جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷

جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷

سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان
دفاع از آزادی اندیشه‌های چپ و منتقد، نه فقط موضوعی روشنفکرانه، بلکه ضرورتی اجتماعی است؛ دفاع از حق زحمتکشان است برای گفتن، دانستن و سازمان‌یافتن.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
دیوار برلینی که فروریخت و دیوارهای سلطه‌ای که باقی ماندند
دیوار برلین نماد دو جهان متخاصم بود؛ اما دیوارهای امروز نامرئی‌اند؛ دیوارهایی میان ثروتمندان و فقرا، میان سرمایه و خیل بی‌شمار مردم، میان صاحبان قدرت و بی‌قدرتان.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رقص خوشهٔ پروین
رقص خوشهٔ پروین با چشمانی که از تبِ کهنهٔ خورشید می‌سوزند، در کوچه‌های مه‌آلودِ سنندج قدم می‌زند. گام‌هایش بویِ غم می‌دهد. رویاگونه، با نوای تنبور از پیچِ خاطره‌ها می‌گذرد. چراغِ...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران: باید اصلاح‌طلبی را از نو بسازیم و در کنار مردم بایستیم
ما اکنون در یکی از حساس‌ترین و خطرناک‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران ایستاده‌ایم. تحریم‌های شورای امنیت بازگشته، روابط خارجی کشور محدود شده، فشار اقتصادی بر مردم به مرز بحران معیشتی...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
به یاد فواد شمس
فواد از تنگ‌نظری‌ها و انحصارطلبی‌های حاکمیت کم آسیب ندید، اما هرگز این فشارها نتوانستند در باور عدالت‌خواهانه و میهن‌دوستانه‌اش خللی وارد کنند. عشق به میهن و باور به اندیشهٔ رهایی‌بخش...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مرتضی صادقی
نویسنده: مرتضی صادقی
پدیدۀ زهران ممدانی؟
حزب دموکرات از جنبش اشغال وال‌استریت به بعد، از اوباما به این سو ، برای پیروزی درانتخابات به اشکال مختلف از ائتلاف با جنبش‌های اجتماعی و برخی شعارهای چپ بهره...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
نسل‌کشی در سودان و سکوت سلطه‌گران
شهر فاشر (در سودان) نمادِ رهاشدگی بشر در عصر مجازی‌ست. عصری که درآن شهری در آتش می‌سوزد و مردمی سلاخی می‌شوند و جهانی که صرفاً نظاره‌گر است، انگشت ِ شصت...
۲۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

انقلاب، نه آغاز تباهی، که سرریز تباهی بود!

آتش انقلاب از آسمان نیامد؛ از دل جامعه برخاست. آن را نه نسلی خام و پرشور، که آتش‌هایی از سال‌ها بی‌عدالتی برافروختند. دیگی که در ۵۷ جوشید، سال‌ها در زیر آتشی افروخته از سانسور، شکنجه، فساد مالی و سیاسی، نظام طبقاتی و سرکوب دمیده شده بود.

تأملی در نقش رژیم پهلوی در بروز انقلاب

در روایت‌های رسمی و نیمه‌رسمی که این روزها از زبان برخی سیاست‌ورزان نوستالژیک و روشنفکران وابسته یا دل‌بسته به نظم سلطنتی شنیده می‌شود، انقلاب ۱۳۵۷چونان لحظه‌ای شوم و خطایی تاریخی تصویر می‌گردد؛ نقطه‌ای که ملت از مسیر ترقی منحرف شد و کشوری رو به رشد، ناگهان در گرداب سیاهی فرو رفت. این نگاه، که انقلاب را آغاز بدبختی‌ها می‌داند، ظاهری تحلیلی دارد، اما در بنیاد خود، نوعی جعل اخلاقی و اعطای معصومیتی ساختگی به رژیمی است که خود زمینه‌ساز و معمار انفجار اجتماعیِ آن سال بود.

واقعیت آن است که رژیم پهلوی، با وجود برخی اقدامات نوسازانه، ساختارهایی به‌شدت متمرکز، سرکوبگر و نابرابر را تقویت کرد که نارضایتی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در جامعه دامن می‌زدند. بر پایه‌ی گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، ایران از جمله سرکوبگرترین دولت‌های جهان به‌شمار می‌رفت. ساواک، با هزاران بازداشت سیاسی، شکنجه‌ی نظام‌مند و بستن فضای مطبوعات و دانشگاه‌ها، هرگونه امکان مشارکت دموکراتیک را از میان برده بود.

در این خوانش تحریف‌شده، رژیم پهلوی نه‌تنها از مسئولیت تاریخی خود شانه خالی می‌کند، بلکه خود را قربانی ناآگاهی توده‌ها و شورش‌های کور جلوه می‌دهد؛ گویی جامعه‌ای که سال‌ها زیر فشار سانسور، استبداد و نابرابری زیسته بود، بی‌هیچ زمینه‌ی عینی و تجربه‌ی زیسته، ناگهان در تب تند انقلابی‌گری افتاده است. اما تاریخ، خلاف این تصویر تبلیغاتی را روایت می‌کند.

