جنگ پدیدهای هولناک و مخرب است که هیچ نقطهای از یک کشور را از آسیبهای خود مصون نمیگذارد. در هر جنگ، شمار زیادی کشته و معلول میشوند؛ که اغلب تعدادشان بیشتر از نظامیان است. کودکان، معلولان، زنان و سالمندان بیشترین قربانیان جنگها هستند. تخریب زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از دیگر پیامدهای جبران ناپذیر جنگ است.
عاملان جنگ، دولتهای جنگطلب و گروههای افراطی اند که خواستههای خود را با زور تحمیل میکنند. در این میان، شرکتهای اسلحه سازی نیز با بهره گیری از آتش جنگها، سودهای افسانهای میبرند.
جنگ همواره حقوق بنیادین شهروندان را تهدید میکند، در حالی که صلح، ضامن حفظ و گسترش آنهاست. در این چند روز، مردم ایران بار دیگر طعم تلخ انفجار، آزیر، بمباران، مرگ و ویرانی را میچشند. حمله نظامی اسراییل از طریق بمباران هوایی شهرهای ایران، هر چند با ادعای «هدف قرار دادن فرماندهان نظامی و مراکز امنیتی» آغاز شده، اما در ذات خود، تجاوزی آشکار و برخلاف قوانین بین المللی است و محکوم است.
جای تردید نیست که جمهوری اسلامی حکومتی استبدادی، فاسد، سرکوبگر و ضدمردمی است که سیاست خارجی آن نه در خدمت مردم ایران، بلکه در خدمت بقای رژیم خود قرار دارد. اما مبارزه با این حکومت از طریق جنگ و بمباران شهرهای کشورمان نمیگذرد.
کشوری که زیر ساختهای اقتصادی و فرهنگی ایران را ویران میکند و شهرهای آن را به خاک و خون میکشد، نمیتواند حامل آزادی و حقوق بشر برای مردم ایران باشد.
جنگ کور عمل میکند؛ اما آزادی دارای چشم است و میتواند ببیند
جنگ، اخلاق و ارزشهای انسانی را در هم میشکند؛ خانه و خانواده را از هم میپاشد، آینده کودکان و نسل جوان را نابود میسازد. برای جنگطلبان، انسان، آرزو، رویا، امید، طبیعت، زندگی و کرامت، هیچ معنایی ندارد. آسیبهای جنگ فقط فیزیکی نیستند؛ بلکه روح و روان انسانها را با زخمی عمیق میآزارد و درد و رنج آن، نسل به نسل منتقل میشود.
تجربیات و تحقیقات بسیاری در حوزه روانشناسی و علوم انسانی نشان دادهاند که آسیبدیدگان جنگ، با بحرانهای روحی، اجتماعی و روانی عمیقی روبرو میشوند. چگونه میتوان پذیرفت که بمباران، مقدمهای برای رهایی ایرانیان از یوغ استبداد باشد؟ آزادی، زادۀ گفتوگو، خرد جمعی، مقاومت مدنی و حضور متحد مردم در جنبشهای اجتماعی است، نه نتیجه بمباران، موشک، پهپاد و ویرانی.
توهم آزادی با دخالت خارجی: چرا حملۀ نظامی راه حل نیست؟
برخی از مخالفان جمهوری اسلامی که از جنایتها و سرکوبهای ۴۵ سالۀ این رژیم به ستوه آمدهاند، از حمله نظامی اسراییل استقبال کردهاند. اما این استقبال، یا از سر خشم و ناامیدی است یا از باور غلطی به نام «دشمن دشمن من، دوست من است». این تصور، نه تنها سادهانگارانه، بلکه بسیار خطرناک و به ضرر منافع ملی ایران است.
تجربه نشان داده است که بمباران هوایی نه تنها منجر به سقوط دیکتاتوری نمیشود، بلکه میتواند انسجام اجتماعی را در میان برخی اقشار جامعه به نفع حکومت تقویت کرده، به رژیم مشروعیت مجدد ببخشد و جامعه مدنی را زیر سرکوبی شدیدتر قرار دهد. در طول تاریخ، بارها دیدهایم که حملۀ خارجی این فرصت را به دیکتاتورها داده است تا خود را «مدافع میهن» جلوه دهند. نباید چنین فرصتی را در اختیار جمهوری اسلامی گذاشت.
جنگ دولتها، رنج ملتها
جمهوری اسلامی با سیاستهای ماجراجویانه، فساد ساختاری، سرکوب جامعه مدنی، اعدام و زندانی کردن مبارزان راه آزادی، و تکیه بر «امنیت موشکی»، کشور را به بنبست کشانده است. اما همزمان نباید فراموش کرد که دولت اسراییل نیز، با نخستوزیری که بارها در غزه، لبنان و کرانه باختری مرتکب جنایت جنگی شده، به پیمانهای بینالمللی پایبند نیست و با تجاوز به کشورهای منطقه، حقوق بشر و قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشته است.
