جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۶

جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۶

چگونه مذاکره ای، با کدام چشم انداز
آمریکا و ایران کشورهای همسایه نیستند. از این رو، نه مشکل مرزی با هم دارند نه ادعای ارضی. طرفه اینکه ایران بر خلاف آمریکا هیچ پایگاه نظامی-تروریستی در مناطق اطراف...
۲۱ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: ابراهیم شیری (ا. م. شیری - شیزلی)
نویسنده: ابراهیم شیری (ا. م. شیری - شیزلی)
یادمان، پنجاهمین سالگرد ترور بیژن جزنی و یارانش در تپه‌های اوین؛ پرونده‌ای همچنان باز از جنایت حکومت شاه
بیژن جزنی، از برجسته‌ترین چهره‌های فکری و مبارزان انقلابی ایران، در ۲۹ فروردین ۱۳۵۴، همراه با هشت تن دیگر از زندانیان سیاسی، در حالی‌که در بند زندان اوین بود، به...
۲۱ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کمیته برگزاری یادمان پنجاهمین سال ترور تپه های اوین - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: کمیته برگزاری یادمان پنجاهمین سال ترور تپه های اوین - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
هریت تابمن، زنی که خود را از بردگی رهانید و راه آزادی را هموار کرد!
هریت تابمن به‌خوبی می‌دانست که آزادی فقط به معنای فرار از زنجیرهای فیزیکی نیست. او گفته بود: «من صدها برده را آزاد کردم و می‌توانستم صدها نفر دیگر را نجات...
۲۱ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها
در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به...
۲۱ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
آموزش، قربانی خصوصی‌سازی و بی‌عدالتی اجتماعی در ایران
طبق قانون اساسی، دولت مکلف به تأمین امکانات آموزشی است. آموزش باید پیوند دهنده طبقات، فرهنگ‌ها و مناطق مختلف باشد، نه ابزار جداسازی و انحصار. مدارس نباید تجاری شوند؛ بلکه...
۲۱ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
جنگ تعرفه ای دونالد ترامپ, احیای سیاست های مرکا نتیلیستی در سده ۲۱
سیاست‌های تعرفه‌ای دولت ترامپ، علی‌رغم ظاهر محاسباتی و فنی، بر پایه ساده‌سازی بیش از حد یک مسئله پیچیده و بهره‌ برداری تبلیغاتی از مفاهیم اقتصادی طراحی شده‌اند. این رویکرد، بیش...
۲۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
«علیه جنگ واتحادحداکثری برای دموکراسی»
صحنه سیاسی کشورمادراین لحظه سیاسی صف بندی خاص خودرادارد.صف بندی که همیشه ثابت نیست و به اقتضای موردوشرایط تغییر می‌کند.بخش های رادیکال و بنیادگرایان حکومتی غیرمسئولانه وجاهلانه برطبل جنگ می‌کوبند...
۲۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران

یاوه‌گویی‌های یلتسین در ایالات متحدۀ آمریکا

مهمترین موفقیت من، متحد کردن جمهوری‌ها برای حل مشکلات اجتماعی بود. نمایندگان نه جمهوری دائماً در دفتر من حضور می‌یافتند و در همۀ بحث‌های دایر بر حل مسائل شرکت می‌کردند. حتی نمایندۀ استونی، اولین جمهوری که در سال ١٩٩٠ از اتحاد شوروی جدا شد، نیز حضور داشت! جمهوری‌ها می‌فهمیدند که صرفنظر از تخریب روابط تولیدی، رابطه بین مؤسسات، حل مشکلات اجتماعی یک مسئلۀ مشترک است. حل مسائل بازنشستگان، بی‌کاران، تعیین میزان دستمزدها لازم بود.

