده کرد برای اینکه به عنوان مثال بدیهیات فوق در مورد انتخابات در جمهوری اسلامیرا بتوانیم مطرح کنیم. ما باید در این فرصت بتوانیم بگوییم که اگر ما میتوانستیم رئیس جمهور کاندیدا بکنیم، کاندیدای مورد نظر ما چه کارهایی را میبایست انجام میداد.
به جهت کاربردی و تاکتیکی بودن انتخابات و نه راهبردی و استراتژیک، ما نمیبایستی از قبل تعیین کنیم که آیا در انتخابات شرکت و یا آنرا تحریم میکنیم و این امر را در راستای طرح هیچ موضوعی نمیبینم. این شکل از کار موضوع استفاده از فضای ایجاد شده توسط کارزار انتخاباتی را منتفی میکند.
زاویه دیگر انتخابات بحث در مورد بد و بدتر است. بعد از دوره خاتمیما بحثی در مورد اصلاحطلبی و ناامیدی مردم از اصلاحطلبی داشتیم و در آنجا این گفتمان غالب شد که فرقی ندارد که در جمهوری اسلامیچه کسی رئیس جمهور میشود. بعد از اینکه احمدینژاد در دور اول ریاست جمهوری خود رای آورد روشن شد که این تفاوت دارد که بین بد و بدتر چه کسی انتخاب میشود. در نتیجه ما اگر مردم را در موقعیتی قرار دهیم و خود در موقعیتی قرار بگیریم که نشان دهیم که مردم در بازیها و معادلات جمهوری اسلامیتاثیرگذار نیستند و به جمهوری اسلامی اعلام بکنیم که هر کسی را که میخواهی سر کار بگذار، این نوع عملکرد را یک تاکتیک و یا راهبرد هوشمندانه و مدبرانه نبینم. باید بتوان در انتخابات به این شکل تاثیر گذاشت که نه اینکه کسی را انتخاب بکنی، بلکه از این زاویه که نه همه مردم (چون غیر ممکن است) بلکه بخشی از مردم را وارد انتخابات کرد و جلوی انتخاب گزینههای بدتر را گرفت، نه از این زاویه که بد را انتخاب کنیم بلکه جلوی انتخاب بدتر را بگیریم. در انتخابات قبلی روحانی فردی امنیتی و ارتشی، اما رئیسی قاتل و جانی بوده است. اگر در انتخابات بتوانی جلوی انتخاب قاتل را بگیری نیز یک رویکرد در انتخابات است.
در هیچ کدام از این انتخاباتها اینکه رویکرد نیروهای آزادیخواه، عدالتخواه و تحولطلب تحریم باشد، یا شرکت از آغاز باشد، یا این باشد که بگذاریم ببینیم چه میشود، یا هر رویکرد دیگری، نباید این نیروها را در تقابل با یکدیگر قرار داد و از انجام اینکار باید خودداری نمود.
این انتخابات اوج ناتوانی نظام جمهوری اسلامی
در روزهای اخیر موجی از بحثها در مورد انتخابات در شبکه مجازی بطور مشخص در کلاب هاوس (Clubhouse) شروع شده و ادامه دارد. اگر کسی بخواهد در انتخابات نقشی ایفا کند خوب است که در این اتاقها برود و بشنود که چه صحبتهایی در جریان است و چه اتفاقهایی خواهد افتاد، چون تمام طیفهای سیاسی و چهرههای آنها در این بحثها شرکت دارند و بجز ما فدائیها که تا الان دیده نمیشود که در هیچ کدام از این اتاقها فعال باشند. از براندازها، روزنامهنگاران برانداز، روزنامهنگاران اصلاحطلب، رهبران احزاب، کادرهای فعالی که در ستادهای انتخاباتی قالیباف، رئیسی، سپاه، اصلاحطلبان و حزب اتحاد ملت و دیگران همه در یک اتاق شرکت دارند و با هم صحبت میکنند و سطح گفتگوهای سیاسی نیز خیلی فرق میکند تا آن گفتگویی که نوشتاری بود و یک نفر مینوشت و یک عده میریختند سرش و روی ارزشی و انقلابی حرف میزدند و فحش میدادند. رفقا که اگر میخواهند ذهن خود و مواضع خود را تدقیق بکنند که چه باید کرد، حتما در این اتاقها شرکت کنند.
