در شب پایانی هفتادوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم کن، نخل طلایی نه به چهرهای پرزرقوبرق بلکه به سینماگری رسید که با دوربینی ساده، سالهاست سکوتها را روایت میکند. جعفر پناهی، فیلمساز متعهد و منتقد اجتماعی ایرانی، با فیلم تأثیرگذار «یک تصادف ساده» این افتخار را برای سینمای ایران رقم زد، جایزهای که نه فقط ستایش یک اثر هنری، بلکه ادای احترام به پایداری سینمایی است که در بستر محدودیتها رشد کرده است.
«یک تصادف ساده» داستان مردی به نام وحید را روایت میکند که در مواجههای اتفاقی، باور میکند شکنجهگر سالهای زندانش را یافته است: مردی با پای مصنوعی و گذشتهای مبهم. وحید تصمیم به ربودن او میگیرد و با کمک دیگر بازماندگان سعی میکند هویت واقعیاش را کشف کند. اما این تلاش برای روشنسازی گذشته، او را در برابر پرسشهای اخلاقی و انسانی دشواری قرار میدهد، از جمله پرسشهایی دربارهی مرز باریک میان عدالت و انتقام، و اینکه حقیقت، همیشه آن چیزی نیست که بهنظر میرسد.
این دومین بار است که سینمای ایران موفق به دریافت نخل طلا میشود؛ نخستینبار در سال ۱۹۹۷ عباس کیارستمی با «طعم گیلاس» این افتخار را بهدست آورده بود. اکنون، پس از نزدیک به سه دهه، پناهی با زبانی تازه و نگاهی انسانی، این مسیر را ادامه داده است.
اما آنچه این موفقیت را برجستهتر میسازد، حضور شخصی پناهی در جشنواره بود؛ نخستینبار پس از ۱۵ سال ممنوعالخروجی. محدودیتی که در پی حمایت صریح او از معترضان جنبش سبز اعمال شد و سالها مانع حضور رسمیاش در عرصههای جهانی بود. بازگشت او به کن، نهتنها حضوری هنری، که بیانیهای نمادین از ماندگاری صدای جسورانه در دل خاموشی بود.
پناهی طی سالهای اخیر، با وجود موانع قانونی و محدودیتهای فزاینده، توانسته با کمترین امکانات آثاری تولید کند که از مرزهای جغرافیایی و سیاسی عبور کردهاند. فیلمهای او، از «دایره» و «تاکسی» تا «سه رخ» و اکنون «یک تصادف ساده»، همواره با زبانی صریح و انسانی، به مسائل اجتماعی پرداختهاند؛ بیآنکه گرفتار شعارزدگی شوند.
این نخل طلا، فراتر از یک موفقیت فردی، نمادی از تابآوری و استمرار سینمای ایران است؛ سینمایی که با وجود سانسور، فشارهای اقتصادی و محدودیتهای ساختاری، همچنان صدای خود را حفظ کرده و روایتگر زندگی و حقیقت مانده است. «یک تصادف ساده» نشان داد که گاه در دل روایتهایی بیادعا، میتوان حقیقتی عمیق و انسانی را آشکار کرد.
موفقیت این فیلم نه تنها نقطه عطفی در مسیر هنری جعفر پناهی است، بلکه گواهی بر قدرت جهانی سینمایی است که به جای تکیه بر جلوههای بصری یا حمایتهای مالی رسمی، بر صداقت، دغدغههای اجتماعی و ارتباط با مردم تکیه دارد.
بازتاب این دستاورد، قطعاً محدود به جشنواره نخواهد ماند. پناهی، با فیلمی جسورانه و انسانی، یادآور شد که حتی در سکوت و سایه، میتوان روشنی آفرید، اگر اثر از دل مردم، درد و واقعیت برخاسته باشد.
این جایزه بیتردید شایسته جعفر پناهی است، اما بیش از او، به همه فیلمسازانی تعلق دارد که با دوربینی ساده و نگاهی ناآرام، در دل سایهها ایستادهاند؛ آنان که از قابهای محدود، حقیقتی ژرف را روایت میکنند—بیهیاهو، اما ماندگار.
تبریک به جعفر پناهی، تبریک به سینمای ایران، تبریک به همه آنان که از دل تاریکی، همچنان نور میسازند.
1 Comment
خانم قراکزلو، نوع گرارش و تقدیر مختصر ومفید شما از آقای پناهی و واکاوی « بک تصادف ساده»، خواننده ایرانی و دوستداران ایران و مسائل آن را علاقمند به دیدن این فیلم می کند! .درود بر شما.
این جایزه بیتردید شایسته جعفر پناهی است، اما بیش از او، به همه فیلمسازانی تعلق دارد که با دوربینی ساده و نگاهی ناآرام، در دل سایهها ایستادهاند؛ آنان که از قابهای محدود، حقیقتی ژرف را روایت میکنند—بیهیاهو، اما ماندگار.
تبریک به جعفر پناهی، تبریک به سینمای ایران، تبریک به همه آنان که از دل تاریکی، همچنان نور میسازند.