دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۳

دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۳

شرایط بحرانی در زندان قرچک و ورامین!
باگذشت ۲۰ روز از تجاوز اسرائیل و جنایت جنگی علیه زندانیان بی‌دفاع، محبوسین همچنان در شرایط سخت و نامناسبی نگهداری می‌شوند. به‌نظر می‌رسد که شرایط نگهداری آن‌ها حتی اگر به...
۲۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: امتداد
نویسنده: امتداد
گزارشی از تداوم وضعیت نامناسب زندانیان زن در زندان قرچک ورامین
زندانیان محبوس در بند ۱۱ (قرنطینه سابق) زندان قرچک ورامین، با مشکلات متعددی مواجه هستند. ازدحام بیش از ظرفیت بند، نبود تهویه مناسب، عدم دسترسی به اقلام ضروری و رفتار...
۲۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هرانا
نویسنده: هرانا
بیرون راندن پناه‌جویان افغانستانی از میهن ما سیاستی ضدانسانی و مغایر با فرهنگ و اخلاق ایرانی‌ست!
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با تاکید بر اصول جهان‌شمول حقوق بشر، نسبت به سیاست مدون و اینک در حال اجرایی شدن بیرون راندن اجباری و خشونت‌آمیز شهروندان افغانستانی تحت...
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!
آن روز رانندهٔ اتوبوس از کلودت خواست که جایش را به مردی سفیدپوست بدهد، اما او خلاف انتظار حاضران گفت: «نه. من از جایم بلند نمی‌شوم.» کلودت کالوین اولین کسی نبود...
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون
حمید احمدزاده: بیانیه موسوی، مطالبات ابتدایی و فوری مردم از حاکمیت را در قالب اقداماتی نمادین و عملی مانند آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در سیاست‌های رسانه‌ی ملی مطرح می‌کند....
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حمید احمدزاده
نویسنده: حمید احمدزاده
عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار می‌شوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود.... مردم آمریکا...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباس عراقچی
نویسنده: عباس عراقچی
کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

گفتگو با بهروز خلیق* (۸)

پیرامون گفتگو و تعامل با نیروهای سیاسی، جبهه واحد ضد دیکتاتوری، بلوک اتحادها و شرکت در کنفرانس ها

بعد از انتشار گفتگوی شماره هفت، برخی سئوالات در قالب مقاله و یا مجزا پیرامون پایه برخورد حقوقی سازمان نسبت به عدم همکاری و اتحاد با سلطنت طلبان، نگاه به سلطنت، “جبهه واحد ضددیکتاتوری”، گفتگو و تعامل با نیروهای سیاسی، بلوک های اتحاد و نقش سازمان در شکل دهی آن ها، شرکت اعضای سازمان در کنفرانس ها و چگونگی برخورد سازمان با آن ها، ادعای واقعی و یا ساختگی بودن تقسیم کار بین اعضای سازمان برای مشارکت در کنفرانس ها و برنامه تدارک کنندگان کنفرانس بروکسل صورت گرفته است. بهروز خلیق مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در این گفتگو به پرسش های مطروحه پاسخ داده است.

شما در پاسخ سئوال اول گفته اید: “سازمان ما با مدافعین رژیم ولایت و سلطنت مرز دارد” این سخن، تفسیر به رأی همان فاکتیست که شما در مقدمه، از سند سیاسی کنگره ۱۲ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) آورده اید. شما بر اساس کدام تجربه عملی در نیم قرن اخیر سکولار دمکرات ها را به جمهوری خواه و سلطنت طلب و یا دین باور تقسیم می کنید؟ آیا صرف باور داشتن به هر کدام از این نحله ها، بیانگر دیکتاتور یا دمکرات بودن شخص و اشخاص و احزاب خواهد بود؟ اگر پاسخ شما منفی است، پس چگونه شما بر اساس یک فرمول ساده، طرفداران سلطنت را در کنار طرفداران ولایت فقیه نشانده اید؟ در ثانی هر گردی که گردو نیست و هر سلطنتی که سلطنت مطلقه نیست، همانطور که هر دین باوری طرفدار ولایت مطلقه فقیه نیست!

