اشک های چروکیده مادر
می چکد
بر خاک سرزمین ام،
طاقت جوانه می زند
یادمان بیست و پنج سالگی اعدام محمود، محمدعلی بهکیش و مهرداد پناهی شبستری و دیگر زندانیان سیاسی که در تابستان سال ۶۷ اعدام شدند، هم چنین یادبود محسن، زهرا و محمدرضا بهکیش و سیامک اسدیان که به ترتیب در اردیبهشت سال ۶۴، شهریور سال ۶۲، اسفند سال ۶۰ و مهر سال ۶۰ کشته شدند، با تاخیر ناخواسته چند ماهه، در منزل مادر بهکیش و به همت دخترش منصوره و با همراهی سایر اعضای خانواده و دوستان، عصر پنج شنبه ۱۶ آبان برگزار شد.
در این مراسم تعدادی از مادران و خانواده های خاوران، تعدادی از زندانیان دهه شصت، از خانواده کشته شدگان قتل های زنجیره ای، از خانواده کشته شدگان سال ٨٨، از خانواده کشته شدگان کهریزک و هم چنین تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شده اخیر، از اعضای کانون نویسندگان، از فعالان حقوق بشر و مادران پارک لاله و دیگر یاران و همراهان حضور یافته بودند. جمعیت در فضای کوچک خانه به حدی زیاد بود که جای نشستن نبود و تعدادی از مهمان ها از ابتدا تا پایان مراسم با علاقمندی ایستاده بودند، برخی نیز در میان برنامه برای باز کردن جا برای تازه واردها، رفتند.
ابتدا خوشامدگویی و پذیرایی انجام شد و برنامه ساعت ۷ با اعلام یک دقیقه سکوت توسط یکی از مادران خاوران آغاز شد. مهمان ها همگی به پاس احترام به آن عزیزان به پا خاستند و سپس درود فرستادند و سرود خواندند. بعد از آن فیلم “مادران خاوران” تهیه شده توسط “بنیاد پژوهش های زنان” و صحبت های اعتراضی مادر بهکیش به سازمان ملل پخش شد که هر دو بسیار مورد توجه قرار گرفت. دیدن فیلم مادران خاوران تاثیر زیادی بر حاضران گذاشت و اشک همه را جاری کرد، زیرا پس از گذشت سی و چند سال هنوز این زخم ها باز است و بر تار و پود تک تک خانواده ها و همراهان نقش بسته است. مرور تاریخ جنایت های حکومت و پیگیری خانواده ها برای کشف حقیقت و دادخواهی، از یک طرف یادآور حقیقتی تلخ از ظلم و بیداد حکومتی است که به اسم آزادی خواهی خود را به مردم تحمیل کرد و از طرفی دیگر یادآور مقاومت و پایداری جان باختگانی است که برای مبارزه با این بیدادگری بر اهداف انسانی و آرمان خود ایستادند و سر خم نکردند.
روایتگر فیلم، تاریخچه ای از کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و به ویژه کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را بیان کرد، هم چنین روایتی از مبارزات مادران ایران زمین علیه فراموشی و برای دادخواهی. این که چگونه خانواده ها در جلوی زندان های زمان شاه و به خصوص در تحصن دادگستری در ۲٣ دی ۱٣۵۷ برای آزادی زندانیان سیاسی به هم نزدیک تر شدند و بعد از حکومت اسلامی نیز این آشنایی ها در جلوی زندان های مختلف اوین، گوهردشت و قزل حصار بیشتر و بیشتر شد. این که چگونه کشته شدگان گروه های چپ را به خاوران بردند. این که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹٨، در مرداد سال ۶۷ ملاقات ها قطع شد و چگونه حکومت با دستاویز قرار دادن حمله مجاهدین خلق، تعداد زیادی از زندانیان مجاهد و چپ را اعدام کرد، این که خانواده ها چگونه پیگیر موضوع شدند و به کجاها رفتند ولی پاسخی نگرفتند و توطئه سکوت پابرجا ماند و بدون هیچ توضیحی بر چگونگی و چرایی اعدام ها، در آذرماه همان سال ساک های زندانیان را تحویل دادند و بعد از کلی پیگیری خانواده ها برای یافتن محل دفن اعدام شدگان، آنها را راهی گورستان ها کردند و خاوران را یافتند. این که چگونه گورستان خاوران ایجاد شد، گورستانی در شرق تهران که ابتدا آن را لعنت آباد نامیده بودند و خانواده ها نام خاوران یعنی برآمدگاه آفتاب را بر آن نام نهادند. این که خانواده ها چگونه با دسته های گل راهی خاوران شدند و در دهم شهریور سال ۶٨ اولین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی را در خاوران برگزار کردند و با حمله نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و بازداشت تعدادی از خانواده ها مواجه شدند. این که چگونه پیگیری خانواده ها و کنش گران سیاسی و جان به در بردگان باعث شد که گزارش گر ویژه سازمان ملل (گالین دوپل) برای رسیدگی به اعدام ها به ایران بیاید و خانواده ها با اسناد و مدارک به میدان آرژانتین رفتند، ولی به آنها اجازه ندادند که با او دیداری داشته باشند و باز مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفتند. این که با چه شرایطی گالین دوپل را به خاوران بردند و به خانواده ها اجازه ندادند که در آنجا هم حضور یابند و بالاخره این که چگونه پرونده این جنایت های هولناک مسکوت ماند، ولی خانواده ها با تمام تهدیدها و اذیت و آزارها ساکت نماندند و برای مبارزه با فراموشی به خاوران رفتند و ارتباط با همدیگر را حفظ کردند.
