حدود یک ماه ازحملهٔ تجاوزکارانهٔ اسرائیل و آمریکا به کشورمان میگذرد. این جنگ دوازدهروزه که اسرائیل با حمایت همهجانبهٔ آمریکا و دیگر متحدانش به ایران تحمیل کرد، بیش از یکهزار نفر کشته و چندهزار نفر زخمی برجا گذاشت، و خسارتهای زیادی به زیرساختهای نظامی، اقتصادی وفرهنگی کشور وارد آورد.
بدون اینکه بخواهیم به جزئیات خسارتهای این تجاوز وحشیانه و ویرانگر بپردازیم، که ابعاد خرابیها وخسارتهای آن هنوز کاملا معلوم نیست، در کلان موضوع میتوانیم بگوییم که این منازعه طرف پیروز نداشته است. اسرائیل در این جنگ بر خلاف تجربهٔ جنگهای پیشین خود، برای اولین بار است که بدون پیروزی آتشبس را پذیرفته است.
چنانچه این پذیرش ناشی از قدرت تخریب موشکهای ایران، عملکرد ناقص سیستمهای پدافند چندلایهٔ اسرائیل، فشار آمریکا و کشورهای منطقه، تابآوری و مقاومت مردم ایران، به رغم تلفات سنگین نیروی انسانی، فشار افکار عمومی و احزاب آمریکا بر دونالد ترامپ، و میزان تخریبها و خسارتهای طرفین منازعه به همدیگر بوده باشد، این ارزیابی که جنگ اسرائیل و متحدانش با ایران، تا همین حالا طرف فاتح یا مغلوب نداشته، معتبر است. لذا بر خلاف خیلی از تحلیلها که نتیجهٔ ادامهٔ مذاکره با آمریکا را پذیرش تماموکمال خواستههای این کشور و تسلیم ایران پیشبینی میکنند، ایران بهرغم مشکلات دفاع هوایی ومنظومهای از بحرانهای داخلی، در صورت دوراندیشی و عنایت به منافع و مصالح بلندمدت کشور، و استفاده ازظرفیتهای داخلی غفلتشدهٔ تاکنون، قادر است از این پیچ خطرناک با هزینهٔ کمتر از آنچه پیشبینی میشود، عبور کند.
گفته میشود که نظام جمهوری اسلامی در سر میز مذاکره کارتی برای توافق آبرومندانه با آمریکا ندارد. متحدان ایران در پیرامون اسرائیل تضعیف شدهاند، تاسیسات غنیسازی بمباران و از بین رفته، سیستم پدافند هوایی کشور آسیب جدی دیده و فاقد نیروی هوایی برای دفاع از آسمان کشور در برابر تهاجمات و تلافی حملات تجاوزکارانه است. بر پایهٔ تحلیل کارشناسان نظامی با صدماتی که به تجهیزات پرتاب موشک وارد آمده، این نقطهٔ قوت جمهوری اسلامی ایران نیز در جنگ دوازدهروزه متحمل ضربات جدی شده است، بهطوری که در صورت از سر گرفته شدن جنگ، که وقوع آن محتمل است، همهٔ هستونیست دفاعی کشور را نمیتوان به قدرت موشکی پیوند زد. بهعلاوه چنانچه رویکرد نظام در برابر بحرانهایی که سراسر کشور را در بر گرفته، بلاتکلیفی، سر در گمی و ادامهٔ سیاستهای گذشته باشد و در بر همان پاشنهٔ قبلی بچرخد، ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی با مخاطرات جدی موجودیتی مواجه خواهند شد.
آیا این تنها سناریوی محتمل و مقدر است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران در برابر اسرائیل و متحدانش دستش خالی است، و جز تسلیم شدن در برابر خواستههای دشمنان چارهای ندارد؟ یقینا اینگونه نیست. چنانچه عزمی جدی برای تغییر رویکردهای پیشین که برای حفظ نظام و کشور ضرورت دارد، اتخاذ شود، میتوان امیدوار بود که اولا اتحاد دولت – ملت سدی محکم در برابر تهاجم خارجی ایجاد میکند، و ثانیا نقش تعیینکننده در فراهم کردن شرایط عبور از بحرانهای داخلی ایفاخواهد کرد. با چنین رویکردی تنها نقطهٔ قوت نظام در مذاکره با آمریکا و متحدانش و حتی مقاومت در برابر حملات تجاوزکارانهٔ مجدد آنان، آشتی ملی و تکیه بر مردم متحد و یکپارچه است. سخنان رئیسجمهور و تعداد دیگری از مسئولین کشور در بارهٔ آشتی ملی و گفتگو با مخالفان اگر چه روزنهای از امید و بازگشت به مردم را نوید میدهد، اما مقابله با دشمنان متجاوز و حل مشکلات داخلی و بحرانهای متعدد در کشور نیازمند گامهای بلندتر از طرف مسئولان تراز اول کشور به سوی مردم است. برای نجات کشور باید بپذیریم که، ایران متعلق به همهٔ ایرانیان است. برای ساختن ایرانی آزاد و آباد و پیشرفته همهٔ دلسوزان وصاحبنظران فراخوانده شوند. بساط رانت و تبعیض در کشور برچیده شود. رسانهٔ ملی انعکاسدهندهٔ نظر همهٔ مردم و صاحبنظران حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی باشد. پیکر نیمهجان اقتصاد کشور از چنگال رانتخواران آزاد شود. نهادهایی که برخلاف وظیفهٔ ذاتیشان پا در اقتصاد کشور دارند، به جایگاه قانونی خود بازگردانده شوند. مردم صاحبان اصلی این سرزمیناند و باید فرصت تعیین سرنوشت ونحوهٔ ادارهٔ کشورخود را داشته باشند.
آنچه در لحظهٔ کنونی در بین خواستههای مردم برای حفظ تمامیت ارضی ودفاع از کشور در برابر متجاوزان اولویت دارد، توقف سرکوب و بگیروببندها، آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی و محصوران در بند خانگی است، که میتوانند با ایجاد اتحاد و همبستگی مردم در مقابل دشمنان خارجی به حل بحرانهای داخلی نیز، یاری رسانند.
یکم مرداد ۱۴۰۴