مرزبندی با سلطنت طلبان “تفسیر به رای” کنگره دوازدهم سازمان نیست، بلکه مبنای برخورد ما، مصوبات کنگره های قبلی به ویژه کنگره دهم است. اعلام موضع نسبت به نیروی طرفدار ولایت و سلطنت، یکسان انگاشتن آن ها نیست. بین آن ها هم تمایزات جدی وجود دارد و هم اشتراکات جدی. از جمله اشتراک در اقتدارگرائی آن هاست. در مورد سکولار دمکرات ها، در گفتگوی قبلی چنین تقسیم بندی که شما اشاره کردید، صورت نگرفته است.

شما نوشتید “هر سلطنتی که سلطنت مطلقه نیست”. طبعا این گونه است. اما سلطنت در ایران ربطی به سلطنت در سوئد، اسپانیا، انگلیس…. ندارد. اگر در این کشورها سلطنت ماند و دمکراسی در این کشورها استقرار پیدا کرد، دلایل متعددی داشت. از جمله وجود زمینه نسبی آزادی برای فعالیت احزاب و تشکل ها. سلطنت در این کشورها در مقابل خواست مردم مقاومت ننمود و به یک سیستم مشروطه گذر کرد. در ایران سلطنت همواره خودکامه بوده است. سلطنت در ایران در مقابل خواست مردم ایستاد و سرنگون شد. شواهد و دلایل قوی وجود ندارد ثابت کند که اگر سلطنت دوباره به ایران برگردد، خودکامه نخواهد بود. نیروی سلطنت اقتدارگرا است و اقتدارگرائی در بین آن ها ریشه دار است. نیروی سلطنت طی سه دهه  تغییر نکرده و تغییرات در آن بخش از سلطنت طلبان که به مشروطه طلبان مشهور هستند، هنوز درونی نشده است. حزب مشروطه ایران در سایه تلاش های آقای داریوش همایون گام هائی چند در این زمینه برداشته بود. اما بعد از او، این حزب از آن پرنسیپ در حال  فاصله گیری است. به عنوان نمونه به سایت حزب مشروطه ایران مراجعه کنید و مطلبی را که تحت عنوان “سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اعلام انحلال کند” (به قلم علی اصغر حقدار) در این سایت درج شده است، بخوانید. آیا می توان چنین کسانی را که هنوز با زبان بازجویان و با فرهنگ لمپنی سخن می گویند، دمکرات نامید؟ آیا می توان نیروی سلطنت را که به ترور سیاسی مخالفان خود می پردازد، جریان دمکرات به حساب آورد؟ این افراد که هنوز قدرت را در دست ندارند، امروز با زبان حذف سخن می گویند، فردا که به قدرت برسند همان کاری را خواهند کرد که در دوره پهلوی ها انجام دادند. یعنی سرکوب و کشتار مخالفان.

دوره مشروطه خواهی برای محدود کردن قدرت شاه و گذر به دمکراسی در ایران به سرآمده است. مشروط کردن سلطنت زمانی معنی دارد که رژیم سلطنتی مطلقه برکشور حاکم باشد و این نیرو بخواهد سلطنت را مشروط کند. در حالی که در ایران بساط سلطنت برچیده شده است. امروز مشروطه طلبی در عمل به معنی برگرداندن سلطنت به قدرت است. نفی سلطنت به معنی پذیرش حکومت های استبدادی که عنوان جمهوری را یدک می کشند، نیست. در این کشورها انتقال قدرت صورت نمی گیرد. در حالیکه جمهوریت مترادف با دوره ای بودن قدرت است.

آقای رضا پهلوی هنوز خود را “بنا به قانون”، پادشاه ایران می داند. او در گفتگو با یک روزنامه نگار آلمانی در مورد سوگند خوردنش در کشور مصر در مراسم بیستمین زادروزش گفته است: “این مراسم در بیستمین زادروز من برگزار شد. طبق قانون اساسی ما می بایستی به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می بایست در مجلس ایران هم سوگند پادشاهی یاد می کردم. بنابراین می توان گفت که “بنا به قانون” شاه ایرانم.”