طرفداران صلح و حامیان آزادی و دموکراسی در سراسر جهان باید در برابر تداوم خشونتها در خاورمیانه بیتفاوت نباشند. توقف فوری حملات اسراییل، همزمان با تلاشهای بینالمللی برای واداشتن جمهوری اسلامی به بازگشت به مسیر دیپلماسی و مذاکره، ضرورتی اجتنابناپذیر است. دستیابی به صلحی پایدار در منطقه، مستلزم گذار از حکومت اقتدارگرای جمهوری اسلامی به ساختاری دموکراتیک در ایران، و همچنین پایان دادن به حاکمیت افراطگرایانه در اسراییل و جایگزینی آن با نیروهای میانهرو و معتدل است.
با این حال، تحقق چنین تحولی باید برآمده از اراده و خواست مردمان ایران و اسراییل باشد، نه نتیجه مداخله نظامی یا فشارهای خارجی. راهکارهای نظامی تنها بر دامنه بحران میافزایند و بذر بیثباتی و ویرانی را در سراسر منطقه میپراکنند. ادامۀ این درگیریها نه تنها به سود مردم ایران و اسراییل نیست، بلکه مصالح کل منطقه را نیز به خطر میاندازد. این جنگ، جنگ دولتهاست، نه ملتها، و باید هر چه سریعتر متوقف شود!
صلح، مقاومت مدنی و سیاست مردمی
در دورانی که منطق جنگ و تخریب بر مردم ایران تحمیل شده است، نیازمند تقویت منطق مقاومت مدنی هستیم. تجربه جنبشهای اجتماعی ایران، از دی ۹۶ تا «زن، زندگی، آزادی»، نشان میدهد که مردم سراسر ایران از توان بالای کنشگری دموکراتیک برخوردار است. این پتانسیل باید تقویت شود، نه با جنگ نابود گردد.
مقاومت مدنی، نافرمانی مدنی، اعتصاب، شبکهسازی، روشنگری، و همبستگی جهانی، و همراهی و همکاری نیروهای جمهوریخواه دموکرات و آزادیخواه بر اساس حداقلهای مشترک و ممکنه، در واقع ابزارهایی واقعی، دموکراتیک و کارآمد در برابر دو گونه استبدادند: چه استبدادی با عمامه، چه با بمباران، موشک و پهپاد. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بینالمللی نیز تاکید کردهاند که تنها راه پیشگیری از بحران هستهای و درگیری منطقهای، رسیدن به یک توافق دیپلماتیک با ایران است، نه راه حل نظامی.
به علاوه هیچکس نباید در دفاع از تمامیت سرزمینی ایران و منافع ملی آن دچار تردید شود. حمله به خاک کشور، بهویژه هدف قرار دادن مناطق شهری، فارغ از هر دلیل یا توجیهی، اقدامی تجاوزکارانه و محکوم است. این نوع اقدامات خشونت را گسترش میدهد، زیر ساختها را از بین میبرد و جامعه مدنی را در معرض تهدید جدی قرار میدهد، چرا که در هر درگیری، آسیب اصلی متوجه مردم عادی است.
در ضمن بمباران شهرهای ایران توسط اسراییل، تنها یک حمله نظامی نیست؛ بلکه تلاشی است برای به حاشیه راندن دیپلماسی و تخریب مسیر مذاکره میان ایران و امریکا. این درگیری به نفع هیچیک از طرفین نیست و تنها آتش بحران در منطقه را شعله ورتر میکند. اکنون زمان آن است که صداها علیه این خشونتها بالا برود و بازگشت به میز مذاکره به عنوان یگانه راه صلح، در الویت قرار گیرد.
نیروی سوم: رد دوگانه جنگ و بمباران، تاکید بر صلح، آزادی و دموکراسی
ما در میان جنگ دو دولت ارتجاعی ایستادهایم: حکومت اسلامی ایران که ملت را به گروگان گرفته، و دولت اسراییل که شهرهای کشورمان را بمباران میکند. این دوگانه را رد میکنیم. ما خواهان جنگ نیستیم؛ نه از جانب جمهوری اسلامی ایران، نه از جانب اسراییل. ما خواهان صلحی پایداریم که از دل مبارزات دموکراتیک مردم ایران سر برآورده، نه از طریق بمباران جنگ افزارهای قدرتهای نظامی.
ما جمهوریخواهان دموکرات، آزادیخواه وضد تبعیض، با صدایی بلند اعلام میکنیم: آزادی و دموکراسی از مسیر بمباران و تخریب کشور و قتل شهروندان نمیگذرد. روش ما، مبارزه دموکراتیک مردم و جامعه مدنی ایران است؛ همان مردمی که در جنبش زن، زندگی، آزادی، با دستانی خالی و صدایی رسا، خواستار زندگی، کرامت، عدالت و آزادی شدند.
یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴/ برابر با ژوئن ۲۰۲۵
علی صمد
برگرفته از سایت اخبار روز