در ۲۸ آگوست ۱۹۹۱، شورای عالی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی استعفای آخرین کابینه وزیران شوروی به ریاست والنتین پاولوف، فرد مسئول اصلاحات پولی دردناک را  که یکی از دلایل نابودی کشور محسوب می‌شود، تایید کرد. وظایف دولت در حال از هم پاشیدن به کمیتۀ مدیریت عملیاتی اقتصاد ملی که در قانون اساسی پیش‌بینی نشده بود، بریاست ایوان سیلایف محول شد.

لنتا.رو (Lenta.ru) با آخرین وزیر کار و امور اجتماعی اتحاد شوروی، والری پائولمان، نویسنده ۲۰۰ مقالۀ علمی و یکی از مسئولان نوسازی گفتگو کرد. پائولمان در مورد نقش غرب در نابودی اتحاد جماهیر شوروی، ظهور ناسیونالیسم در جمهوری‌های متحده و وقایع کودتای مسکو صحبت کرد.

***

نتایج نوسازی را پس از گذشت سال‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هرج و مرج بر سر اقتصاد کشور آوار شد. این، در بسیاری از پدیده‌ها تظاهر یافت. افت شدید سطح رفاه مردم، نتیجۀ ویژۀ آن بود. تولید سقوط کرد. این امر به دلیل این واقعیت رخ داد که اهرم، یعنی اقتصاد برنامه‌ریزی شده عملاً حذف گردید. رشد ناسیونالیسم در جمهوری‌های اتحاد شوروی در این امر نقش پررنگی بازی کرد. این روند مورد حمایت غرب، به ویژه ایالات متحدۀ آمریکا و بریتانیا قرار گرفت.

پس از استونی، جبهۀ موسوم به جبهۀ خلق در همۀ جمهوری‌ها شکل گرفت. آن‌ها کارزار محو اتحاد شوروی و کسب استقلال از مرکز راه ‌انداختند.

آیا سیاست جبهۀ خلق به منافع مردم جواب می‌داد؟

جمهوری‌ها فشار متمرکز بودن را همیشه احساس می‌کردند. من به عنوان رئیس کمیتۀ برنامه‌ریزی دولتی جمهور سوسیالیستی استونی، علیرغم دفاع از برنامۀ تنظیم‌شده، مجبور بودم همۀ جزئیات را مثلاً، ساخت هر گونه تأسیسات تا توالت را با مسکو هماهنگ کنم. جمهوری‌ها عملاً هیچ استقلالی در تعیین سیاست‌های اقتصادی خود نداشتند. همه چیز متمرکز بود و نیازمند تأیید کمیتۀ برنامه‌ریزی دولتی، شورای وزیران و کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی. جمهوری‌های متحد به معنای واقعی کلمه زیر این فشار بودند. و این یکی از دلایل ظهور ناسیونالیسم بود.

آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها چه کردند؟

به هر طریق ممکن از جبهه‌های خلق حمایت کردند. فکر نمی‌کنم فعالیت ناسیونالیست‌ها بدون آن‌ها آنقدر مؤثر واقع می‌شد.

بسیار عجیب است، که پایۀ همه این‌ها را یوری آندروپوف [دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی] گذاشت.

با دعوت میخائیل گارباچوف ​​به کار در مسکو؟

بلی، یلتسین نیز از سوردلوفسک آمد. آن‌ها در ارگان‌های رهبری کمیتۀ مرکزی حزب جایگزین شدند. همانطور که بعداً معلوم شد، این‌ها نقش بشدت منفی بازی کردند و دیدیم که هر دو به ایدۀ سوسیالیسم و حفظ تمامیت اتحاد شوروی خیانت کردند. من، سال ۱۹۸۸، قبل سفرم به کوبا را بخوبی بخاطر دارم. همۀ رهبران جبهه‌های خلق مرا مورد حملات خود قرار می‌دادند. همه‌روزه در همۀ روزنامه‌ها و تجمعات خواستار استعفایم از پست ریاست برنامه‌ریزی دولتی و معاونت شورای وزیران جمهوری سوسیالیستی استونی می‌شدند (پائولمان با جدایی جمهوری استونی از اتحاد شوروی مخالف بود. لنتا.رو). سردستۀ این حرکات [ادگار] ساویستار، نخست وزیر بعدی استونی بود. فشار بسیار زیاد بود. مرا از جمهوری بیرون راندند. فقط به لطف دولت مرکزی مسکو به عنوان مشاور به کوبا اعزام شدم و تا زمانی که مرا از هاوانا به مسکو فراخواندند، در آنجا کار می‌کردم.

