شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۹

شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۹

به یادِ ۹ یَلِ عاشق!
به نام جاودان رهروان آزادی, به یاد بی‌کران خوش‌رهان آزادی, به شوق جاری بیژن, به یاد شعر عزیز ...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
تقی رحمانی - از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶٧
اعدام ۹ زندانی سیاسی در تپه‌های اوین در سال ۱۳۵۵، از جمله بیژن جزنی، که همگی حکم داشتند سؤالی تاریخی را زنده می‌کند: چرا؟ سال‌ها بعد، در ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی رحمانی
نویسنده: تقی رحمانی
۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان
درست ۵۰ سال پیش و در همین ساعات عصر جمعه ۹ زندانی سیاسی را با دست‌ها و چشم‌های بسته به تپه‌های اوین بردند و اعدام کردند و روز بعد در...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرداد خدیر
نویسنده: مهرداد خدیر
به یاد یاران، به یاد آن دوران
بگذار از ترنم باران و شرجی سخن بگویم، بگذار از هم بگوئیم، بگذار دوباره از گنو و پنجه بگویم. از آن عزیزانی که رفتند ...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!
در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تصویری انسانی از بیژن جزنی در خاطرات هارون یشایایی
بیژن نه برای جان، که برای معنا می‌جنگید. او آخرین متن دفاعیه‌ی جزنی را خوانده بود و سطری از آن را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد: "آزادی را نمی‌شود خاموش کرد؛ حتی...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
پیام محمد توسلی، دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران؛ پنجاهمین سالروز اعدام #بیژن_جزنی همراه با ٨ نفر از همراهان زندانی
در آستانه ۲۹ فروردین، پنجاهمین سالروز اعدام #بیژن_جزنی همراه با ۸ نفر از همراهان زندانی در تپه‌های زندان اوین توسط مأموران ساواک هستیم که روز بعد اعلام شد آنان حین...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: محمد توسلی
نویسنده: محمد توسلی

۴ گروه علیه سازمانهاى غیردولتى

آنها سازمانهاى غيردولتى را به دو دسته تقسيم مى كنند. يك دسته سازمانهاى غيردولتى كه خدماتى و امدادى هستند و دسته ديگر سازمانهاى غيردولتى كه تغييرات اجتماعى را دنبال مى كنند. مانند سازمانهاى غيردولتى زنان، حقوق بشر و... به نظر مى رسد بيشترين حساسيت بر نوع دوم معطوف است و تلاش مى كنند سياست محدودسازى و انقباضى را در اين عرصه دنبال كنند.

گفت وگو با سهراب رزاقى، استاد دانشگاه

اسماعیل آزادى

سازمانهاى غیردولتى در ظرف سازماندهى نظام اجتماعى ایران قابل بررسى هستند. اگر بخواهیم وضعیت سازمانهاى غیردولتى را در نظام اجتماعى موجود مورد ارزیابى قرار دهیم، چه ویژگى هایى مى توان براى آن برشمرد؟
از ویژگى هاى اجتماعى جامعه ایران که سازمانهاى غیردولتى در آن مستقر هستند مى توان به این موارد اشاره کرد: اول اینکه یکى از مختصات جامعه ایرانى تنوع و تکثر است که در همه شؤون زندگى اجتماعى و سیاسى خود را متجلى ساخته است. دوم پویایى و تحرک گروهها و نیروهاى اجتماعى است. به عبارت دیگر جامعه اى سیال و شناور است و رفتارهاى غیرقابل پیش بینى دارد. سوم، جامعه ایرانى، جامعه ناموزون است و توسعه اى که رخ داده توسعه کاریکاتور گونه است که در برخى از عرصه ها ضعیف و نحیف است و در برخى دیگر فربه و حجیم. چهارم، جامعه ایرانى داراى چهره هاى متعددى است که براى شناخت آن باید چهره هاى مختلف او را (اعم از آشکار و پنهان) شناخت.
نهایتاً جامعه ایرانى جامعه اى از هم گسیخته و بى ریخت است که مهمترین عامل، روى هم افتادن لایه هاى مختلف اجتماعى و سیاسى آن است که باعث شده نگاههایى شکسته را شکل دهد. به همین خاطر معتقدم در تحلیل هاى اجتماعى ایرانى نقطه عزیمت ما باید بى سیمایى، بى ریختى و از هم گسیختگى جامعه ایرانى باشد، در عین حال معتقدم به کارگیرى مفهوم سازماندهى در عرصه جامعه و سازمانهاى غیردولتى مفهوم درستى نیست. چرا که نوعى آمرانه بودن در این مفهوم نهفته است و رویکردى از بالا به پایین دارد و بهتر است در عرصه جامعه سازمانهاى غیردولتى و جامعه مدنى از موانع نظم داوطلبانه و نظم خود جوش سخن بگوییم.

