سخنان اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در همایش سراسری فرماندهان نیروی انتظامی، و بهویژه عدم اشارهاش به قانون بحثبرانگیز «حجاب و عفاف»—که تا پیش از این یکی از محورهای مورد تأکید نهادهای رسمی و خودِ مجلس تحت ریاست او بود— یک پیام مهم و معنادار در خود دارد. برخی، بهویژه در فضای روشنفکری اصلاحطلب، این سکوت معنادار و استفاده از واژگانی چون «پلیس جامعهمحور نه پلیس حاکم بر جامعه»، «نگاه فرهنگپایه»، «رعایت کرامت مجرمین» و «سرمایه اجتماعی» را نشانهای از نوعی دگرگونی در رویکرد ساختاری در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تعبیر کردهاند؛ تغییری که گاه با مفهومی چون «بلوغ پنهان» توصیف میشود.
اما آیا این سکوت در قبال قانون «حجاب و عفاف» که در زمان ریاست قالیباف در مجلس تصویب شد و تا همین اواخر نمادی از اراده راسخ دولت برای مدیریت «سبک زندگی» تلقی میشد، میتواند نشانهای از بلوغ سیاسی باشد؟ یا باید آن را صرفاً سکوتی حسابشده برای کاهش تنشهای اجتماعی دانست؟
قالیباف، سابقهی سالها فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران را در کارنامه دارد. مواضع گذشته او در قبال حجاب و اجرای قوانین سختگیرانه در حوزه اجتماعی بهوضوح با سخنان اخیرش در تضاد است. همین نکته باعث میشود که تغییر ادبیات وی، بیشتر نوعی اصلاح تصویری و کنش موقتی تلقی شود، تا نشانهی یک تحول بنیادین در رویکرد حاکمیت.
چرخش راهبردی در سیاستگذاری، نیازمند تغییر در قانون، ساختار و عملکرد نهادهای امنیتی است؛ نه صرفاً تغییر در واژگان یا تاکتیکهای رسانهای.
مفهوم «بلوغ پنهان» که توسط چهرههایی چون دکتر آزاد ارمکی مطرح شده، در صورتی معنا پیدا میکند که با نشانههایی چون شفافیت در سیاست خارجی، بازنگری در قوانین، تقویت مشارکت عمومی، و احترام به حقوق زنان همراه شود. در غیر این صورت، نباید آن را بیش از اندازه تفسیر کرد.
در شرایط کنونی، نشانههایی چون پیروزی چهرهای چون پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، افزایش تمایل به مذاکره، و تغییر نسبی در لحن مقامات، توجهبرانگیز است. با اینحال، این تغییرات، اگر با اصلاحات بنیادین همراه نباشند، از جمله بازنگری در قوانین بهویژه در حوزههایی چون حجاب، توقف برخوردهای سلیقهای و امنیتی با جامعه مدنی، گشایش در عرصههای فرهنگی، احترام به آزادیهای دموکراتیک و اصلاح رویههای پلیسی، نمیتوان از آنها بهعنوان نشانهای از بلوغ سیاسی یا اجتماعی یاد کرد. سخنان اخیر محمدباقر قالیباف، هرچند در ظاهر حامل لحنی معتدلتر است، اما تا زمانی که با اقدامهای ملموس همراه نشود، بیش از آنکه از یک تحول پایدار خبر دهد، نشانهای از عقبنشینیای تاکتیکی برای مهار بحرانهای داخلی بهنظر میرسد.
باید مراقب بود که تغییر ادبیات را با تغییر سیاست اشتباه نگیریم. آزمون واقعی این “بلوغ” ادعایی، در عمل و در برابر مردم رقم خواهد خورد، نه در همایشهای رسمی یا سخنرانیهای پرزرقوبرق. تغییر لحن، لزوماً به معنای تغییر رویکرد نیست.