از آغاز تجاوز نظامی اسراییل به ایران در نیمهشب جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵میلادی) دیگر از غزه، نسلکشی اسراییل در غزه و کشتار نزدیک به بیستهزار کودک و گرسنگی تحمیل شده بر دو میلیون انسان سخن گفته نمیشود. فاجعهای که حتی نزدیکترین متحدان اسراییل برای آن توجیهی نمییافتند و به شدت از سوی افکار عمومی شهروندانشان تحت فشار بودند، از صفحۀ خبرگزاریها برچیده شده است. این روزها ورق برگشته و دوباره سران کشورهای غربی با یک جملۀ کلی «حق دفاع مشروع اسراییل» به روش همیشگیشان توجیهگر جنایتهای اسراییل شدهاند.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
پس از حمله به لبنان با ۸۰ تن مواد منفجره و ترور حسن نصرالله، نتانیاهو از مبارزۀ اسراییل در هفت جبهه سخن گفت. اسراییل نسلکشی در غزه، ویرانی کرانۀ باختری، جنگ علیه لبنان و حملات به سوریه، بمباران یمن و عراق را در راستای تحقق رؤیای خونین تغییر چهرۀ غرب آسیا و با حمایت متحدین همیشگیاش پیش برد و اکنون نوبت به ایران رسیده است.
حمله به ایران آغاز روندی است که منطقه را در آستانۀ انفجاری فاجعهبار قرار میدهد و میتواند جهان را زیر و رو کند. این حمله تازهترین پرده از نمایش رژیمی است که سالهاست با ادعای دفاع از خود، با اطمینان از حمایت امریکا و سران کشورهای غربی و با فراغِ بال، امنیت، ثبات و کرامت انسانی را در منطقه زیر پا گذاشته است.
انتخاب زمان تجاوز به خاک ایران از سوی نتانیاهو انتخابی تصادفی نبود. اسراییل برای اولین بار پس از سالها جنایت، به طور بیسابقهای منزوی شده بود. قرار بود روزهای ۲۷ تا ۳۰ خرداد (۱۷ تا ۲۰ ژوئن) کنفرانسی به میزبانی مشترک فرانسه و عربستان سعودی با عنوان «راهحل دو کشوری» در مقر سازمان ملل برگزار شود. هدف از این کنفرانس تدوین چهارچوبی برای تشکیل دولت مستقل فلسطین همراه با تامین امنیت اسراییل اعلام شده بود. پیش از برگزاری کنفرانس، خبرگزاری رویترز پرده از ارسال نامهای محرمانه از وزارت خارجۀ امریکا به کشورهای مختلف برداشت. وزرات خارجۀ امریکا از این کشورها خواسته بود در این کنفرانس شرکت نکنند و آن را در جهت تضعیف اسراییل و خلاف منافع سیاست خارجی امریکا ارزیابی کرده بود. با این حال، قرار برگزاری کنفرانس برجا بود. اکنون این اجلاس به تعویق افتاده است.
از سوی دیگر، نتانیاهو که خود در فساد مالی و بحرانهای داخلی دست و پا میزند، میداند که پایان جنگ، پایان قدرت و حیات سیاسی اوست، حالا تلاش دارد جایگاه لرزان خود را تثبیت کند.
گذاشتن این مجموعه در کنار هم نشان میدهد که حمله به ایران تنها گام اول در جهت به آتش کشیدن منطقه است.
شکی نیست که آمریکا شریک مستقیم این جنایت است. کاهش نیروهای آمریکایی از پایگاهها و سفارتخانهها و همزمان تهدیدهای ترامپ علیه ایران، نشاندهنده این است که آمریکا عملاً نقش تأمین امنیت پشت جبهۀ اسرائیل را بر عهده گرفته است. وتویهای مکرر در شورای امنیت و حمایتهای مالی و نظامی واشنگتن، در کنار حمایتهای دولتهای اروپایی، اسراییل را به این نقطه رساندهاند که خود را فراتر از هر قانون و قاعدهای ببیند. غرب نه تنها اسرائیل را کنترل نکرده، بلکه با استانداردهای دوگانۀ خود، راه را برای تکرار فجایعی همچون غزه باز گذاشته است. همچنان که هماینک نیز در حالی که ایران در حال مذاکره با امریکا بود، نقض آشکار قوانین بینالمللی و حمله به خاک ایران بدون هیچ پیشزمینۀ قابل توجیهی، «حق دفاع مشروع» خوانده میشود.