تکرار می‌کنم، بنظر من رشد ناسیونالیسم اصلی‌ترین پیامد نوسازی در حوزۀ سیاسی بود. وقتی برگشتم، به همراه وزیر قبلی‌، ولادیمیر شرباکوف، به دفتر پاولوف رفتیم. نخست وزیر بسیار خسته بود. قبل از هر چیز پرسید رویدادهای اتحاد شوروی از کوبا چگونه بنظر می‌رسید. بلافاصله جواب دادم: «کشور غیرقابل کنترل». پاولوف فوراً پاسخ داد: «شما درست در ردیف ده نفر اول قرار گرفتید»! با این حال، دست به کار شدیم.

فیدل کاسترو با ارزیابی شما از اتحاد شوروی موافق بود؟

کاملاً. ما در هاوانا همه روزه اطلاعات مربوط به اتحاد شوروی را دریافت می‌کردیم. همۀ فرایندها را رصد می‌کردیم. همین کار را رفقای سفارت نیز که در آن زمان توسط [یوری] پتروف (رئیس دفتر آیندۀ ریاست جمهوری روسیه- لنتا.رو) رهبری می‌شد، انجام می‌دادند. مدام در حال تبادل نظر بودیم. در ضمن، ما رسانه‌های آمریکایی را مرتباً می‌خواندیم. پس از سفر یلتسین به ایالات متحدۀ آمریکا، رفقای نهاد امنیت دولتی سفارت با نوار سخنرانی او در یکی از ایالت‌ها به نزد من آمدند. بنظر می‌رسید یلتسین در حالت نیمه‌مست چنین مزخرفاتی گفته است: باید به همه چیز در اتحاد شوروی پایان داد. وقت سامان دادن است.

منظورش چه بود؟

تکمیل مأموریت غرب در مسکو. نمی‌خواهم بگویم که یلتسین جاسوس بود. اما، مطمئناً عامل نفوذی بود. برای این کار به او مانند گارباچوف ​​دستمزد پرداختند. آیا می‌دانید او به ازای سخنرانی‌های خود در غرب چه پول‌های هنگفتی دریافت کرد؟ به هر حال، من به پاولوف گزارش دادم: «روند نابودی کشور جریان دارد». این فاجعه‌بارترین حادثه‌ای بود که می‌شد تصور کرد. والنتین پاولوف همۀ این‌ها را می‌دید و بخوبی درک می‌کرد. در ماه آوریل سال ۱۹۹۱ ما با  او نتایج سفر گارباچوف به ژاپن را مورد بحث قرار دادیم. در مدت چهار ساعت پاولوف یک کلمه بر زبان نیاورد. مثل لبو سرخ شده بود. یعنی او با تمام وجود از گارباچوف متنفر بود و کاملاً درک می‌کرد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اما پاولوف قادر به انجام هیچ کاری نبود. یلتسین با وجود گارباچوف عنان اختیار را در دست داشت «بخصوص بسیار قوی). والنتین از هر طرف فشرده می‌شد.

