پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۳

پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۳

مرا از یاد نبر، نام دخترت را مریم بگذار!
دلم می‌خواهد که تو عزیزم مرا از یاد نبری. من هر کاری کردم تا تو احساس خوشحالی کنی، شاد و آسوده باشی و همه چیز برایت فراهم باشد. و وقتی...
۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سپیده جدیری
نویسنده: سپیده جدیری
پشتیبانی ازبیانیه جبهه اصلاحات وظیفه همگانی است...
پاسخ به آقای رییس جمهور، بازگشت حکومت به مردم است.چه، مردم متحد، همراه با حکومت همین امروزبا مدیریت مصرف بهینه آب وبرق قادراند بحران آب وبرق راحل کنند یا تخفیف...
۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند...
گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از...
۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
واقعیت‌های جدید در قفقاز و "جادۀ ترامپ": روی کاغذ صاف و روان بود!
ایروان به یک آزمایش پرداخت: سیستم اتحادهای سنتی و تضمین‌های واقعی را به نفع وعده‌های توهمی غرب رها کرد. روی کاغذ، همه چیز زیبا به نظر می‌رسد: صلح، همکاری، فناوری،...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی
ذکر اشتباهات حزب توده وعمل نادرست شخص آقای خسرو روزبه از سوی آقای علی مرادی مراغه‌ای و دیگر منتقدین،زمانی . می‌تواند دست‌مایه‌ای مفید در راستای ازادی و عدالت و نابودی...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اسد
نویسنده: اسد
کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی...
کشتار ۶۷ تنها یک تراژدی ملی نبود، بلکه مصداق نقض فاحش و گستردهٔ حقوق بشر به شمار می‌رود. نهادهای بین‌المللی هم‌چون عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر بارها خواستار روشن...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
راهرو ترامپ در قفقاز و خوش‌بینی های طرف ایرانی...
خوش‌بینی طرف ایرانی در مورد موضع کرملین در این مورد ممکن است با واقعیت دشوار امروز در تضاد باشد. مشکل اینجا نه تنها طیف گستردۀ ارزیابی‌ها از اسناد امضا شده...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: یوری کوزنتسوف
نویسنده: یوری کوزنتسوف

یاد رفیق انوشیروان لطفی گرامی باد !

رفیق انوشیروان لطفی، متولد سال ١٣٢٨ دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، در سال ١٣٦٠ ازدواج کرد و دخترش که خاطره نام دارد، درزندان اوین متولد شد. وی که از کادرهای سازمان چریک های فدائی خلق ایران بود, پس از انشعاب, در سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به فعالیت خود ادامه داد. وی در رژیم سابق به حبس ابد محکوم شده بود و در روزهای آغازین انقلاب بهمن, همراه دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد گردید

رفیق انوشیروان لطفی، متولد سال ۱۳۲۸ دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و دخترش که خاطره نام دارد، درزندان اوین متولد شد. وی که از کادرهای سازمان چریک های فدائی خلق ایران بود, پس از انشعاب, در سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به فعالیت خود ادامه داد. وی در رژیم سابق به حبس ابد محکوم شده بود و در روزهای آغازین انقلاب بهمن, همراه دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد گردید.

دستگیری و بازداشت در جمهوری اسلامی 

رفیق انوشیروان لطفی در مرداد ۱۳۶۲ زمانی که از شمال عازم تهران بود، در راه دستگیر شد. محل بازداشت او ابتدا کمیته انقلاب و سپس زندان اوین بود. او در مدت پنج سال بازداشت، سه یا چهار بار با مادرش ملاقات داشت، دو بار با همسرش در زندان و یک ملاقات حضوری با پدر و مادر همسرش. در مورد اینکه وی از حق داشتن وکیل برخوردار بوده یا نه، اطلاعی در دست نیست.مدارک و شواهدی نیز موجود نمی باشد. 