این انتخابات اوج ناتوانی نظام جمهوری اسلامیایران است برای پاسخگویی به موضوع تشکیل دولت در بعد از بیست و هشت خرداد ۱۴۰۰. تا اینجا یک رشته تبلیغات صورت گرفته که گویا حاکمیت جمهوری اسلامییک نظر کرده ای دارد که میخواهد او را روی دیس طلایی گذاشته و تقدیم ملت ایران کند. این تصویر از انتخابات کاملا غلط است. جمهوری اسلامیامروز هنوز نمیداند که تکلیفش با دولت بعدی چیست و هیچ امری هم پیش نمیرود. این تصور که آقای خامنهای نشتسه و میگوید به چپ چپ، به راست راست، کاملا خطا است. برای تشخیص عرصه سیاست در ایران و در لحظه کنونی بگویم که آقای خامنه در شروع سال نو گفت که این فضای مجازی خیلی ول شده، یک کاری برای آن باید کرد و تا ایشان این حرف را زد این “ول شدگی” فضای سیاسی به اوج رسید. از سلطنتطلبها تا چاکران دستگاه ولایت، تا اصلاحطلبان، تا ملیون، تا سکولارها همگی جمع شدند توی اتاق و دارن با هم بحث میکنند که ایران را چه باید کرد و قضیه از چه قرار است. البته فکر میکنم این موقتی باشد و بعد از مدتی دوغ از دوشاب جدا شده و اتاقها بیاید که از هم جدا شود و هرکس برود در اتاق خودش. در بین نظرات موجود یک نظر است که در خارج از کشور هم فوق العاده قوی است و از تحریم انتخابات سخن میگوید.
کسانی که در داخل کشور هستند و در اتاقشان هم حداقل چند هزار نفر شرکت میکنند، عده ای حول موضوع لاریجانی با هم بحث کرده و پیش میروند که احتمالا ظریف هم توی آن تیم باشد و این یک شانس است که تیم لاریجانی – ظریف تداوم همان مسیری بشود که جمهوری اسلامیایران در هشت ساله گذشته دنبال کرده است، و نوعی پیام به آمریکا و غرب دارد که ما ریل عوض نکردهایم، در بر همان پاشنهای میچرخد که هشت سال پیش آمد روی کار و مذاکرات با شما را شروع کرد. این پیام به نوعی هم به آمریکا رسیده و مذاکرات روز سه شنبه نیز نوعی از اعتماد به اینکه این خبر درست است، همراهش است. عده دیگری در میان اصول گرایان هستند که میخواهند که جناب رئیسی بیاید وسط و با جلیلی کار کند و طرف ایران با غرب بشود. امروز تقریبا مسلم شده است که صحبتهایی که در مورد رئیس جمهور نظامیو نظیر این که کسی از سپاه بیاید و تحویل بگیرد و ببرد جلو، خواب و خیال است. در صحنه عمل انتخاباتی امروز نشانی از حضور آن و اهمیتش دیده نمیشود و بیش از هر چیز مخالفت علیه این گونه راهحلها برای ایران به چشم میخورد.
شرایط انتخابات، رفتار مردم و اهداف انتخابات
ورود به انتخابات سال ۱۴۰۰ از دو زاویه در اپوزیسیون خارج از کشور میشود دید. بخشی که تصور میکنند دوران، دوران انتقالی است و در نتیجه تحریم زودتر را مورد تاکید قرار داده اند. بحث در اینجا با این طیف نیست. در بررسی رفتار احزاب نسبت به انتخابات معیارهایی که خیلی روی آنها تاکید میکنند مسئله شرایط انتخابات، رفتار مردم و اهداف انتخابات است. برخی بر این تصورند که شرایط انتخابات کاملا باید آزاد باشد به لحاظ رفتار مردم، باید شرکت گسترده باشد و اهداف انتخابات باید کاملا دمکراتیک باشد و در چنین شرایطی میتوان تاثیر گذاشت. با چند نمونه میشود دید در هر انتخاباتی خارج از اینکه این عوامل با هم وجود داشته باشند نیز میتوان تاثیر گذاشت. یک نمونه آن رفراندوم سال ۵۸ است. حدودا شرایط انتخابات در آن سال آزادانه بود و همه شرکت کردند. آن موقع میشد ارزیابی کرد که شرکت مردم گسترده است. ولی هدف انتخابات دمکراتیک نبود. در آن رفراندم تقریبا تمام احزاب شرکت کردند. ولی سازمان ما با اعلام دلایل خود چند روز قبل، در آن شرکت نکرد. بنابراین میتواند شرایط انتخابات آزادانه بوده و مردم در سطح وسیع شرکت کنند ولی هدف دمکراتیک نباشد. عدم شرکت در چنین انتخاباتی میتواند تاکتیک درستی باشد. نمونه دیگر انتخابات خبرگان است. با توجه به شرایطی که در آن موقع وجود داشت، معلوم بود که مردم شرکت میکنند. هدف انتخابات دمکراتیک نبود ولی معلوم بود که مردم شرکت میکنند. سازمان ما در آن انتخابات شرکت کرد. در آن شرایط شرکت در انتخابات درست بود و کاندیدا دادن نیز درست بود. مورد دیگر انتخابات شوراها بود. شورایی که برای اولین بار حداقل بطور نیمهدمکراتیک ملی-مذهبیها و نهضت آزادی را گذاشتند، هدف انتخابات دمکراتیک بود ولی مردم استقبال نکردند و ارگانی را که سکوی جهش خیلیها به ریاست جمهوری بود، بخاطر عدم شرکت مردم بهراحتی نیروهای آزادیخواه از دست دادند. بنابراین احزابی که علیرغم عدم استقبال مردم در انتخابات به دلیل هدف دمکراتیک آن، در انتخابات شرکت کردند، موضع گیری درستی داشتند.