با توجه به بى ریختى جامعه ایرانى چه عواملى مانع نظم اجتماعى در عرصه سازمانهاى غیردولتى شده است؟
مهمترین موانع نظم داوطلبانه و خودجوش در عرصه سازمانهاى غیردولتى در جامعه ایرانى، بینشى و معرفتى است چون شما مى دانید که ما در موج چهارم سازمانهاى غیردولتى به این فرایند پیوسته ایم. به همین خاطر از عقبه تاریخى آن چندان آگاه نیستیم و تحولات معرفتى و بینشى که منجر به شکل گیرى موج اول، دوم، سوم و نهایتاً موج چهارم آن شده است غافل هستیم. اساساً سازمانهاى غیردولتى با پیدایى دولت مدرن است که پدید آمده و تاکنون تداوم یافته است. به همین خاطر بدون فهم دولت مدرن، فهم جامعه مدنى و سازمانهاى غیردولتى ممکن نیست یا بالعکس موانع دیگرى که مى توان برشمرد…

اگر موافق باشید همین بحث معرفتى را ادامه بدهیم. آیا این بحث معرفتى شما، ناظر بر بحث فلسفى است یا بحث فرهنگى؟
من در اینجا نمى خواهم از منظر فلسفى و کج تابى موجود در این عرصه صحبت کنیم. به قول شما بیشتر از منظر فرهنگى است چون امروز مى بینیم که از طرف برخى از افراد و گروههاى اجتماعى ویژگى ها و صفاتى را براى سازمانهاى غیردولتى برمى شمارند که بیانگر فقدان آگاهى و عدم شناخت نسبت به سازمانهاى غیردولتى و جامعه مدنى است. این گروه عمده تعابیر وویژگى هایى که به کار مى گیرند آن است که سازمانهاى غیردولتى سکولار بوده و اپوزیسیون و برانداز نظام هستند و یا در مقابل بسیج و مساجد شکل گرفته اند و برخى دیگر…. به نظر مى رسد چنین رویکرد بدبینانه اى نسبت به جامعه سازمانهاى غیردولتى در خوشبینانه ترین حالت از یک توهم و پارانویاى توطئه برمى خیزد در حالى که سازمانهاى غیردولتى و سازمانهاى جامعه مدنى سازمانهایى هستند که مردم و گروههاى اجتماعى به طور داوطلبانه و خودجوش براى کمک به همنوعانشان و زدودن فقر از جامعه سامان داده اند و داراى اهداف توسعه اى هستند. اساساً سازمانهاى غیردولتى و سازمانهاى جامعه مدنى متناسب با تغییرات و دگرگونى هاى نظام جهانى در سالهاى پایانى هزاره دوم و سالهاى آغازین جدید پدید آمده اند و الگو و تجربه جدیدى از شیوه زیستن را ارائه مى دهند. گرچه سنت داوطلبگى در جامعه ایرانى قدمت تاریخى دارد و در اعصار تاریخى داراى تجربه هاى مختلفى با ریشه هاى دینى و عرفى بوده است اما تجربه سازمانهاى غیردولتى در جامعه ایرانى، تجربه جدیدى است. نکته دیگر این که همواره از ابتداى شکل گیرى نهادهاى مدرن در ایران چنین رویکردها و مقاومتهایى بوده است اما پس از چندى مجبور شده ایم با پرداختن هزینه هایى با آن واقعیتها کنار بیاییم. بنابراین پیشنهاد مى کنم نیروهاى اجتماعى و سیاسى به جاى رویکرد بدبینانه و پارانویاى توطئه به فهم و شناخت بهتر سازمانهاى غیردولتى و سازمانهاى جامعه مدنى اقدام نمایند و بدانند که جامعه مدنى پروژه هزاره جدید است و پروژه ملت سازى در هزاره گذشته جاى خود را به پروژه جامعه مدنى سازى داده است.

