امروز، اول ژوئن، روز جهانی کودک است. در منشور اولیۀ اجلاس سازمان ملل در ژنو برای تدوین اولین اعلامیۀ حقوق کودکان در اوت ۱۹۲۴، هدف از تعیین چنین روزی تاکید هرچه بیشتر بر رعایت حقوق کودکان در زمینههایی چون برخورداری از حقوق یکسان و سلامت تن و روان، حق برخورداری از حمایت در هنگام آوارگی و جنگ و حق برخورداری از مراقبت والدین آمده است. بر مبنای آمار یونیسف،(۱) شرایط و امکانات نابرابر کودکان و میزان فقر، گرسنگی، دسترسی به آموزش و امکانات رفاهی، با اهداف صدسال پیش هنوز فرسنگها فاصله دارد. اما طی نوزده ماه گذشته چه بر سر همین حقوق اولیۀ کودکان در غزه آمده است؟
امسال در آستانۀ روز جهانی کودک، یونیسف گزارشی(۲) از شرایط کودکان غزه را در سایت خود منتشر کرده است:
« بیش از نوزده ماه جنگ، محاصره، و حملات پیاپی، کودکان غزه را به قربانیان اصلی این فاجعه انسانی تبدیل کرده است. کریستیان اشنایدر، مدیر یونیسف آلمان، در یادداشتی تازه هشدار داده است: «جنگ در غزه، هر روز بیش از پیش، چهرهی یک کودک را به خود میگیرد؛ کودکی که با زخمهای حملات، گرسنگی، ترس، داغ عزیزان و آسیب روانی دستوپنجه نرم میکند».
بر اساس آمار منتشرشده، بیش از پنجاههزار کودک در نوار غزه از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون کشته یا زخمی شدهاند. هیچ نقطهای در این منطقه برای کودکان امن نیست. تنها در آخرین هفته ماه مه، چندین کودک در حملات به خانیونس و غزهسیتی جان باختند یا به شدت مجروح شدند.
پس از نزدیک به سه ماه ممنوعیت کامل، ورود محدود کمکهای بشردوستانه به غزه از سر گرفته شده، اما حجم این کمکها بسیار اندک است. کودکان از ابتداییترین نیازهای زندگی محروماند: غذای کافی، آب آشامیدنی سالم، خدمات بهداشتی، و سرپناه امن.
از سوی دیگر، بیش از هفتادهزار کودک زیر پنج سال با خطر سوءتغذیۀ شدید مواجهاند. کودکان بسیاری والدین خود را از دست دادهاند و در شرایط بیسرپرستی، ترس و گرسنگی زندگی میکنند.
آمارهای گزارش یونیسف تکراری به نظر میرسند و عمق فاجعه دقیقاً در همین نکته نهفته است که آنچه در غزه بر کودکان بیپناه میگذرد، بر کسی پوشیده نیست. اما در عمل در برابر این آگاهی چه کردهایم؟ آیا کودکان غزه صرفاً به آماری تبدیل شدهاند که دولت اسراییل موفق شده است از آنان «انسانزدایی» کند؟
حدود یک سالو نیم حکومتهای غربی نه تنها دست اسراییل را در نسلکشی در غزه باز گذاشتند، بلکه به بهانۀ «مبازه با تروریسم» از این جنایت چه در ابعاد نظامی و چه در ابعاد تبلیغاتی حمایت کردند. قطعنامههای سازمان ملل متحد در محکومیت اسراییل و حتی حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت از سوی دیوان بینالمللی کیفری، هدف قرار دادن روزنامهنگاران و امدادرسانان سازمان ملل هیچکدام مانعی برای برداشتن قدمی در راه توقف فاجعه و جلوگیری از تداوم جنایت علیه بشریت نشد. برعکس، در همین اروپای آزاد هر فریاد اعتراضی علیه این جنایات، مُهرِ «یهودیستیزی» و «حمایت از تررویسم» خورد. بسیاری کنسرتها و نمایشگاههای هنرمندان معترض با همین اتهامها لغو شدند.
حدود سه ماه باید از محاصرۀ کامل نوار غزه و جلوگیری از رسیدن هرگونه کمکرسانی به دو میلیون انسان و بمباران و حملات پیاپی مرگبار به هر نقطهای از غزه، میگذشت، قحطی باید باز جان و تندرستی بسیاری کودکان غزهای را میگرفت تا حامیان همیشگی نتانیاهو و دولتاش با احتیاط از گذشتن اسراییل از مرزهای انسانی سخن بگویند. واکنشهایی که چون بیشتر ظاهری است و تحت فشار افکار عمومی صورت گرفته و تاکنون پایۀ عملی پیدا نکردهاند، هنوز نتوانستهاند جلوی کشتار فجیع کودکان غزه را بگیرد.
فارغ از اینکه فشار افکار عمومی اعتراضهای سران کشورهای غربی را از حد سخن ظاهر فراتر برده و آنان را به اقدامهای عملی جدی وادارد و بتواند از ادامۀ جنایتها جلوگیری کند یا نه، «غزه» فقط یک نوار باریک و یک نقطۀ جغرافیایی در خاورمیانه نیست، غزه حتی تنها مدفن پنجاههزار کودک نیست، غزه حتی نشانۀ بیپناهی و ناتوانی بشریت در برابر جنایت سود و سرمایه نیست، غزه را نمیتوان با هیچ واژهای توصیف کرد. زمانهای که توان دیدن هرروزۀ تنهای پاره پارۀ کودکان جنگزدۀ غزهای را دارد، زمانهای که در برابر کشته شدن کودکان گرسنه هنگام تلاش برای رفع گرسنگی و بهرهمندی از اندک کمکهای غذایی، فریاد اعتراضش آنقدر گسترده و بلند نیست که به دیوار دفاعی محکمی برای توقف این جنایات تبدیل شود، نمیتواند نامی بر غزه بگذارد. شاید فقط بتوان گفت، غزه آزمایشی بود که انسان قرن بیستویکم نه تنها از آن سربلند بیرون نیامد که دردی عظیم و زخمی به عمق تاریخ را بر تارک بشریت به ویژه در ناتوانی و کوتاهی در حمایت از کودکان بر جای گذاشت.
*تیتر مطلب از عنوان گزارش یونیسف گرفته شده است
(۱)
https://www.unicef.de/informieren/aktuelles/presse/-/2024-kinder-in-konflikten/369196)
(۲)