آنچه که در انتخابات بسیار مهم است اگر جریانی میخواهد جامعهمحور و برنامهمحور باشد و ایجاد مناسبات با دیگر نیروها بکند، این است که در آن انتخابات مشخص کند که مسائل عمده کدام است و چه برنامهای جریآنها برای حل آن معضلات ارائه میکنند. بنابراین شرکت در پروسه و روند انتخابات و توضیح برنامه خویش بسیار مهمتر از آن است که یک هفته قبلش یا چند روز قبلش بگویی مشارکت میکنی و یا نمیکنی. مهمترین نکتهای که وجود دارد شرکت در پروسه انتخابات است که متاسفانه خیلی از جریآنها این کار را نکردند و عملا آچمز شدند. نکته دیگری که میتواند تاثیرگذار باشد در تناسب نیروها در آینده و دولت آینده آن است که اگر تعامل بین ایران و آمریکا در جریان این دولت، دولت روحانی، انجام بگیرد هم بر رفتار مردم تاثیر خواهد گذاشت و هم بر روندهای آتی در ایران تاثیر خواهد گذاشت. اگر تیم بایدن آنقدر عاقل باشد و اصرار دولت علیرغم فشارهای وارده تحقق پیدا کند، بنظر میرسد هم در روند انتخابات تاثیر خواهد گذاشت و هم چشم انداز بهتری برای ایران در آینده خواهد بود. نکته دیگر این است که اتفاقا مسئله انتخاب نظامیان و پاسداران در آن اوایل بسیار جدی بود، اما بتدریج این مسئله ضعیفتر شد بهطوری که همین اواخر، چند روز پیش مشاور سیاسی سپاه اعلام کرد که سعید محمد بخاطر تخلف کنار گذاشته شده است. تخلف ایشان هم اینگونه توضیح داده شد که ما (سپاه) در انتخابات دخالت نمیکنیم و ضوابط خاص خودمان را داریم و ایشان بخاطر اینکه پا را خارج از این چهارچوب گذاشته از مسئولیت پایگاه خاتمالانبیا برداشته شده است. این در حقیقت آخرین تیری بود که بر این آلترناتیو زده شد. بنابراین میتواند در انتخابات اخیر هم اتفاقاتی بیفتد که در رفتار مردم و احزاب تاثیر بگذارد و اگر آمریکا به برجام برگردد روندهای آتی بسیار روشنتر از آن است که الان بشود تصویر کرد.
مدیریت انتخابات برای انتخاب کسی که تداوم مجلس کنونی باشد
جمهوری اسلامی این دور و در این انتخابات از مدتها قبل تصمیم گرفته که حکومت را یکدست بکند و بگونه ای انتخابات را مدیریت بکند که کاندیدایی از صندوق رای بیرون بیاید که همان تداوم مجلس کنونی باشد، یعنی یا اینکه از نظامیها یا از راستهای افراطی که اینرا از مدتها قبل خامنهای گفته و در سخنرانی عید هم همین مطلب را بیان کرده و سمت گیری اصلی را تعیین کرده است. این مطلب به این معنی نیست که فرد معینی را از قبل تعیین کردهاند. خامنهای نمیخواهد که این فرد از طیف روحانی باشد بلکه میخواهد که کسی باشد که از جنس مجلس کنونی باشد. بین کاندیداها این امکان فراهم خواهد بود که از این طیف بتوانند به رقابت برخیزند و احتمالا از بین آنها یکی انتخاب بشود برای اینکه بتواند ریاست جمهوریت داشته باشد. ولیبهنظر نمیرسد که کاندیداهای اصلی اصلاحطلبان را بپذیرند و در این رابطه حکومت بخواهد یک بار دیگر فرصتی فراهم بکند و حتی به کاندیداهایی از جنس روحانی هم تن نخواهند داد از جمله مثلا محسن هاشمیمطرح بوده که دارند برای او پروندهسازی میکنند که نگذارند حتی او کاندیدا شود. به همین خاطر به نظر میرسد این انتخاباتی است که در این حد تنگترین انتخابات و از قبل مدیریت شده است و امکان اینکه بگذارند کسانی که غیر از خودشان و این طیف باشد بیاید نیست و راه آنها را بستهاند و خواهند بست. در رابطه با وضعیت مردم فاکتهای بسیاری وجود دارد برای نارضایتی و عدم شرکت مردم. آن سیاستی درست است که از الآن روی این بکوبد که نه بگوید به این انتخاباتی که تا این حد فرمایشی رسیده است.