اگر آقای رضاپهلوی به رای مردم اعتقاد داشت، خودش را شاه ایران نمی نامید. او هنوز به موروثی بودن حکومت باورمند است. آیا می توان با نیروی اقتدارگرا و با رضاپهلوی که خودش را شاه ایران می داند، وارد همکاری و اتحاد شد؟ آقای رضاپهلوی هنوز جایگاهش را روشن نکرده است. او از یکسو وارث سلطنت است و خود را شاه ایران می داند و از سوی دیگر می خواهد رهبر اپوزیسیون باشد.

آیا سازمان متبوع شما آمادگی این را دارد که با دیگر نیروهای سرنگونی طلب (جدا از آنان که خواهان حمله نیروهای نظامی کشورهای دیگر به ایران هستند) در زمینه ایجاد “جبهه واحد ضد دیکتاتوری” وارد گفتگو و تعامل سیاسی شود؟ اگر پاسخ مثبت است لطفا ً بفرمائید چگونه؟

سازمان ما از دو دهه قبل گفتگو بین نیروهای سیاسی را پیش کشیده و همواره از آن دفاع کرده است. لذا ما مشکلی برای گفتگو نداریم. اما با سلطنت طلبان، مدافعین دخالت نظامی و نیروئی که برای انجام تحولات سیاسی در کشور بر دخالت کشورهای خارجی تکیه دارد، وارد تعامل سیاسی ـ به معنای همکاری و اتحاد ـ نمی شویم.

“جبهه واحد ضد دیکتاتوری” شعار حزب توده ایران در دوره قبل از انقلاب و در حال حاضر است. ما چنین جبهه ای را مطرح نکردیم. این شعار سلبی و ناظر بر وضعیت امروز است و با فردای طرد استبداد رابطه برقرار نمی کند. به بیان دیگر مشخص نمی کند چه نوع حکومتی را می خواهد جایگزین استبداد کند.

سازمان ما همواره از اتحاد نیروهای جمهوریخواه دمکرات و سکولار دفاع کرده و آن را مقدم شمرده است. ما از انقلاب بهمن و شعار “همه با هم” آقای خمینی که همان مضمون “جبهه واحد ضد دیکتاتوری” را داشت، تجربه بزرگی اندوختیم. شعار “همه با هم” در عمل به معنی آن بود که همه زیر رهبری و اتوریته روحانیت و آقای خمینی قرار گیرند. در آن سال ها، نیروهای سکولار به فردای انقلاب توجه جدی نداشتند. در عمل ائتلاف نیروهای مدرن و سکولار با نیروهای مدافع جمهوری اسلامی به دلایل مختلف از جمله عدم روشنگری به نفع روحانیت و حکومت فقها تمام شد. ما دیگر حاضر به تکرار این تجربه تلخ نیستیم.

جمهوریخواهان و سلطنت طلبان دو برنامه اساسا متفاوت دارند. اگر امروز آندو در نفی استبداد مذهبی همسو هستند ـ نه متحد ـ اما در جنبه اثباتی فاصله زیادی از هم دارند. ما نمی خواهیم شکل حکومت را به امر فرعی و درجه دوم تبدیل کنیم. شکل حکومت در ایران عمیقا با امر دمکراسی و استبداد پیوند خورده است. به باور ما ابتدا باید جمهوریخواهان دمکرات و سکولار متحد شوند و در صورت ضرور با هویت جمهوریخواهی وارد این و یا آن همکاری موردی با دیگر نیروها شوند. کسانی که “جبهه واحد ضد دیکتاتوری”، “اتحاد برای دمکراسی”، “جبهه دمکراسی” و یا “کنگره ملی” را مطرح می کنند، باید جواب دهند که جبهه مورد نظر آن ها، چه نیروهائی را دربر می گیرد؟ آیا شکل حکومت در برنامه اشان مشخص است و یا مسکوت گذاشته شده است؟