حملۀ نظامی به خاک ایران، از نظر هر ایرانی میهندوست و صلحطلبی محکوم است و منزجر کننده. خطری که ایران را ما را تهدید میکند، خطری است که جان و مال ۸۵میلیون ایرانی و زیرساختها و سرمایههای ملی ما را نشانه گرفته است. مردم ما سالهاست با مشکلات عدیده دستوپنجه نرم میکنند، سفرۀ زحمتکشان کشورمان هر روز خالیتر از پیش میشود، خواستها و مطالباتشان از سوی حکومت نادیده گرفته میشود و برعکس هرگونه صدای اعتراضی سرکوب میشود. اکثریت بزرگی از مردم ما با حکومتشان فاصله دارند، اما از جنگ بیزارند، تجربۀ تلخ هشت سال جنگی را پشت سر دارند که هنوز از عواقباش در رنجاند.
مردم ما از نابخردی حکومتی رنج میبرند که تمام هشدارها نسبت به سیاست خارجیاش، لزوم برقراری روابطی دیپلماتیک با همۀ کشورهای جهان را نادیده گرفته است. حکومتی که در شرایطی بسیار حساس که آتش جنگ هر روز در گوشهای از جهان شعله میکشد، به جای توجه به خواست و مطالبات شهروندانش و حمایت از جنبش مدنی صلحطلب و مسالمتجو، دست به سرکوب میزند و هر روز بیش از پیش از خود سلب اعتماد کرده است. اما اکثریت بزرگ مردم ما به خوبی میدانند که بمبها و موشکهای اسراییل راه گذار به ایرانی آباد و آزاد را نه تنها هموار نمیکنند بلکه دستآوردهای مبارزات مدنی و مسالمتآمیزشان را زیر ویرانههای برجای مانده دفن میکنند. مردم ما میدانند این جنگ حمله به تمامیت ایران است. مردم ما به درستی بر این نکته آگاهند که عدالت اجتماعی، آزادی و مردمسالاری زیر سایۀ جنگ به دست نمیآید، برعکس هر دستآوردی در این زمینهها را سالها به عقب میراند. جنگ در هر حال گزینۀ خوبی نیست و حاصلی جز ویرانی و کشتار به بار نمیآورد.
اقدام اسراییل در حمله به ایران نقض فاحش قوانین بینالمللی است. لازم است نیروهای میهندوست و صلحطلب ایران دست در دست هم علیه جنگ گام بردارند، توجه نهادهای بینالمللی و نیروهای صلحدوست منطقه و جهان را به خطر شعلهور شدن آتش جنگ جلب کنند. نتانیاهو یک جنایتکار جنگی است، اسراییل به نسلکشی و جنایت جنگی محکوم شده است. هدف اسراییل تنها ایران نیست، همۀ منطقه را نشانه گرفته است. تنها راه توقف ماشین کشتار اسراییل و متحدانش، همبستگی بینالمللی و سازمانیافته است. برای برقراری صلح و امنیت و غلبه بر این بحران خطرناک؛ ایران به همبستگی ملی و جهان به همبستگی فرامرزی نیاز دارد.
شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ (۱۴ ژوئن ۲۰۲۵میلادی)
پروین همتی
1 Comment
خسته نباشید. نوشته ای روان بدون سکته های کلامی و دراز نویسی و به لحاظ مضمونی هم مقاله خوب و پر و پیمانی است. نگاهش به عرصه بین المللی وسیع و عمیق است. اما مثل همه موارد شبیه این، معتقدم در نقد حکومت ایران که همیشه لازم است ولی جایگاه رسمی اش همه جا، ازجمله اینجا نیست، وقتی به سرکوبها و تعرضهای بیشمار می گوییم، باید به تغییراتی که در زممینه افزایش آزادی های اجتماعی و فرهنگی اتفاق می افتد هم بهای لازم را بدهیم. نه از این بابت که روستان خوشحال بشوند؛ بلکه از این جهت که نگاه ما عمیق تر و به روزتر خواهد بود.