از پاولوف به دلیل اصلاحات پولی و به طور خاص، به دلیل افزایش شدید قیمت‌ها در ۲ آوریل ۱۹۹۱، تصور مبهمی در روسیه باقی مانده است. او چگونه آدمی بود؟

طبیعت متناقض. بعنوان اقتصاددان، حرفه‌ای درجه یک بود. هر چند اشتباهاتی هم داشت. وقتی که در مورد روند تورمی صحبت می‌کردیم، بارها گفتم: نباید‌ قیمت‌ها را رها کرد، جهش ده‌ برابر خواهد شد. پاولوف باور نکرد. جنجال آغاز شد. بالاجبار گفتم: «من هم یک اقتصاددان سیاسی هستم و فرآیندهای جاری را درک می‌کنم». همانطور که می‌دانید، در سال ۱۹۹۲ قیمت‌ها حدود ۱۵ برابر جهش کردند

پاولوف- ابتدا رئیس کمیتۀ برنامه‌ریزی دولتی‌، بعداً در مقام رئیس شورای وزیران- همیشه از کسی تبعیت می‌کرد. به راحتی تسلیم فرمان از بالا می‌شد. او فاقد قدرت پایداری بود. فکر می‌کنم او می‌توانست رویارویی سیاسی خود را زودتر شروع کند. اما بدلیل ضعف شخصیتی خود، این کار را نکرد.

به عبارت صریح‌تر، پاولوف طبیعتاً رهبر نبود، به اطاعت عادت داشت؟

آره. ده‌ها هزار نفر از کارگران معادن دونباس، کوزباس و وارکوتا در ماه آوریل سال ۱۹۹۱ دست به اعتصاب زدند. صدها انجمن کارگری در سراسر اتحاد شوروی به آن‌ها ملحق شدند. آن‌ها خواستار استعفای گارباچوف ​​بودند. پایان دادن به اعتصابات گسترده چگونه ممکن شد؟ اتحادیه‌های کارگری در آن زمان به دو بخش تقسیم شدند. برخی از آن‌ها که خود را مستقل می‌نامیدند، سیاست غرب را در پیش گرفتند. اما بخش دیگر اتحادیه‌ها واقعاً از منافع زحمتکشتان دفاع می‌کردند. هنگامی که ما در وزارت کار و امور اجتماعی اتحاد شوروی مشکلات را با خود آن‌ها مورد مذاکره قرار دادیم، بحث‌های داغی در مورد اتخاذ تدابیر لازم داشتیم. امکانات ما محدود بود. نمی‌توانستیم دستور بدهیم، فشار بیاوریم. سعی کردیم از طریق اتحادیه‌ها تأثیر بگذاریم. اما مقاومت در برابر خواسته‌های عادلانۀ معدنچیان که از سوی اتحادیه‌های کارگری مستقل حمایت می‌شدند، تقریباً غیرممکن بود.

به نظر شما چرا کمیتۀ دولتی وضعیت اضطراری یک ماجراجویی بود؟

۳۰ سال پس از وقایع، می‌توانم بگویم که در جریان ملاقات هیأتی از مسکو با گارباچوف در فوروس، او به تشکیل کمیتۀ اضطراری رضایت داد. او آن را بمثابه ابزار فشار به یلتسین تلقی می‌کرد. حتی امیدوار بود بواسطۀ کمیتۀ اضطراری او را بی‌اثر کند. اما هیچ نتیجه‌ای از آن حاصل نشد.

به چه دلیل؟

چون خوب تدارک دیده نشده بود. حتی اعضای دولت نیز از تدارک چنین اقدامی اطلاع نداشتند. البته، جز پاولوف. یعنی دایرۀ افرادی که در اجرای طرح مشارکت داشتند، بسیار تنگ بود.

در حالی که ولادیمیر شرباکوف اطلاع نداشت، چه می‌توان گفت! کاملاً محرمانه. اما یلتسین سیاستمداری باتجربه‌تر و حیله‌گرتر بود. به یاد دارید چگونه روی تانک صحبت می‌کرد؟ مسکوئی‌ها به چنین صحبت‌ها علاقمند بودند. آن‌ها از یلتسین که یک عوامفریب اصیل بود، پشتیبانی کردند. زندگی طلایی به همه وعده داد: افزایش حقوق بازنشستگی و دستمزدها، بهبودی تأمینات اجتماعی! صبح تا شب اسکناس توزیع می‌کرد و مردم باور کردند و در پشت او قرار گرفتند. در نتیجه پس از دو- سه روز کمیتۀ اضطراری مجبور شد تانک‌ها را از مسکو خارج کند.