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست. بر اساس روزنامه اطلاعات، رفیق لطفی در دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه شده بود. از مدارک ارائه شده علیه متهم اطلاعی در دست نیست. از دفاعیات او نیز هیچ اطلاعی در دست نیست. در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. دادگاه انقلاب اسلامی تهران رفیق انوشیروان لطفی را به مرگ محکوم کرد. وی بعد از ظهر روز ۶ خرداد ۱۳۶۷ در زندان اوین اعدام شد. بنا به گفته نزدیکانش، جسد او را به خانواده اش تحویل ندادند و مادرش” فروغ تاجبخش، مشهور به “مادر لطفی” با کنار زدن خاکها در گورستان خاوران از طریق پیراهنی که به تن داشته او را شناسایی کرده است.

به یاد رفیق انوشیروان لطفی:

…در روزهای انقلاب، … در ستاد سازمان فدائیان در دانشکده فنی و خیابان میکده و در تسخیر چاپخانه فرانکلین در خیابان روزولت در تیمی همراه با انوش و دیگر همرزمان و همراهان، او را شناختم. از سابقه‌اش در سالهای قبل از انقلاب و از قهرمانی‌هایش در تحمل شکنجه در زندان شاه بسیار شنیده بودم. اظهارات تهرانی شکنجه‌گر زمان شاه، که پس از انقلاب دستگیر شده بود، بیانگر صبر، تحمل و توانائی و قهرمانی انوش در زندان و در زیر شکنجه بود. اینها بحشی از شخصیت و سجایای اخلاقی و مبارزاتی او بودند.

انوش را در سالهای بعد گاه گاه می‌دیدم. از سال ۵۹ به بعد دیدارها به دلیل برخی مسئولیتهای مشترکمان بیشتر شد. زمانی که او سرانجام به عنوان دبیر داخلی تشکیلات تهران برگزیده شد دیدارهایمان هفته‌ای چند بار و حتی دوره‌ای روزانه شده بودند.

او در قلب تهران متولد شده بود. تهران توپخانه، تهران پارک شهر، تهران ۲۴ اسفند و دانشکده فنی و توچال و اوین را در خاطرات شیرین و تلخش و در حافظه تیزش به خوبی حک کرده بود. فعالیت هدفمند و بزرگی وظیفه و تحمل فشارها و اندوختن تجارب و ممارست با مردم و شخصیتها و همرزمانش او را سرد و گرم چشیده و آبدیده کرده بودند. دستگیری اولش و ماندن در زندان زمان شاه، تجارب انقلاب و شاید بیش از همه اسکلت اصلی شخصیت او و فضای تربیتی خانوادگیش از او انسانی مستقل، با اراده، آرام و فکور ساخته بود. انوش در خلال جلسات کمتر اظهار نظر می‌کرد. در سالهای اولی که به کمیته ایالتی و هیئت دبیران تهران وارد شده بود، در برخورد با مسائل حساس هیچگاه آرامش در رفتار و دقت در تصمیم گیری را از دست نمی‌داد. انوش علاقمند به مطالعه جدی و منظم بود، قدرت فکر کردن سیستماتیک را داشت، مسائل نظری را دنبال می‌کرد و پی‌گیری منظم بحثهای سیاسی و تشکیلاتی را رها و کم‌بها نمی‌کرد. در برخورد با مسئولان بالاتر، انوش همان انسانی بود و همان نحوه رفتاری را داشت که با رفقای چند رده پایین تر از خودش. در ذات و ضمیرش و در مرامش ذره‌ای از تفرعن و خود را بالاتر گرفتن و فخر فروختن به خاطر سابقه مبارزاتی اش، کنار آمدن در مقابل نظر مسئول و یا رفیقی دیگر، موضع‌گیری‌های مصلحتی و کوتاه مدت بر علیه و یا له اشخاص نمی‌گنجیدند. انوش تمیز و خوش پوش بود، جز در روزهای سخت بهمن ۱۳۵۷ که همگی در شرایط جنگی بودیم. انوش در عین اینکه جان در راه آرمان زحمتکشان و دفاع از برابری‌های اجتماعی نهاد، هیچگاه تظاهر به تعلق به طبقات فرودست نمی‌کرد. اکنون که از ورای زمان به معرفت و شناخت و شخصیتش در حدود سنی آن دوره، یعنی در مرز سی سالگی او می‌اندیشم، او را به جرات سزاوار آفرین و همواره الگویی شایسته برای کار و پیکار مبارزان می‌بینم.