به انتخابات موازی بطور جدی فکر بکنید
اول تحلیل گری سپس رسیدن به کنشگری فردی همه ما. در مورد این انتخابات این که مدیریت شده است، انتخابات آزاد و عادلانه نیست. این بحثهایی است که همیشه داشته و داریم. همواره بحث بر سر شرکت یا تحریم بوده است. حالا بحث شرکت بعد از وقایع سالهای اخیر آنچنان قلیل است که امروز بحث بر سر چگونگی تحریم است و این تحریم فعال که صحبت میکنیم چگونه است. در شبکههای مجازی که صحبت میکنیم مثل تلگرام و اینستاگرام و… بحث از چیزهای دیگری میکنیم. حضور اصلاحطلبان و یا کسانی که موافق شرکت در انتخابات هستند در شبکههای مجازی خیلی کمرنگ دیده میشود. باید نگاه بکنیم که تا حالا استقبال چگونه بوده است. استقبال از شوراها به عنوان مثال، حدود ۲۰ درصد حداقل نام نویسی کردهاند که انتخابات شوراهای شهر بوده است. حالا باید کاندیداهای روستاها را ببینیم که نسبت به دوره قبل چگونه است. ما دو ماه قبل از انتخابات، آن موقع که قرار بود انتخابات پر شور باشد، جمعیت دیگری را میدیدیم که این بار نیست و مسئله در واقع مسئله مشروعیت است و خامنهای نگرانی خود را قبلا هم اعلام میکرد ولی این بار بیشتر بیان میشود. در بحث نوروزی خود صحبت از تازه نفس بودن و پرانگیزه بودن کاندیدا کرده است که بهر حال برنامهای در ذهن خود دارد که یک جوان و مجموعه تازهنفسی را بیاورد که انگیزههای رادیکال داشته باشند. زمینهسازی میکند برای پسرش بیشتر و این انتظار را دارد که چه بسا توی این دوره چهار ساله حضور نداشته باشد و بهر حال زمینه برای آن داشته باشد.
مذاکره با آمریکا بسیار مهم است و آمریکا در این مقطع روی خوشی را نشان داده ولی به این معنا نیست که مثلا انتظارات ظریف را برآورده میکند. حالا ما باید برویم روز سه شنبه ببینیم که چگونه است. ما در محل مذاکرات تظاهرات داریم و ببینیم که چه چیزی از آن درز میکند و چه درز نمیکند. طبیعی است که غرب سعی میکند که حریفش در دور بعدی حریف قدری نباشد و مسلم است که از داخل کشور هم مردم با دقت این مسئله را تعقیب میکنند که آن نیروهایی که شرکت میکنند این را در نظر میگیرند که به کاندیدایی رای دهند که مثلا تیم لاریجانی – ظریف باشد. در مورد کنشگری، ما در برنامه الکترونیکی کردن موفق نشدیم ولی موازی بودن آن کماکان هست. فعلا چهار کاندیدا هست که… امید است پیرامون این کاندیداها حلقه بزنیم. لطف کنید و به انتخابات موازی بطور جدی فکر بکنید.
هستۀ سخت قدرت برای یکدست کردن حکومت خیز برداشته است
هسته سخت قدرت، که تحت امر و فرمان مستقیم ولی فقیه است رفتهرفته جلو آمده و برای چنگ انداختن به همه ارکان قدرت خیز برداشته است، ابتدا مجلس را به تصرف خود درآوردند و اکنون نیز مشغول سازماندهی به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری هستند. با توجه به روندهای طی شده تاکنونی و اعلام مواضع خامنهای تحمیل رئیسجمهوری از میان نظامیان و نیروهای امنیتی با ویژگی سرسپردگی به دستگاه استبداد ولی فقیه گزینه نخست حکومت میباشد. پس از احاطه مجلس و تصفیه عناصر غیرخودی، راست افراطی و دستگاه استبداد تحت امر خامنهای هجوماش را برای یکدست شدن کامل قدرت از عوامل خود ادامه خواهند داد. در این میان آنچه که برای حکومت و علی خامنهای اهمیتی نداشته و ندارد، وضعیت اسفناک مردم و گشایش و تغییرات مثبت در ایران است. این روند، یعنی کنترل کامل سه قوا از جانب خامنهای و اوباشش تقویت خواهد شد و ادامه موضوع حضور نظامیان تنها این نیست که رئیسجمهور سردار باشد بلکه باید رئیسجمهور از میان آن طیف فکری باشد که در کنترل خودشان است. در نتیجه ارزیابی این است که شرایط به سمت گشایش حداقلی و نسبی و نظایر اینها نیست، بلکه به سمت بسته شدن هرچه بیشتر فضای سیاسی است در این جهت نیز، ارگانهایی مانند شورای نگهبان و نهادهای کنترل کار خودشان را میکنند.
از طرف دیگر توجه به بحثهای جاری میان مردم و فعالین جنبش مدنی لازم است. هیچ زمانی به اندازه این شرایط مردم ایران، جنبشهای مدنی، اتحادیههای کارگری، زحمتکشان و معلمان و تمام این نهادها، ناراضی از وضعیت حاکم نبودهاند و هیچگاه به اندازه الان در این حد مصمم نبودهاند که دیگر گول این بازی خطرناک را نخورند. مردم سفرهشان خالی است، نان ندارند بخورند، مردم زیر فشار ویرانگر اقتصادی و خفقان موجود دارند خفه میشوند، به همین دلیل و آنچه که تاکنون از وعدههای بیپایه و اساس انتخاباتی دستگیرشان شده، اجماع گستردهای به وجود آمده، برای اینکه این دفعه نروند به سمت اینکه از رایشان سوءاستفاده شود. نکتهای که بایستی به آن توجه داشت این است که صحبت در مورد انتخابات به مثابه ابزاری برای تاثیرگذاری مردم در سرنوشت خویش با آنچه که اکنون در میهن ما با نام انتخابات از آن یاد میشود، از اساس متفاوت است انتخابات در جمهوری اسلامی، و بویژه انتخابات پیش رو، هیچ نشانه ای از انتخابات آزاد، متعارف و دمکراتیک نداشته و ندارد.