در حال حاضر امکان همکاری و اتحاد بین برخی نیروها به جهت نزدیکی و اشتراک در برنامه ای، استراتژی سیاسی و اعتمادهای شکل گرفته وجود دارد. با توجه به این امر، سازمان سیاست تشکیل بلوکهای اتحاد را در حال حاضر امکان پذیر میداند. طبعا در این بلوکها، برخی جریانها مشترک خواهند بود.” آیا ممکن است شفاف تر این موضوع را توضیح دهید، و بیلانی از فعالیت های سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ارائه نمائید.

ما طی دهه گذشته ابتدا با چهار جریان و بعدا با هشت جریان جمهوریخواه وارد همکاری شدیم. تلاش زیادی برای تداوم همکاری بین نه جریان صورت گرفته است. علیرغم مشکلات، این همکاری تداوم یافته است. کوشش ما این است که برتعدادمان افزوده شود و همکاری ها گسترش بیشتری پیدا کند. شکل گیری چنین اتحادی، نشانگر وجود اشتراکات در برنامه آن ها است. این مجموعه یک بلوک به حساب می آید.

بلوک دیگری از سازمان ما، اتحاد جمهوریخواهان، ملی ـ مذهبی ها، دین باوران معتقد به جدائی دین از حکومت و………. می تواند شکل گیرد. در این دو بلوک سازمان ما و اتحاد جمهوریخواهان مشترک هستند و می توانند به عنوان حلقه ارتباطی عمل کنند. طبعا بلوک های دیگری هم می تواند شکل گیرند. سلطنت طلبان می توانند بلوک خودشان را تشکیل دهند. تلاش برای ایجاد تشکل واحد از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان زیان بخش است و به افزایش فاصله بین این دو نیرو منجر می شود.

سازمان متبوع شما با تعریف نوینی از “حقوق و وظایف اعضا” در میان جریانات سیاسی ایران شاخص است. این تعریف، آزادی های فرد در درون سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) را تا بدانجا گسترش می دهد که، افراد مجازند حتی در نشست ها، کنفرانس ها و … که اهداف آنها با اهداف سند سیاسی کنگره سازمان همخوانی ندارد (از جمله کنفرانس بروکسل) شرکت نمایند، بدون آنکه از طرف هیچ مرجع صلاحیتدار سازمانی مورد سئول واقع شوند. آیا به نظر شما این تعریف بی در و پیکر و این برخورد اعضا، مغایرتی با پرنسیپ های حزبی ندارد؟ اگر پاسخ مثبت است شما به عنوان مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی برای آن چه تمهیداتی اندیشیده اید؟ در ثانی، اینکه شما می فرمائید ما به صورت رسمی در این یا آن کنفرانس شرکت ننموده ایم، دردی را دوا نمی کند. چرا که در فحوای عمومی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در شخص آقای خلیق خلاصه نمی گردد. همگان اگر نه رسما ً ولی تلویخا ً حضور دیگر اعضای هیئت سیاسی در این مجامع را شرکت سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) می بینند. آیا این حضور و آن عدم حضور بیشتر شبیه به یک بازی قایم باشک در عرصه سیاست ایران نیست؟

هیچ یک از اعضای هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان در کنفرانس بروکسل شرکت نداشتند. هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان تصمیم گرفت، که در کنفرانس بروکسل شرکت نکند و این تصمیم سیاسی روشنی بود. هئیت سیاسی ـ اجرائی منتخب شورای مرکزی و مسئول هدایت سیاسی ـ تشکیلاتی سازمان در چارچوب مصوبات کنگره و شورای مرکزی در فاصله بین جلسات حضوری شورای مرکزی است و من مواضع و تصمیمات آن را بازتاب می دهم.