پس از فیلم تنی چند از زندانیان سیاسی در دهه شصت تاکید کردند که کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ ربطی به حمله مجاهدین نداشته است و از سال ۶۶ طراحی شده بود.
مراسم با صحبت های خانواده ها ادامه یافت، یکی از همسران با بغضی فروخورده گفت: “این موضوع آنقدر مرا آزرده ساخته که هنوز نمی توانم راحت از این فاجعه حرف بزنم، او ادامه داد: “بعد از قطع تلفن و بی خبری از بچه ها به تعدادی از مادران و همسران و خانواده ها گفتم که بیایید تا رسیدن خبری از آنان همراه با خانواده و فرزندان مان جلوی زندان گوهردشت تحصن کنیم، اما مرا متهم به چپ روی کردند و به همین دلیل این تجمع شکل نگرفت. من حس خیلی بدی داشتم و حدس می زدم که بچه ها را خواهند کشت و ما دیگر آنها را نخواهیم دید”.
سپس تعدادی دیگر از مادران، همسران و فرزندان و دوستان از خاطرات تلخ و شیرین خود گفتند. شنیدن تک تک این خاطرات، فضا را از طرفی حزن انگیز می کرد و از طرف دیگر قوت قلبی می داد که رفتن این عزیزان و پایداری و ایستادگی خانواده ها برای ماندن و ساختن دنیایی انسانی بیهوده نبوده است. پس از آن یکی از مادران کشته شدگان سال ٨٨ با بیان این که من در مقابل شما مادرانی که حتی نمی دانید فرزندتان را کجا دفن کرده اند و سنگ قبری نیز از آنها ندارید، شرمنده هستم و غم خود را در مقابل شما کوچک می دانم و به او گفته شد چرا تو شرمنده باشی، جنایت کاران باید شرمنده باشند و لحظاتی در آغوش تعدادی از مادران گریست. یکی از حاضرین گفت: “در تاریخ صد و چند ساله ایران، جنبش مادران خاوران یکی از تاثیرگذارترین ها بوده است”، دیگری گفت: “بچه هایی که اعدام شدند، همه هدف و آرمان داشتند و بی دلیل کشته نشدند و جمهوری اسلامی نیز آنها را آگاهانه کشت و بهتر است که در مراسم ها بیشتر بر این جنبه تاکید شود، هم چنین گفت دادخواهی از جمهوری اسلامی نیز فایده ای ندارد” و …
پس از آن منصوره بهکیش برای نشان دادن روند تلاش های مادران خاوران، نامه های جمعی و اعتراضی خانواده ها به دکتر حبیبی و خاتمی و سازمان ملل را خواند تا نشان دهد که در آن فضای ترس و وحشت، خانواده ها سکوت نکردند و صدای اعتراض خود را بلند کردند و مسوولان را مورد بازخواست قرار دادند، ولی هیچ پاسخی حتی از طرف سازمان ملل نگرفتند و از آن پس فعالیت های دادخواهانه شان را با برگزاری مراسم یادبود و رفتن دایم به خاوران و افشاگری برای کشف حقیقت و برقراری عدالت ادامه دادند. وی ادامه داد: “پس از این همه سال هنوز حق خانواده ها برای دانستن حقیقت به رسمیت شناخته نمی شود و مدام از طرف حکومت مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و این موارد نقض حقوق بشر حتی در گزارش احمد شهید نیز جایی ندارد.”
در میان برنامه ها قطعات اشعاری زیبا توسط تنی چند از حاضران خوانده شد، شعرهایی از شاملو، فریدون مشیری، سایه و … چند نفر نیز خودشان شعرهایی سروده بودند که خواندند. هم چنین سرود و تصنیف هایی از جمله مرغ سحر، خاوران و … به صورت دسته جمعی و سرودهایی همراه با صدای دلنشین تار توسط یکی از دوستان و هم صدایی دیگران اجرا شد، در پایان مراسم نیز همه ایستادند و سرآمد زمستون را با صدایی رسا و گروهی خواندند. هم چنین تصویری از سوزن دوزی ستاره ها اثر محسن بهکیش و برادرانش در زندان که عکس های بهکیش ها و سیامک اسدیان و مهرداد پناهی در آن جای گذاری شده بود، به مهمان ها تقدیم شد.
شور و نشاطی در میان خانواده ها و مهمان ها ایجاد شده بود و همه خشنود از حضورشان در این مراسم، با روحیه ای سرشار از امید برای فردایی بهتر، منزل مادر بهکیش عزیز را ترک کردند.
یاد همه رهروان آزادی و عدالت و برابری انسان ها گرامی باد!
مادران پارک لاله ایران
۲۰ آبان ۱٣۹۲