چنین رویکرد بدبینانه وتوطئه انگارانه اى نسبت به سازمانهاى غیردولتى و سازمانهاى جامعه مدنى تنها در جامعه ایرانى است یا در کشورهاى دیگر هم به چشم مى خورد؟
بله چنین رویکردهایى در جوامع دیگر نیز وجود دارد در ادبیات سازمانهاى غیردولتى و سازمانهاى جامعه مدنى ما با رویکردهاى متفاوتى رو به رو هستیم اما در مجموع مى توان از دو نوع رویکرد افراطى سخن گفت: رویکردى که به سازمانهاى غیردولتى و جامعه مدنى به مثابه فرشتگان رحمت مى نگرند که آنان آمده اند که همه مسائل و مشکلات جوامع بشرى را حل نمایند و مظهر خوبى ها و صفات نیکو و پسندیده هستند و رویکرد دوم نسبت به سازمانهاى غیردولتى به مثابه پادوهاى امپریالیسم و استکبار جهانى مى نگرند و آنان را جاده صاف کن لیبرالیسم و سرمایه دارى غرب مى پندارد. اما من معتقدم اگر با یک رویکرد واقع بینانه به جامعه سازمانهاى غیردولتى بنگریم آنان مانند سایر پدیده هاى بشرى داراى زیبایى ها و زشتى هایى هستند که در عین داشتن کارکردهاى مثبت ممکن است کارکرد منفى هم داشته باشند. مهم آن است که سازمانهاى غیردولتى چگونه توانسته به خود سامان داده باشند. چرا که مداخله گروههاى دیگر در این عرصه تحت هر عنوانى مى تواند به بى ریختى و از هم گسیختگى آن دامن زند.

آیا این بدبینى ها ریشه هاى واقعى دارند. یعنى آیا این سازمانها مى آیند که در مقابل نظام سیاسى قد علم کنند یا به افزایش کارایى نظام سیاسى کمک مى کنند؟
مسلماً آنها نه تنها در مقابل نظام سیاسى نیستند و بلکه آنان غیرسیاسى و داراى رویکرد اجتماعى هستند و در جغرافیاى جدید در کنار دولتها در سطح ملى و فراملى به ایفاى وظایف شان مى پردازند. در سال گذشته کوفى عنان دبیر کل سازمان ملل متحد کمیته ۱۲نفره اى مرکب از افرادى مانند کاردوسو و کاستلز و دو نفر از جامعه شناسان مشهور و… را مأمور کرد تا مناسبات و روابط سازمان ملل متحد و سازمانهاى جامعه مدنى را تدوین و براى تصویب مجمع عمومى به وى ارائه دهند و این کمیته پس از نشست هاى مختلف، اخیراً گزارش را تدوین و به دبیر کل ارائه داده اند. این امر بیانگر آن است که ما باید در کلیه سطوح محلى، ملى و فراملى به باز تعریف روابط و مناسبات بپردازیم. متأسفانه در سالهاى اخیر گرچه درباره جامعه مدنى و سازمانهاى غیردولتى سخن هاى زیادى گفته شده است اما تاکنون نتوانسته ایم مناسبات و روابط دولت و سازمانهاى جامعه مدنى را تعریف کنیم. همچنان رویکرد سنتى بر روابط و مناسبات سیطره دارد و مانع اساسى در تعمیق جامعه مدنى ایرانى است.