در سازمان ما اعضا از حقوق وسیع برخوردارند و مانعی برای ابراز نظر و شرکت در سمینارها و کنفرانس ها برای آن ها وجود ندارد. اما اعضای سازمان حق شکل دادن اراده  سیاسی مغایر با اراده سازمان را ندارند. در فصل هفتم اساسنامه سازمان آمده است که “مشارکت اعضا در سازماندهی اراده ای مغایر با مواضع سازمان در بیرون از سازمان، نقض موازین اساسنامه به حساب می آید” و “در موارد نقض اساسنامه برخورد انضباطی با عضو صورت می گیرد. برخورد انضباطی از تذکر شفاهی تا اخراج از سازمان را شامل می شود. اخراج از سازمان، حداکثر برخورد انضباطی است.”

طبعا سازمانی که بخواهد به پرنسیپ های دمکراتیک پایبند بماند، حقوق اعضا را تامین کند و اجازه ندهد که ارگان های سازمانی یکه تازی کنند، برای حفظ حزبیت با مشکلات مواجه خواهد شد. این مشکلات واقعی است. اما مختص سازمان ما که می خواهد دمکراسی حزبی را باحزبیت پیوند دهد، هم نیست. تلاش ما این است که با توسل به ابزار دمکراتیک، با مشکلات برخورد کنیم و حزبیت را تقویت و تحکیم بخشیم.

در سازمان مواردی پیش آمده که هیئت سیاسی ـ اجرائی وقت مجبور شده است که به “نهاد رسیدگی به شکایات و داوری (رشد)” علیه چند تن از رفقا شکایت کند و خواستار داوری آن شود. بعد از داوری رشد، هیئت سیاسی ـ اجرائی آن ها را تنبیه کرده است. بنابرین در سازمان مرجع صلاحیتدار برای برخورد با اینگونه اقدامات وجود دارد و با اقداماتی که مغایر موازین سازمان است، برخورد صورت می گیرد.

چنانچه می بینید اساسنامه سازمان از یکسو برای اعضای سازمان حقوق وسیع قائل شده و از سوی دیگر شرکت اعضای سازمان در سازماندهی اراده ای مغایر با مواضع سازمان را منع کرده است. محدود کردن حقوق اعضاء و اخراج شرکت کنندگان در این و یا آن کنفرانس، کار چندان سختی نیست. اما رعایت پرنسیپ های دمکراتیک با هزینه همراه است و نیازمند مدیریت سنجیده. تلاش ما این است که مسائل و مشکلات سازمان را به شیوه دمکراتیک و قانونی حل کنیم. ما تجربه گرانباری را در سازمان سپری می کنیم. این تجربه گرانبار می تواند پشتوانه ای برای جامعه سیاسی ایران باشد.

گفته می شود که در سازمان شما تقسیم کار صورت می گیرد و افرادی به این و یا آن کنفرانس برای مشارکت اعزام می شوند. این ادعا، واقعی است یا ساختگی؟

مسلما ساختگی. آنجا که به حضور نمایندگان سازمان در این و یا آن اجلاس برمی گردد، تصمیم گیرنده ارگان های سازمانی هستند. آنجا که از اعضای سازمان برای شرکت در کنفرانسی دعوت صورت می گیرد، تصمیم گیرنده خود دعوت شدگان هستند نه ارگان های سازمانی. مگر در موارد خاص که حضور رفیقی به عنوان نماینده سازمان تلقی گردد. چنانچه گفته شد هرگاه مشارکت اعضای سازمان در کنفرانس و یا انجام اقدامی که تولید کننده اراده ای مغایر با مواضع سازمان باشد، ارگان های سازمان با آن ها برخورد می کند.

برخی افراد که هم چنان در توهم توطئه اسیرند، هنور قادر به درک مکانیسم های جاری در سازمان در برخورد با اینگونه مسائل نیستند و بر این تصورند که سازمان گویا در مجامع علنی از عدم شرکت در کنفرانس سخن می گوید و در خفا هیئتی را برای شرکت در این و یا آن کنفرانس اعزام می کند. ما نه به “قایم باشک بازی” در صحنه سیاسی کشور اعتقاد داریم و نه این نوع شیوه برخوردها با پرنسیپ های ما هم خوانی دارد.