در این شرایطی که در آن هستیم اتکای ما باید وضعیت عمومی مردم باشد، اتکای ما باید همراهی و همبستگی و حمایت از تلاشی باشد که جنبش مدنی دارد، اتکای ما باید در جهت منافعی که کشور ما در عرصه ملی و جهانی میتواند از آن برخوردار باشد، متمرکز باشد. شاید از هم اکنون نتوان رای نهایی به تحریم انتخابات را بیان کرد، سمت نظر و تحلیل ما اما، در راستای همزبانی و همراهی با مردم و فعالین مردم در مبارزه با این سیستم جهل و جنایت، است، بهمین خاطر سمتگیری سیاسی ما در مورد انتخابات تحریم است. یکی از وظایفی که ما داریم این است که مردم بدانند که ما از خودشان هستیم. مردم بدانند که ما از رنج آنان رنج میبریم، آنها را درک میکنیم، همراه و هماهنگ با آنها هستیم. حداقل عقبتر از رای و نظر توده مردم نباشیم. امید که تصمیم شایستهای بگیریم که رابطه ما را با مردم تحت ستم ایران و فعالین جنبش مدنی نزدیک و نزدیکتر کند.
انتخابات ۱۴۰۰ برای جمهوری اسلامیو برای مردم ایران بسیار بسیار تعیین کننده است
آقای خامنهای چند وقت پیش صحبت کرد و گفت که ما احتیاج به یک نیروی جوان و انقلابی داریم که بتواند تغییراتی در جامعه ایران بوجود آورد. فعلا جمهوری اسلامینتوانسته این نیروی جوان و انقلابی را پیدا کند. یک عده ای مثل لاریجانی و غیره آمده اند و احمدینژاد دوباره خود را کاندیدا کرده است. آقای سعید محمد هم که خیلی تبلیغات رویش شده بود، سپاه آمده و تهمتی زد و بعد تکذیب کرد و تبلیغات زیادی روی آقای سعید محمد هست. جریانات حول جریان “نه به جمهوری اسلامی” خیلیهایشان بودار هستند. جریاناتی هستند که حول عربستان سعودی و اسرائیل و غیره میچرخند و درست نیست در این خط “نه به جمهوری اسلامی” بودن. در این بیست سی ساله اخیر که نیروهای انقلابی چپ در خارج از کشور و جریانات برانداز انتخابات در ایران را تحریم کردهاند چقدر تاثیر در انتخابات جمهوری اسلامیداشته، چقدر تاثیر در انتخاب مردم داشته است. ما باید در مورد اینها با هم صحبت بکنیم. ما نمیتوانیم با یک سری جریانات روشنفکری و چپ همعقیده باشیم و بگوییم که ما خطی را بگیریم که خط براندازها باشد. بسیاری از این براندازها جریانات بسیار بدی هستند. الان ایران در موقعیت بسیار بد استراتژیکی و ژِئوپولیتیکی قرار دارد. الان تحت تاثیر فشارهای منطقهای و جهان و خارجی قرار دارد. انتخابات ۱۴۰۰ برای جمهوری اسلامیو برای مردم ایران بسیار بسیار تعیین کننده است. همان مردمیکه با چهار میلیون و دویست زندگی میکنند و آقای شریعتمداری میگوید که خط فقر بین پنج تا ده میلیون است، همان مردم تحت فشار بسیار زیادی هستند. فشارهای اقتصادی بر جامعه ایران هست. تحریمها کمر مردم ایران را شکسته است. الان نمیتوانیم بگوییم که ما دنبال یک آلترناتیو هستیم، چون آلترناتیوی دمکراتیک و یک اپوزیسیون متحد در برابر جمهوری اسلامیوجود ندارد.