از منظر اقتصادی نیز، گرچه در دهه‌ی ۱۳۵۰ خورشیدی به‌واسطه‌ی افزایش بهای نفت رشد شتابانی حاصل شده بود، ولی  این رشد نه به توزیع عادلانه‌ی ثروت، بلکه به تمرکز آن نزد خاندان سلطنتی و طبقه‌ی اشرافِ تکنوکرات انجامید. بر پایه‌ی گزارش‌های بانک جهانی، در سال ۱۳۵۶ بیش از ۴۵ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر نسبی زندگی می‌کردند، در حالی که دربار سلطنتی میلیون‌ها دلار صرف ساخت کاخ‌ها، برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و پروژه‌های پرزرق‌وبرق می‌کرد.

اگر انقلاب را «خطا» یا «فاجعه» می‌دانیم، باید نخست بپرسیم: چه کسانی بستر این فاجعه را فراهم کردند؟ آن ساختارهای متمرکز، سرکوبگر و نابرابر که ریشه‌های نارضایتی را آبیاری کردند، در کجای این روایتِ معیوب جای دارند؟

چگونه است که «شاهنشاه آریامهر» و «بزرگ ارتشتاران»، در روزگار قدرت و شکوه، تاریخ‌ساز و ملت‌پرور تصویر می‌شوند، اما در لحظه‌ی انفجار اجتماعی، به چهره‌هایی معصوم، بی‌گناه و بری از مسئولیت بدل می‌گردند؟ اگر انقلاب «خطا» بود، سهم آن نظامی که وقوع آن را ممکن، و بلکه اجتناب‌ناپذیر کرد، چیست؟ این داستان ساختگی که امروز توسط سلطنت‌طلبان عوام‌فریب و تاریخ‌گریز بازگو می‌شود، و می‌کوشد انقلاب را حاصل اشتباه یک «جماعت پنجاه‌وهفتی» بنمایاند، از هرگونه بنیان واقعی و تاریخی تهی است.

این بازنویسی تاریخ، که انقلاب را «مبدأ تباهی» معرفی می‌کند، نه تحلیلی سیاسی، که تلاشی برای تطهیر گذشته و شانه خالی کردن از مسئولیت است. فراموش می‌شود که انقلاب، برخاسته از میل کور به ویرانی نبود؛ بلکه پاسخی بود به تحقیر، سرکوب، تبعیض، فساد و بی‌عدالتیِ انباشته‌شده. انقلاب، آغاز ویرانی نبود؛ پاسخی بود به ویرانی‌ای که پیش‌تر آغاز شده بود.

آتش انقلاب از آسمان نیامد؛ از دل جامعه برخاست. آن را نه نسلی خام و پرشور، که آتش‌هایی از سال‌ها بی‌عدالتی برافروختند. دیگی که در ۵۷ جوشید، سال‌ها در زیر آتشی افروخته از سانسور، شکنجه، فساد مالی و سیاسی، نظام طبقاتی و سرکوب دمیده شده بود. آنچه در بهمن ۵۷ فوران کرد، تهاجمی بی‌دلیل نبود؛ سرریز خشمی بود انباشته از خاطره‌ی کودتا، محرومیت، فقر ساختاری و تحقیر نظام‌مند فرودستان.

روایت‌هایی که امروز انقلاب را منبع بدبختی می‌دانند، بیشتر تبلیغاتی‌اند تا تحلیلی. هدف آن‌ها، نه درک ریشه‌ها، بلکه شستن دستان آلوده‌ی نظم سابق است. همان منطقی که شیون بوم را علت خرابه می‌داند، نه نشانه‌ی آن. انقلاب، محصول ویرانی بود، نه مسبب آن.

از این منظر، اصرار بر اینکه انقلاب سرچشمه‌ی فجایع معاصر است، چیزی جز بازتولید معصومیتی جعلی برای طبقه‌ای نیست که خود، عاملان اصلی آن فجایع بودند. این روایت‌ها، در خوشبینانه‌ترین حالت ساده‌لوحانه‌اند و در واقع‌بینانه‌ترین حالت، فریبکارانه. واقعیت تاریخی آن است که رژیم شاه، خود بانی و بستر‌ساز انقلاب بود.

از سوی دیگر، اگر کسانی چون آقای رضا پهلوی داعیه‌ی ایفای نقش در آینده‌ی ایران را دارند، و می‌خواهند هم از سایه‌ی سلطنت بهره ببرند و هم از آن فاصله بگیرند، نخستین گام نه «پیمانی نو»، بلکه بازنگری صادقانه و مسئولانه در گذشته‌ای‌ست که میراث‌دار آن‌اند. شهروندی، با خطابه‌های مدرن آغاز نمی‌شود، بلکه با شجاعتِ تاریخی در پذیرش نقش خود

تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد, ۱۴۰۴ ۹:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان

دیوار برلینی که فروریخت و دیوارهای سلطه‌ای که باقی ماندند

رقص خوشهٔ پروین

کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران: باید اصلاح‌طلبی را از نو بسازیم و در کنار مردم بایستیم

به یاد فواد شمس

پدیدۀ زهران ممدانی؟