کنفرانس بروکسل محل گفتگو و تعامل صاحبان گرایش های مختلف اپوزیسیون بوده است. چرا شرکت در آن با مخالفت سازمان شما روبرو شده است؟

گرایشی در بین شرکت کنندگان وجود داشت که می خواست کنفرانس محل گفتگو و تعامل صاحبان گرایش های مختلف اپوزیسیون باشد. در گفتگوی قبلی به این گرایش اشاره شد. اما این گرایش، پیش برنده کنفرانس نبود. هدف تعامل و گفتگو، نزدیک کردن نیروهای اپوزیسیون است در حالیکه این کنفرانس شکاف در درون نیروهای جمهوریخواه را تشدید کرده است. اکثر سازمان های سیاسی با این پروژه همراه نیستند و از آن فاصله گرفته اند و نیروی قابل توجهی از اپوزیسیون هم منتقد این پروژه است. لازم است صاحبان این پروژه به این سئوال پاسخ دهند که این چه نوع “اتحاد برای دمکراسی” است که اکثریت قریب باتفاق جمهوریخواهان با آن مخالفند؟ این چه پروژه ای است که به جای اعتماد آفرینی به بی اعتمادی در صفوف اپوزیسیون دامن زده است؟

گذاشتن عنوان “اتحاد برای دمکراسی” روی کنفرانس، سابقه برگزارکنندگان، سخنان برخی شرکت کنندگان، دعوت از امانوئل اتولانگه و تجربه تاریخی مشابه در کشور ما و برخی کشورهای دیگر، نشان می دهد که تدارک کنندگان کنفرانس برنامه های دیگری دارند: از شکل دهی اتوریته سیاسی، تدوین پلاتفرم، ایجاد تشکل از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان تا ساختن آلترناتیو. آن ها می خواهند چند کنفرانس برگزار کنند و در جریان برگزاری کنفرانس ها به ارزیابی به نشینند و مشخص کنند که این پروژه، ظرفیت تحقق کدام یک از برنامه های گفته شده را دارد.

تلاش سازمانگران این پروژه نزدیکی به جنبش سبز نیست که از پایگاه اجتماعی در جامعه برخوردار است. چند تن از تدارک کنندگان بعد از نشست مقدماتی در هامبورگ ـ قبل از برگزاری کنفرانس استهکلم ـ فاصله خودشان را نسبت به گروه های تشکیل دهنده این جنبش اعلام کردند ولی نسبت به نیروی سلطنت موضع نگرفتند. آن ها با این موضع گیری، دعوت از امانوئل اتولانگه و حضور هماهنگ کننده کودتای نوژه، به تدریج سمت گیری خود را مشخص می کنند: دوری از جنبش سبز، همراهی با سلطنت طلبان و نزدیکی به محافل تندرو در غرب. تداوم این سمت گیری، می تواند گرایشی را که برای انجام تحولات سیاسی در کشور بر کشورهای خارجی تکیه دارد، تقویت کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* برای تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و گسترش ارتباط با آنها و پاسخ به سئوالات مطروحه در مورد سازمان، برنامه “گفتگو” به خواست کنگره دوازدهم سازمان تهیه و انتشار می یابد. در هشتمین برنامه “گفتگو” به تعدادی از سئوالات در امر اتحادها و مناسبات درون سازمان پاسخ داده شده است.

برای تماس و طرح سئوالات

آدرس ایمیل:

goftgou@fadai.org

تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد, ۱۳۹۱ ۳:۴۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شرایط بحرانی در زندان قرچک و ورامین!

گزارشی از تداوم وضعیت نامناسب زندانیان زن در زندان قرچک ورامین

بیرون راندن پناه‌جویان افغانستانی از میهن ما سیاستی ضدانسانی و مغایر با فرهنگ و اخلاق ایرانی‌ست!

کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!

بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.