برای گذار از جمهوری اسلامیما تنها یک آلترناتیو داریم و آن انتخابات آزاد است
برای بررسی انتخابات باید به عناصر اصلی توجه کرد. یکی از این عنصرهای مهم هدف اصلی رهبری یعنی مادامالعمر کردن جمهوری اسلامی بوده است. او در این راستا قادر شده که اصلاحطلبی را تا حد قابل توجهی شکست دهد. امیدوارم به رفقایی که از حامیان اصلاحطلبان هستند برنخورد، ولی واقعیت این است که رهبری موفق شده است که جنبش اصلاحطلبی را شکست بدهد تا از این جنبش گورباچف متولد نشود که نشود. بنابراین نمیتوانیم نفی کنیم که رهبری برای بعد از مرگ خود یک پروژه استراتژیک نداشته باشد. یکی از این پروژههای استراتژیک میتواند ایجاد یک حکومت اسلامی–نظامیباشد که البته در برابر این سیاست استراتژیک احتمالی مقاومت وجود دارد. در این مقاومت تنها ما و یا اصلاحطلبان نیستیم و حتی طیفی از اصولگراها نیز حاضر هستند، یعنی طیف غیرنظامی حکومت جمهوری اسلامیمیتواند از معضلات رهبری در به اجرا درآوردن استراتژی خود محسوب شوند. میتوان تصور کرد که حکومت پذیرفته است که دیگر مثل گذشته در انتخابات حضور مردمی زیاد نباشد. این را در انتخابات مجلس دیدیم. حکومت برای پیاده کردن خواستههای استراتژیک خود پذیرفته است که هزینه شرکت حداقلی مردم در انتخابات را بپردازد. اگر صحبت از این میکند که مردم بیایند در انتخابات شرکت کنند، بیشتر منظورش حضور هواداران خودش در انتخابات است. حکومت میداند که هر وقت مردم بهطور گسترده در انتخابات شرکت کنند حتما انتخابات را میبازد ولی اگر فقط هوادارانش بیایند مثل پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۴ پیروز میشود.
رفقا ما یک حزب سیاسی هستیم، حالا فرقی نمیکند که اسم خود را سازمان یا حزب چپ بگذاریم. دلیل موجودیت ما چیست؟ تعریف موجودیت ما یعنی اینکه باید قدرت سیاسی را بگیریم و یا حداقل باید در قدرت سیاسی وارد و در آن نقشی قاطع و توانمند ایفا کنیم. مستقل از اینکه حکومت اینطور یا آنطور باشد، هدف ما به عنوان سازمان یا حزب سیاسی کسب قدرت سیاسی است. برای گذر از جمهوری اسلامیما تنها یک آلترناتیو داریم و آن هم انتخابات آزاد است. پاشنه آشیل انتخابات آزاد در جامعه ما چیست؟ ما به عنوان یک سازمان چپ چرا هیچ سیاستی نداریم؟ چرا باید دنبالهروی براندازها و یا اصلاحطلبان حکومتی باشیم؟ چرا ما هیچ پروژۀ مبارزاتی بر آمده از خود نداریم؟ درست اینست که پروژه ما فقط میتواند “گذر دمکراتیک” باشد، گذری مبتنی بر انتخابات آزاد و منصفانه، انتخاباتی که در آن همه شرکت بکنند، یعنی حکومتیها، اصلاحطلبان، چپ، راست، سلطنتطلبان و غیره، این اتفاقی است که در اکثر کشورهای جهان افتاده است که از حکومتهای دیکتاتوری به دمکراسی پا گذاشتهاند. بنابراین نظریه مبارزاتی ما میتواند بر حول ایجاد اتحادی به منظور لغو یا حداقل فریز کردن نظارت استصوابی شورای نگهبان متمرکز شود. متاسفانه ما از نظر سیاسی غیرفعال بوده و هستیم وقتی هم میخواهیم فعال شویم به مانند حزب چپ، بیشتر مبارزات مدنی را اصل قرار میدهیم. وقتی هم میخواهیم پا به عرصه سیاست بگذاریم دنبالهروی از سیاست اصلاحطلبان و یا براندازها را اساس قرار میدهیم و حول آن بحث میکنیم.
در چند ماه گذشته تعدادی از ما بطور خود انگیخته در راستای انتخابات آزاد و مجازی کوششی کردیم تا شاید جنبش سیاسی و اعتراضی را بر علیه مهندسی احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ ایجاد کنیم اما متوجه شدیم که متاسفانه در اپوزیسیون و سازمان و حزب چپ مقوله انتخابات آزاد هنوز از اهمیت لازم برخوردار نیست و این کوشش مورد حمایت و کمک قرار نگرفت و رشد نکرد. انتظار این است که مستقلانه برنامهریزی کرده و به سیاست فکر بکنیم.