آیا کسی می‌توانست در آن لحظه به یلتسین غلبه کند؟

در همۀ جمهوری‌ها سیاستمدارانی بودند که در موضع انترناسیونالیستی قرار داشتند. اما آن‌ها نتوانستند بر اکثر مردم پیروز شوند. در استونی، نمایندگان جنبش انترناسیونالیستی به من مراجعه کردند. پیشنهاد کردند رهبرشان باشم. اما این غیرواقعی بود. جذابیت سیاسی خاصی لازم بود که بتواند پاسخگوی خواسته‌های مردم باشد. این را من نداشتم.

به نظر شما آیا حامیان یلتسین اشتباه کردند؟

دقیقاً. این یک اتفاق رایج در تاریخ است که توده‌ها اشتباه می‌کنند و از کسانی پیروی می‌کنند که وعده‌- وعید‌های پوچ می‌دهند.

چرا کمیتۀ دولتی وضعیت اضطراری شکست خورد؟

نتوانستند یک برنامۀ مورد علاقۀ مردم ارائه دهند. تانک‌ها که نمی‌توانستند مردم را اغوا کنند. در ۲۱ اوت، با اتومبیل از کنار جمعیت اطراف کاخ سفید به سمت خانۀ ییلاقی عبور می‌کردم (منظور از کاخ سفید، دفاتر ریاست جمهوری است که در دورۀ گارباچوف در همۀ جمهوری‌های اتحاد شوروی طبق یک نقشۀ واحد ساخته شد. م). راه دیگری وجود نداشت. آن‌ها به سوی من سنگ پرتاب نکردند، اما نگاه‌ها و فریادها همان بود. از من به عنوان یک مقام دولتی متنفر بودند.

یانایف شخصیتی قوی نبود و توانایی رهبری کشور را نداشت (یانایف، معاون رئیس جمهور گارباچوف. م). او بعنوان فردی بی‌اراده و نماد قدرت دولتی در کنار گارباچوف قرار گرفته بود. یک بار من و وزیر کار بلژیک در اتاق پذیرش دفتر او نشسته بودیم. لرزش دست معاون رئیس جمهور اتحاد شوروی توجه مهمان مرا جلب کرد. کاش نگاه وحشت‌زده یانایف را در آن جلسه می‌دیدید! از نشستن در کنارش خجالت می‌کشیدم.

در روزهای کودتا، آیا احتمال حمله به وزارتخانه وجود داشت؟

چنین تهدیدی واقعاً وجود داشت. مردم در خیابان کویبیشوف (خیابان کنونی ایلینکا- لنتا.رو) راه‌پیمایی می‌کردند، ساختمان کمیتۀ مرکزی و یادوارۀ دزرژینسکی را تخریب کردند. وزارتخانۀ ما نیز در خیابان کویبیشوف واقع بود. من دستور دادم همه خارج شوند. فقط معاون اول و مدیر دفتر من باقی ماندند. من نگران انسان‌ها بودم. به جهنم که ساختمان را تخریب کنند. آن‌ها عده‌ای آدم‌های مست بودند که میله‌های آهنی در دست داستند و در سر راه خود همه چیز را تخریب می‌کردند. اما از کنار ما رد شدند. معلوم شد هدف آن‌ها نه وزارتخانۀ ما، بلکه ساختمان کمیتۀ مرکزی در طرف دیگر خیابان بود.

در ۲۱ اوت ۱۹۹۱، برای آخرین بار به ساختمان وزارتخانه وارد شدید؟

آره. سپس یلتسین دستور برکناری همۀ وزرا و تعیین معاونین اول به جای آن‌ها را صادر کرد. مسئولیت من به نیکولای کالِسوف واگذار شد. صادقانه بگویم ترسیدم مجازات شوم. سپس به نزد دوستم در فیلی رفتم (فیلی یکی از مناطق شهری مسکو. م). و هیچ کس از جای من اطلاع نداشت.