آقاى دکتر چرا چنین رویکرد بدبینانه اى در جامعه ایران نسبت به سازمانهاى غیردولتى شکل گرفته است؟
پیدایى چنین رویکردهاى بدبینانه اى دلایل مختلف معرفتى، روانشناختى و جامعه شناختى و… دارد. اینجا ترجیح مى دهم وارد این بحث نشوم. اما من فکر مى کنم حاملان رویکردهاى بدبینانه از پایگاههاى متفاوتى به موضوع سازمانهاى غیردولتى مى پردازند. یک رویکرد، رویکرد محافظه کارانه است. آنان با همه نهادها و مؤسسات تمدنى جدید به مخالفت برمى خیزند و از مواجهه با مسائل دنیاى جدید هراس دارند از این رو تلاش مى کنند با تأسیس و استقرار جامعه سازمانهاى غیردولتى به مخالفت برخیزند. آنان تصور مى کنند با شکل گیرى مناسبات و روابط جدید سازمانهاى غیردولتى، روابط و مناسبات سنتى رنگ مى بازند و اقبال عمومى به سوى نهادهاى جدید است از این رو تلاش مى کنند درمقابل آنان سد و موانعى ایجاد و از تأسیس و گسترش آنان جلوگیرى کنند.
رویکرد دوم گروههایى هستند که به دنبال سیاست یکسان سازى و یکسان اندیشى در جامعه هستند و داراى رویکرد پوپولیستى هستند و به سازمانهاى غیردولتى و جامعه مدنى به مثابه کانونهاى مقاومت مى نگرند از این رو تلاش مى کنند از تحکیم و استقرار جامعه سازمانهاى غیردولتى جلوگیرى کنند.
رویکرد سوم، گروههاى چپ ارتدوکس هستند که پیدایى سازمانهاى غیردولتى را توطئه جدید امپریالیسم و نظام سرمایه دارى جهانى مى دانند و به سازمانهاى غیردولتى به مثابه اسب ترواى امپریالیسم مى نگرند.
رویکرد چهارم رویکرد سیاسى است که برخى از گروههاى سیاسى تصور مى کنند سازمانهاى غیردولتى به برخى از جناح هاى سیاسى کشور نزدیکى بیشترى دارند و ممکن است در انتخابات ریاست جمهورى به نفع آن جریان وارد صحنه انتخابات شوند از این رو استراتژى آنها ایجاد هراس وسیاست محدود سازى در سازمانهاى غیردولتى و جامعه مدنى را دنبال مى کند.

برخوردهایى که با NGO ها صورت مى گیرد چه اهدافى را دنبال مى کند؟
اگر شما در چند ماه اخیر برخى از روزنامه ها را ورق بزنید و برخى از اقدامات در این عرصه را نگاه کنید، مى بینیدکه چنین رویکردى متأسفانه در حال ایجاد یک سلطه هژمونیک است و تلاش مى کنند چنین وانمود کنند که مهمترین تهدید براى جامعه ایرانى مجموعه سازمانهاى غیردولتى است . به همین جهت براى پیشبرد پروژه شان برخى اتهامات را به آنان نسبت دهند مانند سکولار بودن، اپوزیسیون نظام و در عین حال این اتهام که مثلاً وابسته و جاسوس هستند. این رویکرد بیانگر آن است که آگاهى و شناخت آنان از سازمانهاى غیردولتى بسیار محدود و ناقص است. در غیر این صورت چنین داورى درباره سازمانهاى غیردولتى نمى کردند همه ما مى دانیم سازمانهاى غیردولتى در ایران از تنوع و گستردگى بسیار برخوردار بوده و طیفهاى گوناگونى در این عرصه به فعالیت مشغول هستند و خدمات گسترده اى در عرصه هاى زیست محیطى، آسیب دیدگان اجتماعى، فقرزدایى و… انجام داده اند شاید بتوانم بگویم مهمترین ویژگى آنان غیر سیاسى بودن است و آنان این واقعیت را مى دانند که جامعه مدنى عرصه قدرت سیاسى و پیکار سیاسى نیست و در حال تجربه شیوه جدیدى از زیستن هستند گرچه جامعه مدنى در ایران درحال حاضر محدود، ضعیف و کم خون است.

به نظر شما بیشترین حساسیت به سازمانهاى غیردولتى در چه حوزه هایى است؟
آنها سازمانهاى غیردولتى را به دو دسته تقسیم مى کنند. یک دسته سازمانهاى غیردولتى که خدماتى و امدادى هستند و دسته دیگر سازمانهاى غیردولتى که تغییرات اجتماعى را دنبال مى کنند. مانند سازمانهاى غیردولتى زنان، حقوق بشر و… به نظر مى رسد بیشترین حساسیت بر نوع دوم معطوف است و تلاش مى کنند سیاست محدودسازى و انقباضى را در این عرصه دنبال کنند و آن را اجرا کنند درعین حال سیاست جایگزینى ،استراتژى دیگرى است که آن را به کار بسته اند.