آیا جمهوری اسلامیآن توان را دارد که حکومت را یکدست بکند؟
طرحی را که رهبری جبهه محافظه کار یعنی آیت الله خامنهای قصد داشت که پیش ببرد ترسیم شد. ولی ببینید این چقدر شدنی است، یعنی ببینید که خامنهای چقدر در این امر موفق شده است. درست است که حتی مجلس را توانستند این کار را بکنند ولی جریانات اجتماعی، جنبشهای اجتماعی که در ایران راه افتاده است این اجازه را نمیدهد که این سیاست همچنان پیش برود. رفقا آن نظریه بر این پایه استوار بود که تحریمها تداوم پیدا میکند، سیاست ترامپیست کماکان گسترش پیدا خواهد کرد و بر آن اساس اسب را زین کرده بودند که این امر را در تداوم به انتخابات ریاست جمهوری هم بکشانند. جدا از اینکه اساسا معتقد حکومتهایی مثل ایران که از انقلاب درآمدهاند را بتوان از پیش همه چیز را سفت و سخت کرد، ولی بطور مشخص در مورد انقلاب ایران و با توجه به تحولاتی که با روی کار آمدن بایدن، مسئله کاهش تحریمها، مسئله عقد قرارداد بسیار مهم با چین، طرح این مسئله و جنب و جوش در جهان برای ایران بوجود آمده، اساسا امکان در کنترل گرفتن یک چنین مسئلهای بنظر بعید به نظر میآید. از امروز حساب باز کردن و اعلام کردن اینکه ما تحریم میکنیم بیشتر برای آن است که به بغل دستیمان که در خارج از کشور نشسته است و یا حتی در ایران نشتسه بگوییم که بفرما دیدید من هم مثل شما تحریم کردم، ولی مسئلهای را حل نمیکند. یک نمونه کوچک همین سردار سعید محمد بود. همه صحبت میکردند که این همان جوان مستعد و انقلابی است، نشد و رفت روی هوا. یا فرستادن قالیباف به روسیه با سفارش و پیام مخصوص که بعدا بیایند آقا را علم کنند، خورد زمین. یعنی جامعه در چنین شرایطی قرار دارد که اصلا یک نظر قطعی راجع به انتخابات نداریم. دنیا تغییر کرده علیرغم آن روشهایی که محافظه کاران در قدرت سیاسی به آن میاندیشند، در جامعه ایران هم اتفاقات زیادی افتاده است. اصلا دست کم نگیرید که سعید محمد کنار کذاشته میشود. این نفوذ جدالهای مدنی است که در جامعه وجود دارد و منعکس میشود در قدرت سیاسی. آنوقت الان سه ماه قبل از اینکه انتخابات بشود، جامعه ای که معروف به جامعه دقیقه ۹۰ است ما از همین الان بیاییم و بخواهیم سبقت بگیریم که بخواهیم حتما تحریم کنیم. تقریبا هیچ شکی نیست که اصلاحطلبان موفق نخواهند شد که از این چهار چوب ساختاری که درست کردهاند برای کاندیدا شدن ریاستجمهوری، بیرون بیایند. ولی هرکس بیاد نخواهد توانست مثل سابق باشد. جامعه ایران تغییر کرده و به این تغییرات باید باور داشت. علیرغم همه تصاویر خشک و خشنی که ما از آن میبینیم. تحولات بسیار بزرگی در سر راه است و ما نباید راه خطا برویم که از همین الان تحریم و یا تحریم فعال کنیم. این بازی با کلمات در سطحی نیست که یک نیروی سیاسی جدی بخواهد درگیر آن باشد. امید اینکه به جایی برسیم که دوستان ما که مبارزان با ارزشی در عرصه حقوق بشر هستند جای خود را در حقوق بشر نگاه دارند، نه اینکه وارد عرصه سیاست شوند. تجربه تلخی در این زمینه در دنیا وجود دارد که امید است در مورد دوستان ما تکرار نشود.
اعلام تحریم شش ماه قبل گزینه درستی نیست
با توجه به شرایط جامعه ایران و درگیریهای درون حکومتی همیشه اعلام تحریم ششماه قبل گزینه درستی نیست. با توجه به اینکه در هر دورهای شاهد بودهایم که معمولا در دوماه آخر نزدیک به انتخابات مسئله که بر که و یا تضادهای سیاسی داخل حاکمیت و یا فعالیتهای نیروهای سیاسی به حد اعلای خودش میرسد و این باعث برانگیختگی مردم میشود به این طرف یا آن طرف. حالا در این دوره تفاوت بسیار زیادی هست ولی در این دوره هم فعلا باید رصد بکنیم چونکه در پشت صحنه هنوز توافقات کلی ایجاد نشده ولی در جلو صحنه ما مواجه با این هستیم که عدم شرکت و تحریم وسیعی از طرف توده های مردم تا امروز شکل گرفته و با توجه به اینکه حکومت هنوز با کارتهای بازی مختلف هنوز دارد بازی میکند هر روز ما مواجه با مسئله تازهای خواهیم بود. از جمله اینکه مسئله تحریم و مسئله برجام که به سایه رفته بود، دوباره از دوسه روز پیش فعال شده و یا اعلام تفاهمنامه چین برای نزدیک کردن مذاکره با آمریکا مطرح شده و یا شوکها و شایعاتی که مثل همه دورهها، نیروهای اطلاعاتی مطرح میکنند و در صفحات مجازی جاری میشود. با توجه به همه اینها سوال اساسی این است که چگونه حاکمیت میتواند حفره انتخاباتی را پر بکند. ولی آن چیزی که هست ما اینکه امروز اعلام بکنیم تحریم یا شرکت میکنیم، زود است و باید منتظر حوادث شد و تا یک هفته الی دو هفته مانده به انتخابات هم سازمان میتواند نظر خود را اعلام بکند. در هرحال این دفعه نیروهای خارجی، منطقهای، غربی، آمریکا و اروپا هم به عنوان تاثیرگذاران خارجی مسئله انتخابات در ایران مد نظر هستند. همانطور که در انتخابات آمریکا برای جایگزینی ترامپ با بایدن، ایران یک چالش بزرگ بود، برای انتخابات ایران هم علیرغم غیر دمکراتیک بودن آن، علیرغم تمام آنجه که رفقا اشاره کردند، گروهای مختلف حاکمیت سعی خواهند کرد که با ارائه کارتهای بازی به استقبال انتخابات بروند. همچنان رصد کردن و برخورد فعال لازم است با مسائلی که هر روز پیش میآید.
