در روز دوم مارس ۱۹۳۹، در محلهای فقیرنشین در مونتگمری، آلاباما، در دل تبعیض و نابرابری، دختری چشم به جهان گشود که نامش را کلودت کالوین گذاشتند. خانوادهاش کارگر و تهیدست بودند؛ و مانند بسیاری از سیاهپوستان آن روزگار، تحت فشار قوانین نژادپرستانه موسوم به جیم کرو زندگی میکردند.
کلودت از کودکی هرروز طعم تبعیض را میچشید. بارها شنیده بود:
«تو کمتر از دیگرانی، چون پوستت تیره است.»
او در مدرسهای مخصوص کودکان سیاهپوست، با کتابهای کهنه، نیمکتهای ترکخورده، اما ذهنی کنجکاو، درس میخواند. او به تاریخ آمریکا، بهویژه به زندگی چهرههایی چون هریت تابمن و فردریک داگلاس علاقهمند بود. نقطهٔ عطف زندگی او درست در روز تولد شانزده سالگیاش رقم خورد؛ ۲ مارس ۱۹۵۵. پس از پایان کلاسهای مدرسه، کلودت سوار اتوبوسی شد تا به خانه برگردد. بنا بر قوانین نژادپرستانهٔ آن زمان، صندلیهای جلو برای سفیدپوستان بود و اگر صندلی خالی نبود، سیاهپوستان باید جایشان را به سفیدپوستان واگذار میکردند. آن روز رانندهٔ اتوبوس از کلودت خواست که جایش را به مردی سفیدپوست بدهد، اما او خلاف انتظار حاضران گفت:
«نه. من از جایم بلند نمیشوم.»
همه به او خیره شدند. دختری شانزدهساله، لاغراندام، اما مصمم، در برابر قانونی ناعادلانه ایستاد. آن «نه»، فریادی برخاسته از قرنها ظلم، تحقیر و تبعیض بود. پلیس با خشونت او را از صندلی کشید، دستبند زد و جلوی چشم همه، او را به زندان بردند. آن روز، صدای حقطلبی و عدالتخواهی دختری نوجوان، دیوارهای تبعیض را لرزاند.
جالب توجه است که، این موضوع به گوش رهبران جنبش حقوق مدنی آمریکا نیز رسید؛ اما به دلیل وضعیت اجتماعی خانوادهٔ کلودت، و سن کماو، و نهایتاً چون در آن زمان جامعهٔ به شدت طبقاتی آمریکا آمادهٔ پذیرش دختری فقیر به عنوان پیشرو مبارزه علیه نژادپرستی نبود، از کلودت نامی برده نشد.
چند ماه بعد، در دسامبر همان سال، رزا پارکس که زنی بالغ، شاغل و عضو انجمنهای اجتماعی بود، همان اعتراض را تکرار کرد. اما این بار جامعه واکنش نشان داد؛ و این اعتراض به نام رزا ثبت شد.
با اینکه نامی از کلودت برده نشد، ولی از یاد هم نرفت. در سال ۱۹۵۶، او یکی از چهار شاکی اصلی پرونده تاریخی ” Browder v. Gay بود؛ پروندهای که در نهایت، دادگاه عالی ایالات متحده، جداسازی نژادی در اتوبوسهای عمومی ایالت آلاباما را غیرقانونی اعلام کرد. بدین ترتیب، «نه»ی کلودت، نه فقط اعتراضی شخصی، بلکه گامی بزرگ در مسیر تغییر قوانین تبعیضآمیز شد.
سالها گذشت. کلودت به نیویورک مهاجرت کرد، و بهعنوان پرستار و معلم کار کرد؛ و تا مدتها نامش به فراموشی سپردهشد. در دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی، پژوهشگران، نویسندگان، و فعالان حقوق مدنی، پرده از این واقعیت تاریخی برداشتند و نقش کلودت را به رسمیت شناختند. در نهایت، در سال ۲۰۲۱، دولت ایالت آلاباما بهصورت رسمی از او عذرخواهی کرد و سوابق کیفریاش را پاک نمود؛ اقدامی دیرهنگام، اما ضروری برای بازگرداندن احترام به دختری که پیش از همه برخاست، یا بهتر بگوییم، برجای خود نشست.
کلودت کالوین اولین کسی نبود که صندلیاش را از دست داد؛ اما اولین کسی بود که برای شرافت، کرامت و انسانیت، تصمیم گرفت از جای خود بلند نشود. نام و یاد او و همهٔ مبارزان که در راه رهایی انسانها از بند ظلم و بی عدالتی سر خم نکرده و «نه» گفتند گرامی و جاوید باد!
گروه کار زنان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)