اما سؤالاتی برای شما مطرح نشد. در عین حال، از همه وزیران خواسته شد که یک گزارش مشروح کتبی در مورد عملکرد خود در روزهای اقدام کمیتۀ دولتی وضعیت اضطراری و همچنین نگرش خود نسبت به آن را به شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارائه دهند. چی نوشتید؟

در روزهای اقدام کمیتۀ دولتی وضعیت اضطراری من موضع بی‌طرفی اتخاذ کردم. بمنظور اجتناب از درگیری در داخل وزارتخانه، هر گونه جنجال سیاسی را ممنوع کردم. از کارکنان خواستم با آرامش کار کنند.

در ۲۸ اوت ۱۹۹۱، دولت پاولوف برکنار شد. متعاقباً وظایف وی به کمیته مدیریت عملیاتی اقتصاد ملی به سرپرستی ایوان سیلایف محول گردید. آیا به شما پیشنهاد شد که به او بپیوندید؟

بله، من از اعتبار بزرگی در تیم ما برخوردار بودم. هیچ دولتی نمی‌تواند بدون چنین اعتباری وجود داشته باشد. بالاخره باید یک کسی به حل مسائل اجتماعی مشغول شود. اما من قاطعانه امتناع کردم. تصمیم گرفتم به استونی، وطن خودم بروم و در ماه اکتبر رفتم.

با این حال، تا زمانی که گارباچوف در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۱​​وزارت کار و امور اجتماعی را منحل کرد، شما همچنان وزیر بودید…

البته فقط روی کاغذ. مسئلۀ انحلال دولت و وزارتخانه‌ها در واقع، در ۲۸ اوت در جلسۀ شورای عالی حل شد. اما ظاهراً سه ماه دیگر به عنوان وزیر خدمت کردم. البته، برای این دوره حقوق کامل دریافت کردم، اگرچه به دلیل تورم مبلغ مضحکی بود.

آیا هفته‌های پایانی موجودیت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را از استونی دنبال کردید؟

به یاد دارید که چگونه یلتسین با گردن کلفتی گارباچوف ​​را در کنگره رسوا کرد؟ و سپس توافقنامۀ بلاوژسکی امضاء شد. البته، گارباچوف بسیار خوب هم می‌دانست در کجا اتفاق می‌افتد. و برای جلوگیری از جدایی سه جمهوری از اتحاد شوروی، حتی یک انگشت هم بلند نکرد.

 

ساختار سیاسی آن زمان متمرکز بود. نقش رهبران- گارباچوف ​​و یلتسین- بسیار مهم بود. اگر افراد دیگری در رهبری بودند، اتحاد شوروی تجزیه نمی‌شد. و چنین افرادی که اوضاع را بدرستی درک می‌کردند، در کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی وجود داشتند. افسوس که آن‌ها در حاشیه بودند و نمی‌توانستند کاری بکنند.

به کدام دستاوردتان به عنوان وزیر بیشتر از همه افتخار می کنید؟

مهمترین موفقیت من، متحد کردن جمهوری‌ها برای حل مشکلات اجتماعی بود. نمایندگان نه جمهوری دائماً در دفتر من حضور می‌یافتند و در همۀ بحث‌های دایر بر حل مسائل شرکت می‌کردند. حتی نمایندۀ استونی، اولین جمهوری که در سال ۱۹۹۰ از اتحاد شوروی جدا شد، نیز حضور داشت! جمهوری‌ها می‌فهمیدند که صرفنظر از تخریب روابط تولیدی، رابطه بین مؤسسات، حل مشکلات اجتماعی یک مسئلۀ مشترک است. حل مسائل بازنشستگان، بی‌کاران، تعیین میزان دستمزدها لازم بود. ما حداقل درآمد را پیشنهاد کردیم و دولت آن را تأیید کرد. از همان لحظه شمارش معکوس این حداقل دستمزد آغاز شد. من در مدت پنج ماه به عنوان وزیر، به کسی خیانت نکردم، سعی کردم کارم را صادقانه و حرفه‌ای انجام دهم. من وظیفۀ خودم را انجام دادم.

