برای هرکسی که در کنار دکتر سعید مدنی زندگی کرده، پرداختن به او با اندوه، همدلی و ستایشی فراوان همراه است؛ اندوه از رنج ظالمانهای که به او و خانوادهاش تحمیل شده، ستایش از ثبات قدم و ایستادگیاش در برابر این ظلم، و همدلی بابت تکتک لحظاتی که بسیاری از همبندیان، همین همدلی را بیدریغ از او دریافت کردهاند. نوشتهای که با این احساسات شدید همراه باشد، نمیتواند با بیطرفی به بررسی کارنامهی یک چهرهی تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی بپردازد، اما تلاش میکنم نشان دهم همین عواطف مشترک، خود بخشی از تأثیر ماندگار سعید مدنی بر طیفی از فعالان اجتماعی و سیاسی است.
در واقع، وقتی سخن از سعید مدنی میشود، باید توجه داشت که همزمان از سه چهرهی مختلف صحبت میکنیم: نخست، دکتر سعید مدنی جامعهشناس که باید همچون یک چهرهی علمی به او پرداخت؛ دوم، چهرهی سیاسی او، هم بهعنوان نظریهپرداز در یک مشی سیاسی مشخص و هم بهعنوان یک زندانی سیاسی با سالیان دراز سابقهی زندان؛ و در نهایت، چهرهی انسانی سعید مدنی، که به باور من اگر مهمتر از دو چهرهی قبلی نباشد، دستکم به همان اندازه حائز اهمیت است.
در فقر علمی جامعهی ما، بهویژه در حوزهی علوم اجتماعی و علوم انسانی، یک پروژهی فکری مستمر که با رویکردی عینی به ابعاد مختلف حیات اجتماعی ما بپردازد، غنیمتی برای تمام پژوهشگران به حساب میآید. در این میان، پروژهی فکری دکتر مدنی یکی از منسجمترین نمونهها در این معدود منظومههای نظری است. به این اعتبار، هر کسی که در سالیان اخیر با موضوع جنبشهای اجتماعی یا آسیبهای اجتماعی جامعهی معاصر ما درگیر شده باشد، خواهناخواه در بخشی از تحقیقات خود با پژوهشهای دکتر مدنی مواجه میشود. از اعدام تا اعتیاد، و از خیزش آب خوزستان تا شورش بنزین آبان ۹۸، این پژوهشها گرهگاههای مهم حیات اجتماعی ما را در بر میگیرند. مانند هر پروژهی فکری دیگری، میتوان دربارهی کم و کیف این پژوهشها بحثهای متعددی مطرح کرد، و این، خصلت ذاتی هر کار علمی است که باید نقد شود، بهبود یابد و به درک و دریافتهای جدیدی منجر شود.
این یادداشت فرصت مناسبی برای پرداختن به این جنبه نیست، و همین اشاره کافی است که هر کسی که مشغول پژوهش در زمینهی جنبشهای اجتماعی معاصر ما باشد، از این میراث علمی بهرهمند شده و در برخی نمونهها مانند اعدام یا خیزشهای چند سال اخیر، بهندرت نمونهی دیگری مییابد که در داخل کشور، مستقل از نهادهای حکومتی، و بهشکل گروهی و با روش علمی انجام شده باشد.
اما دکتر مدنی یک چهرهی علمی محض نیست. ممکن است در هر کدام از پژوهشها تلاش کند با بیطرفی و رویکردی عینی به موضوع بپردازد، اما منظومهای که مجموعهی این پژوهشها میسازند، آشکارا حکایت از ارادهای برای تغییر و بهبود شرایط اجتماعی دارد. میل به تغییر، ما را با جنبهی دیگر سعید مدنی، در مقام یک چهرهی سیاسی آشنا میکند. در عرصهی سیاست، حتی اگر با مشی دکتر مدنی مخالف باشیم، باز هم نمیتوان برای آن احترام قائل نبود یا آن را نادیده گرفت. به باور من، مهمترین ویژگی اندیشهی سیاسی دکتر مدنی، عطف توجه به جامعه در برابر دولت است؛ نگاهی که راههای برونرفت و تغییر را از درون جامعه دنبال میکند و این موضوع، هم در کارهای علمی و هم در تأثیرگذاری سیاسی او قابل مشاهده است. در تقویت جنبشهای اجتماعی، بارزترین خطمشی دکتر مدنی تأکید بر فعالیت خشونتپرهیز است. خشونتپرهیزی که دکتر مدنی از آن دفاع میکند، فراتر از یک الزام اخلاقی یا امر کلی، نتیجهی ارزیابی او از مجموعهی برهمکنشهای متقابل بین جامعهای است که امکان تشکلیابیاش بهشدت تضعیف شده، در برابر حکومتی که جز با زبان زور و سرکوب، به زبان دیگری آشنا نیست. این دو ویژگی (جامعهباوری و خشونتپرهیزی) دکتر مدنی را به چهرهای قابل اعتماد و قابل گفتوگو در میان طیف گستردهتری از همفکران بلاواسطهاش تبدیل میکند.
برای ارزیابی یک چهرهی علمی یا سیاسی، نشانهها و ملاکهای کموبیش روشنی وجود دارد. میتوان با اتکا به نوشتههای مکتوب یا فعالیتهای عملی یک شخص، و با در نظر گرفتن نتایج و پیامدهای آنها، نقاط قوت و ضعف یک چهره را ترسیم کرد. اما جنبهی انسانی و اخلاقی یک فرد، نمود روشنی در عرصهی عمومی نمییابد، و از همین رو پرداختن به آن دشوار است و گاه ممکن است جنبهای شخصی پیدا کند. شناخت این جنبهی فردی نیازمند مواجههای مستقیم و مستمر، بهویژه در موقعیتهای بحرانی است تا بهتدریج کیفیتهای انسانی یک فرد بروز یابند. زندان، با تمام دشواریهایش، این فرصت را برای بسیاری از ما فراهم کرد تا به چنین شناختی از دکتر مدنی برسیم. ویژگی انسانی دکتر مدنی فقط در همدلی او با تمام زندانیان (حتی زندانیان غیرسیاسی) خلاصه نمیشود؛ یا به نقش حمایتی و مراقبتیاش نسبت به دیگر همبندیان؛ یا حتی به نظم دقیق روزانهاش که گویی نخستین سال زندانش است. انسجام شخصیت و ارادهی دکتر سعید مدنی، که میتواند از او الگویی اخلاقی یا مرجعی فکری بسازد، نتیجهی عمق باور او به تلاشهای مستمری است که با وجود هزینههای فراوان، در تمام این سالیان پی گرفته است. مانند هر انسان دیگری، میتوان پروژهی فکری یا فعالیت سیاسی او را نقد کرد، اما همخوانی میان آنچه میگوید و آنچه انجام میدهد، گوهری گرانبها و در این زمانه نادر است که نمیتوان بدون ستایشی بیدریغ از آن یاد کرد.
روزی که دکتر مدنی را به زندان دماوند تبعید کردند، یکی از تلخترین روزها برای آن نسل از زندانیان اوین بود. امیدوارم شیرینی آزادی هرچه زودتر او، خاطرهی آن تلخی را کمرنگ کند.
کیوان مهتدی
باز نشر از کانال تلگرامی :
https://cutt.ly/qrlGDwYO