یکى از برنامه هاى دولت آقاى خاتمى تعمیق جامعه مدنى بود. به نظر شما تا چه حد در تحقق آن گام برداشته شده است؟
در دهه هشتاد و نود میلادى گفتمان مسلط نظام جهانى گفتمان جامعه مدنى بود، در جامعه ما هم تحت تأثیر گفتمان مسلط جهانى، گفتمان جامعه مدنى مطرح و مسلط شد و آقاى خاتمى نقش مهمى در فراگیر شدن و سلطه هژمونیک آن داشت. اما متأسفانه دولت آقاى خاتمى به دلیل نداشتن پروژه و برنامه مشخص دراین عرصه نتوانست گام مؤثرى جهت نهادینه سازى و تعمیق جامعه مدنى بردارد و رشد صورت گرفته در برخى عرصه ها رشد گلخانه اى بود که با تغییرات محیطى آنان نیز از بین خواهند رفت. من فکر مى کنم باید جامعه مدنى و جامعه سازمانهاى غیردولتى را با دو ویژگى مشخصه دمکراتیک بودن و توسعه گرا بودن ساخت.

گسترش نگاه منفى به سازمانهاى غیردولتى چه پیامدهایى در این عرصه خواهد داشت؟
گسترش نگاه منفى و سیطره رویکرد امنیتى، باعث تهى شدن و فرسایش سرمایه اجتماعى و جایگزینى جامعه مدنى و جامعه سازمانهاى غیردولتى کاغذى به جاى جامعه مدنى و جامعه سازمانهاى غیردولتى واقعى خواهد شد همچنین باعث یأس، انفعال و بیگانگى اجتماعى در برخى از فعالان جامعه مدنى مى گردد.
این امر در جامعه ایرانى درحالى رخ مى دهد که در نظام جهانى برخى از پژوهشگران از انقلاب آرام انجمنى، برخى دیگر از جغرافیاى جدید قدرت، تغییر پارادایم توسعه و برخى دیگر از صنعت جامعه مدنى و سازمانهاى غیردولتى سخن مى گویند و هر یک از این تعابیر بیانگر بخشى از واقعیتى است که در حال رخ دادن است و ما نمى توانیم از این واقعیت فرار کنیم. بنابراین باید به جاى نگاه منفى، نگاه مثبت به سازمانهاى غیردولتى داشت وبه آنان به مثابه فرصت نگریست نه تهدید و بدانیم گسترش سنت داوطلبى باعث تحکیم جامعه مى شود نه تزلزل و فروپاشى آن.

آیا اساساً مواردى وجود دارد که به صورت عمومى چنین نگاه بدبینانه اى را تصدیق کند؟
من فکر نمى کنم تاکنون سازمان هاى غیردولتى اقدامى کرده باشند که بر خلاف منافع و مصالح ملى باشد. در این چند سال اخیر کارهایى هم که کردند خیلى روشن و شفاف بوده است حتى کسانى که سازمانهاى غیردولتى را به عنوان عوامل مخرب و مخل نام مى برند نمى توانند چند مورد را عنوان کنند که سازمان هاى غیردولتى فلان خلافها را مرتکب شده اند در حالى که حداقل بیش از پنج هزار سازمان هاى غیردولتى در جامعه ایرانى فعالیت مى کنند.

یکى از نگرانى ها در رویکرد بدبینانه، ارتباطات خارجى است که از سوى این سازمان ها وجود دارد. آیا اساس چنین ارتباطاتى در تضاد با منافع کشور است؟
اساساً امروزه با شکل گیرى دنیاى مجازى نمى توان دیگر تنها از ارتباط به معناى سنتى آن سخن گفت به همین دلیل سازمان هاى غیردولتى کارآمد و مؤثر خواهند بود که بتوانند درعین جهانى اندیشیدن، محلى عمل کنند و در عین محلى اندیشیدن جهانى عمل کنند. به عبارت دیگر با جامعه مدنى جهانى بتوانند ارتباط برقرار کنند و به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه هاى مختلف بین المللى ایفا گر نقش باشند به همین دلیل باید اهمیت حضور سازمانهاى غیردولتى در سطح بین المللى را درک کنیم چرا که آنان مى توانند چهره واقع بینانه اى از جامعه ایرانى ارائه دهند و در تحولات بین المللى مؤثرتر اقدام نمایند.