در دورۀ وزارتم، من از اصول سوسیالیسم دمکراتیک دفاع کردم. این صدایی آشکار در بیابان بود. سوسیالیسم دموکراتیک تنها راه برون‌رفت از همۀ وضعیت منفی موجود امروزی است. دیر یا زود بشریت به این نتیجه خواهد رسید. البته، اگر در اثر جنگ هسته‌ای یا فاجعۀ زیست محیطی نابود نشود.

والری پائولمان (Valery PAULMAN)

آخرین وزیر کار و امور اجتماعی اتحاد شوروی

https://www.sovross.ru/articles/2166/53455

پی‌نوشت

ترجمه و نشر مصاحبۀ آخرین وزیر کار و امور اجتماعی اتحاد شوروی با لنتا.رو صرفاًبمنظور تکمیل علل و عوامل نابودی نخستین کشور سوسیالیستی جهان انجام گرفت و بمعنی تأئید تمام موارد مصاحبه، بویژه، عقیده و باور جناب وزیر که در پایان مصاحبه بیان نموده، نیست.

نباید از نظر دور داشت که نابودسازی اتحاد شوروی و تخریب سوسیالیسم، هدف نهایی قوای دشمنان قسم‌خوردۀ طبقۀ کارگر و دیگر اقشار زحمتکش اجتماعی از همان زمان پیروزی انقلاب اکتبر تا جنگ‌های داخلی، جنگ جهانی دوم، جنگ باصطلاح سرد و در نهایت، نوسازان در اتحاد شوروی بود.

بدنبال تجزیۀ فاجعه‌بار اتحاد شوروی و محو نظام سوسیالیستی، مبلغان، نظریه‌پردازان، تحلیلگران و… رسانه‌های ناتویی سرمایه‌داری امپریالیستی دلایل غیرواقعی زیادی از قبیل فقدان دموکراسی و حقوق بشر، تمامیت‌خواهی و مشکلات اقتصادی و… در نهایت، با ادعای مسخرۀ «ناکارآمدی سوسیالیسم» برای توجیه هولناک‌ترین فاجعۀ تاریخ ارائه دادند و توانستند بسیاری از تحلیلگران و پژوهشگران مستقل را نیز اغوا نموده، توجیهات خود را به اذهان آن‌ها القاء نماید تا علت و دلیل اصلی- نفوذ و کودتای خزنده را در پشت پرده گرد و خاک پنهان سازند. زیرا، ثمربخشی این روش دشمن در عمل ثابت شده و در رابطه با کشورهای دیگر نیز بکار بسته شده و در آینده نیز خواهد شد.

ا. م. شیری

۱۵ شهریور- سنبله ۱۴۰۰

منابع:

https://www.sovross.ru/articles/2166/53455

https://eb1384.wordpress.com/2021/09/06/یاوه%e2%80%8cگویی%e2%80%8cهای-یلتسین-در-ایالات-متحد/

 

تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور, ۱۴۰۰ ۱:۱۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چگونه مذاکره ای، با کدام چشم انداز

یادمان، پنجاهمین سالگرد ترور بیژن جزنی و یارانش در تپه‌های اوین؛ پرونده‌ای همچنان باز از جنایت حکومت شاه

هریت تابمن، زنی که خود را از بردگی رهانید و راه آزادی را هموار کرد!

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

آموزش، قربانی خصوصی‌سازی و بی‌عدالتی اجتماعی در ایران

جنگ تعرفه ای دونالد ترامپ, احیای سیاست های مرکا نتیلیستی در سده ۲۱