سازمان اکثریت شرایط را میسنجد، لازم باشد شرکت میکند، نباشد نه
در سازمان اکثریت مدتها است که این رسم شده که ما در انتخابات میسنجیم که شرایط چگونه است، لازم باشد شرکت میکنیم و اگر نه، شرکت نمیکنیم. از این نظر ما آری یا نهای نبودیم، تحریم یا شرکت. شرایط کنونی این انتخابات چیست؟. مثالهایی زده شد، مثلا از مجلس خبرگان گفته شد. شرایط آنزمان چهل، چهل و دو سال پیش بود. تغییروتحولاتی که در جامعه و در حکومت بوجود آمده و در حال حاضر بعد از انتخاب روحانی، سرکوب ۹۶ و ۹۸، و هرچه بیشتر متمرکز شدن قدرت در هسته سخت قدرت، و حتی راندن اصلاحطلبان که حتی به ملایمترینشان هم اجازه و راه نمیدهند، نشان میدهد که وضعیت تفاوت اساسی کرده است. آیا کوچکترین چشم انداز مثبتی وجود دارد؟ شما میخواهید کارزار انتخابات را رصد بکنید، خوب میخواهید چه بگویید؟ چه نیرویی هست که برنامهای ارائه میدهد و امید دارید که برنامهای را ارائه دهد که این برنامه میتواند به مردم امیدی بدهد که راهگشایی شود که مثلا کمی فضا بازتر شود، کمی اقتصاد بهتر شود، و یا تنها دوتا نیرو در مقابل هم، کدام یکی از این دو در سمت مردم هستند؟ به همین خاطر به نظر میرسد قدرت هر چه بیشتر متمرکز شده است در بالا. هر دولتی که سرکار بیاید مجری خواهد بود. به درستی اشاره شد که الان دیگر نیروی نظامی مد نظرشان نیست و احتمالا این گونه است. منتهی این مد نظرشان هر کی هست همان را از صندوق میآورند بیرون. مردم شرکت بکنند یا شرکت نکنند. امید دادن به مردم که مثل دوره روحانی با یک امید آمدند و بعد سرخوردگی بسیار شدیدی بدست آمد، این در حقیقت سرخوردگی از صندوق رای است. تحریم و یا عدم شرکت فعال در انتخابات فرمایشی خودش یک نوع نشاندهنده ارزش به رای خود است. بهمین خاطر از یک طرف وضعیت حکومت را در نظر بگیریم، از آنطرف اگر فکر میشد که در این انتخابات باید شرکت بکنیم به نفع مردم است، اگر حتی مردم هم نا امید بودند باید ما مردم را امیدوار میکردیم که در انتخابات شرکت کنند. چنین چیزی را در حکومت واقعا دیده نمیشود. از آنطرف اینکه مردم هم بهخاطر دلایل بسیار زیادی ناامید هستند که دیگر جای صحبت آن نیست، شرکت نمیکنند. ما اینجا واقعا از آنطرف چشم اندازی در حکومت نمیبینیم که بتواند فضایی را باز کند. بهمین خاطر شرکت مردم بخاطر چی؟ ولی از آنطرف عدم شرکت در انتخابات و نه فقط عدم شرکت بلکه تحریم انتخابات و خواهان انتخابات آزاد شدن، که صحبت شد در رابطه با شورای نگهبان. باید خواهان انتخابات آزاد شد یعنی ما شعار سلبی را با شعار ایجابی باید بگوییم. مردم را نسبت به صندوق رای و انتخابات نباید ناامید بکنیم. ولی به انتخابات فرمایشی باید نه گفت و باید تحریم فعال کرد. والا رفقا یک دلیل بیاورند مبنی بر اینکه صحبتهایی که میکنند که با آمریکا مذاکره بشود یا نشود، اینها تمام چیزهایی هستند که اگر خامنهای و مرکز هسته سخت قدرت بخواهد انجام دهد و به نظرش برسد که باید انجام دهد، انجام خواهد داد. الان سر فشار اقتصادی که به مردم میآید، جمهوری اسلامیو حاکمیت به این رسیده است که دیگر نمیتواند بیش از این کنترل کند، نمیتواند بیش از این جوابگو باشد، نه اینکه راهگشایی برای دمکراسی و یا موارد دیگری که هست در نظر داشته باشد. بههمین خاطر نه شرکت خود ما و نه تشویق به شرکت مردم، بلکه تشویق به اینکه تحریم انتخابات بطور فعال و خواهان انتخابات آزاد شدن و آزادی احزاب یا شورای نگهبان برود کنار یا هر چه دیگر. این را هم نباید پیوند مشخص با براندازی زد. این یک تاکتیک در انتخابات است که در خدمت استراتژی گذار از جمهوری اسلامیاست. این در حقیقت خود آن استراتژی و جایگزینی نیست.