در حال حاضر به اعتقاد شما ضرورت کدام یک از نهادهاى مدنى در ایران وجود دارد؟
من فکر مى کنم ما هم نیازمند سازمان ها ونهادهاى مدنى هستیم که خدماتى و امدادى هستند. چون انواع آسیب هاى اجتماعى از فقر و فحشا گرفته تا قاچاق انسان و پدیده هاى دیگر که درعرصه هاى اجتماعى وجود دارد گسترش یافته . از طرفى سازمانهایى مى خواهیم که به دنبال تغییر اجتماعى هستند چون اساساً یک جامعه سالم، نیازمند شهروندان فعال و مسؤول است و فقدان شهروندان مسؤول شاید یکى از مهم ترین جفاهایى که به جامعه مى شود یا اینکه شهروندان مسؤول و فعال را تبدیل به شهروندان غیر مسؤول و منفعل نمائیم در حالى که سازمان هاى غیردولتى که به دنبال تغییرات اجتماعى هستند به دنبال آنند که شهروندان مسؤول و فعال بسازند و همه حکومت ها باید از این پدیده استقبال کنند.

همان طور که مى دانید بدبینى هاى موجود به فضاى فعالیت سازمان هاى غیردولتى صدمه مى زند. چگونه مى توان نگرانى هاى گروه هایى را که یاد کردید کاهش داد و به یک اجماع در خصوص درک کارکردهاى این سازمان ها در جامعه رسید؟
من فکر مى کنم جامعه مدنى و جامعه سازمان هاى غیردولتى براى گذار موفقیت آمیز و زدودن نگرانى ها که اتفاقاً مى تواند هزینه هاى زیادى را به جامعه تحمیل کند، باید چند استراتژى در پیش گرفته شود.
اول: استراتژى اعتماد سازى، لازم است سازمان هاى غیردولتى براى رسیدن به اهداف خود، سیاست روشنگرى و اعتماد سازى را در دو سطح : مردم به مثابه پایگاههاى اجتماعى آنان و دولت در دستور کار خود قرار دهند. یکى از دلایل بى اعتمادى، عدم شناخت آنان از سوى مردم و دولت است و آنان باید براى تبیین اهداف و نقش و کارکردشان در جامعه تلاش کنند. شاید یکى از ضعف هاى سازمان غیردولتى فقدان بازار اجتماعى بوده است و هیچ گاه نتوانسته اند آنچنان که هستند خود را در سطح جامعه معرفى کنند. گام دیگرى که براى اعتمادسازى باید بردارند سیاست گفت وگو است زیرا بسیارى از سوء برداشتها ناشى از فقدان گفت وگو است.
دوم : استراتژى شفافیت سازى، سازمانهاى غیردولتى لازم است براى ایجاد اعتماد و شیوه اداره مطلوب در سازمان، کلیه تصمیمات و اقدامات خود را درمعرض عموم قرار دهند.
سوم: استراتژى انسجام و یکپارچگى ، سازمان هاى غیردولتى مى بایست براى گذار موفقیت آمیز از مشکلات کنونى افراد و اعضاى خود را حول سیاستها و مأموریت سازمان، سامان دهند و توجه آنها را به نتایج مدنظر سازمان معطوف نمایند و با ایجاد گروههاى کوچک و پرداختن به پیشرفت و بهبود مدیریت سازمان، انگیزش لازم را به وجود آورند.
چهارم : استراتژى به دست آوردن متحدان استراتژیک، در سازمان هاى غیردولتى لازم است در قالب اتحادهاى استراتژیک به همکارى با بخش خصوصى ونیز در میان خودشان اقدام کنند. زیرا کار انفرادى هرگز یک گزینه مطلوب نیست و راه حل محسوب نمى شود.
پنجم: استراتژى ظرفیت سازى، سازمان هاى غیردولتى مى بایست به منظور افزایش اثر بخشى و کارایى فعالیت هاى خود، سرمایه گذارى بیشترى در زمینه افراد ، سازمان و تواناسازى محیط خود انجام دهند تا این سازمانها بتوانند قدرت لازم براى ایجاد تغییرات پایدار در زمینه رفع مشکلات و معضلات و… را دارا باشند.
و نکته آخر: استراتژى استفاده از الگوهاى متغیر سرمایه گذارى است.
به هر حال به کارگیرى این استراتژى ها مى تواند تا حدودى جامعه سازمان هاى غیردولتى را در رسیدن به پایدارى و تحکیم ایرانى کمک کند.

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین, ۱۳۸۴ ۳:۳۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

به یادِ ۹ یَلِ عاشق!

تقی رحمانی – از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶۷

۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان

به یاد یاران، به یاد آن دوران

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

تصویری انسانی از بیژن جزنی در خاطرات هارون یشایایی