در اواخر خرداد همان سال سیاه و مرگبار ۱۳۶۲، روزی بسیار گرم و تفنده در خیابان جمهوری ” شاه” و حول و حوش آذربایجان دو قرار پی در پی با او داشتم. در اولین قرار در جمهوری جلو یک رستوران، قرار بود که او را در داخل یک وانت بار که در جنب خیابان پارک می‌شد ببینم. او در سر قرار حاضر نشد. در قرار دوم که نیم ساعت بعد در خیابان آذربایجان جلوی بیمارستان بود او را دیدم که از دور به من علامت سلامتی داد. هنگامی که او را چشم بسته، البته به اصرار خودش، به منزلم بردم، در هر دو مشتش دستمال کاغذی های نازکی داشت که هنوز از یاد نبرده‌ام. او به من گفت که دستمال کاغذی یک دستش اسامی رفقایی هستند که باید در تهران سازماندهی می‌شدند تا بمانند و به فعالیت ادامه دهند و در مشت دیگرش اسامی و مشخصات همرزمانی بودند که باید بسرعت ترتیب خروج آنان از ایران داده می‌شد. به او گفتم که “دکتر، این کلینکس‌ها بقدری ناز کند که در این گرما در کف دست به سرعت آب می‌شوند.” گفت: “اصغر خوبیش در همین است که وقتی قورتش دادم در یکی دو دقیقه در معده آب می‌شوند و پس از شستشوی معده، اطلاعاتی به دست دشمن نمی‌افتد”. در آخر آن روز پس از دیدار دو سه ساعته می‌خواند.

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما

یک روز بی‌گمان

سر می‌زند ز جائی و خورشید می‌شود.

برحسب اتفاق و یا شاید می‌دانست که من این شعر را حفظ بودم، چون در سالهای قبل گاه گاهی در جلسات پیش می‌آمد که در حاشیه جلسه، رفقا شعرهائی را با هم و با ترنم زمزمه می‌کردند. آن روز قسمتی دیگر از شعر زیر کسرائی را برایش خواندم. آن شعر را تماما روی کلینکسی نوشت و با خود برد.

آخر چگونه عشق نهان می‌شود به گور؟

بی‌آنکه سرکشد گل عصبانیش ز خاک

آخر چگونه دل روزی نمی‌تپد؟

نفرین بر این دروغ

دروغ هراسناک

در بهار و تابستان ۱۳۶۲انوش علیرغم فشار کار و تنگتر شدن حلقه‌های محاصره وظیفه مبارزاتی و سازمانیش را در رابطه با حفظ جان کادرها، عقب نشینی منظم و ایجاد شبکه سازمانی منطبق با شرایط نو بنحو احسن پیش برد. او آرام و خونسرد بود. خط های جوان پیشانیش حکایتی از انحنای زمان و امید به عشق و حقیقت و گشودگی آینده‌ای هرچند دوردست می‌کرد. عشق انوش و دیگر فرزندان آزاده میهنمان هیچگاه به گور نهان نمیشوند.- علی اصغر سلیمی- کلن، شهریور ۱۳۸۷ 

برای این یادنامه, از سایت های زیر استفاده شده است:

۱-  ویکی پدیا ۲- ایران امروز -۳ بنیاد عبدالرحمن برومند

جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱- ۲۷ مای ۲۰۲۲

 

تاریخ انتشار : ۶ خرداد, ۱۴۰۱ ۰:۲۳ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

ادامه »

افول قدرت‌های غربی از هولوکاست تا غزه

تصاویر استخوان‌های برجسته و چشمان فرورفته این کودکان، تنها پوسته فاجعه را نشان می‌دهد؛ عمق آن، خاموش‌شدن آهسته یک نسل است. پزشکان و متخصصان تغذیه هشدار داده‌اند: حتی اگر جنگ همین امروز متوقف شود، این کودکان با زخم‌های جبران‌ناپذیر جسمی و ذهنی، تا پایان عمر زندگی خواهند کرد

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
بیانیه ها

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مرا از یاد نبر، نام دخترت را مریم بگذار!

پشتیبانی ازبیانیه جبهه اصلاحات وظیفه همگانی است…

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

واقعیت‌های جدید در قفقاز و “جادۀ ترامپ”: روی کاغذ صاف و روان بود!

روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی

کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی…